جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا
داستان کودکانه کوتاه، کلید مادربزرگ
مادربزرگ یک کلید توی کیفش دارد. من یک بار از او پرسیدم: «مادربزرگ، این کلید مالِ کجاست؟» مادربزرگ آهی کشید و گفت: «یک وقت این کلید خانهام بوده».
مادربزرگ یک کلید توی کیفش دارد. من یک بار از او پرسیدم: «مادربزرگ، این کلید مالِ کجاست؟» لُپهای مادربزرگ قرمز شد. آهی کشید و گفت: «یک وقت این کلید خانهام بوده».
بعد یواشکی گریه کرد. من گفتم: «مادربزرگ تو داری گریه میکنی؟!»
مادربزرگ آهسته گفت: «به کسی چیزی نگویی».
خدایا تو خوبی. من یواشکی به تو میگویم، کمک کن وقتی این بار مادربزرگ به کلیدش نگاه میکند،
لبخند بزند.
داستانک: فریبرز لرستانی «آشنا»
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان دولت چهاردهم ایران محمدجواد ظریف پزشکیان دولت دولت سیزدهم ظریف انتخابات علی باقری رهبر انقلاب رئیس جمهور
آتش سوزی سازمان هواشناسی هواشناسی پلیس اربعین تهران شهرداری تهران پشه آئدس آلودگی هوا قتل گرما عزاداری محرم
واردات خودرو خودرو قیمت خودرو حقوق بازنشستگان بازنشستگان قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو سازمان تامین اجتماعی دلار مالیات قیمت سکه
تلویزیون فضای مجازی سریال سینما امام حسین سینمای ایران دفاع مقدس فیلم صداوسیما
فناوری ناسا دانشگاه تهران آزمون سراسری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ اسرائیل جو بایدن ترامپ فلسطین غزه روسیه چین جنگ غزه انتخابات آمریکا طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال علی علیپور لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران سپاهان تراکتور علیرضا بیرانوند رئال مادرید مهدی طارمی
هوش مصنوعی اینترنت عیسی زارع پور گوشی اپل وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
گرمازدگی رژیم غذایی کاهش وزن ویتامین سرطان چاقی بارداری