یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا

کنجکاوی کودک،هفت سوالی که همیشه میپرسند


شهرزاد: همیشه پیش آمده که از زبان یک بچه سئوال‌هایی شنیده‌ایم که هیچ جوابی برایشان نداشته‌ایم. گاهي هم نمی‌دانستیم چه‌طور به زبان کودکانه، بدون آن‌که غصه بخورد و ته دلش ناراحت شود، اتفاق‌هاي ناراحت‌کننده را برايش توضیح دهیم و بتوانیم جواب‌هایمان را با چهارچوب ذهنی او تطبيق دهیم. ایده راه انداختن این صفحه، از همین‌جا شكل مي‌گيرد. از آن جمله کلیدی که «ساده‌ترین بچه‌ها می‌توانند سئوال‌هایی بپرسند که تیزهوش‌ترین آدم‌بزرگ‌ها هم نمی‌توانند به آن‌ها جواب دهند.» این صفحه قرار است راهنمای عملی پدرها و مادرهایی باشد که نمی‌دانند به سئوال‌های ساده کودکانشان چه پاسخی بدهند.

* چرا وقتی هوا سرده، می‌تونیم نفس خودمون رو ببینیم؟

زمستان آمده و حالا وقت آن است که بچه‌ها این سئوال را از شما بپرسند. آن‌ها هر بار که از خانه بیرون می‌روند، چنین تصویری را می‌بینند. به نظر آن‌ها اين تصوير، ناشناخته‌ترین تصویر دنیاست. آن‌ها را نمی‌ترساند، اما برایشان سرگرمی عجیب‌وغریبی است. این‌جا، جایی است که فرزند شما، با دنیایی که در آن زندگی می‌کند، احساس نزدیکی پیدا می‌کند؛ علاوه بر این‌که بهترین فرصت شما برای آموزش و تربیت بچه‌هاست. به جمله آخر این جواب پیشنهادی دقت کنید:

نفس ما گرم و مرطوبه و هوای بیرون سرده. وقتی ما نفس می‌کشیم، هوای گرم از دهان و بینی ما بیرون میاد و خیلی سریع می‌خواد خودش رو با هوای سرد بیرون یکی کنه. پس چی می‌شه؟ تبخیر می‌شه، خودش رو شبیه به هوای بیرون می‌کنه و می‌ره دنبال زندگی‌اش. حالا اگه گفتی چرا وقتی هوا سرده، بهت می‌گم بذار شال گردنت روی صورتت بمونه؟ چون اگه هوا خیلی سرد باشه، همین نفس گرم تو، روی صورتت یخ می‌زنه!

 * برف چه‌طور به وجود میاد؟

به اين مسئله دقت کنید که اطلاعات بیش‌تر، برای فرزند شما اعتماد به نفس بیش‌تری همراه می‌آورد. نسبت به دانستنی‌های کوچک او واکنش نشان دهید. بگذارید حس کند برایش ارزش قائل هستید.

جواب پيشنهادي: می‌دونی توی ابرها یه عالمه قطره‌های کوچیک بخار آب وجود داره؟ وقتی هوا سرد می‌شه، این قطره‌های کوچیک به همدیگه وصل می‌شن و هی بزرگ و بزرگ‌تر می‌شن. وقتی هوا یک كم سرده، اینا می‌شن بارون و می‌ریزن پایین، اما وقتی هوا خیلی سرد می‌شه، وقتی که می‌رسه به یه درجه‌ای که آب، یخ می‌زنه، اون‌وقت می‌شن برف، یخ می‌زنن و می‌ريزن روي سر ما.

* چرا اول نور رعدوبرق رو می‌بینیم، بعد صداش میاد؟

یکی از مهم‌ترین سئوال‌هایی که بچه‌ها در این فصل از سال می‌پرسند، به رعدوبرق ربط دارد. این سئوال را باید خیلی جدی بگيريد. چون بهترین فرصت شماست تا ترس او از رعدوبرق را کم کنید. نه فقط درباره این سئوال، که موقع جواب دادن به تمام سئوال‌ها، مدام پیش خودتان تکرار کنید «اگر می‌ترسد برایش بیش‌تر توضيح بدهم و اگر نمی‌ترسد، جواب من او را مضطرب نکند.»

جواب پيشنهادي: می‌دونی ما چه‌قدر با رعدوبرق فاصله داریم؟ یه عالمه. رعدوبرق واسه این‌که خودش رو به ما نشون بده، باید خیلی راه بیاد. تا حالا دیدی بعضی‌ها تندتر از بقیه می‌دون؟ نور، تندتر از صدا حرکت می‌کنه، برای همینه که ما زودتر احساسش می‌کنیم. می‌خوای برات مثال بزنم؟ دیدی موقعی که می‌ری آتیش‌بازی نگاه کنی، موقعی که اون نورای قشنگ، توي هوا چرخ می‌زنه، تو حواست می‌ره دنبالشون؟ بعد از اونه که یهو یه صدای خفیف می‌شنوی که می‌گه بوم! رعدوبرق هم مثه آتیش‌بازی می‌مونه. اول نور میاد، بعد صداش.

* وقتی آدم‌ها می‌میرن، کجا می‌رن؟

وقتی فرزندتان به سن نه يا 10 سالگی رسید، چنین سئوالی برایش پیش می‌آید. این اولین زمانی است که با خودش فکر می‌کند هیچ‌کس نمی‌تواند تا ابد زندگی کند. معمولا در این سال‌هاست که كودك، مرگ یکی از نزدیکانش را می‌بیند و برایش این سئوال پیش می‌آید. بهتر است كه پاسخگويي به اين سوالات را به كارشناسان مذهبي شناخته‌شده بسپاريم. حواستان باشد كه نبايد خیلی زود درباره بهشت و جهنم با بچه‌ها حرف بزنيد. حرف زدن درباره بهشت و جهنم در اين سن ممكن است، بعضي بچه‌ها ‌ را بترساند و باعث ‌شود آن‌ها کابوس‌های شبانه ببینند. از آن بدتر این‌که ممكن است ذهن آن‌ها را بچه‌ها را از مفاهيم زيباي مذهبی دور‌ كند. پس بهتر است جواب‌هاي ساده‌ای بدهید. از این‌که به او بگویید که به‌طور کامل از اتفاق‌هاي بعدي خبر ندارید، نترسید. حالا زمانی است که بچه شما یاد می‌گیرد نگاه خودش را به دنیا داشته باشد.

جواب پيشنهادي: این سئوالیه که خیلی از آدم‌ها از خودشون می‌پرسن و براشون شبیه به یه راز شده؛ یه راز بزرگ. ما فقط می‌دونیم اون‌جایی که آدم‌هاي خوب می‌رن، جای خوبیه و جايي كه آدم‌هاي بد مي‌رن اصلا جاي خوب نيست 

* چرا ابرها سفیدند؟

جواب دادن به سئوال‌های به ظاهر ساده فرزندتان را پشت گوش نیندازید. این‌ها همان اطلاعات عمومی ویژه‌ای هستند که به او احساس اعتماد به نفس می‌دهد و اجازه می‌دهد در جمع هم سن‌وسال‌هایش حرفی برای گفتن داشته باشد.

جواب پيشنهادي: رنگین‌کمون رو دیدی؟ دیدی که چندتا رنگ داره و همه رنگ‌ها کنار هم جمع شدن؟ نور شبیه رنگین‌کمونه و یه عالمه رنگ، توي خودش داره و با اون‌ها زندگی می‌کنه، اما وقتی همه رنگ‌ها جمع می‌شن، ما اون‌ها رو سفید می‌بینیم. دلیل سفیدی ابرها هم همینه. اون‌ها نور رو بازتاب می‌دن، ولی نه فقط یه بخشی‌اش رو، همه‌اش رو.

* چرا ما خونه‌مون رو عوض می‌کنیم و می‌ریم یه شهر دیگه؟

در این موقع‌ها، معمولا بچه‌ها از ورود به یک دنیای ناشناخته می‌ترسند و از این‌که دیگر هم‌بازی‌های قدیمی‌شان را نبینند، حس خوبی ندارند. پس بهتر است در مقابل این سئوال، که ممكن است چند بار از شما بپرسد، عصبانی نشوید و برایش توضیح دهید که علت دقیق مسافرت و تغییر مکان چیست. می‌توانید خودتان پیش‌دستی کنید و درباره این جابه‌جايي با او صحبت و مشورت کنید. حتی پیشنهاد می‌كنيم قبل از اسباب‌کشی، او را به خانه جدید ببرید، بگذارید خانه‌های اطراف را ببیند و کوچه‌هایش را بشناسد تا حس نکند که ناگهان وارد یک محیط غریبه شده. اگر به مدرسه می‌رود، اجازه بدهید دو، سه روزی به مدرسه برود، بدون آن‌که مجبور باشد سر کلاس بنشیند. اگر در میانه سال تحصیلی جابه‌جا می‌شوید، این وظیفه شماست که این اجازه را برای دو، سه روز از معلم‌هایش بگیرید. برای این‌که احساس نکند در شهر جدید، مدرسه رفتن اجباری نیست، به او بگویید که از معلم‌هایش اجازه گرفته‌اید تا دو، سه روزی در خانه باشد و برای چیدن وسائل منزل به شما کمک کند.

جواب‌های پیشنهادی:

اگر مي‌خواهيد منطقی با كودكتان صحبت كنيد، بگوييد: این جابه‌جایی می‌تونه خوشحال‌کننده باشه، چون بابا می‌خواد شغل بهتری رو امتحان کنه و ما می‌تونیم پول بیش‌تری داشته باشیم.

اگر مي‌خواهيد جواب حسي به كودكتان بدهيد، بگوييد: ما می‌ریم جایی که مثلا به خونه خاله يا عمو نزدیک‌تر باشیم.

يا مي‌توانيد بگوييد: من می‌دونم برای بچه‌ای به سن تو، این اسباب‌کشی خیلی جذاب نیست، اما از اون‌جایی که ما یه خانواده‌ایم، می‌تونیم تو سختی‌ها کنار هم باشیم، پس به من اعتماد کن. اگر بهت سخت گذشت، ما پیش تو هستیم.

* چرا من به این مهمونی دعوت نشدم؟

ممكن است فرزند شما، براي اولين بار در سال‌های ابتدایی و دبستان با اين مسئله روبه‌رو شود. عده‌ای از دوستان و هم‌کلاسی‌هایش به یک مهمانی دعوت می‌شوند، در حالی‌که او در آن جمع حاضر نیست. بدون آن‌که عصبانی شوید، بدون آن‌که از حالت چهره‌اش احساساتی شوید و امکانات بیش‌تری برای آن شب در اختیارش بگذارید، شرایط را دقیق برایش توضیح دهید.

جواب پيشنهادي: بعضی از پدرها و مادرها پول کافی برای این‌که همه دوستای بچه‌شون رو دعوت کنن، ندارن. ممكنه به این دليل، تو دعوت نشده باشی.

فراموش نکنید که او از این‌که روز بعد بچه‌ها درباره مهمانی صحبت کنند، می‌ترسد و احساس خطر می‌کند. پس بهتر است به او بگویید:

حتی ممکنه اونا به خاطر این‌که یکی رو به جمع خودشون راه ندادن، احساس قدرت کنن، اما این خیلی مهم نیست.

اگر می‌بینید که در مدرسه، این مهمانی‌ها تکرار می‌شود و فرزند شما جایی در آن ندارد، بهتر است کلاس او را عوض کنید و اجازه دهید فرصت تازه‌ای برای ارتباط برقرار کردن با آدم‌هاي جديد داشته باشد؛ وگرنه خاطره خوشی از هم سن‌و‌سال‌هایش نخواهد داشت و در برقراری ارتباط با آن‌ها به مشکل بر می‌خورد.