دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
معاویه و جنگ جمل
در جنگ جمل بنیامیّه در كنار ام المؤمنین عایشه، طلحهٔ بن عبیداللَّه و زبیر بن عوام رو در روی سپاه خلیفهی وقت، علی(ع) ایستادند. گرچه در منابع تاریخی و روایی تصریح شده است كه عایشه، طلحه و زبیر در شورش بر ضد عثمان نقش مهمی ایفاء كردند، ولی كمتر كسی درصدد برآمده است تا نحوهی پیوستن بنیامیّه به اصحاب جمل را بررسی نماید. این پژوهش بر آن است كه چگونگی در كنار هم قرار گرفتن بنیامیّه و اصحاب جمل را تبیین كند.
در جنگ جمل بنیامیّه در كنار ام المؤمنین عایشه، طلحهٔ بن عبیداللَّه و زبیر بن عوام رو در روی سپاه خلیفهی وقت، علیعلیه السلام ایستادند. گرچه در منابع تاریخی و روایی تصریح شده است كه عایشه، طلحه و زبیر در شورش بر ضد عثمان نقش مهمی ایفاء كردند، ولی كمتر كسی درصدد برآمده است تا نحوهی پیوستن بنیامیّه به اصحاب جمل را بررسی نماید. این پژوهش بر آن است كه چگونگی در كنار هم قرار گرفتن بنیامیّه و اصحاب جمل را تبیین كند.
جنگ جمل نخستین پیكار بزرگی بود كه میان دو گروه از مسلمانان روی داد. این جنگ در آغاز خلافت حضرت علیعلیه السلام در گرفت. اكثریت قریب به اتفاق مورّخان علّت برپایی جنگ یاد شده را مخالفت طلحه و زبیر با علیعلیه السلام، به بهانهی خونخواهی عثمان ذكر كرد هاند. با آن كه دشمنی طلحه، زبیر و عایشه با عثمان و تلاش آنان در برافروختن آتش فتنه بر ضد او امری آشكار بود، ولی بنیامیّه به آسانی با آنان همآوا شدند و بر ضد حكومت مشروع علیعلیه السلام دست به اقدام مسلحانه زدند.
●دشمنی عایشه، طلحه و زبیر با خلیفهی سوم، عثمان
عایشه از نخستین كسانی بود كه زبان به طعنِ عثمان گشود. او بر ضد عثمان، چنین گفت: «اقتلوا نعثلاً فقد كفر» كه بسیار معروف است.۲ طلحه نیز در پاسخ به درخواست كمك از جانب عثمان، گفت: «لا واللَّه حتی تعطی بنو امیه الحق من أنفسها»۳ بعضی از مورّخان نیز نام زبیر را در ردیف كسانی ذكر كردهاند كه در شورش بر ضد عثمان نقش داشتند.۴ مروان بن حكم، در نخستین اقدام جنگی در پیكار جمل تیری به سوی طلحه رها كرد و گفت: «لا أَطْلُبُ بثاری بَعْدَ الیومِ».۵ سعید بن عاص نیز به مروان گفته بود: «اگر به دنبال قاتلان عثمان هستی د، باید آنان را در میان سپاه خود جستوجو كنید».۶ در چنین شرایطی چه چیز موجب شد تا بنیامیه اصحاب جمل را یاری دهند؟ چرا مروان بن حكم و سایر بنیامیه به جای شام، سر از مكه درآوردند؟ و یا چرا یعلی بن منیه، والی عثمان در یمن، اموال بیتالمال را در اختیار اص حاب جمل نهاد؟ به نظر نگارنده، پاسخ پرسشهای یاد شده در اقدامات معاویهٔ بن أبی سفیان در قبل و پس از مرگ عثمان نهفته است.
●نقش معاویهٔ بن أبی سفیان
معاویهٔ بن أبی سفیان از زمان خلیفهی دوم تا زمان وقوع قتل عثمان تقریباً مدت هفده سال در شام بدون مزاحمت هیچ رقیبی حكمفرمایی داشت. او پیوسته تلاش میكرد تا اهالی شام با عراق و حجاز ارتباط اندكی داشته باشند.۷ او میخواست تا مردم شام، اسلام را از منظر او ببینند. معاویه آیات قرآن را مطابق با خواستههای خویش تفسیر و تأویل میكرد.۸ و در صدد بود تا سیادت بنیامیّه را إحیاء كند، سیادتی كه اسلام آن را زیر پا نهاده بود.۹ تمایلات درونی او برای كسب قدرت و سلطه بر سرزمینهای اسلامی حتّی در زمان خلیفهی دوم، عم ر، قابل پیشبینی بوده است. ذهبی (د ۷۴۸ ق) نوشته است: «قال المدائنی: كان عمر اذا نظر إلی معاویهٔ قال هذا كسری العرب».۱۰
●موضعِ معاویه در برابر شورش عمومی بر ضد عثمان
عثمان پس از مواجهه با شورش عمومی، از استانداران خویش كه معاویه نیز یكی از آنها بود، درخواست كمك كرد، امّا معاویه در یاری او تعلل ورزید و پس از درخواستهای پی در پی عثمان، او لشكری را به فرماندهی یزید بن أسد با توصیه به عدم ورود به مدینه، گسیل داشت. ابن شَبَّه (د ۲۶۲ ق) روایات متعددی آورده است كه ثابت میكند، معاویه به سپاه خود دستور داد تا در ذی خُشُب و یا وادیالقری اردو بزنند و وارد مدینه نشوند.۱۱ ابو ایوب انصاری در پاسخ نامهای به معاویه نوشت: «و ما نحن و قتل عثمان، إنَّ الذی تربص بعثمان و ثبط یزید بن أسد و أهل شام فی نصرته لأنَت و إنَّ الذین قتلوه لغیر الانصار».۱۲
معاویه با فرستادن چنین سپاهی دو خواسته را دنبال میكرد: نخست آن كه به مردم شام وانمود كند كه به خلیفه یاری رسانده و در كمك به او كوتاهی نكرده است؛ دوم از همین راه اخبار حوادث مدینه را در كوتاهترین زمان به دست آورد. او پس از آگاهی از خلافت علیعلیه السلا م، بیدرنگ دست به اقداماتی زد كه میتوان آن را زمینهساز پیكار جمل دانست.
اطّلاعات ما از این اقدامات از شرح نهج البلاغهی ابن أبی الحدید معتزلی (د ۶۵۶ ق) حاصل شده است. ابن أبی الحدید نیز این اطلاعات را از الأخبار الموفقیات نوشتهی زبیر بن بكّار (د ۲۵۶ ق) نقل كرده است. ابن أبی الحدید دربارهی میزان دشمنی معاویه با علیعلیه الس لام نوشته است: «... و أنا أَذكُر فی هذا الموضع خبراً رواه الزبیر بن بكّار فی الموفقیات، لِیْعلم مَنْ یقف علیه أنَّ معاویهٔ لم یكن لینجذب إلی طاعهٔ علیٍعلیه السلام أبداً ولایعطیه البیعهٔ و أنَّ مضادَّته له و مباینته ایّاه لمضادَّهٔ السواد للبیاض لا یجتمعان». ۱۳
ذكر دو نكته را لازم میدانم: كتاب الاخبار الموفقیات به همّت دكتر سامی مكی العانی با استفاده از دو نسخهی خطی موجود در بصره و توبینگن منتشر شده است. از آنجا كه نسخههای موجود تنها بخش اندكی از موفقیات را در بر دارند، مصحح مذكور بخشی به انتهای كتاب اضافه كرده و آن را الضائع من الموفقیات نامیده است. اخبار این بخش اغلب از شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید استخراج شده است، اما خبر مذكور در اصل كتاب و در بخش الحاقی وجود ندارد؛۱۴ نكتهی دوم اینكه ضامر بن شدقم حسینی، مؤلف كتاب الجمل (درگذشته بعد از ۱۰۸۲ق)، خبر مذ كور را آورده است، ولی گویا منبع او شرح ابن أبی الحدید نبوده است، زیرا تفاوت قابل توجهی میان عبارتهای آنها وجود دارد.۱۵
به هر حال، ابن أبی الحدید به نقل از موفقیات آورده است كه وقتی عثمان در محاصره واقع شد، مروان بن حكم دو نامه به شام و یمن فرستاد. محتوای نامهها اشاره به دشمنی مردم (صحابه) با بنیامیّه و درخواست یاری از معاویه و یعلی بن منیه، استانداران شام و یمن بود. ا و در نامه آورده بود كه عثمان ستون خانهی بنیامیّه است و در صورت عدم یاری او، این خانه فرو خواهد ریخت. از جمله اعتراضاتی كه مروان آن را در عداد شكایات مردم بر ضد عثمان برشمرد، واگذاری شام و یمن به معاویه و یعلی بود. با وجود این، مروان در این دو نامه آماد گی خود را برای دفاع از عثمان اعلام كرد.۱۶ هنگامی كه نامهی مروان به معاویه رسید، دستور داد تا مردم در مسجد جامع جمع شوند. آن گاه همچون كسی كه ستمی به او رسیده است و یاری دهندهای ندارد، خطبه خواند و فریادرس طلبید. در اثناء خطبه نامهای دیگر از مروان به م عاویه رسید كه خبر قتل عثمان در آن آمده بود. مروان واقعهی قتل عثمان را در نامه شرح داده و در پایان آن نوشته بود: «... مردم خانهاش را غارت كردند، هتك حرمت نمودند، او را كشتند و همچون ابری كه باران خود را بریزد و دور شود از او دور شدند و به سوی علی بن أبی طالب رفتند، همانند ملخهایی كه مرتع ببینند» و برای تحریك معاویه افزوده بود: «فأخلق ببنیامیّهٔ أنْ یكونوا من هذا الأمر بمجری العیوق إن یثأره ثائر فأن شئت أبا عبدالرحمن أن تكون فَكُنْه»۱۷
معاویه پس از دریافت این نامه و كسب اطلاعات لازم، اقدامات بعدی و اساسی خویش را آغاز كرد. او به چند نفر نامه نوشت كه عبارت بودند از: طلحهٔ بن عبیداللَّه، زبیر بن عوام، سعید بن عاص، عبداللَّه بن عامر بن كریز، ولید بن عقبه، یعلی بن منیه و مروان بن حكم. او زی ركانه نقاط قوّت و ضعف شخصیت مخاطبین خویش را به آنان گوشزد كرد. گاهی همچون رفیقی شفیق و مردی وفادار جلوه كرد و گاهی نیز چون پدری دلسوز، عتاب آلود با آنان سخن گفت.
●نامه به طلحهٔ بن عبیداللَّه
«... ای طلحه! تو از میان قریش كمترین افراد را به قتل رساندهای - مقصود معاویه این بود كه طلحه در جنگهای صدر اسلام عدهی كمی از قریش را كشته است - نیكو صورتی و بخشنده وزبانی فصیح داری، سابقهی تو در اسلام با دیگران برابری میكند، تو پنجمین نفری هست ی كه به بهشت بشارت یافته است، تو در أحد شركت داشتی، پس بشتاب به سوی آنچه مردم به تو واگذار كردهاند نباید از آنان چشم بپوشی و خداوند نیز از تو نخواهد پذیرفت جز آنكه قیام كنی و به این امر (خلافت) دست یازی، زمینهی كار تو را هموار كردهام، زبیر بر تو فضیلت ی ندارد، هر یك پیشی بگیرید، امام خواهید بود.»۱۸ طلحه اگر اندك انگیزهای برای كسب مقام خلافت داشت، اكنون با این نامه، شور و امیدی مضاعف در او حاصل شد تا پرچم مخالفت با علیعلیه السلام برافرازد.
●نامه به زبیر بن عوام
معاویه در نامه به زبیر چنین نوشت: «...زبیر! تو پسر عمّهی رسول خداصلی الله علیه وآله و از حواریون او و داماد ابوبكر هستی! رزمندهای كه در راه خدا جان خود را در طَبَقِ اخلاص نهادی، تو از بشارت داده شدگان به بهشت هستی، عُمَر تو را یكی از اعضاء شورای تعیین خلیفه قرار داد. بدان كه مردم مانند گوسفندان بیچوپان شدهاند پس بشتاب برای حفظ خون مسلمین و گرد آوردن مردم بر وحدت كلمه و اصلاح ذات البین، مقدمات خلافت تو را آماده كردهام، تو و یا طلحه هر كدام پیشی بگیرید، امام خواهد بود». نامهی دومی نیز به زبیر نوشت كه ابن أبی الحدید آن را در جلد اول شرح نهج البلاغه آورده است. بنا بر گزارش ابن أبی الحدید، پس از آن كه علیعلیه السلام برای معاویه نامه نوشت و از او درخواست بیعت كرد، معاویه نامهای به زبیر نوشت و آن را به دست مردی از بنی عُمیس برای او فرستاد. معاو یه در نامه نوشته بود: «... فانّی قَدْ بایعتُ لَكَ أهلَ الشامِ فَأَجابوا و أسْتَوسَقوا كما یَستوسق الجَلَبُ، فدونك الكوفهَٔ و البصرهَٔ، لایَسْبِقُكَ إِلیها أبنُ أبی طالب، فاَنَّه لا شیءً بَعْدَ هذینِ المصرینِ و قد بایعتُ لطلحهَٔ بن عبیدِاللَّه مِنْ بَعْدِكَ فأَظْهرا الطلبَ بِدَمِ عثمانَ و أدعوا الناسَ إِلی ذلك».۱۹
از آنجا كه شام تحت سلطهی كامل معاویه بود و حكم او روا و سخن او مطاع، طلحه و زبیر با این سخن معاویه دلشاد شدند و هر یك تلاش كردند تا هر چه زودتر زمینه را برای مخالفت با علیعلیه السلام، فراهم كرده و از آن حضرت جدا شوند. آنان تا قبل از نامهی معاویه، به امارت بصره و كوفه راضی بودند، ولی با دریافت نامهی اغواگرانه به این باور رسیدند كه راه دستیابی به خلافت چندان دشوار نخواهد بود.۲۰ معاویه زیركانه آنان را به رقابت با یكدیگر واداشت.
●نامه به مروان بن حكم
معاویه در نامه به مروان به او دستور داد تا امور را به دقّت زیر نظر بگیرد و اذهان عمومی را بر ضد علیعلیه السلام، مشوش نماید. وی به مروان نوشت: «... و ابحَثْ امورهم بَحْثَ الدَجاجهٔ عن حَبِّ الدُخْنِ عند فِقاسهِا و انغل الحجاز فانِّی مُنْغل الشام».۲۱
●نامه به سعید بن عاص
معاویه به سعید بن عاص، نیز نامه نوشت و او را به خونخواهی عثمان ترغیب كرد و تلاشهای مروان را نیز به او یادآوری كرد. وی در همین نامه نكتهی مهمی را به سعید بن عاص گوشزد كرد. معاویه در بخشی از نامه نوشته بود: «... فقد أیَّدْتُكم بأسدٍ و تیمٍ».۲۲ منظو ر او از أَسد و تیم، زبیر و طلحه بودند كه به طایفهی اسد و تیم تعلق داشتند. در واقع بنیامیه با توصیهی معاویه، حاضر به همداستانی با طلحه و زبیر شدند.
●نامه به عبداللَّه بن عامر بن كریز۲۳
معاویه در نامه به عبداللَّه بن عامر، او را به قیام دعوت كرد و سابقهی وی در فتوحات را پیش چشمش آورد. در انتهای نامه یادآور شد كه قتل عثمان یعنی قتل همه، زیرا همگی (بنیامیه و هواداران آن) در جرم او شریك هستند.۲۴ معاویه به صراحت عبداللَّه را به خونخ واهی عثمان ترغیب نكرد، زیرا میدانست او انگیزهای برای حمایت از بنیامیه ندارد، ولی به او یاد آور شد، كه در گناه عثمان شریك است و برای دفع خطر از جان خود، باید همراه بنیامیه باشد.
نویسنده:مصطفی معلّمی
پینوشتها:
۱. دانش آموخته حوزه علمیه قم و دانشجوی مقطع دكترای تاریخ و تمدن اسلامی.
۲. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوك، ج ۳، ص ۴۷۷. ترجمه: «نعثل را بكُشید كه كافر شده است».
۳. ابوزید عمربن بن شَبَّهٔ، تاریخ المدینهٔ المنورهٔ، ج ۴، ص ۱۲۸۷؛ طبری آورده است كه عثمان هنگام محاصره گفته بود: «اللّهم أكفنی طلحهٔ بن عبیداللَّه فأنَّه حَمَل علیَّ هولاء و ألَبَّهم» ج ۲، ص ۶۶۸. ترجمه: «خدایا! مرا از شرّ طلحهٔ بن عبیدالله كفایت كن! همانا او آنان را بر ضدّ من شورانده و تحریك كرده است».
۴. نعیم بن حماد، مروزی، الفتن، ص ۲۸.
۵. محمد ابن سعد، الطبقات الكبری، ج ۳، ص ۲۲۳؛ خلیفهٔ بن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص ۱۳۵؛ عبداللَّه بن محمد الكوفی، ابن ابی شیبه، المصَّنف، ج ۷، ص۲۵۶.
۶. طبری، همان، ص ۹، لقی سعید بن العاص مروان بن الحكم و أصحابه بذات عِرق، فقال: أین تذهبون و ثاركم علی أعجاز الابل، اقتلوهم ثم ارجعوا إلی منازلكم.
۷. معاویه حضور كسانی چون: ابوذر غفاری و عبداللَّه بن عمرو را در شام بر نمیتابید و از افشاگری آنان بیمناك بود. ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الكبیر، ج ۱۹، ص ۳۷۴؛ ابن سعد، همان، ج ۴، ص۲۲۹.
۸. سلیم بن قیس هلالی، كتاب سلیم بن قیس، ص ۳۱۵.
۹. معاویه در مواضع متعدد از زندگی سیاسی خویش، سیادت پدر خود را یادآوری كرده است. نك: طبری، همان، ج ۲، ص ۶۳۷.
۱۰. شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۳۴. ترجمه: «مدائنی گفت: عمر هرگاه به معاویه نظر میكرد میگفت این (مرد) كسرای عرب است»، كنایه از اینكه معاویه پادشاه عرب است همانگونه كه كسری پادشاه ایرانیان است.
۱۱. ابن شَبَّه، همان، ص ۱۲۸۹.
۱۲. نصربن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص ۳۶۸. ترجمه: ما كجا و كشتن عثمان كجا؟!، كسی كه منتظر وقوع پیشامد برای عثمان بود و یزید بن أسد و مردم شام را از یاری رساندن به او بازداشت، همانا ای معاویه! تو بودی و كسانی كه او را كشتند غیر از انصار بودند.
۱۳. عّزالدین بن هبهٔ اللَّه ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۲۳۳، ترجمه: و من در اینجا خبری را ذكر میكنم كه زبیر بن بكّار آن را در موفقیات آورده است، (ذكر میكنم) تا خوانندگان بدانند معاویه هرگز حاضر به پیروی از علیعلیه السلام نبود و با او بیعت نمیكرد و ضدیت او با علیعلیه السلام، مانند تضاد میان سیاه و سفید بود كه هرگز جمع نمیشوند. لازم به ذكر است كه زبیر بن بكّار، كتاب خود را به نام الموفّق باللَّه عباسی(د: ۲۷۸ ق) ، الاخبار الموفقیات خوانده است: الموفق باللَّه، ولیعهد معتمد عباسی بود، ولی یكسال و اندی قبل از مرگ معتمد از دنیا رفت.
۱۴. صفحات، ص ۵۸۳ - ۶۳۵ از چاپی كه مورد استفاده نگارنده قرار گرفت به بخشی الضائع من الموفقیات موسوم است كه نامههای معاویه در آن یافت نمیشود.
۱۵. خوانندگان محترم میتوانند فیالمثل ص ۸۳ و ۸۵ از كتاب الجمل را با ص ۲۴۲ و ۲۴۳ جلد دهم شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید مقایسه كنند.
۱۶. ابن أبی الحدید، همان، ص ۲۳۴.
۱۷. همان، ص ۵ - ۲۳۴، ترجمه: اگر كسی به خونخواهی عثمان قیام نكند، پس شایسته است كه بنیامیه از خلافت فاصله گیرند، فاصلهای به دوری ستاره عیوق، ای معاویه! اگر قصد خونخواهی عثمان داری پس قیام كن.»
۱۸. همان، ص ۶ - ۲۳۵.
۱۹. همان، ج ۱، ص ۲۳۱، ترجمه: «... همانا از مردم شام برای تو بیعت ستاندم، آنان دعوت مرا پذیرفتند و گروه گروه جمع شدند، پس كوفه و بصره را دریاب، مبادا پسر ابوطالبعلیه السلام بر تو پیشی گیرد، چرا كه مهمتر از این دو شهر وجود ندارد، پس از تو برای طلحه بیعت گرفتم، خونخواهی عثمان را آشكار كنید و مردم را به سوی آن بخوانید».
۲۰. ابن أبی الحدید، همان، ج ۱، ص ۲۳۱. نوشته است كه وقتی طلحه و زبیر نامههای معاویه را دریافت كردند، بسیار شادمان شدند و از آن پس در مخالفت با علیعلیه السلام، مصمّم شدند.
۲۱. همان، ج ۱۰، ص ۲۳۶، ترجمه: «... در كارشان جستوجو كن همانگونه كه مرغ به دنبال دانه به جستوجو میپردازد و حجاز را آشفته كن كه همانا من شام را برآشفته میسازم».
۲۲. همان، ص ۲۳۷، نسب طلحه بن عبیداللَّه: أبو محمد طلحه بن عبیداللَّه بن عثمان بن عمروبن كعب بن سعد بن تیم بن مرهٔ، نسب زبیر: ابوعبداللَّه زبیر بن عوام بن خویلد بن أسد بن عبدالعزّی بن قصّی.
۲۳. والی بصره و فاتح بخشهای مهمی از خراسان در زمان عثمان بود. شریف رضی (د: ۴۰۶ ق) در كتاب خصائص الائمه به نقل از امام باقرعلیه السلام آورده است كه عبداللَّه بن عامر بن كریز به مدینه آمد و طلحه و زبیر را تشویق به بیعت شكنی كرد. این امر نشان میدهد كه مع اویه تنها با نامه به طلحه و زبیر اكتفاء نكرد بلكه دیگران را نیز مأموریت داد تا آنها را برای نكث عهد ترغیب كنند، شریف رضی، ۶۱.
۲۴. ابن ابی الحدید، همان، ص ۲۳۸.
۲۵. همان، ص ۲۳۹.
۲۶. همان، ص ۲۴۰.
۲۷. همانجا.
۲۸. همانجا، ترجمه: «... پس گفت دست نگه دارید همانا من برای شما خشم گرفتهام و یعلی و مروان را از شما دور خواهم كرد، پس این سخن او را دروغ شمردند، آن گاه كسانی كه چیزی جز ظلم و دشمنی در سر نداشتند با او ستیز كردند.
۲۹. همان، ص ۲۴۱، ترجمه: «... همانگونه كه دستور دادی با سخنانم غیرمستقیم میانشان تفرقه افكندم».
۳۰. همان، ص ۲۴۲.
۳۱. همان، ص ۲۴۴.
۳۲. ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، مُروج الذهب و معادن الجوهر، ج ۲، ص۳۵۷؛ عزّالدین ابی الحسن ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ج ۳، ص ۲۰۷.
۳۳. ابوالفداء اسماعیل، ابن كثیر، البدایهٔ و النهایهٔ، ج ۷، ص ۲۵۸.
۳۴. ذهبی، همان، ص ۱۳۶۱۳.
۳۵. مسعودی، همان، ص ۳۷۲۱۲. ترجمه: «... همانا معاویهٔ از آزادشدگانی است كه خلافت بر آنان روا نیست».
۳۶. فضل، ابن شاذان، الإیضاح، ص ۵۴۶؛ ابوالقاسم علی بن حسن ابن عساكر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۹، ص ۱۷۶. ترجمه: «معاویهٔ از روبهرو، از پشت سر، از جانب راست و از جانب چپ انسان را احاطه میكند»، همانگونه كه شیطان این گونه است.
منابع:
- إبن أبی الحدید، عزّ الدین بن هبهٔ اللَّه، شرح نهج البلاغه، (دار احیاء الكتب العربیه، ۱۳۷۸ق).
- إبن أبی شیبهٔ، عبداللَّه بن محمّد الكوفی، المصَّنف، (بیروت، دارالفكر، ۱۴۰۹ ق).
- إبن أثیر، عزّالدین أبی الحسن، الكامل فی التاریخ، (بیروت، دار صادر، ۱۳۹۹ ق).
- إبن أثیر، أبوالسعادات مبارك بن محمد، النهایهٔ فی غریب الحدیث، تحقیق طاهر أحمد الزاوی، محمود محمد الطناحی (قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۴ش).
- إبن بكّار، زبیر، الاخبار الموفقیات، تحقیق سامی مكی العانی، (قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۶ ق).
- إبن خیاط، خلیفهٔ، تاریخ خلیفهٔ بن خیاط، تحقیق سهیل زكّار، (بیروت، دار الكفر، ۱۴۱۴ق).
- إبن سعد، محمّد، الطبقات الكبری، (بیروت، دار صادر، بیتا).
- إبن شاذان، فضل، الإیضاح، تحقیق سید جلال الدین حسینی ارموی، (تهران، ۱۳۵۰).
- إبن شَبَّهٔ، ابو زید عمر بن شبّهٔ، تاریخ المدینهٔ المنورهٔ، تحقیق فهیم محمد شلتوت، (قم، دارالفكر، ۱۴۱۰ ق).
- إبن شدقم حسینی، ضامر، وقعهٔ الجمل، تحقیق سید تحسین آل شبیب موسوی (قم، ۱۴۲۰ق).
- إبن عساكر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری (بیروت، دارالفكر، ۱۴۱۵ق).
- إبن قیس هلالی، سلیم، كتاب سلیم بن قیس، تحقیق محمد باقر انصاری، (قم، بینا، ۱۴۲۰ق).
- ابن كثیر، ابوالفداء اسماعیل، البدایهٔ و النهایهٔ، تحقیق علی شیری، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق).
- ذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، تحقیق گروهی از محققان، (بیروت، مؤسسه الرسالهٔ، ۱۴۱۳ ق).
- شریف رضی، أبوالحسن محمد بن حسین، خصائص الأئمهٔ، تحقیق محمد هادی امینی، (مشهد، آستان قدس، ۱۴۰۶ ق).
- طبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد، المعجم الكبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السفلی، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم).
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوك، تحقیق گروهی از علماء، (بیروت، موسسهٔ الأعلمی، بی تا).
- مروزی، نعیم بن حماد، كتاب الفتن، تحقیق سهیل زكار، (بیروت، دارالفكر، ۱۴۱۴ق).
- مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مُروج الذهب و معادن الجوهر، (بیروت، دار الأندلس، ۱۳۸۵ق).
- منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، (مؤسسهٔ العربیه، ۱۳۸۲ق).
منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۲۰
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست