سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

فن آوری های جدید در هنر


بیش تر مردم عادت كرده اند بپرسند «این فن آوری چه كار می كند » بسیار معدودند آن هایی كه بپرسند «این فن آوری چه نخواهد كرد » ولی گمان می كنم ما باید بپرسیم «چه كسانی در یك فن آوری جدید برنده و یا بازنده اند » زیرا همه ی نوآوری ها در عرصه ی فن آوری دادوستد فاستوسی اند ـ یك فن آوری چیزی را می دهد و چیزی را می گیرد, اما نه به اندازه ی مساوی

بیش‌تر مردم‌ عادت‌ كرده‌اند بپرسند: «این‌ فن‌آوری‌ چه‌ كار می‌كند؟» بسیار معدودند آن‌هایی‌ كه‌ بپرسند «این‌ فن‌آوری‌ چه‌ نخواهد كرد؟» ولی‌ گمان‌ می‌كنم‌ ما باید بپرسیم‌: «چه‌ كسانی‌ در یك‌ فن‌آوری‌ جدید برنده‌ و یا بازنده‌اند؟» زیرا همه‌ی‌ نوآوری‌ها در عرصه‌ی‌ فن‌آوری‌ دادوستد فاستوسی‌اند ـ یك‌ فن‌آوری‌ چیزی‌ را می‌دهد و چیزی‌ را می‌گیرد، اما نه‌ به‌ اندازه‌ی‌ مساوی‌. (نیل‌ پوستمن‌) ۱

این‌ فصل‌ به‌ برخی‌ از شیوه‌های‌ فن‌آوری‌های‌جدید كه‌ اغلب‌ «رسانه‌های‌ جدید» یا «ارتباطات‌ رایانه‌محور» یا «هنرها/رسانه‌های‌ الكترونیك‌» ۲ نامیده‌ می‌شوند و در تولید، پخش‌ و مصرف‌ فرهنگ‌ بصری‌ معاصر به‌ كار می‌روند، می‌پردازد. و نیز به‌ طور خلاصه‌، پیامدهای‌ آموزشی‌ «عصر اطلاعات‌» را برای‌ مطالعه‌ی‌ فرهنگ‌ بصری‌ بررسی‌ می‌كند.

تعریف‌ فن‌آوری

واژه‌ی‌ « techno » ( تكنو ) كه‌ از واژه‌ی‌ یونانی‌ « techne » ( تِخنه‌ ) به‌ معنی‌ «هنر» یا «مهارت‌» گرفته‌ شده‌ است‌، به‌ واژه‌های‌ نوینی‌ چون‌ « technical » و « technique » رسیده‌ است‌. به‌ عبارتی‌، « technology » (تكنولوژی‌) یعنی‌ «یك‌ دانش‌ معلوم‌ كاربردی‌ و مهندسی‌»؛ و به‌ شكلی‌ دیگر یعنی‌ «رفتار نظام‌مند». اما آن‌چه‌ اغلب‌ با شنیدن‌ واژه‌ی‌ تكنولوژی‌ به‌ ذهن‌ می‌رسد تصویرهایی‌ از ماشین‌های‌ قدرتمند، موتورها، ابزارآلات‌، تسلیحات‌ و نظام‌های‌ پیچیده‌ و سازمان‌یافته‌ است‌ كه‌ چیزهایی‌ چون‌ خودرو، هواپیما، بمب‌های‌ هسته‌ای‌ را می‌سازند و سفر به‌ فضا را ممكن‌ می‌كنند. در واژگان‌ فرهنگ‌ بصری‌، ما به‌ جایگزینی‌ موج‌ رسانه‌های‌ جدید می‌اندیشیم‌: عكاسی‌، سینما، تلویزیون‌، ویدئو، گرافیك‌ رایانه‌ای‌، ماهواره‌های‌ ارتباطاتی‌، چندرسانه‌ای‌ها، اینترنت‌ و واقعیت‌ مجازی‌. به‌ این‌ فهرست‌ می‌توان‌ این‌ موارد را نیز افزود: لیزر،

تمام‌نگاری‌ ( holography )، فتوكپی‌كننده‌ها و دستگاه‌های‌ نمابر (پست‌تصویری‌). عواملی‌ مانند علم‌ (مكانیك‌ها، دانشمندان‌، مهندسان‌ و مخترعان‌) كه‌ به‌ ساختن‌ «سخت‌افزار» مشغول‌اند، معمولاً هنرمند یا طراح‌ نیستند (البته‌ استثناهایی‌ هم‌ وجود دارد). طراحان‌ سخت‌افزار را با نیازهای‌ عملی‌ انسان‌ متناسب‌ می‌كنند؛ معماران‌ از آن‌ برای‌ ساختن‌ ساختمان‌های‌ جدید استفاده‌ می‌كنند و هنرمندان‌ از آن‌ بهره‌ می‌گیرند تا «نرم‌افزار» را تهیه‌ و ارائه‌ كنند و این‌ خود یعنی‌ هنر ارتباطات‌ (به‌هرحال‌، هیچ‌ كس‌ تلویزیون‌ را اگر از آن‌ برنامه‌ای‌ پخش‌ نشود، نمی‌خرد). تمایز «سخت‌افزار» و «نرم‌افزار» نشان‌ می‌دهد كه‌ تفاوت‌ شگرفی‌ میان‌ رسانه‌های‌ معاصرِ مبتنی‌ بر ماشین‌ها و هنرهای‌ قدیمی مبتنی‌ بر ابزار وجود دارد.«پیشرفت‌» فن‌آوری‌ بی‌وقفه‌ به‌ نظر می‌رسد، كه‌ ناشی‌ از چند عامل‌ است‌: كنجكاوی‌ بشر؛ تلاش‌ برای‌ كاهش‌ كار نیروی‌ انسانی‌ و حل‌ مسائل‌ (شاید متناقض‌ به‌ نظر رسد، امّا راه‌حل‌ مسئله‌ای‌ كه‌ از فن‌آوری‌ حاصل‌ شده‌ باشد، احتمالاً خود فن‌آورانه‌ است‌)؛ و سود شركت‌های‌ بزرگ‌ (آن‌ها هزاران‌ پژوهشگر را استخدام‌ می‌كنند تا مواد، ماشین‌ و محصولات‌ جدید را به‌ وجود آورند). ضرورت‌های‌ تجاری‌ اغلب‌ منجر به‌ تولید محصولاتی‌ می‌شود كه‌ كارایی‌ مشابه‌ دارند و گاه‌ دست‌كم‌ با هم‌ ناسازگارند. رقابت‌ میان‌ كارخانه‌های‌ رقیب‌ همچنین‌ منجر به‌ ایجاد موجی‌ از نوآوری‌ها و وسایل‌ جدید می‌شود كه‌ خود به‌ كهنگی‌ زودهنگام‌ می‌انجامد. میل‌ به‌ نوآوری‌های‌ فن‌آورانه‌ خصوصاً در حیطه‌ی‌ سرگرمی‌های‌ عمومی‌ بسیار است‌.

گذشته‌ و حال‌

رابطه‌ی‌ میان‌ فن‌آوری‌ و فرهنگ‌ بصری‌ چیز تازه‌ای‌ نیست‌. اولین‌ كسی‌ كه‌ تبر عصر حجر را برای‌ درست‌ كردن‌ یك‌ شی‌ء سنگی‌ به‌ كار گرفت‌، یك‌ فن‌آوری‌ ابتدایی‌ را به‌ كار برد. همه‌ی‌ هنرها ـ احتمالاً غیر از ادراكی‌ها ـ به‌ فن‌آوری‌ از انواع‌ گوناگون‌ و با درجات‌ پیچیدگی‌ مختلف‌ وابسته‌اند. فن‌آوری‌ در عرصه‌ی‌ همه‌ی‌ گروه‌های‌ فرهنگی‌ در سراسر جهان‌ گسترده‌ است‌ و زیربنای‌ كلّ تكامل‌ فرهنگ‌ بصری‌ را از نقاشی‌های‌ غارهای‌ پیش‌ از تاریخ‌ گرفته‌ تا آثار هنرمندان‌ زنده‌ای‌ چون‌ لوری‌ اندرسون‌، بیل‌ ویولا و استِلارك‌ تشكیل‌ می‌دهد. برای‌ آن‌كه‌ تاریخ‌ ابزارها، مواد، دستگاه‌ها و كارخانه‌های‌ تولیدی‌ صنعتی‌ اختراع‌شده‌ را كه‌ درنهایت‌ به‌ تكامل‌ نظام‌های‌ رسانه‌های‌ جمعی‌/ارتباطات‌ انجامیدند و محصولات‌ آشنای‌ امروز ما را طراحی‌ كردند توضیح‌ دهیم‌، به‌ چند جلد كتاب‌ نیاز داریم‌. ۳ به‌ این‌ خاطر، توجه‌ ما بیش‌تر به‌ فن‌آوری‌های‌ جدید است‌ تا گذشته‌. به‌ هرحال‌، لازم‌ است‌ چند نقطه‌ی‌ عطف‌ تاریخی‌ را بشناسیم‌؛ برای‌ مثال‌، فن‌آوری‌های‌سكه‌های‌ فلزی‌ ریخته‌شده‌ كه‌ تصویر پادشاه‌ عصر بر آن‌ حك‌ می‌شد و چاپ‌ كتاب‌ به‌ وسیله‌ی‌ حروف‌ فلزی‌ كه‌ نسخه‌ها یا گروهی‌ از موارد سفارشی‌ را به‌ بار می‌آوردند. این‌ها ریشه‌های‌ دنیای‌ نوین‌ ما بودند كه‌ اكنون‌ از میلیاردها محصول‌/امكاناتِ آن‌، مردم‌ زیادی‌ بهره‌مندند. در دوران‌ انقلاب‌ صنعتی‌ و عصر فوردیسم‌ (یعنی‌ اختراع‌ موتور هنری‌ فوردِ تاجر)، اختراع‌ موتورها و ماشین‌افزارها، تخصصی‌شدن‌ وظائف‌/تقسیم‌ كار، استانداردسازی‌ قطعات‌ و سازمان‌دهی‌ كارخانه‌ها در قالب‌ خطوط‌ تولید و از آن‌ پس‌ تاكنون‌، فزونی‌ و جایگزینی‌ روبات‌ها و نظام‌های‌ خودكار و كنترل‌شونده‌ با رایانه‌ به‌ جای‌ نیروی‌ انسانی‌، افزایش‌ چشمگیری‌ را در سطح‌ تولید در پی‌ داشته‌ است‌ كه‌ منجر به‌ ایجاد جوامع‌ مصرف‌كننده‌ی‌ ثروتمند ولی‌ اسراف‌كار ملت‌های‌ توسعه‌یافته‌ی‌ امروز گردیده‌ است‌.در نیمه‌ی‌ دوم‌ قرن‌ بیستم‌، توسعه‌ی‌ فن‌آوری‌، عصر صنعتی‌ یا ماشین‌ را پشت‌ سر گذاشت‌ و به‌ عصری‌ رسید كه‌ به‌ عصر پساـ صنعتی‌ یا عصر اطلاعات‌ ۴ معروف‌ است‌ (بدبین‌ها می‌گویند «عصر بی‌اطلاعی‌»). در این‌ زمان‌، به‌ روش‌های‌ مكانیكی‌، تصویرسازی‌ دوباره‌ و پخش‌ شكلی‌های‌ الكترونیكی‌ نیز افزوده‌ شد. نظام‌های‌ حمل‌ونقل‌، دادوستد و ارتباطات‌ افزایش‌ یافته‌، ترقی‌ كردند و بیش‌ از پیش‌ جهانی‌ شدند.افراد عادی‌ نیز همچون‌ تهیه‌كنندگان‌ از دنیای‌ ابزارهای‌ دستی‌ كه‌ نیاز به‌ مهارت‌ فردی‌ داشت‌، به‌ دنیای‌ ابزارهای‌ مكانیكی‌ وارد شده‌اند كه‌ نیاز به‌ تركیبی‌ از مهارت‌های‌ فردی‌ و آگاهی‌ از روش‌ كار دارد. آن‌ها سپس‌ به‌ دنیای‌ ابزارهای‌ الكترونیك‌ وارد شده‌اند كه‌ مهارت‌ فردی‌ اهمیت‌ چندانی‌ در آن‌ ندارد و آن‌چه‌ از اهمیت‌ چشمگیر برخوردار است‌، دانش‌ كاربری‌ است‌. گذشته‌ از خودِ ابزار، كمك‌های‌ بصری‌ جدید باید برای‌ تسهیل‌ كار كاربر طراحی‌ می‌شد؛ مانند راهنماهای‌ مصور برای‌ استفاده‌كنندگان‌ و نصب‌ طرح‌ نقاشی‌شده‌ی‌ اطلاعات‌ مورد نیاز برای‌ استفاده‌ از یك‌ ماشین‌ بر روی‌ خودش‌ (نمایش‌ فیزیكی‌ رابط‌ تصویری‌ كاربر، GUT ). بنابراین‌، سواد بصری‌ اكنون‌ یعنی‌ توانایی‌ درك‌ دستورالعمل‌های‌ روی‌ یك‌ دستگاه‌ فتوكپی‌ و دیاگرام‌های‌ تنظیم‌ در یك‌ راهنمای‌ بسیار دقیق‌.

بازتولید مكانیكی‌

این‌ موضوع‌ كه‌ در كتاب‌های‌ هنر و فن‌آوری‌ بیش‌ از همه‌ به‌ آن‌ پرداخته‌ شده‌، نیازمند دقت‌ بیش‌تری‌ است‌.زمانی‌ اكثر آثار هنری‌ یگانه‌ و از این‌ رو تنها و یك‌جا قابل‌رؤیت‌ بودند. والتر بنیامین‌، نویسنده‌ی‌ مقاله‌ی‌ مشهور «اثر هنری‌ در عصر بازتولید مكانیكی‌» در ۱۹۳۶، معتقد است‌ وجود شی‌ء اصلی‌ و مكان‌ فیزیكی‌ آن‌، یك‌ رنگ‌وبو و هاله‌ی‌ تشخص‌ به‌ آن‌ می‌بخشد كه‌ بازتولید مكانیكی‌ از طریق‌ عكاسی‌ این‌ هاله‌ را برهم‌ می‌زند. اكنون‌، با بیش‌تر آثار بصری‌ برای‌ اولین‌ بار در شكل‌ بازتولیدشده‌ی‌ آن‌ها در یك‌ كتاب‌ یا مجله‌ و یا تلویزیون‌ آشنا می‌شویم‌ كه‌ طبیعتاً، تغییر مقیاس‌، رنگ‌، متن‌ و بافت‌ داده‌اند. اما به‌ اندازه‌ی‌ چیزهای‌ از دست‌رفته‌، چیزهایی‌ هم‌ حاصل‌ می‌شوند. بنیامین‌ و جان‌ بِرگِر به‌ پتانسیل‌ انقلابی‌ بازتولید تصاویر از طریق‌ روش‌هایی‌ چون‌ تدوین‌ فیلم‌ و عكس‌ پی‌برده‌اند. ۵

امروزه‌، انواع‌ فراوانی‌ از فرهنگ‌ بصری‌، صرفاً در شكل‌ بازتولید وجود دارند كه‌ قعطاً برای‌ كاربری‌ عمومی‌ طراحی‌ شده‌اند؛ برای‌ مثال‌، عكس‌ها، پوسترها، چندگانه‌ها و ویدئوهای‌ موسیقی‌. آثار هنری‌ در نسخه‌های‌ زیاد تولید می‌شوند و به‌طور گسترده‌ و به‌ ارزانی‌ در دسترس‌اند. بنابراین‌، بازتولید مكانیكی‌ باعث‌ مردمی‌شدن‌ چشمگیر فرهنگ‌ گشته‌ است‌.

تعین‌ و جبر در فن‌آوری‌

موضوع‌ تكرارشونده‌ در رابطه‌ی‌ فن‌آوری‌ با هنر گستره‌ای‌ است‌ كه‌ سرشت‌ فن‌آوری‌ را در زمینه‌های‌ شكل‌، محتوا و سبك‌ تعیین‌ می‌كند. برگر در بخش‌ شیوه‌های‌ دیدن‌ درباره‌ی‌ اموال‌ خصوصی‌، به‌ ارتباط‌ میان‌ ظهور فن‌آوری‌ جدید نقاشی‌ رنگ‌روغن‌ در اروپا و دیدگاه‌ جهانی‌ و شیوه‌ی‌ زندگی

طبقه‌ی‌ بالا/متوسطِ حمایت‌كنندگان‌ این‌ گونه‌ی‌ هنری‌ دست‌ می‌یابد. برگر می‌گوید نقاشی‌ رنگ‌روغن‌ نوعی‌ واقع‌نمایی‌ بی‌سابقه‌ را در نمایش‌ واقعیت‌ها ممكن‌ می‌كند: «آن‌چه‌ نقاشی‌ رنگ‌روغن‌ را از دیگر گونه‌های‌ نقاشی‌ متمایز می‌كند توانایی‌ ویژه‌ی‌ آن‌ در پرداخت‌ عینیت‌، بافت‌، جلا و یكپارچگی‌ آن‌ چیزی‌ است‌ كه‌ تصویر می‌شود. این‌ روش‌ واقعیت‌ را چنان‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ شما می‌توانید آن‌ را لمس‌ كنید.» ۶ حامیان‌ تصاویر خود، غذاها، اثاثیه‌، خانه‌ها و املاكشان‌ را سفارش‌ می‌دادند. نقاشی‌ رنگ‌روغن‌ بازتاب‌ آن‌ها بود و از این‌ رو شیوه‌ی‌ زندگی‌ آن‌ها را تأیید می‌كرد. تاریخ‌ پیامد این‌ رسانه‌ به‌ هرحال‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ قابلیت‌های‌ نشانه‌شناختی‌ و سَبكی‌ آن‌ بسیار گسترده‌تر است‌. به‌ عقیده‌ی‌ ریموند ویلیامز، فن‌آوری‌ پیش‌شرطی‌ برای‌ وجود یك‌ رسانه‌ی‌ مدرن‌ نظیر تلویزیون‌ است‌، ولی‌ می‌اندیشد تلویزیون‌ واقعاً یك‌ «شكل‌ فرهنگی‌» یا «هنر» است‌ كه‌ با تخیل‌ و خلاقیت‌ انسان‌ درگیر است‌.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 7 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.