یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا
تربیت کودک، لطفا سخت نگیرید!
تبیان: وقتی پای صحبت پدرها و مادرها مینشینیم از اقتدار پدرها میشنویم كه چگونه حرفشان در منزل یكی بود و همه از كوچك و بزرگ از وی حساب میبردند. چرا راه دور برویم، پدرها و مادرهای ما هم اینگونه بودند. اگر به دوران كودكی خود برگردیم خوب به یاد میآوریم كه چگونه به حرف آنها گوش میدادیم و نمیتوانستیم و یا اصلا حق نداشتیم روی حرف آنها حرفی بزنیم اما امروزه این روش تربیتی تا حد زیادی منسوخ شده است و الان دیگر فرزندان هستند كه بر پدران و مادرانشان فرمانروایی میكنند. اما این كه كدامیك از این دو روش مناسب است پرسشی است كه روانشناسان باید به آن پاسخ دهند.
بر اساس بحثها و نظرات روانشناسان امور تربیتی، امروزه متداولترین و بیاثرترین نحوه تربیت، روش سختگیری است. پدر و مادر سختگیر هیچوقت برای تقاضایی كه از فرزند خود میكنند دلیل نمیآورند و توضیحی نمیدهند. از كودك انتظار دارند بدون گفتگو و چون و چرا و بیآن كه بفهمد والدین به چه دلیل این محدودیتها را وضع كردهاند از آنها اطاعت كند. در چنین خانوادههایی جایی برای توافق و گفتگوی دوجانبه بین والدین و فرزند در مورد خواستههای دو طرف وجود ندارد. برخی از بچهها به علت ترس از والدین ترسو بار میآیند و بعضی دیگر بتدریج كه بزرگ میشوند پرخاشجو و جسور شده، قویتر و خشنتر میشوند. یكی دیگر از عوارض برخورد سختگیرانه این است كه مانع رشد قوای ذهنی كودك میشود.
بر این اساس وقتی والدین دلیلی برای محدودیتهای خود به بچهها ارائه نمیدهند و آنها را تشویق به دادن پیشنهاد و نظرات خود نمیكنند. بچهها هم در زندگی آینده یاد نمیگیرند كه از راه منطق و دلیل و ارائه طریق مسائل خود را حل كنند. بچهها چون افكار و عقاید خاص را بدون چون و چرا پذیرفتهاند افرادی متعصب بار میآیند، از كنار آمدن با دیگران عاجز هستند، در زمینه عاطفی و اجتماعی رشد كافی ندارند و در كار گروهی نمیتوانند شركت كنند. اغلب متزلزل و ضعیفالنفس هستند، از قبول مسوولیت خودداری میكنند و نسبت به بزرگسالان به طور كلی بدبین میباشند. در مراحل مختلف زندگی از ضعف و بیلیاقتی خود رنج میبرند و غالبا در كار تحصیل نیز موفق نمیشوند. این والدین معتقدند برای انجام هر كاری دو راه بیشتر وجود ندارد؛ یا راه من یا راه اشتباه. باید بچهها را دید اما به آنها گوش نداد. این باورها زمینه را برای رشد رفتارهای ظالمانه پدر و مادر مهیا میسازد.
این روش تربیتی والدین با تنبیه، فریاد زدن، محروم كردن كودك از محبت و امتیازات صورت میگیرد . به طور كلی چنین روشی بر كنترل والدین بر چیزهایی كه كودك میخواهد و بر قدرت بدنی برتر والدین تاكید دارد. اعتقاد والدین مبنی بر بهكارگیری روشهای سختگیرانه و قهرآمیز مبتنی بر مقررات سخت و خشن، نظارت دائم و بیش از حد، انضباط سخت و بیرویه و انتظار پیروی بیچون و چرا، از سوی كودك منجر به بروز تنشهای شدید در خانواده می شود. تاثیر رفتار والدین و چگونگی تفكر آنان در شكلگیری رفتار كودكان غیرقابل انكار است، كودكانی كه درون خانواده با كمبود عاطفه و توجه مواجه هستند محبت را در خارج از خانه و از بیگانگان طلب خواهند نمود. والدین مستبد برخلاف والدین روشنبین لزومی نمیبینند برای دستوراتی كه میدهند دلیلی ارائه دهند.
به نظر آنان اطاعت بیچون و چرا یك فضیلت است. بعضی از والدین از سر خشم چنین روشی را در پیش میگیرند و برخی دیگر نمیخواهند دردسر توضیح دادن و بحث و گفتگو را بپذیرند، البته بعضی دیگر چنین رفتار مستبدانهای را در پیش میگیرند تا به كودك خود بفهمانند كه باید به بزرگتر خود احترام بگذارد. اشتباه این عده در این است كه ممكن است با این كار اختلاف را سركوب كنند ولی نمیتوانند آن را از بین ببرند.
اثرات روشهای سختگیرانه
روانشناسان معتقدند كه رفتار كودكان امكان دارد به سبك رفتار والدینشان بستگی داشته باشد و سایر پژوهشگران نشان دادهاند كه محدودیت زیاد، خصومت، تنبیه و عدم ثبات در رفتار والدین را میتوان با رفتارهای ضداجتماعی در كودك مربوط دانست.
به عقیده آنان، روابط خانوادگی در درون طبقات اجتماعی بهترین پیشگویی رفتار بزهكارانه است. روشهای منضبط كردن كودكانی كه در آینده بزهكار شدهاند سست، غیرمعقول و یا بسیار سختگیرانه و معمولا همراه با تنبیه بدنی بوده است و كمتر درباره رفتار نادرست كودك با او گفتگویی شده است. میگویند وقتی والدین، فرزندان خود را تنبیه میكنند درواقع به آنان میآموزند كه در آینده چگونه والدینی باشند، بعضی از محققان معتقدند كه به همین طریق بدرفتاری با كودك از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. بسیاری از والدین كه فرزندان خود را كتك میزنند خودشان در كودكی اذیت و آزار دیدهاند.
روانشناسان معتقدند خانوادههایی كه در آنها والدین از شیوه كنترلی قدرتطلبانه استفاده میكنند در مقایسه با روشهای آزادمنشانهتر، تعارضات بیشتری را تجربه میكنند. احتمال میرود مهمترین عامل مؤثر در بزهكاری، روش تربیتی نارسا یا اختلال در شبكه ارتباطی خانواده باشد. تقریبا تمام پژوهشها نشان دادهاند والدینی كه با كودكان خود مهربان نیستند یا آنهایی كه از نظر روانی یا فیزیكی از فرزندان خود سوءاستفاده میكنند بیشتر احتمال دارد كه فرزندانی بزهكار داشته باشند.
برخی روانشناسان میگویند: نوجوانانی كه والدین خودكامه دارند، نمیتوانند به تنهایی كاری انجام دهند، یا از خود عقیدهای داشته باشند. شاید به این دلیل كه به قدر كافی فرصت نداشتهاند كه عقاید خود را ابراز كنند و یا مستقلانه مسوولیت قبول كنند و هیچكس هم آن قدر برای عقاید آنان ارزش قائل نبوده كه به آن توجه نشان دهد.
این نوجوانان اعتماد به نفس، استقلال و خلاقیت كمتری دارند، ذهن كنجكاوی ندارند، از لحاظ اخلاقی كمتر رشد یافتهاند و در برخورد با مشكلات روزمره عملی، تحصیلی و ذهنی انعطافپذیری كمتری دارند و معمولا والدین خود را نامهربان و سهلانگار میدانند و معتقدند كه انتظارات و تقاضاهایشان غیرمنطقی و نادرست است.
احساس آرامش
به طور كلی میزان عشق و محبت و محدودیتهایی كه در مورد تربیت كودكان به میان میآید با نحوه دیسیپلینی كه والدین به فرزندان خود میدهند ارتباط مستقیمی دارد. والدین باید با محبتی كه به فرزندان خود ابراز میدارند به آنها احساس آرامش داده و بتوانند به راحتی با آنها ارتباط برقرار كنند و به گفتگو بنشینند. همچنین با محدودیتهایی كه برای فرزندان خود قائل میشوند. میتوانند به صورت متعادل، غیرفعال و سلطهجویانه در برابر كودكان خود ظاهر شوند، به این معنا كه میتوانند عكسالعمل متعادلی در مقابل رفتار كودك خود نشان دهند یا نسبت به رفتار او هیچگونه عكسالعملی از خود نشان ندهند و یا نهایتا عكسالعمل تندی نشان داده و به صورت سلطهجویانه در مقابل او ظاهر شوند. اگر بخواهیم در یك كلام این روشها را تشریح كنیم میتوانیم بگوییم واكنش غیرفعال هیچ كاری از پیش نمیبرد، واكنش متعادل شما و فرزند را به نتیجه دلخواه رسانده و هر دو موفق خواهند بود. واكنش پرخاشگرایانه نیز در نهایت به كتك خوردن كودك میانجامد.
به هر حال پدرها و مادرها به نحوی از این چهار روش استفاده میكنند و با بهرهگیری از الگوهای رفتاری متفاوت، عشق خود را نثار كودكان كرده و با تعیین محدودیتها، آنها را در مسیر درست قرار میدهند. در حقیقت نتیجه تمام این تلاشها رسیدن به تعادل است كه هم در زمینه محدودیتها و هم در زمینه محبت كردن باید مورد تامل و بررسی قرار گیرد.
اگر والدین از شیوه محبت زیاد در تربیت كودكان خود استفاده میكنند بنابراین به تبعیت از این روش باید بیشتر با آنها صحبت كنند، وقت بیشتری را با آنها صرف و با دلیل و منطق با آنها برخورد كنند.
از سوی دیگر والدینی كه از روش قرار دادن محدودیتهای زیاد استفاده میكنند باید قبول كنند كه قدری دیكتاتورانه با كودكان رفتار میكنند. این روش به زمانهای قدیم هنگامی كه كودكان را تنبیه میكردند بازمیگردد. به هر حال هر گزینهای را كه انتخاب میكنید همواره باید به خاطر داشته باشید كه هدف شما از تربیت كودكان آموزش احترام گذاشتن متقابل به آنها و آماده كردن آنها برای پیروی از قوانین اجتماعی است.
از چهار شیوه فوق باید تكنیكی را انتخاب كرد كه خودتان بهشخصه ارتباط بهتری با آن برقرار میكنید، به عنوان مثال اگر والدین شما از تكنیك قرار دادن محدودیتهای زیاد برای تربیت شما استفاده میكردند و شما احساس میكنید كه با این شیوه به بهترین نحو تربیت شدهاید، بنابراین این امكان وجود دارد كه خودتان نیز همین شیوه را در مقابل فرزندتان به كار گیرید. از سوی دیگر شاید به هیچ وجه با شیوه والدینتان موافق نباشید و ترجیح دهید تا از شیوه محبت زیاد در قبال فرزندانتان بهره بگیرید.
روشهای مقتدرانه
این روش تربیتی، عاقلانهترین و انسانیترین راه زندگی است. در خانوادهای كه روشنبینی حاكم بر روابط اعضای آن باشد خصوصیات زیر مشاهده میشود:
1- تمام افراد خانواده قابل احترام هستند.
2- اعضای خانواده صلاحیت اظهار نظر درباره مسائل و مشكلات مربوط به خود را دارند.
3- همه افراد خانواده حق دارند در تصمیماتی كه درباره آنها یا كار مربوط به آنها گرفته میشود شركت كنند و در عین حال مسوولیت دارند كه در اخذ تصمیم و انجام وظایف خود عاقلانه عمل كنند.
4- روش عقلانی در همه شئون زندگی این خانواده نفوذ دارد.
5- همكاری اساس زندگی و فعالیت افراد این خانواده را تشكیل میدهد.
والدین مقتدر فكر میكنند كه فرزندانشان خصوصیات مثبت بسیاری دارند و از بودن با آنان لذت میبرند، غالبا اظهار محبت میكنند و این اظهار محبت لزوما با بغل كردن و بوسیدن همراه نیست و صرفا میتواند لبخند محبتآمیز باشد.
مؤثرترین و موفقترین والدین آنهایی هستند كه ضمن دوست داشتن فرزندانشان از آنها انتظار و توقع دارند. این والدین پذیرنده هستند، به فرزندان خود محبت و به مسائل و رفتارشان رسیدگی میكنند. به قول كارل راجرز، پدر و مادر خوب به فرزندان خود توجه مثبت بیقید و شرط دارند، از صرف وقت با فرزندانشان لذت میبرند و به پیشرفتها و موفقیتهای آنها افتخار میكنند. به اعتقاد آنها پدر و مادر وظیفه دارند كه نیازها و احساسات فرزندان خود را بفهمند و به علایق و خواستهها و مسائل آنها توجه كنند و محدودیتها و حد و حدود آنها را به خوبی مشخص نمایند. این دسته از والدین برای رفتار فرزندان مقررات واضح و روشن وضع نموده و آنها را پیگیر و استوار دنبال میكنند. آنها اشخاصی روشنبین به این مفهوم هستند كه از فرزندان خود درباره زمان خواب و برنامههای خانواده نظرخواهی میكنند. از آنجایی كه خود را صددرصد عاری از خطا نمیدانند و معتقدند كه آنها هم ممكن است اشتباه كنند به فرزندان خود اجازه میدهند كه نظر مخالف خود را در مواردی بیان كنند و آمادگی آن را دارند كه نظرات منطقی فرزندان خود را بپذیرند و در برنامههای خود تجدید نظر كنند. وقتی كودك رفتار نابخردانهای میكند همه تلاش خود را میكنند تا دلیل درست نبودن رفتارش را به او توضیح دهند، اما وقتی استدلال به نتیجه نمیرسد بدون كمترین تردید اعمال حق میكنند و نظر خود را به مرحله اجرا میگذارند. پدر و مادر هرگز از فرزندان خود تقاضای اطاعت بیچون و چرا نمیكنند و در عین حال نظرات خود را به آنها تحمیل نمینمایند. قوانین آنها مبتنی بر استدلال و محدودیتهای آنها مبتنی بر عشق و دوستی هستند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست