چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
فلسفه احكام
گروهی، سؤالهایی درباره فلسفه احكام میكنند; به عنوان مثال، میپرسند:
▪ چرا باید نماز بخوانیم؟ چرا باید برای نماز وضو بگیریم؟ فلسفه این كه در نماز پیشانی خود را بر روی خاك میگذاریم چیست؟ چرا در اسلام استعمال ظروف طلا و نقره حرام است؟ چرا دفن میت لازم است؟ چرا خوردن گوشت مردار جایز نیست؟ و چرا....
▪ پاسخ: برای این كه پاسخ تمام سؤالهای فوق و نظایر آنها روشن شود، بهتر است كه یك اصل اساسی و قاعده كلی در باره فلسفه احكام بیان شود تا در همه موارد، قانع كننده باشد.
ما وقتی به زندگی روزانه خود مینگریم، میبینیم هنگامی كه بیمار میشویم و به دكتر مراجعه میكنیم، دكتر نسخهای مركب از چند داروی مخصوص، مانند آمپول، كپسول، و قرص برای ما مینویسد و دستور میدهد كه هر روز یكی از این آمپولها را تزریق كنید و هر چهار ساعتیكی از این كپسولها و هر شش ساعتیكی از این قرصها را میل نمایید و اضافه میكند كه از ترشیها و غذاهای سرخ كرده پرهیز كنید و...
ما بدون این كه از خصوصیات داروها سؤالی نماییم به دستورهای او عمل میكنیم، زیرا به علم و دانش و تخصص وی در رشتهطب معتقدیم و میدانیم كه او جز معالجه و بهبود ما منظور دیگریندارد.
همین طور وقتی به یك مهندس ساختمان مراجعه میكنیم و از او میخواهیم كه برای ما ساختمان زیبایی بسازد، او میگوید این نقشه در زمین شما جالب از كار در میآید و لازم است كه لوازم و مصالحی را كه صورت میدهم، تهیه كنید; ما چون به تخصص او در رشته ساختمان ایمان داریم و میدانیم كه او نمیخواهد به ما ضرر و زیانی برساند، بنابه دستور او مصالح را طبق صورتی كه به ما داده است، تهیه میكنیم و در اختیار او میگذاریم و هیچ در كار او چون و چرا نمیكنیم.
این دومثال و نظایر آن روشن میكند كه اگر انسان به علم و دانش كسی ایمان داشته باشد و او را در رشته خود متخصص بداند و نیز بداند كه نظر سویی در كار نیست، قطعا دستورات او را در آن رشته بدون اینكه از او توضیحات زیادی بخواهد، مورد عمل قرار میدهد.
اكنون كه این مقدمه روشن شد میگوییم: احكام و مقررات دینی هم نسخههایی است كه پیامبران الهی و پیشوایان دینی از طرف خدا برای بشر آوردهاند تا سعادت و خوشبختی آنان را از هر جهت تامین نمایند.
بدیهی است هنگامی كه ما اعتقاد داشته باشیم كه این احكام از علم بیپایان خدای تبارك و تعالی سرچشمه گرفته و به حكمت و لطف و مهربانی خدا ایمان داشته باشیم و نیز بدانیم كه پیامبران الهی در تبلیغ و رساندن احكام به هیچ وجه گرفتار خطا و لغزش نمیشوند، (به معصوم بودن آنان معتقد باشیم) در این صورت با كمال جدیت و بدون هیچ گونه اضطرابی در عمل به دستورهای دینی میكوشیم و هیچ نیازی نمیبینیم كه از فلسفه احكام و مقرراتی كه قرار داده شده استسؤال نماییم; زیرا میدانیم كه خدا علم برآغاز و انجام همه چیز دارد و هرچه مقرر كرده به خیر و صلاح ما بوده است و انبیای الهی، در بیان احكام، اشتباهی نكردهاند.
آری، اگر كسی در وجود خدا یا علم و دانش و حكمت او یا در حقانیت انبیا و معصوم بودن آنان تردید داشته باشد، لازم است قبل از این سؤال در اصل اعتقاد به خدا و صفات كمالیه او و حقانیت پیامبران الهی و صفات ایشان وارد بحثشود.
بنابراین، كسانیكه پایه توحید خود را محكم ساختهاند و طبق دلایل قطعی عقیده دارند كه قانونگذار اسلام یعنی، خداوند متعال، بینیاز مطلق و دارای علم و حكمتبیپایان است، هیچگونه تردیدی نخواهند داشت كه تمام احكام و مقررات و دستورهای اسلامی كه پیامبر اسلام از طرف خدای متعال برای بشر آورده است، دارای مصالح و فوایدی میباشد، زیرا علم و حكمتخدای بزرگ ایجاب میكند كه هیچ فرمانی را بدون رعایت مصالح بندگانش ندهد و چنین افرادی همیشه در صدد پیروی از دستورهای الهی هستند و دانستن و ندانستن جزئیات فلسفه احكام در روحیه آنان اثری نخواهد داشت.
البته ما نمیگوییم كسی نباید از فلسفه احكام سؤال كند و یا نباید به دنبال تحقیق و جستجو بر آید، زیرا شكی نیست كه هر كسی این حق را دارد كه با تمام وسایل ممكن برای آگاهی از اسرار احكام و قوانین دینی بكوشد و خوشبختانه امكانات زیادی هم برای این كار موجود است، چنانكه در قسمتی از آیات قرآن مجید و بسیاری از كلمات پیشوایان بزرگ دین ما، توضیحاتی درباره فلسفه احكام وارد شده است و از طرفی یك سلسله قراین عقلی كه با پیشرفت علوم، روز به روز افزایش مییابد، پرده از روی بسیاری از این اسرار برداشته است.
خلاصه، با این كه ما حق این سؤال را داریم و تا اندازهای هم امكانات آن موجود است، ولی هرگز نباید انتظار داشته باشیم كه با معلومات محدود بشری به تمام جزئیات اسرار و فلسفه احكام دستیابیم، زیرا این احكام از مبدئی سرچشمه گرفته است كه تمام علومو دانشهای وسیع امروز، در برابر علم او حكم قطره در برابر دریا راهم ندارد و اساسا ناچیزی معلومات ما در برابر مجهولات مطلبی استكه امروزه دانشمندان بزرگ دنیا با صراحت كامل به آن اعتراف میكنند.
بنابراین، اگر ما تمام كوششهای لازم را برای آگاهی از فلسفه یك حكم به كار بردیم، ولی مطلب قابل توجهی به دست نیاوردیم، هرگز نمیتوانیم آن حكم را نادیده بگیریم و یا بگوییم این حكم هیچ فایده و مصلحتی در بر ندارد، زیرا عدم درك مصلحت غیر از آن است كه مصلحتی نداشته باشد.
حضرت رضا -علیه السلام میفرماید:
«انا وجدنا كل ما احل الله تبارك و تعالی ففیه صلاح العباد وبقائهم ولهم الیه الحاجهٔ التی لایستغنون عنها ووجدنا المحرم من الاشیاء لاحاجهٔ للعباد الیه ووجدنا مفسدا داعیا الی الفناء والهلاك»
همانا ، چنین یافتیم كه هر آنچه را كه خدای تبارك و تعالی حلال فرموده صلاح و بقای بندگان در آن بوده است و به آن احتیاج دارند و بینیاز از آن نیستند و در آنچه حرام نموده است نیازی برای بندگان به آن نیافتیم بلكه مایه فسادی است كه ایشان را به سوی نابودی و هلاكتسوق میدهد.»
و بر همین اساس، دانشمندان میگویند: احكام شرع تابع مصالح و مفاسد است; یعنی، هیچ چیزی بدون جهتحلال و یا واجب نمیشود; این طور نیست كه خدا مثلا شراب را بیهیچ مفسده و ضرری حرام و یا نماز صبح را بیهیچ مصلحت و فایدهای واجب كرده باشد. البته وقتی گفته میشود، فلان كار به مصلحتبشر است، نباید تنها به فواید جسمی و بهداشتی آن توجه داشت، بلكه فواید، روحی، فردی، اجتماعی، دنیوی، اخروی و دیگر فواید آن را نیز ملاحظه كرد كه، همه جزو مصالح بندگان است وچه بسا یك حكم، فایده جسمی برای بشر نداشته باشد، ولی روحیات او را تهذیب نماید; به عنوان مثال شاید گذاشتن پیشانی برروی خاك اثر بهداشتی نداشته باشد، ولی این كه روح تواضع و بندگیانسان را در مقابل خداوند پرورش میدهد و كبر و خودبزرگبینی را از وی دور میكند، خود ، بزرگترین فایده و مصلحت محسوب میشود.
و نیز ممكن است فایده یك حكم از نظر فردی معلوم نباشد; فرض كنید اسلام میگوید: استعمال ظروف طلا و نقره حرام است; شاید به ظاهر این حكم، مصلحت فردی نداشته باشد، ولی عمومی شدن این كار موجب میشود كه قسمت مهمی از ثروت مملكت در خانهها متمركز شود و در نتیجه، زیانهای اقتصادی زیادی برای جامعه و ملتبه بار آورد همچنین اگر عدهای غذا نداشته باشند، در مقابل، دسته دیگر در ظروف طلا غذا بخورند، اختلاف طبقاتی فاحشی پیش میآید و چه بسا مشكلاتی به وجود میآورد كه ممكن است گاهی اجتماعی را به خاك و خون بكشد و اتفاقا همین اختلاف طبقاتی و رفع خصومتهای بین طبقات، یكی از فواید و فلسفههایی است كه اسلام در قانون وجوب زكوت در نظر گرفته است.
امام هشتم -علیه السلام میفرماید:
«و علهٔ الزكوهٔ من اجل قوت الفقراء وتحصین اموال الاغنیاء»و امام ششم -علیه السلام می فرماید:
«ان الله عزوجل فرض للفقراء فی مال الاغنیاء ما یسعهم... ولو ان الناس ادوا حقوقهم لكانوا عایشین بخیر»
و نیز در حدیث دیگر میفرماید: «ولوان الناس ادوا زكوهٔ اموالهم ما بقی مسلم فقیرا محتاجا»
خلاصه معنای این چند حدیث این است كه خداوند متعال با مقرر كردن قانون زكات خواسته است، نیازمندیهای فقرا و مستمندان برطرف گردد و اموال اغنیا محفوظ بماند و همه مردم زندگی رضایتبخشی داشتهباشند و اگر مردم زكات و سایر حقوق مالی را میپرداختند، هرگز فقیر و نیازمندی در جامعه مسلمانان پیدا نمیشد و همه با خیر و خوبی زندگی میكردند.
و بطور خلاصه باید گفت: فلسفه اصول احكام و واجبات و محرمات، مثل فلسفه تحریم شراب (كه مضرات جسمی و روحی آن از نظر علم هم ثابتشده است) و وجوب نماز و زكات و وضو (كه یكی از فلسفههای وضو همان نظافت و پاكیزگی است) برای ما روشن است، ولی فلسفه خصوصیات آنها بطور كامل برای ما روشن نیست.
به عنوان مثال،نمیدانیم كه چرا نماز صبح دو ركعت و نماز ظهر وعصر چهار ركعت است و یا چرا هنگام وضو باید دستها را از بالا به پایین بشوییم و یا چرا وقتی گندم به یك حد معلومی رسید، زكات داردو....
ولی یقین داریم كه آنها بدون فایده و مصلحت هم نیستند، زیرا همانطور كه قبلا گفته شد، خدای حكیم هیچ حكمی را بدون حكمت و مصلحت نفرموده است، و كسی كه به علم و حكمتبیپایان خدا ایمان داشته باشد، دانستن فلسفه احكام و ندانستن آن برای او هیچ تاثیر عملی ندارد، بلكه در هر صورت با جدیت كامل در صدد اطاعت و انجام دستورهای الهی بر میآید.
و شاید یك جهت این كه پیشوایان دینی ما زیاد در موضوع فلسفه احكام و جزئیات آن وارد نشدهاند، همین باشد كه خواستهاند مقررات اسلامی به عنوان یك سلسله قوانین مقدس الهی پیروی شود و از این راه روح ایمان، خداشناسی، بندگی و اطاعت در افراد تقویت گردد تا در مقابل فرمان خدای دانا و حكیم و مهربان، هیچ چون و چرایی نداشته و كاملا مطیع باشند.
●در خاتمه لازم استبه دو نكته زیر توجه شود:
۱) فلسفههایی كه در بعضی از روایات وارد شده، اغلب به عنوان یكی از فلسفهها و فواید حكم ذكر شده است;مانند روایت زیر كه:
«امروا بدفن المیت لئلا یتاذی به الاحیاء بریحه وبمایدخل علیه من الآفهٔ والفساد» فلسفه لزوم دفن میت این است كه مردم از بوی تعفن او اذیت نشوند و نیز موجب امراض و بیماریها نگردد.
این سخن بدان معنا نیست كه تنها فلسفه وجوب دفن میت همین است، بلكه منظور بیان یكی از فلسفههای آن بوده است.
۲)در بیان فلسفه احكام فقط به دو اصل میتوان تكیه كرد:
الف) آنچه از قرآن مجید و كلمات پیشوایان دینی به ما رسیده است كه بیشتر آنها را مرحوم شیخ صدوق، یكی از علمای بزرگ شیعه (متوفای ۳۸۱ه.ق.) در كتابی به نام «علل الشرایع» جمع آوری كرده و به چاپ نیز رسیده است.
ب) آنچه از نظر علم بطور قطع ثابتشده است، مانند این كه امروزه ثابت گردیده است كه شراب برای جسم و روان انسان ضررهای زیادی دارد یا گوشت مردار، كانون میكرب و منشا بیماریهایی میباشد كه خوردن آن خطرناك است.
این دو اصل باید در فلسفهیابی احكام، همیشه مورد نظر باشد، امامطالبی كه فقط در حد احتمال میباشد، به هیچ وجه نباید در مورد فلسفه احكام، مورد اعتماد قرار گیرد و به عنوان فلسفه احكام ذكر شود، زیرا همانطور كه احكام دینی حقایقی است صددرصد ثابت، باید فلسفههایی هم كه برای آنها بیان میگردد، جنبه قاطعیت و ثبوت داشته باشد.
بنابراین، تئوری و فرضیهای كه اساس محكمی ندارد و ممكن است چند روز بعد، تغییر پیدا كند، نباید در فلسفه احكام مورد اعتماد قرار بگیرد.
● اقسام واجبات
۱) واجبات توصلی و تعبدی
قسمتی از واجبات باید به همراه نیت و قصد قربتبه جای آورده شوند مانند نماز و روزه كه به آنها واجبات تعبدی میگویند.
قسمتی دیگر عباداتی هستند كه لازم نیستبه همراه نیت و قصد قربتبه جا آورده شوند، مانند تطهیر بدن و لباس و امر به معروف و غسلمیت.
به عبارت دیگر، در واجبات توصلی انگیزه امر معلوم است، ولیدرواجبات تعبدی غرض و مقصود شارع معلوم نیست، گرچه فلسفه و حكمتی دارد و مكلفین صرفا برای تعبد به امر خداوند انجام میدهند.
۲) واجب عینی و كفایی
واجب عینی، واجبی است كه همه مكلفین باید انجام دهند، مانند نمازهای یومیه.
واجب كفایی آن است كه با عمل عدهای از عهدهدیگران ساقط است، مانند تطهیر مسجد، تدفین میت و....
۳) واجب تعیینی و تخییری
واجب تعیینی واجبی است كه نمیتوان كار دیگری را جایگزین آن ساخت مثل نمازهای یومیه، برخلاف واجب تخییری كه مكلف میتواند یكی از چند كار را اختیار كند، مانند كفاره روزه كه مكلف مخیر استبین آزاد كردن بنده و شصت روز روزه و اطعام شصت نفر.
۴) واجب موسع و واجب مضیق
گاهی واجب، وقت محدودی دارد كه از آن به واجب مضیق تعبیر میشود، مثل نماز آیات برای ماه گرفتگی و گاهی وقت وسیعی دارد كه از آن تعبیر میشود به واجب موسع، مانند نمازهای یومیه.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست