چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مـا همـه اشبـاحیـم
در آخرین ساخته داریوش مهرجویی فیلم « اشباح» خوشبختانه از موقعیتهای جفنگ و ابزود و بیخیالی علی بیغم وار آثار پیشین او اثر اندکی دیده میشود. در اینجا شاهد لحن و فضای جدی و تراژیک سقوط دنبالهدار زندگی یک خانواده مفرح اما از درون تهی هستیم.هر چند در موقعیت متناقض عشق رمانتیک و بیماری همزمان و سپس مرگ مازیار نوعی وضعیت پوچ و خنده تلخ دیده میشود که به عمد سبک اجرا شده است.
فیلم « اشباح» مهرجویی بر اساس نمایشنامه «اشباح » ایبسن در فضای ایرانی قبل و بعد از انقلاب پیاده شده است.در این نمایشنامه ایبسن غلبه سبک ناتورالیسم به دلیل تسلط جبر« وراثت و محیط » بر سرنوشت شخصیتهای دیگر به وضوح به چشم میخورد. در این نمایشنامه پسری که بیماری جنسی ای دارد - که از پدر به ارث برده ومغزش را تحلیل برده - مرگش نزدیک است، مادری - خانم آلوینگ که در اوان جوانی میخواهد از پدرِ پسر جدا شود و چون عاشق کشیشی بوده به او پناه میبرد ولی چون کشیش ماندرز اسیر اخلاقیات و سنتها و مقررات اجتماعی ست او را نمیپذیرد و اینک بعد از سالها، پسر، انسان افسردهای است رها شده حاصل عشقی مغلوب که دردها و بیماری خود راحاصل عیش و گناه پدر میداند و مدام زجر روحی میکشد. زن، برای تسکین خویش، ساختمانی خیریه به نام شوهرمردهاش احداث میکند که در نهایت آتش میگیرد و کشیش را میبینیم که با تردید نسبت به اخلاقیات جوانیاش با خود میگوید که آیا بهتر نبود در همان جوانی وقتی زن به خانه اش پناه آورد به عشق او پاسخ میداد؟ پسر در نهایت ناامیدی از مادر میخواهد که اورا بکُشد و به زندگی اش پایان دهد، ولی مادر علیرغم احساس از دسترفتگیاش نمیتواند. نمایشنامه با کلمات پسر خاتمه مییابد: «خورشید. خورشید... »آیا رهایی او با گرما ونوری است که به صورت سمبلیک در پایان دیده میشود؟ شاید جانمایه نمایشنامه را بتوان در کلام کشیش خلاصه کرد ( که در فیلم از زبان جوان بیمار مازیار- بیان میشود.)
کشیش ماندرز: ما همه اشباحیم. نه تنها آنچه از پدر و مادرمان ارث برده ایم بلکه تمام افکار و عقاید منسوخ شده هنوز حاکم بر ماست. این افکار در همه ما نهفته اند. مثل شنهای کنار دریا از ما بیرونند. از این جهت ما با کمال تاسف از نور حقیقت وحشت داریم.»
«خانه» در این فیلم تبدیل به خانه ای اشرافی و باقیمانده زندگی تیمساری خوشگذران و سقوط کرده شده که بیماری سرگشتگی و سقوط خود را به نسلهای بعد تا سالها منتقل میکند. فیلم از شخصیتپردازی این تیمسار که میتوانست شکنجه گر ساواک هم باشد خودداری کرده و ازاین نقش تیپی کلی و پرسرو صدا باقی مانده است. با این که در موقعیتهای بعدی به فضای بعد از انقلاب وارد میشویم اما میبینیم که مناسبات غلط همچنان به راه خود ادامه میدهند و بحرانها بازتاب خود را در نسلهای بعدی نیزنشان میدهند.
بحران کشیش ماندرز و خانم آلوینگ( که به رابطه خانوادگی دایی بابا و سارا تبدیل شده) در این فیلم بسیار کمرنگ و به حاشیه رفته در حالی که تضاد میان اندیشههای آن دو نکتهای مهم در نمایشنامه است- رابطه احساسی دایی بابا و سارا (مادر) در این فیلم به دلیل پرداخت نشدن به اندیشهها و رابطه عاطفی میان آن دو- مبهم و کلی بیان میشود. دایی بابا مردی ست با گرایشهای سنتی و اخلاقی ریشه دار که به اصولی پایبند است که نه از درون که در اخلاقیات قراردادی ریشه گرفته - در نهایت تاثیر ریشهدار در نابودی زندگی نسل بعد میگذارد.
مادر نمیتواند عشقی پایدار و همیشگی را در خانه و خانوادهاش تثبیت کند و با فرزندانی که از شوهر ناخواسته اش باقی مانده همچون زائده ای چسبنده برخورد میکند و حتی زندگی رُزا دختری که از رابطه نامشروع تیمسار باقی مانده را تا حد یک کلفت سقوط میدهد! رابطه دایی بابا با مادر در حد رابطه ای خانوادگی و غیرت برادری باقیمانده پس بحران سرگشتگی عاطفی آن دو اشاره وار طرح میشود. به جای آن تمرکز فیلم بر رابطه رزا و مازیار قرار گرفته است. رزا دختر جوان و زیبا ناخواسته در این خانه حاصل رابطهای نامشروع تیمسار و کلفت قدم !- تنها شخصیتی است که نور امیدی در میان آن همه تیرگی و انجماد عاطفی به وجود میآورد. و لنز دوربین نیز در جایگاه مازیار جوان بیمار وهنرمند،عاشقانه به چهره رزا مینگرد و کلمات عاطفی میان آن دو علیرغم رمانتیسم سبک آن میرود تا آینده ای روشن را با گریز از فضای بیمار آن خانه رغم بزند اما این روند ادامه نمییابد. مازیار به زودی مشخص میشود به بیماری ارثی پدر دچار شده که درمانی برای آن وجود ندارد.
رزا میفهمد که عشقش به مازیار بیهوده است چرا که آن دو به نوعی خواهر و برادر محسوب میشوند.در واقع نسل اشرافی مضمحل اما در حال رشد امروز نیز - که از ترکیب رابطه ناخواسته کلفتها و اشراف به وجد آمده - وارث همان نگاه و اشتباههاو سقوط اخلاقی نسل پیشین خواهد بود و آنها که به اصولی پایبند بوده اند هم مانند مادر و دایی باباو کلفت قدیم نیز در این مسیر به رستگاری نمیرسند و در نهایت همه احساس خسران وشکست میکنند. شخصیت بیمار و هنرمند مازیار که شخصیت هنرمند فیلم دیگر مهرجویی سفر به سرزمین آرتور رمبو را به یاد میآورد در این فیلم از تنهایی و افکار تند و آنارشیستی ضد خانواده که به کوه و دشت میزند به هنرمندی تبدیل شده که به بنا به نقاشیهایش - نقاشی/خط- به ترکیب سنت و مدرن میاندیشد و به اصول عشق وتشکیل خانواده نیز پایبند است.
از این رو میخواهد با رزا ازدواج کند و با هم به جایی که آفتاب فراوان داشته باشد برود اما این فردای شکوهمند و رویایی به زودی به غلبه گناه پدران ومادران به سقوط و قهقرا میرود. تاکید بر خورشید و کمبود نور در نمایشنامه، نشانه ای از کشور نروژ که در آن روزهای آفتابی اندک است کم کم شکلی نمادین مییابد اما در فیلم که در شهر تهران میگذرد این همه بارندگی و فضای ابری غیر واقعی مینمایاند.
سیاه و سفید بودن فیلم نیز بر قطبیت آدمها و ریشه دار بودن سنتهای غلط بر دنیای آدمها و اشرافیت مضحل آن اشاره دارد. جالب است که حتی هنگام بروز عشق میان دو جوان، همچنان فیلم سیاه و سفید باقی میماند! مازیار طرحهایش بدون رنگ و خالی از شور است. تنها مرگ او درپایان خود نقشی بیدارکننده و رنگی تمام با نور خورشید با خود میآورد. انگار آسمان تازه باز میشود و همه چیز رنگی میشود و بر چهره رنگ پریده مازیار، نور میتاباند.
فیلم «اشباح » مهرجویی دومین اقتباس او پس از نمایشنامه «خانه عروسک» ایبسن (که فیلم سارا بر مبنای آن ساخته شده بود ) بازگشت به برداشت از ادبیات نمایشی در آثار مهرجویی است که اگر چه بازگشتی به دنیای آثار خوب کارگردان است اما در مقایسه با فیلم سارا برداشتی متوسط به شمار میرود.
نویسنده : رسول نظرزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست