سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

جایگاه دختران در ادبیات كودك و نوجوان، کتاب شد (قسمت اول)


 نی نی بان: معصومه انصاریان متولد 1336 ملایر، دانش‌آموخته رشته حقوق از دانشگاه تهران است. هم‌اكنون مسوول شورای مباحث نظری در بخش انتشارات كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان است. از فعالیت‌های مطبوعاتی او سردبیری مجله‌ گلبانگ ویژه مربیان و كتابداران به مدت سه سال، عضو هیات تحریریه كتاب ماه كودك و نوجوان از سال 78 تا سال 82. همچنین او در حال حاضر عضو هیات مدیره انجمن نویسندگان كودك و نوجوان است. معصومه انصاریان در سال 86 برنده جایزه جشنواره مطبوعات كانون در رشته نقد ادبی بود. «جایگاه دختران در ادبیات كودك و نوجوان» پژوهشی است كه توسط ایشان انجام پذیرفته است. در این پژوهش كلان موضوع تبعیض جنسی و كلیشه‌های جنسی در ادبیات داستانی 18 نویسنده از سال 58 تا سال 82 پی گرفته شده است. این اثر از طرف شورای تخصصی مباحث نظری شورا تصویب و برای انتشار تصویب شده و توسط محقق در دست تكمیل است.

چه عواملی شما را به سمت پژوهشی درباره جایگاه دختران در ادبیات كودك و نوجوان سوق داد؟ لطفا درباره زمینه‌های عینی این پژوهش توضیح دهید؟
واقعیت این است كه مقوله تبعیض جنسی یك معضل مهم اجتماعی است و همه ما زنان آن را كم و بیش تجربه كرده‌ایم حالا با كمی بالا و پایین. و همه ما به نوعی از آن آسیب دیده‌ایم و به خاطر این پدیده اجتماعی در جاهای مختلف از حقوق انسانی خود محروم شده‌ایم و بی‌عدالتی را با تمام گوشت و پوست خود لمس كرده‌ایم. خوشبختانه امروز شاهدیم كه مسئله زنان و دختران مورد توجه بسیاری از اهل فرهنگ و ادب قرار گرفته است. در عرصه‌های مختلف فرهنگی از حقوق زنان طرفداری می‌شود. این معضل ریشه در فرهنگ ما دارد و كتاب‌های كودكان یكی از منابع و عوامل مهم فرهنگ‌ساز هستند. و كودكان هم فرهنگ‌پذیرند و تحت تاثیر كتاب‌ها شخصیت آنها شكل می‌گیرد. كتاب‌های كودكان می‌توانند در جهت تقویت و تداوم كلیشه‌های تبعیض جنسی موجود در جامعه یا در جهت تضعیف و كاهش كلیشه‌های تبعیض جنسی نقش موثری داشته باشند. یكی از زمینه‌های مهم تحقیق توجه به نقش این رسانه مهم اجتماعی یعنی كتاب‌های كودك بود و پاسخ به این سوال كه كتاب‌های داستانی كودك و نوجوان چه نسبتی با مقوله «جنسیت» و «تبعیض جنسی» دارند. آیا در جهت تداوم و تقویت كلیشه‌های تبعیض جنسی قدم برمی‌دارند یا در جهت كلیشه‌زدایی؟
بررسی و پژوهش پیرامون این موضوع از چه سالی به طور مشخص شكل گرفت؟
سال 81 من از سوی كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان به كتابخانه بین‌المللی مونیخ معرفی شده تا از یك بورس سه‌ماهه مطالعاتی بهره‌مند شوم. تبعیض جنسی در ادبیات كودك و نوجوان ایران را به عنوان موضوع مطالعه پیشنهاد كردم و مورد قبول كتابخانه مونیخ واقع شد. سه‌ ماهی هم كه در آلمان بودم، سعی كردم با روش و ابزارهای تحلیلی پژوهشگران كشورهای دیگر درباره این موضوع آشنا شوم. همزمان پژوهشنامه ادبیات كودك و نوجوان دو شماره ویژه خود را در بهار و تابستان سال 82 به مقوله جنسیت و تبعیض اختصاص داده بود. و پرسش‌هایی درباره چگونگی تصویر زنان و دختران در ادبیات كودك و نوجوان مطرح كرد. از كارشناسان و نویسندگان حوزه كودك پرسیدند حضور كلیشه‌های تبعیض جنسی در ادبیات كودك و نوجوان در ترویج و نفی این كلیشه‌ها چه نقشی دارد؟ آیا كلیشه‌های تبعیض جنسی در آثار مولفان زن و مولفان مرد به یك اندازه وجود دارد یا تفاوتی بین آثار نویسندگان زن و مرد وجود دارد؟ البته كارشناسان و نویسندگان هركدام از دید خود پاسخ داده بودند هیچكدام كار تحقیقی روی این موضوع انجام نداده بودند. پاسخ آنها را به سه دیدگاه می‌شود تقسیم كرد. سه دیدگاه تحلیلی و نه تحقیقی. یك دیدگاه كه ادبیات را بازتاب غیبت می‌دانست و تقریبا اكثریت را در بر می‌گرفت معتقد بودند كلیشه‌های تبعیض جنسی در ادبیات كودك و نوجوان وجود دارند و این یك امر طبیعی است چراكه این كلیشه‌ها در جامعه وجود دارند و ادبیات هم بازتاب و آینه تمام‌نمای جامعه هست و نویسندگان چاره‌ای ندارند جز اینكه كلیشه‌های موجود در جامعه را در آثارشان انعكاس دهند دیدگاه دوم كه تعداد كمتری را شامل می‌شد می‌گفتند ساحت ادبیات كودك از تبعیض جنسی مبراست. تبعیض جنسی یك مقوله بزرگسالانه است و ربطی به ادبیات كودك ندارد. دیدگاه سوم تبعیض جنسی را زیر مجموعه یك مسئله كلان فرهنگی می‌دانست و آن نگاه ابزاری به زن بود و معتقد بود در ادبیات كودك و نوجوان ما هم مثل سایر منابع فرهنگی این نگاه ابزاری به زن و دختر وجود دارد و باید پالایش شود. تا آن زمان تحقیق جامعی در این زمینه صورت نگرفته بود. طرح آن برای اولین‌بار در حوزه ادبیات كودك توسط پژوهشنامه اتفاق افتاد و بعد از آن در كتاب ماه كودك و نوجوان مقالات و نقدهایی با رویكرد زنانه و توجه به جایگاه دختران در ادبیات كودك و نوجوان نوشته شد. بعد از مراجعت از آلمان، من طرح تحقیقاتی‌ام كه به مركز پژوهش كانون ارائه كردم. مركز پژوهش طرح مرا قبول كرد و حاصل آن نیز برای انتشار به شورای مباحث نظری كانون ارائه شد.
آیا پژوهش شما بخش‌هایی از كتاب‌های درسی مقطع دبستان را هم پوشش داده است؟
خیر. این پژوهش فقط ادبیات داستانی كودك و نوجوان را از دهه 50 تا دهه 80 را در برمی‌گیرد.
اگر مایل هستید درباره شیوه كار و نوع گزینش آثار و انتخاب نویسندگان و تاریخ تالیف داستان‌هایی كه نمونه‌گیری كرده‌اید، توضیح دهید.
تاریخ تالیف داستان‌ها، قدیمی‌ترین آنها رنگینه از علی‌‌اشرف درویشیان است كه سال 53 تالیف شده و آتش زیر خاكستر محمود آبادی كه سال 57 منتشر شده و اصیل‌آباد رضا رهگذر كه در سال 55 انتشار پیدا كرده و جدیدترین آنها بچه‌های خاك از محمدرضا یوسفی است كه سال 84 منتشر شده و كنار دریاچه نیمكت هفتم فرهاد حسن‌زاده كه سال 85 انتشار پیدا كرده درباره گزینش آثار برایم مهم بود كه بدانم چه میزان نمونه، چند كتاب باید خواند تا بشود درباره نسبت ادبیات كودك و نوجوان و مقوله تبعیض جنسی قضاوت كرد؟‌ برای همین با صاحب‌نظران مشورت كردم. یك نظر می‌گفت جامعه تحقیقاتی باید ادبیات نوشتاری 40، 50 سال اخیر حوزه كودك و نوجوان را در بر‌گیرد. نظر دیگر جامعه تحقیقاتی را محدود به آثار برگزیده و جایزه گرفته 20 سال اخیر ادبیات كودك و نوجوان می‌دانست. من روی هر دو گزینه مطالعه كردم. جنبه‌های مختلف آن را كندوكاو كردم نظر نخست از جامعیت گسترده برخوردار بود اما به زمان و نیروی كار زیادی نیاز داشت. نظر دوم برعكس تعداد را محدود می‌كرد چون تعداد كتاب‌های جایزه گرفته محدود به سه نهاد شورای كتاب كودك، كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان و وزارت ارشاد می‌شد. به علاوه این سه نهاد در برخی سال‌ها انتخاب‌های مشترك داشتند و همین امر تعداد كتاب‌ها را محدودتر می‌كرد. و از همه مهم‌تر مسئله‌ای كه من را به‌طور كلی از محدود شدن به كتاب‌های جایزه گرفته منصرف كرد. تازگی رویكرد پژوهش بود. مسلما داوران در جشنواره‌ به جایگاه دختران در ادبیات كودك و نوجوان توجه نداشتند و من می‌توانستم با این نگاه و حساسیت بسیاری از كتاب‌هایی را كه در گذشته انتشار یافته و مورد بی‌مهری قرار گرفته بود اما از حیث جایگاه دختران برجستگی داشت احیا و معرفی كنم. راه‌حل سومی برگزیدم. و در مجموع 100 كتاب از 18 نویسنده شاخص را برای بررسی برگزیدم. در مطالعه پژوهش‌های مشابه سایر كشورها نظیر چین، آمریكا، هلند، لبنان و هند، می‌دیدم آنها اغلب جامعه تحقیقاتی خود را 100 كتاب در نظر گرفته بودند. به هر حال مطالعه تمام كتاب‌های انتشار یافته در 40، 50 سال اخیر نه مقدور بود و نه ضرورت داشت. چراكه نویسندگان پر اثر معمولا دیدگاه و نگرش خود را در كتاب‌های‌شان تكرار می‌كنند. و من توجه داشتم از نویسندگان پر اثر كتاب‌های متنوع در مقطع زمانی مختلف را بخوانم كه از تغییر نگاه آنها نسبت به دختران غفلت نكرده باشم