یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

معاویه و جنگ جمل


معاویه و جنگ جمل

در جنگ جمل بنی امیّه در كنار ام المؤمنین عایشه, طلحهٔ بن عبیداللَّه و زبیر بن عوام رو در روی سپاه خلیفه ی وقت, علی ع ایستادند گرچه در منابع تاریخی و روایی تصریح شده است كه عایشه, طلحه و زبیر در شورش بر ضد عثمان نقش مهمی ایفاء كردند, ولی كمتر كسی درصدد برآمده است تا نحوه ی پیوستن بنی امیّه به اصحاب جمل را بررسی نماید این پژوهش بر آن است كه چگونگی در كنار هم قرار گرفتن بنی امیّه و اصحاب جمل را تبیین كند

در جنگ جمل بنی‏امیّه در كنار ام المؤمنین عایشه، طلحهٔ بن عبیداللَّه و زبیر بن عوام رو در روی سپاه خلیفه‏ی وقت، علی‏(ع) ایستادند. گرچه در منابع تاریخی و روایی تصریح شده است كه عایشه، طلحه و زبیر در شورش بر ضد عثمان نقش مهمی ایفاء كردند، ولی كمتر كسی درصدد برآمده است تا نحوه‏ی پیوستن بنی‏امیّه به اصحاب جمل را بررسی نماید. این پژوهش بر آن است كه چگونگی در كنار هم قرار گرفتن بنی‏امیّه و اصحاب جمل را تبیین كند.

در جنگ جمل بنی‏امیّه در كنار ام المؤمنین عایشه، طلحهٔ بن عبیداللَّه و زبیر بن عوام رو در روی سپاه خلیفه‏ی وقت، علی‏علیه السلام ایستادند. گرچه در منابع تاریخی و روایی تصریح شده است كه عایشه، طلحه و زبیر در شورش بر ضد عثمان نقش مهمی ایفاء كردند، ولی كمتر كسی درصدد برآمده است تا نحوه‏ی پیوستن بنی‏امیّه به اصحاب جمل را بررسی نماید. این پژوهش بر آن است كه چگونگی در كنار هم قرار گرفتن بنی‏امیّه و اصحاب جمل را تبیین كند.

جنگ جمل نخستین پیكار بزرگی بود كه میان دو گروه از مسلمانان روی داد. این جنگ در آغاز خلافت حضرت علی‏علیه السلام در گرفت. اكثریت قریب به اتفاق مورّخان علّت برپایی جنگ یاد شده را مخالفت طلحه و زبیر با علی‏علیه السلام، به بهانه‏ی خونخواهی عثمان ذكر كرد ه‏اند. با آن كه دشمنی طلحه، زبیر و عایشه با عثمان و تلاش آنان در برافروختن آتش فتنه بر ضد او امری آشكار بود، ولی بنی‏امیّه به آسانی با آنان هم‏آوا شدند و بر ضد حكومت مشروع علی‏علیه السلام دست به اقدام مسلحانه زدند.

●دشمنی عایشه، طلحه و زبیر با خلیفه‏ی سوم، عثمان‏

عایشه از نخستین كسانی بود كه زبان به طعنِ عثمان گشود. او بر ضد عثمان، چنین گفت: «اقتلوا نعثلاً فقد كفر» كه بسیار معروف است.۲ طلحه نیز در پاسخ به درخواست كمك از جانب عثمان، گفت: «لا واللَّه حتی‏ تعطی بنو امیه الحق من أنفسها»۳ بعضی از مورّخان نیز نام زبیر را در ردیف كسانی ذكر كرده‏اند كه در شورش بر ضد عثمان نقش داشتند.۴ مروان بن حكم، در نخستین اقدام جنگی در پیكار جمل تیری به سوی طلحه رها كرد و گفت: «لا أَطْلُبُ بثاری بَعْدَ الیومِ».۵ سعید بن عاص نیز به مروان گفته بود: «اگر به دنبال قاتلان عثمان هستی د، باید آنان را در میان سپاه خود جست‏وجو كنید».۶ در چنین شرایطی چه چیز موجب شد تا بنی‏امیه اصحاب جمل را یاری دهند؟ چرا مروان بن حكم و سایر بنی‏امیه به جای شام، سر از مكه درآوردند؟ و یا چرا یعلی بن منیه، والی عثمان در یمن، اموال بیت‏المال را در اختیار اص حاب جمل نهاد؟ به نظر نگارنده، پاسخ پرسش‏های یاد شده در اقدامات معاویهٔ بن أبی سفیان در قبل و پس از مرگ عثمان نهفته است.

●نقش معاویهٔ بن أبی سفیان

معاویهٔ بن أبی سفیان از زمان خلیفه‏ی دوم تا زمان وقوع قتل عثمان تقریباً مدت هفده سال در شام بدون مزاحمت هیچ رقیبی حكم‏فرمایی داشت. او پیوسته تلاش می‏كرد تا اهالی شام با عراق و حجاز ارتباط اندكی داشته باشند.۷ او می‏خواست تا مردم شام، اسلام را از منظر او ببینند. معاویه آیات قرآن را مطابق با خواسته‏های خویش تفسیر و تأویل می‏كرد.۸ و در صدد بود تا سیادت بنی‏امیّه را إحیاء كند، سیادتی كه اسلام آن را زیر پا نهاده بود.۹ تمایلات درونی او برای كسب قدرت و سلطه بر سرزمین‏های اسلامی حتّی در زمان خلیفه‏ی دوم، عم ر، قابل پیش‏بینی بوده است. ذهبی (د ۷۴۸ ق) نوشته است: «قال المدائنی: كان عمر اذا نظر إلی معاویهٔ قال هذا كسری العرب».۱۰

●موضعِ معاویه در برابر شورش عمومی بر ضد عثمان‏

عثمان پس از مواجهه با شورش عمومی، از استانداران خویش كه معاویه نیز یكی از آنها بود، درخواست كمك كرد، امّا معاویه در یاری او تعلل ورزید و پس از درخواست‏های پی در پی عثمان، او لشكری را به فرماندهی یزید بن أسد با توصیه به عدم ورود به مدینه، گسیل داشت. ابن شَبَّه (د ۲۶۲ ق) روایات متعددی آورده است كه ثابت می‏كند، معاویه به سپاه خود دستور داد تا در ذی خُشُب و یا وادی‏القری‏ اردو بزنند و وارد مدینه نشوند.۱۱ ابو ایوب انصاری در پاسخ نامه‏ای به معاویه نوشت: «و ما نحن و قتل عثمان، إنَّ الذی تربص بعثمان و ثبط یزید بن أسد و أهل شام فی نصرته لأنَت و إنَّ الذین قتلوه لغیر الانصار».۱۲

معاویه با فرستادن چنین سپاهی دو خواسته را دنبال می‏كرد: نخست آن كه به مردم شام وانمود كند كه به خلیفه یاری رسانده و در كمك به او كوتاهی نكرده است؛ دوم از همین راه اخبار حوادث مدینه را در كوتاهترین زمان به دست آورد. او پس از آگاهی از خلافت علی‏علیه السلا م، بی‏درنگ دست به اقداماتی زد كه می‏توان آن را زمینه‏ساز پیكار جمل دانست.

اطّلاعات ما از این اقدامات از شرح نهج البلاغه‏ی ابن أبی الحدید معتزلی (د ۶۵۶ ق) حاصل شده است. ابن أبی الحدید نیز این اطلاعات را از الأخبار الموفقیات نوشته‏ی زبیر بن بكّار (د ۲۵۶ ق) نقل كرده است. ابن أبی الحدید درباره‏ی میزان دشمنی معاویه با علی‏علیه الس لام نوشته است: «... و أنا أَذكُر فی هذا الموضع خبراً رواه الزبیر بن بكّار فی الموفقیات، لِیْعلم مَنْ یقف علیه أنَّ معاویهٔ لم یكن لینجذب إلی طاعهٔ علیٍ‏علیه السلام أبداً ولایعطیه البیعهٔ و أنَّ مضادَّته له و مباینته ایّاه لمضادَّهٔ السواد للبیاض لا یجتمعان». ۱۳

ذكر دو نكته را لازم می‏دانم: كتاب الاخبار الموفقیات به همّت دكتر سامی مكی العانی با استفاده از دو نسخه‏ی خطی موجود در بصره و توبینگن منتشر شده است. از آنجا كه نسخه‏های موجود تنها بخش اندكی از موفقیات را در بر دارند، مصحح مذكور بخشی به انتهای كتاب اضافه كرده و آن را الضائع من الموفقیات نامیده است. اخبار این بخش اغلب از شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید استخراج شده است، اما خبر مذكور در اصل كتاب و در بخش الحاقی وجود ندارد؛۱۴ نكته‏ی دوم اینكه ضامر بن شدقم حسینی، مؤلف كتاب الجمل (درگذشته بعد از ۱۰۸۲ق)، خبر مذ كور را آورده است، ولی گویا منبع او شرح ابن أبی الحدید نبوده است، زیرا تفاوت قابل توجهی میان عبارت‏های آنها وجود دارد.۱۵

به هر حال، ابن أبی الحدید به نقل از موفقیات آورده است كه وقتی عثمان در محاصره واقع شد، مروان بن حكم دو نامه به شام و یمن فرستاد. محتوای نامه‏ها اشاره به دشمنی مردم (صحابه) با بنی‏امیّه و درخواست یاری از معاویه و یعلی بن منیه، استانداران شام و یمن بود. ا و در نامه آورده بود كه عثمان ستون خانه‏ی بنی‏امیّه است و در صورت عدم یاری او، این خانه فرو خواهد ریخت. از جمله اعتراضاتی كه مروان آن را در عداد شكایات مردم بر ضد عثمان برشمرد، واگذاری شام و یمن به معاویه و یعلی بود. با وجود این، مروان در این دو نامه آماد گی خود را برای دفاع از عثمان اعلام كرد.۱۶ هنگامی كه نامه‏ی مروان به معاویه رسید، دستور داد تا مردم در مسجد جامع جمع شوند. آن گاه همچون كسی كه ستمی به او رسیده است و یاری دهنده‏ای ندارد، خطبه خواند و فریادرس طلبید. در اثناء خطبه نامه‏ای دیگر از مروان به م عاویه رسید كه خبر قتل عثمان در آن آمده بود. مروان واقعه‏ی قتل عثمان را در نامه شرح داده و در پایان آن نوشته بود: «... مردم خانه‏اش را غارت كردند، هتك حرمت نمودند، او را كشتند و همچون ابری كه باران خود را بریزد و دور شود از او دور شدند و به سوی علی بن أبی ‏طالب رفتند، همانند ملخ‏هایی كه مرتع ببینند» و برای تحریك معاویه افزوده بود: «فأخلق ببنی‏امیّهٔ أنْ یكونوا من هذا الأمر بمجری العیوق إن یثأره ثائر فأن شئت أبا عبدالرحمن أن تكون فَكُنْه»۱۷

معاویه پس از دریافت این نامه و كسب اطلاعات لازم، اقدامات بعدی و اساسی خویش را آغاز كرد. او به چند نفر نامه نوشت كه عبارت بودند از: طلحهٔ بن عبیداللَّه، زبیر بن عوام، سعید بن عاص، عبداللَّه بن عامر بن كریز، ولید بن عقبه، یعلی بن منیه و مروان بن حكم. او زی ركانه نقاط قوّت و ضعف شخصیت مخاطبین خویش را به آنان گوشزد كرد. گاهی همچون رفیقی شفیق و مردی وفادار جلوه كرد و گاهی نیز چون پدری دلسوز، عتاب آلود با آنان سخن گفت.

●نامه به طلحهٔ بن عبیداللَّه‏

«... ای طلحه! تو از میان قریش كمترین افراد را به قتل رسانده‏ای - مقصود معاویه این بود كه طلحه در جنگ‏های صدر اسلام عده‏ی كمی از قریش را كشته است - نیكو صورتی و بخشنده وزبانی فصیح داری، سابقه‏ی تو در اسلام با دیگران برابری می‏كند، تو پنجمین نفری هست ی كه به بهشت بشارت یافته است، تو در أحد شركت داشتی، پس بشتاب به سوی آنچه مردم به تو واگذار كرده‏اند نباید از آنان چشم بپوشی و خداوند نیز از تو نخواهد پذیرفت جز آنكه قیام كنی و به این امر (خلافت) دست یازی، زمینه‏ی كار تو را هموار كرده‏ام، زبیر بر تو فضیلت ی ندارد، هر یك پیشی بگیرید، امام خواهید بود.»۱۸ طلحه اگر اندك انگیزه‏ای برای كسب مقام خلافت داشت، اكنون با این نامه، شور و امیدی مضاعف در او حاصل شد تا پرچم مخالفت با علی‏علیه السلام برافرازد.

●نامه به زبیر بن عوام‏

معاویه در نامه به زبیر چنین نوشت: «...زبیر! تو پسر عمّه‏ی رسول خداصلی الله علیه وآله و از حواریون او و داماد ابوبكر هستی! رزمنده‏ای كه در راه خدا جان خود را در طَبَقِ اخلاص نهادی، تو از بشارت داده شدگان به بهشت هستی، عُمَر تو را یكی از اعضاء شورای تعیین خلیفه قرار داد. بدان كه مردم مانند گوسفندان بی‏چوپان شده‏اند پس بشتاب برای حفظ خون مسلمین و گرد آوردن مردم بر وحدت كلمه و اصلاح ذات البین، مقدمات خلافت تو را آماده كرده‏ام، تو و یا طلحه هر كدام پیشی بگیرید، امام خواهد بود». نامه‏ی دومی نیز به زبیر نوشت كه ابن أبی الحدید آن را در جلد اول شرح نهج البلاغه آورده است. بنا بر گزارش ابن أبی الحدید، پس از آن كه علی‏علیه السلام برای معاویه نامه نوشت و از او درخواست بیعت كرد، معاویه نامه‏ای به زبیر نوشت و آن را به دست مردی از بنی عُمیس برای او فرستاد. معاو یه در نامه نوشته بود: «... فانّی قَدْ بایعتُ لَكَ أهلَ الشامِ فَأَجابوا و أسْتَوسَقوا كما یَستوسق الجَلَبُ، فدونك الكوفهَٔ و البصرهَٔ، لایَسْبِقُكَ إِلیها أبنُ أبی طالب، فاَنَّه لا شی‏ءً بَعْدَ هذینِ المصرینِ و قد بایعتُ لطلحهَٔ بن عبیدِاللَّه مِنْ بَعْدِكَ فأَظْهرا الطلبَ بِدَمِ عثمانَ و أدعوا الناسَ إِلی ذلك».۱۹

از آنجا كه شام تحت سلطه‏ی كامل معاویه بود و حكم او روا و سخن او مطاع، طلحه و زبیر با این سخن معاویه دلشاد شدند و هر یك تلاش كردند تا هر چه زودتر زمینه را برای مخالفت با علی‏علیه السلام، فراهم كرده و از آن حضرت جدا شوند. آنان تا قبل از نامه‏ی معاویه، به امارت بصره و كوفه راضی بودند، ولی با دریافت نامه‏ی اغواگرانه به این باور رسیدند كه راه دست‏یابی به خلافت چندان دشوار نخواهد بود.۲۰ معاویه زیركانه آنان را به رقابت با یكدیگر واداشت.

●نامه به مروان بن حكم‏

معاویه در نامه به مروان به او دستور داد تا امور را به دقّت زیر نظر بگیرد و اذهان عمومی را بر ضد علی‏علیه السلام، مشوش نماید. وی به مروان نوشت: «... و ابحَثْ امورهم بَحْثَ الدَجاجهٔ عن حَبِّ الدُخْنِ عند فِقاسهِا و انغل الحجاز فانِّی مُنْغل الشام».۲۱

●نامه به سعید بن عاص‏

معاویه به سعید بن عاص، نیز نامه نوشت و او را به خونخواهی عثمان ترغیب كرد و تلاش‏های مروان را نیز به او یادآوری كرد. وی در همین نامه نكته‏ی مهمی را به سعید بن عاص گوشزد كرد. معاویه در بخشی از نامه نوشته بود: «... فقد أیَّدْتُكم بأسدٍ و تیمٍ».۲۲ منظو ر او از أَسد و تیم، زبیر و طلحه بودند كه به طایفه‏ی اسد و تیم تعلق داشتند. در واقع بنی‏امیه با توصیه‏ی معاویه، حاضر به همداستانی با طلحه و زبیر شدند.

●نامه به عبداللَّه بن عامر بن كریز۲۳

معاویه در نامه به عبداللَّه بن عامر، او را به قیام دعوت كرد و سابقه‏ی وی در فتوحات را پیش چشمش آورد. در انتهای نامه یادآور شد كه قتل عثمان یعنی قتل همه، زیرا همگی (بنی‏امیه و هواداران آن) در جرم او شریك هستند.۲۴ معاویه به صراحت عبداللَّه را به خونخ واهی عثمان ترغیب نكرد، زیرا می‏دانست او انگیزه‏ای برای حمایت از بنی‏امیه ندارد، ولی به او یاد آور شد، كه در گناه عثمان شریك است و برای دفع خطر از جان خود، باید همراه بنی‏امیه باشد.

نویسنده:مصطفی معلّمی

پی‏نوشت‏ها:

۱. دانش آموخته حوزه علمیه قم و دانشجوی مقطع دكترای تاریخ و تمدن اسلامی.

۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوك، ج ۳، ص ۴۷۷. ترجمه: «نعثل را بكُشید كه كافر شده است».

۳. ابوزید عمربن بن شَبَّهٔ، تاریخ المدینهٔ المنورهٔ، ج ۴، ص ۱۲۸۷؛ طبری آورده است كه عثمان هنگام محاصره گفته بود: «اللّهم أكفنی طلحهٔ بن عبیداللَّه فأنَّه حَمَل علیَّ هولاء و ألَبَّهم» ج ۲، ص ۶۶۸. ترجمه: «خدایا! مرا از شرّ طلحهٔ بن عبیدالله كفایت كن! همانا او آنان را بر ضدّ من شورانده و تحریك كرده است».

۴. نعیم بن حماد، مروزی، الفتن، ص ۲۸.

۵. محمد ابن سعد، الطبقات الكبری، ج ۳، ص ۲۲۳؛ خلیفهٔ بن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص ۱۳۵؛ عبداللَّه بن محمد الكوفی، ابن ابی شیبه، المصَّنف، ج ۷، ص‏۲۵۶.

۶. طبری، همان، ص ۹، لقی سعید بن العاص مروان بن الحكم و أصحابه بذات عِرق، فقال: أین تذهبون و ثاركم علی أعجاز الابل، اقتلوهم ثم ارجعوا إلی منازلكم.

۷. معاویه حضور كسانی چون: ابوذر غفاری و عبداللَّه بن عمرو را در شام بر نمی‏تابید و از افشاگری آنان بیمناك بود. ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الكبیر، ج ۱۹، ص ۳۷۴؛ ابن سعد، همان، ج ۴، ص‏۲۲۹.

۸. سلیم بن قیس هلالی، كتاب سلیم بن قیس، ص ۳۱۵.

۹. معاویه در مواضع متعدد از زندگی سیاسی خویش، سیادت پدر خود را یادآوری كرده است. نك: طبری، همان، ج ۲، ص ۶۳۷.

۱۰. شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۳۴. ترجمه: «مدائنی گفت: عمر هرگاه به معاویه نظر می‏كرد می‏گفت این (مرد) كسرای عرب است»، كنایه از اینكه معاویه پادشاه عرب است همانگونه كه كسری پادشاه ایرانیان است.

۱۱. ابن شَبَّه، همان، ص ۱۲۸۹.

۱۲. نصربن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص ۳۶۸. ترجمه: ما كجا و كشتن عثمان كجا؟!، كسی كه منتظر وقوع پیشامد برای عثمان بود و یزید بن أسد و مردم شام را از یاری رساندن به او بازداشت، همانا ای معاویه! تو بودی و كسانی كه او را كشتند غیر از انصار بودند.

۱۳. عّزالدین بن هبهٔ اللَّه ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۲۳۳، ترجمه: و من در اینجا خبری را ذكر می‏كنم كه زبیر بن بكّار آن را در موفقیات آورده است، (ذكر می‏كنم) تا خوانندگان بدانند معاویه هرگز حاضر به پیروی از علی‏علیه السلام نبود و با او بیعت نمی‏كرد و ضدیت او با علی‏علیه السلام، مانند تضاد میان سیاه و سفید بود كه هرگز جمع نمی‏شوند. لازم به ذكر است كه زبیر بن بكّار، كتاب خود را به نام الموفّق باللَّه عباسی(د: ۲۷۸ ق) ، الاخبار الموفقیات خوانده است: الموفق باللَّه، ولیعهد معتمد عباسی بود، ولی یكسال و اندی قبل از مرگ معتمد از دنیا رفت.

۱۴. صفحات، ص ۵۸۳ - ۶۳۵ از چاپی كه مورد استفاده نگارنده قرار گرفت به بخشی الضائع من الموفقیات موسوم است كه نامه‏های معاویه در آن یافت نمی‏شود.

۱۵. خوانندگان محترم می‏توانند فی‏المثل ص ۸۳ و ۸۵ از كتاب الجمل را با ص ۲۴۲ و ۲۴۳ جلد دهم شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید مقایسه كنند.

۱۶. ابن أبی الحدید، همان، ص ۲۳۴.

۱۷. همان، ص ۵ - ۲۳۴، ترجمه: اگر كسی به خونخواهی عثمان قیام نكند، پس شایسته است كه بنی‏امیه از خلافت فاصله گیرند، فاصله‏ای به دوری ستاره عیوق، ای معاویه! اگر قصد خونخواهی عثمان داری پس قیام كن.»

۱۸. همان، ص ۶ - ۲۳۵.

۱۹. همان، ج ۱، ص ۲۳۱، ترجمه: «... همانا از مردم شام برای تو بیعت ستاندم، آنان دعوت مرا پذیرفتند و گروه گروه جمع شدند، پس كوفه و بصره را دریاب، مبادا پسر ابوطالب‏علیه السلام بر تو پیشی گیرد، چرا كه مهمتر از این دو شهر وجود ندارد، پس از تو برای طلحه بیعت گرفتم، خونخواهی عثمان را آشكار كنید و مردم را به سوی آن بخوانید».

۲۰. ابن أبی الحدید، همان، ج ۱، ص ۲۳۱. نوشته است كه وقتی طلحه و زبیر نامه‏های معاویه را دریافت كردند، بسیار شادمان شدند و از آن پس در مخالفت با علی‏علیه السلام، مصمّم شدند.

۲۱. همان، ج ۱۰، ص ۲۳۶، ترجمه: «... در كارشان جست‏وجو كن همان‏گونه كه مرغ به دنبال دانه به جست‏وجو می‏پردازد و حجاز را آشفته كن كه همانا من شام را برآشفته می‏سازم».

۲۲. همان، ص ۲۳۷، نسب طلحه بن عبیداللَّه: أبو محمد طلحه بن عبیداللَّه بن عثمان بن عمروبن كعب بن سعد بن تیم بن مرهٔ، نسب زبیر: ابوعبداللَّه زبیر بن عوام بن خویلد بن أسد بن عبدالعزّی‏ بن قصّی.

۲۳. والی بصره و فاتح بخش‏های مهمی از خراسان در زمان عثمان بود. شریف رضی (د: ۴۰۶ ق) در كتاب خصائص الائمه به نقل از امام باقرعلیه السلام آورده است كه عبداللَّه بن عامر بن كریز به مدینه آمد و طلحه و زبیر را تشویق به بیعت شكنی كرد. این امر نشان می‏دهد كه مع اویه تنها با نامه به طلحه و زبیر اكتفاء نكرد بلكه دیگران را نیز مأموریت داد تا آنها را برای نكث عهد ترغیب كنند، شریف رضی، ۶۱.

۲۴. ابن ابی الحدید، همان، ص ۲۳۸.

۲۵. همان، ص ۲۳۹.

۲۶. همان، ص ۲۴۰.

۲۷. همانجا.

۲۸. همانجا، ترجمه: «... پس گفت دست نگه دارید همانا من برای شما خشم گرفته‏ام و یعلی و مروان را از شما دور خواهم كرد، پس این سخن او را دروغ شمردند، آن گاه كسانی كه چیزی جز ظلم و دشمنی در سر نداشتند با او ستیز كردند.

۲۹. همان، ص ۲۴۱، ترجمه: «... همان‏گونه كه دستور دادی با سخنانم غیرمستقیم میانشان تفرقه افكندم».

۳۰. همان، ص ۲۴۲.

۳۱. همان، ص ۲۴۴.

۳۲. ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، مُروج الذهب و معادن الجوهر، ج ۲، ص‏۳۵۷؛ عزّالدین ابی الحسن ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ج ۳، ص ۲۰۷.

۳۳. ابوالفداء اسماعیل، ابن كثیر، البدایهٔ و النهایهٔ، ج ۷، ص ۲۵۸.

۳۴. ذهبی، همان، ص ۱۳۶۱۳.

۳۵. مسعودی، همان، ص ۳۷۲۱۲. ترجمه: «... همانا معاویهٔ از آزادشدگانی است كه خلافت بر آنان روا نیست».

۳۶. فضل، ابن شاذان، الإیضاح، ص ۵۴۶؛ ابوالقاسم علی بن حسن ابن عساكر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۹، ص ۱۷۶. ترجمه: «معاویهٔ از روبه‏رو، از پشت سر، از جانب راست و از جانب چپ انسان را احاطه می‏كند»، همانگونه كه شیطان این گونه است.

منابع:

- إبن أبی الحدید، عزّ الدین بن هبهٔ اللَّه، شرح نهج البلاغه، (دار احیاء الكتب العربیه، ۱۳۷۸ق).

- إبن أبی شیبهٔ، عبداللَّه بن محمّد الكوفی، المصَّنف، (بیروت، دارالفكر، ۱۴۰۹ ق).

- إبن أثیر، عزّالدین أبی الحسن، الكامل فی التاریخ، (بیروت، دار صادر، ۱۳۹۹ ق).

- إبن أثیر، أبوالسعادات مبارك بن محمد، النهایهٔ فی غریب الحدیث، تحقیق طاهر أحمد الزاوی، محمود محمد الطناحی (قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۴ش).

- إبن بكّار، زبیر، الاخبار الموفقیات، تحقیق سامی مكی العانی، (قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۶ ق).

- إبن خیاط، خلیفهٔ، تاریخ خلیفهٔ بن خیاط، تحقیق سهیل زكّار، (بیروت، دار الكفر، ۱۴۱۴ق).

- إبن سعد، محمّد، الطبقات الكبری، (بیروت، دار صادر، بی‏تا).

- إبن شاذان، فضل، الإیضاح، تحقیق سید جلال الدین حسینی ارموی، (تهران، ۱۳۵۰).

- إبن شَبَّهٔ، ابو زید عمر بن شبّهٔ، تاریخ المدینهٔ المنورهٔ، تحقیق فهیم محمد شلتوت، (قم، دارالفكر، ۱۴۱۰ ق).

- إبن شدقم حسینی، ضامر، وقعهٔ الجمل، تحقیق سید تحسین آل شبیب موسوی (قم، ۱۴۲۰ق).

- إبن عساكر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری (بیروت، دارالفكر، ۱۴۱۵ق).

- إبن قیس هلالی، سلیم، كتاب سلیم بن قیس، تحقیق محمد باقر انصاری، (قم، بی‏نا، ۱۴۲۰ق).

- ابن كثیر، ابوالفداء اسماعیل، البدایهٔ و النهایهٔ، تحقیق علی شیری، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق).

- ذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، تحقیق گروهی از محققان، (بیروت، مؤسسه الرسالهٔ، ۱۴۱۳ ق).

- شریف رضی، أبوالحسن محمد بن حسین، خصائص الأئمهٔ، تحقیق محمد هادی امینی، (مشهد، آستان قدس، ۱۴۰۶ ق).

- طبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد، المعجم الكبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السفلی، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم).

- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوك، تحقیق گروهی از علماء، (بیروت، موسسهٔ الأعلمی، بی تا).

- مروزی، نعیم بن حماد، كتاب الفتن، تحقیق سهیل زكار، (بیروت، دارالفكر، ۱۴۱۴ق).

- مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مُروج الذهب و معادن الجوهر، (بیروت، دار الأندلس، ۱۳۸۵ق).

- منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، (مؤسسهٔ العربیه، ۱۳۸۲ق).

منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۲۰


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید