جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

اگر کودکم فحش داد، تو دهنش فلفل بریزم؟(2)


کودک تازه زبان باز کرده، مشغول بازی با میزبان ۷۰ ساله‌تان است. با هم کشتی می‌گیرند، می‌خندند و لبخند را روی لب حاضران می‌آورند. میزبان وانمود می‌کند که از کودک کم‌زورتر است، به زمین می‌خورد و برای اینکه احساس غرور کودک از این قدرت بیشتر شود، با انرژی بیشتری وارد میدان می‌شود. ناخواسته پایش روی پای پهلوان کوچک می‌آید و در چند ثانیه خنده روی لب همه ‌مهمان‌ها می‌ماسد. در مطلب قبل درباره اینکه چرا ناسزا می‌گوید؟ صحبت کردیم. در ادامه در خصوص واکنش پدر و مادرها در مقابل چنین رفتارهایی توضیحاتی آورده شده است:
چه واكنشي نشان دهيم؟
ما مي‌دانيم وقتي كه بچه‌ها يك كلمه نامناسب را در مقابل ديگران به كار مي‌برند، پدر و مادرشان چه احساسي پيدا مي‌كنند. اين موضوع را كاملا مي‌دانيم. اين دقيقا همان احساسي است كه ربكا جكسون، عصب‌شناس زماني كه فرزندش در صف اتوبوس ناگهان گفت «جهنم گور به گور شده» پيدا كرد، اما ربكا در برابر چشم‌هاي حيرت‌زده حاضران به جاي آنكه با اخم و تلخي او را تنبيه كند، نگاهي به صورت عرق‌كرده‌اش انداخت و به اين فكر كرد كه احتمالا اين كودك از گرماي هوا كلافه شده‌ است و در واكنش به حرف فرزندش گفت «هوم. . . هوا بيش از اندازه گرمه!»

اگر کودکم فحش داد، تو دهنش فلفل بریزم؟(2)


اين دقيقا همان جمله‌اي بود كه كودك ربكا نياز داشت بشنود. او در لحظه‌اي كه از شدت گرما كلافه و مستاصل شده بود، نيازي به نصيحت‌هاي ديگران نداشت و تحمل نشستن پاي كلاس تربيت و ادب را هم نداشت؛ او نياز داشت كلافگي‌اش درك شود و مادرش دليل اين آشفتگي را با شنيدن حرفش درك كند. پس از آن كودك توانست با آرامش و احساس بهتري در مورد اينكه چقدر كلاس‌شان در مدرسه گرم بوده و شلوغي و گرماي اتوبوس چقدر به او فشار آورده صحبت كند و مادر و دختر در مورد اينكه براي خلاص شدن از گرما چه بايد بكنند صحبت كردند.
اتفاق شرم‌آوري افتاده بود و اگر ربكا مي‌خواست رفتاري جز اين بكند، با تبديل شدن به يك مادر قضاوت‌گر كه گوش شنوايي براي مشكلات فرزندش ندارد، دل او را می‌شکست.
پیشگیری کنید
براي اينكه از يك مادر قضاوت‌گر به مادري همدل يا به قول امروزي‌ها «پايه» تبديل شويد، اين راه‌ها را امتحان كنيد:
اغراق نكنيد: واكنش‌هاي منفي‌تان را تعديل كنيد. از حرف يا كار كودك‌تان خوش‌تان نيامده؟ خشمگين به سمتش ندويد و فورا ابروهاي‌تان را در هم گره نكنيد. به خودتان براي ارزيابي اتفاق افتاده و پيدا كردن راه‌حل، كمي زمان دهيد و اگر در همان لحظه راه مناسبي براي حل بحران پيدا نكرديد، خنثي رفتار كنيد و در زمان بهتري با فرزندتان در مورد آنچه اتفاق افتاده صحبت كنيد.
كوپن‌ها را نسوزانيد: آنقدر در طول روز «نه» به زبان نياوريد كه در چنين شرايطي كوپني براي سوزاندن نداشته باشيد. اگر به‌خاطر هر كار ساده‌اي به فرزندتان نه بگوييد، اهميت اين واژه را برايش كم مي‌كنيد و شجاعت سرپيچي از فرمان‌هاي‌تان را به او مي‌دهيد.
نه تشويق، نه تهديد: نه‌تنها خنديدن شما به رفتارهاي نادرست فرزندتان، بلكه نشان‌دادن خشم و عصبانيت هم مي‌تواند به تقويت رفتار او منجر شود. اگر نمي‌خواهيد آنچه از زبان او بيرون آمده به يك عادت كلامي تبديل شود، با نشان دادن توجه اغراق‌شده مثبت و منفي او را به تكرار رفتار تشويق نكنيد. گاهي بچه‌ها فقط دنبال جلب‌توجه شما مي‌گردند و حتي حاضر هستند به قيمت ديدن عصبانيت شما اين توجه را به خود جلب كنند.
ديگر قضاوت نكنيد
پيدا كردن مادري كه انتظار بهترين بودن از كودكش نداشته باشد آسان نيست. اين ماجرا شايد در خانه چندان پررنگ نباشد و ميان كودك و مادر فاصله چنداني نيندازد، اما در اغلب موارد، وقتي پاي مادران ديگر به ميدان باز مي‌شود و كودكي كه هميشه سر به راه بوده با گفتن جمله‌اي كه هيچ كس انتظارش را ندارد مادر را در حضور ديگران شرمنده مي‌كند، ماجرا شكلي ديگر به خود مي‌گيرد. در چنين شرايطي تنها نگراني در مورد تربيت فرزند نيست كه مادر را به نشان دادن واكنش وامي‌دارد؛ بلكه تلاش براي اثبات اينكه «من مادر خوبي بودم، من هيچ اشتباهي در مسير تربيت فرزندم انجام نداده‌ام!» انگيزه مادر براي مقابله با كودك و سرزنش او را تقويت مي‌كند.
در اين ميان، آنچه مادرها از آن غافل مي‌شوند، درك احساسات كودك، كند و كاو آنها و تلاش براي پيدا كردن بهترين راه براي ابراز آن احساسات است. كودكي كه هميشه از ترس سرزنش شدن، احساسات منفي‌اش را در خود حبس مي‌كند، هيچ‌وقت راه درست ابراز آنها را ياد نمي‌گيرد. چنين كودكي هرگز ياد نمي‌گيرد وقتي خشم سراغش مي‌آيد، چطور بايد آن را ابراز كند يا وقتي از كسي دلخور است، از چه راهي بايد دلخوري‌اش را به نمايش بگذارد.