چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فیروز با دست های کاملا بسته


فیروز با دست های کاملا بسته

حذف کردن اختیارات اجرایی یک سرمربی, مثل به خدمت گرفتن آنالیزوری است که روی نیمکت می نشیند مثل فیروز کریمی در استقلال

علی فتح الله زاده چرا به استقلال بازگشت؟ مسلما در پس حضور دوباره اش در اتاق مدیریت باشگاه استقلال و تمامی تلاشی که برای رسیدن به این هدف طی ۴ سال خانه نشینی - یا به ادعای خودش ادامه تحصیلات مدیریتی برای ارتقای دانش و مدرک تحصیلی اش تا دکتری - انجام داد، در پی اثبات حقانیتی بود که همواره داعیه اش را داشت. «علی فتح الله زاده که حالا نمی دانیم او را با کدام یک از پسوند و پیشوندهای چسبیده به نامش خطاب کنیم، انگار چنان مجذوب بازگشت به استقلال و نشستن بر کرسی مدیرعاملی باشگاه شد که پلتیک های مدیریتی اش را هم از یاد برد و تک تک راه و رسم های اداره باشگاه استقلال را درگذشته اش جا گذاشت!

مرور ۲ کارنامه متفاوت مدیریتی «علی فتح الله زاده» در استقلال گویای شکاف عمیق میان دو مرد است. یکی «حاجی فتح الله » که از اواسط دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۸۰ خورشیدی استقلال را به ساحل آرامش رساند و دیگری که تازگی به «دکتر فتح الله زاده» مشهور شد و آنچه از خود برجای می گذارد، شباهتی به یک مدیر پیروز ندارد!

به نظر می رسد تغییرات در کادر فنی استقلال براساس یک رسم بود، نه برپایه نیازمندی ها! رسمی که مربیان شکست خورده را عزل می کند و بی آنکه صاحب برنامه ای زماندار و هدفمند باشد، صرفا نتیجه گرا است. علی فتح الله زاده که با وجود مخالفت شدید ۳ عضو هیات مدیره استقلال موفق به امضای حکم سرمربیگری ناصر حجازی شده بود، هرگز پیرامون اهداف و برنامه های کادر فنی جدیدش حرفی به میان نیاورد. او همین رفتار را در قبال فیروز کریمی به شکلی دیگر تکرار کرد. شروع نگاه مدیر عامل استقلال برای ناصر حجازی از نیم فصل و در مورد فیروز کریمی از پایان لیگ هفتم فراتر نرفت.

صرفا براساس رفتار فتح الله زاده و عزل ناصر حجازی می توان دریافت که هدف او از انتخاب این کادر فنی، قرار گرفتن در جمع مدعیان قهرمانی بوده و دقیقا برعکس اولین دوره حضورش در استقلال - اواسط دهه ۷۰ خورشیدی - دورنمای کاری اش را به یک فصل تقلیل داد. استقلال در نقطه مقابل حریفان نامی خود قرار گرفت. نه سیمای یک قهرمان را داشت، نه فوتبالی زیبا ارایه می کرد، نه به جوانگرایی روی آورد و با برنامه ای هدفمند و زماندار پیش رفت و نه در اندیشه ترانسفر بازیکن و ستاره سازی بود! استقلال حتی در گویش مدیرانش هم یاس آور نشان می داد. فتح الله زاده کادر فنی اش را دستخوش تغییراتی کرد که براساس شواهد، پیرو هیچ حس نیازی نبود. مدیرعامل استقلال برای رسیدن به کدام یک از اهداف فوق حجازی را عزل و کریمی را نصب کرد؟ اگر کمی زمان را به عقب بازگردانیم و به هفته های پیش برگردیم، متوجه نگاه بسته مدیریت استقلال خواهیم شد. جایی که فتح الله زاده باز هم بدون ارایه هیچ دورنمای کاری مشخصی، صرفا به رسیدن به ساحل آرامش اشاره می کند و یافتن جایگاهی در شان استقلال برای نیم فصل دوم را تنها هدف فیروز کریمی می خواند.

شیوه مذاکره مدیریت استقلال با فیروز کریمی را به یاد آورید... سرشار از تعجیل و دستپاچگی!

حتی یک هفته از عقد قرارداد کریمی با استقلال تهران نگذشته بود، که سرمربی جدید آبی پوشان برای نشان دادن جدیت خود در کار و نشان دادن روزهای سخت بازیکنانش، در پایان تمرین به خبرنگاران گفت: «هر بازیکنی با شرایط جدید کنار نیاید، جایی میان ما نخواهد داشت.» فیروز کریمی با قاطعیت از رفتن و جدایی بازیکنان حرف زد تا شاید شوکی به اردوگاه شکست خورده استقلال وارد کند.

خبرنگاران بلافاصله سراغ مدیرعامل باشگاه را گرفتند. مردی که هنوز نمی دانست باید برای «ناصرحجازی» چه پست تازه ای در باشگاه تعریف کند، وقتی با این جملات کریمی روبرو شد، به جلد مدیریت تازه اش رسوخ کرد. او تصمیم سرمربی تازه وارد را قطعی دانست و گفت: «هر کس را که کریمی نخواهد، رضایتنامه اش صادر می شود!» شاید در کتب و دروس مقطع دکترای مدیریت خوانده بود که باید میخ خود را در زمان تهدید محکم بکوبد. پس گفت: «رضایتنامه بازیکنان اخراجی را برای پرسپولیس صادر می کنیم!» اما همین مدیر، لحظاتی بعد دوباره همان لباس رئوف و مهربان گذشته را بر تن می کند تا خواسته های ناصر حجازی برای نشستن روی نیمکت، جلوگیری از حضور دستیاران دلخواه کریمی و فراهم شدن شرایط حضور آتیلا را بپذیرد. گویی برای این دوگانگی «حاجی بودن» تا «دکتر شدن» مرزی وجود ندارد.

آیا دنبال دلیل اخراج محمد نوازی می گردید؟ الکسن فرگوسن پس از کنار گذاشتن «دیویدبکام» از ترکیب منچستر یونایتد در نخستین واکنش عصبی خود گفت: «این مسأله ای است که به من مربوط می شود. یعنی به سرمربی تیم. آیا می فهمید؟!» و این آخرین تکه از جملات فرگوسن را پرسشی آمیخته به تهدید است که باید مقابل منتقدانی قرارداد که از بابت اخراج نوازی یا قهر کودکانه وحید طالب لو به ستوه آمده اند! سرمربی استقلال برپایه هر ادله ای تصمیم به جداسازی و کنار گذاشتن مهره های تیمش کرده است. فیروز کریمی که تصور می کرد «دکتر علی فتح الله زاده خویی» پس از حمایت شفاهی اش از وی در زمینه اخراج یاغی ها در زمان عمل هم کنار او خواهد ماند نوازی را حذف کرد و طالب لو را تحت فشار قرار داد. آیا چنین تصمیمی خارج از دایره وظایف سرمربی تیم تشریح می شود؟!نوازی به دیدار «حاجی فتح الله زاده» می رود و در پایان گفت وگوی دوساعته اش به خبرنگاران می گوید: «هر چه بود و نبود را گفتم!» همین رفتار را طالب لو تکرار می کند و جای تامل دارد وقتی می شنویم ضعیف ترین مهره فصل کنونی استقلال هم در پایان جلسه اش گفته که در استقلال فقط «حاجی فتح الله » را می شناسد.

به این ترتیب نام فیروز کریمی برای نزول کرده ها یا نامی های یاغی آرام آرام از چارت مردان تصمیم گیرنده باشگاه استقلال خارج می شود!

نوازی به تمرینات باز می گردد و طالب لو می داند از این پس در صورت بروز هر اختلافی، مدیرعامل باشگاه از حقوق شخصی اش برای «وتو» کردن رای سرمربی تیم - در صورتی که علیه بازیکنان باشد - استفاده خواهد کرد.

... و دوباره می توانیم از مدیریت باشگاه استقلال بپرسیم فلسفه حضور فیروز کریمی و امضای حکم سرمربیگری اش برای چه بود؟ مردی که هنوز ناصر حجازی را روی نیمکت می بیند، چقدر روی بازیکنانش نفوذ خواهد داشت؟ دایره اختیارات انضباطی او تنگ تر و بسته تر از حد تصور یک سرمربی می شود و احتمالا بر این اساس ادله مدیران باشگاه استقلال در به خدمت گرفتن پرهیاهوی «فیروز کریمی» صرفا در دل بستن به طنزپردازی های پایان بازی او خلاصه می شود.

حذف کردن اختیارات اجرایی یک سرمربی، مثل به خدمت گرفتن آنالیزوری است که روی نیمکت می نشیند... مثل فیروز کریمی در استقلال!



همچنین مشاهده کنید