دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
مجله ویستا

روشنک عجمیان: تا می توانید بازی کنید


نی نی بان، محبوبه ریاستی: روشنک عجمیان بازیگر هنرمندی است که سال ها است در این عرصه مشغول به کار است و از جمله کارهایش می توان به مجموعه گوهر کمال،کوچه اقاقیا، شهر من شیراز و... اشاره کرد. او از خودش و دخترش آروشا این گونه برایمان گفت.

روشنک عجمیان: تا می توانید بازی کنید


کودکی برای شما چه معنا و مفهومی دارد؟
الان که به کودکی ام نگاه می کنم می بینم که کودکی سرشار از صداقت وپاکی است.
اولین تصویرهای دوران کودکی؟
شیطنت.
در کودکی تان چه چیزی را به جا گذاشتید؟
بی دغدغه و بی خیال بودن را.
خانه پدری؟
عشق و امید.
سفره هایی که مادرتان می چیدند را هنوز به خاطر دارید؟
بله مخصوصا وقتی قورمه سبزی می پخت. قورمه سبزی مادرم معروف بود.
چقدر در خانه شما پدر سالاری وجود داشت؟
نبود و بیشتر همه با هم همفکری می کردیم البته در بعضی موارد مدیریت پدرم بیشتر بود.
اولین روزی که مقابل دوربین رفتید؟
استرس داشتم و ذهنم پر از سوال بود. اولین کار جدی ای هم که در آن بازی کردم سریال گوهر کمال بود.
حستان روزی که در دانشگاه قبول شدید؟
شادی.
لحظه ای که مادر شدید؟
واقعا حس ناوصف شدنی ای داشتم و وجودم پر از شور و شوق بود.
اولین باری که فرزندتان مادر صدایتان کرد؟
خیلی خوشحال شدم و تازه متوجه شدم مادر چه منزلتی دارد و چقدر با دیگران متفاوت است.
با آمدن فرزندتان چه تغییر مهمی در زندگی شما ایجاد شد؟
تغیر بزرگ و شگفت انگیزی ایجاد شد و زندگی ام را به سمت دیگری کشاند که حس مسئولیت در آن بیش از هر چیز دیگری بود.
بعدها چقدر فرصت سر زدن به خودتان را پیدا کردید؟
وقتی دخترم به دنیا آمد خیلی فرصت این کار را نداشتم اما بعدا و به کمک همسرم توانستم وقتی هر چند کوتاه به خودم اختصاص بدهم.
دوست دارید فرزندتان هم شغل شما را ادامه دهد؟
بستگی به خودش دارد.
برای خوشبختی او چه کارهایی می کنید؟
هر کاری که در توانم باشد.
سلامت روان خانواده یتان چقدر برایتان اهمیت دارد؟
خیلی زیاد و برای همین هم سعی می کنم آرامش را در خانه بر قرار کنم و وظایفم را به خوبی انجام دهم.
بدترین تنبیهی که شدید؟
یک بار به اتاق پدرم رفتم و یکی از نوارهای کاست ایشان را خراب کردم واین کارم حسابی باعث عصبانیت پدرم شد.
بدترین تنبیهی که در مورد فرزندتان اعمال کردید؟
اگر کار اشتباهی کند سعی می کنم چند دقیقه ای از او بخواهم که در اتاقش بماند و یا مدتی را روی صندلی اش بشیند.
بزرگترین مشکل کودکان امروز؟
تنهایی و زندگی در آپارتمان های کوچک.
چرا کودکان امروز بی خاطره شده اند؟
چون مثل ما درگیر نوستالژیک نیستند و اساسا خاطره هایشان با ما فرق دارد. البته از آن جایی هم که خیلی در زندگی سختی نمی کشند خاطره ای هم از به دست آوردن چیزهای دلخواهشان ندارند.
گردشگری چقدر در برنامه های خانوادگی تان سهم دارند؟
خیلی زیاد.
آخرین باری که پای درد دل فرزندتان نشستید؟
هر وقت که خودش بخواهد این کار را می کنم.
اگر فرزندتان خطایی مرتکب شود او را به صورت خواهد بخشید یا نه؟
بله چون اگر بخواهم سخت گیری بیش از اندازه بکنم فایده ای نخواهد داشت.
به جلساتی که در مدرسه برای والدین گذاشته می شود چقدر اعتقاد دارید؟
خوب است.
خدا را چگونه به فرزندتان معرفی کردید؟
به او گفتم خدا در قلبت است و مثل یک فرشته نگهبان تو را حفظ می کند.
آخرین باری که به آلبوم کودکی تان سر زدید؟
یادم نیست.
یک پیام برای کودکان دنیا؟
بازی کنید و لذت ببرید.
داشتن یک والدین ماشینی وپر استرس چه بلایی سر کودک می آورد؟
او را از همه رویاهایش دور می کند.
یک پیشنهاد برای رفاقت بیشتر با کودک؟
با آن ها دوست باشیم و درکشان کنیم.
با چه غذاهایی در کودکی مشکل داشتید؟
با انواع خورشت ها و مخصوصا گوشت.
وقتی ازشما می پرسیدند که میخواهید در آینده چه کاره بشوید، چه می گفتید؟
معلم و پزشک.
مهم‌ترین ویژگی تر بیتی مادر یا پدرتان چه بود؟
به ما اطمینان خاطر می دانند و از دروغ گفتن هم منع مان می کردند.
از چه کسی بیشتر حساب می بردید؟
هم از پدرم و هم از مادرم.
از دکتر و مریضی در کودکی چه خاطره ای دارید؟
چون پدرم خودشان پزشک هستند خیلی با این حرفه بیگانه نبودم و نمی ترسیدم.
چه کاری در مورد تربیت فرزندانتان انجام داده اید که فکر می کنید می توانید به والدین دیگر هم توصیه کنید؟
با دخترم حرف زیاد می زنم و کتاب هم زیاد می خوانیم.
چقدر درس خوان بودید؟
خیلی زیاد.
چه چیزی در کودکیتان وجود داشت که دوست دارید دوباره تکرار بشود؟
همان بی دغدغه بودن.
بیشترین استرسی که تا به حال داشتید در چه موردی بود؟
شبی که فردایش می خواستم جلوی دوربین بروم.
مهمترین سوالی که در کودکی ذهنتان را به خود مشغول کرده بود؟
این که بزرگی چه کلی است.
چقدر با دخترتان کودکی کردید؟
خیلی زیاد.