چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
بازی های نمایشی, اهرم آموزش کودک
امروزه نقش مهم نمایش و بازیهای نمایشی در تعلیم و تربیت کودک بر همگان آشکار شده، به همین دلیل است که این مبحث مورد توجه بسیاری از روانشناسان کودک وعلوم تربیتی قرار گرفته و به عنوان اهرمی نیرومند، موثر وعملی در پیشبرد اهداف آموزش و پرورش شناخته شده است.
بازی راه شناسایی جهانی است که کودک درآن زندگی میکند و راه شناخت امکاناتی است که او در کنار خود دارد.
از طریق بازی است که رشد شخصیت و سلامت و نشاط کودک تحقق مییابد و از همین راه است که او منظور و مقصود خود را عملاً بیان میکند و بامحیط و جامعهاش پیوند میخورد.
● آغاز بازیهای نمایشی
اولین بازی نمایشی را کودک در خانه انجام می دهد. زمانی که کفش بزرگترها را میپوشد یا با ژستهای مختلف در نقش افراد خاص فرو میرود. گاهی پلیس و دکتر میشود و گاه راننده و خلبان یا به تقلید در نقش حیوانات و اشخاص مسن ظاهر میشود و زمانی هم از طریق تلفن با مخاطبان فرضیاش صحبت میکند که قسمتهای عمده این حرکات را از کودکان بزرگتر یا خواهر و برادرانشان یاد میگیرند.
خلاصه بازیهای نمایشی، مهمترین بازیهایی هستند که عواطف، احساسات و امتیازهای کودکان در آن رشد میکند و ظاهر میشود دستاوردهای مهم این بازیها بنا بر عقیده بسیاری از دست اندرکاران علوم تربیتی، بسیار متنوع و گسترده است.
قسمتهایی از آنها عبارتند از: پرورش روحیه اعتماد به نفس، واقعیتنگری و تجربهاندوزی، شناخت خلاقیتهای فردی و اجتماعی، شکستن اهرمهای فشار و محدودیتهای زندگی و تامین احساس آزادی، تصحیح اشکالات رابطهای و گروهی، ایجاد رقابتهای سالم و سازنده، پرورش قوه تخیل، خوشآیندی، رفع خستگی و ایجاد تحرک و نشاط، تقویت روحیه نظم و انضباط، کمک به رفع معضلات آموزشی و تحقق مسئله مهمی بنام نمایش درمانی.
در ادامه به تشریح بخشی از اثرات بازیهای نمایشی در تعلیم و تربیت کودک خواهیم پرداخت.
- گرایش به گروه و ایجاد زمینه برای رقابتهای سالم و سازنده
- کودک قبل از ورود به مدرسهای که اولین محیط اجتماعی رسمی او است به جستجوی همدمی برمیآید تا انواع تماسها و برخوردها را با او برقرار کند.
او از این راه به تجارب مهمی هم دست مییابد، همچنین روابطی که کودک در این زمینه برقرار میکند بسیار وسیع، موثر و پایدار است تا به آن اندازه که شاید کودکی که طعم اجتماعیشدن را میچشد، هیچگاه حاضر به ترک این موهبت نشود.
کودک در سنین زیر سه سالگی در بازیهای کوتاه مدت شرکت میکند؛ این بازیها گاه به صورت انفرادی و گاهی هم همراه با کودکان دیگر است، اما پس از سه سالگی معمولاً به بازیهای دستجمعی و تعاون علاقه بیشتری نشان میدهد و با افزایش سن، گرایش او نسبت به هماهنگی با گروهها بیشتر میشود.
این بازیها او را قادر به شرکت در فعالیتهای پیچیدهتر میسازد و در همین سنین است که تعداد کشمکشها و درگیریها، بین کودکان کمتر شده و تـماسهـای دوستانه بین آنها افزایش مییابد.
بازیهای نمایشی به کودک فرصت میدهد تا احساسات و عواطف خود را در جامعه بیان کند. از این رهگذر است که تمایلات و محرکهای اجتماعی او آشکار شده و نوع شخصیتش هنگام بازی و درجه همکاریاش با دیگران روشن خواهد شد.
بازی نمایشی همچنین به عنوان یک عامل اجتماعی کننده، کودک را به تماس با سایرین تشویق کرده و او را وادار به حرکت و بیان و انفعال در جامعه میکند که اگر این نیازها و تمایلات به طریق رضایتبخشی هنگام بازی برآورده شود، سرخوردگیها و شکستها در زندگی روزمره او به نحو محسوسی کاهش پیدا میکند.
بازیهای نمایشی کودکان، آیینه تمام نمایی است که منعکسکننده فرهنگ جامعه است.
این آیینه وقایع هر روزه زندگی در چنین جامعهای را نمایان میسازد.
شاید یک مثال در باره جامعه خودمان این مطلب را روشن سازد که در مدت زمان جنگ، اکثر بازیهای نمایشی کودکان، تحتالشعاع مسائل جنگ بوده وتوپ، تانک، هواپیما وخاکریز از ارکان اصلی بازیهای نمایشی آن دوره بوده است.
از هنگامی که کودک به فعالیتهای دستجمعی میپردازد، رقابت و همکاری، دو موضوع متداولی است که در رفتار او مشاهده میشود.
در رقابت و همکاری عناصر مشترک چندی وجود دارد.
رقابت معمولاً حاکی از این است که کودک درصدد کسب برتری نسبت به دیگران است و میخواهد توجه و امتیازات کودکان دیگر را یکجا برای خود جمعآوری بکند، اما همکاری از جهتی دیگر شامل اموری است که چند کودک به طور مشترک به عهده گرفتهاند و آن را برای منظور مشترکی دنبال میکنند.
در اکثر بازیهای نمایشی، رقابت، همکاری و تعاون وجود دارد و آٍثار رقابت و همکاری از سنین پایین در کودکان مشهود است.
● آموزش از طریق نمایش
بازی نمایشی به عنوان یک اهرم مهم آموزشی نیز شناخته شده است.
بسیاری از سازمانهای مهم آموزشی جهان، محتوای درسی خود را در حین بازی و به صورت غیر مستقیم به کودک میآموزند.
با توجه به علاقه کودک به بازیهای نمایشی، میتوان از این طریق حتی مشکلترین مباحث آموزشی را به او آموخت. در این زمینه میتوان به مسابقات آموزشی تئاتر که برای دانشآموزان مدارس ترتیب داده میشود اشاره کرد که در آن نمایش به عنوان وسیلهای برای ارائه علوم متداول و لذتبخش کردن آنها به کار میرود. این روش اولین بار توسط کالج کاردیف در انگلستان ترتیب داده شد و از آنجا که با موفقیت همراه بود به فعالیتی سالانه تبدیل شد. در اینگونه نمایشها، هر قطعه نمایشی، توسط کودکان دبستانها و مدارس راهنمایی اجرا میشد که صحنههایی از تاریخ علم و صنعت و مهندسی یا موضوعات قابل بحث را از طریق نمایش به تماشاچی میآموخت. با همین انگیزه است که در بسیاری از گروههای آموزشی کشورهای پیشرفته برای اهدافی از پیش تعیین شده و با انتخاب نقشها در قبال اشخاص، نمایشنامههایی را توسط خود کودکان روی صحنه میبرند که علاوه بر هدفهای آموزشی، مقاصد پرورشی را نیز دنبال میکنند که پرورش قوه تخیل، حافظه، قدرت بیان و احساس، ایجاد روحیه نشاط و سرگرمی و حس همکاری و همیاری در گروه و... در آنها را پرورش داده و دنیای جدیدی را فرا روی آنان قرار میدهد.
▪ ایجاد تحرک و رشد بدنی و ذهنی
همین که کودک بر عضلات مهم بدنش تسلط پیدا کند، میل شدیدی به دویدن و جست و خیز کردن و چرخیدن احساس میکند و کم کم وارد مرحله بازیهای گروهی میشود. بازی تاثیر بسیاری در رشد بدنی و ذهنی کودک دارد و تسلط بیشتر او بر بدنش را سرعت میبخشد.
بعد از آنکه اسباب بازی نتوانست آن طور که باید و شاید، امیال کودک را ارضاء کند او به طرف بازیهای گروهی کشیده میشود.
کودک در بازی پر تحرک و پر از افت و خیز خود، هر آنچه را که در مغزش است با به حرکت درآوردن اندام وجوارح بدنش به نمایش میگذارد که این بازیها بیشتر، نمایشگر محیط زندگی اوست و آمیختهای از فعالیتهای بدنی و ذهنی جهت ایجاد محیطی برای نشاط و سرگرمی کودک است.
▪ پرورش نیروی تخیل کودک
بازیهای نمایشی کودکان مملو از فعالیتهای خیالی است. کودک علاقمند است نقش افرادی را که میخواهد بهتر بشناسد را بازی کند، همانگونه که با اشیاء بازی میکند؛ مثلاً ممکن است نقش پدر، مادر، معلم و پلیس را ایفا کند که از این طریق به موقعیت و احساس دیگران پی برده و این امکان را مییابد که از این راه خودش را نیز بهتر بشناسد و تمایلات و آرزوهای درون خود را به وسیله این بازیها بروز دهد.
تخیل در زندگی ذهنی و عاطفهای کودک نقش مهمی را بازی میکند. در پرتو این تخیلات است که کودک درباره اشیایی که دور از دسترس اوست تجربیاتی کسب میکند و امیال و خواستههایش را به دلخواه خودش، خارج از حدود واقعیت توسعه میدهد.
در این محدوده است که دختر خردسال به عروسکهایش غذا میدهد تا تصویر مادر را در ذهنش تجسم کند و پسر خردسال هم با چوب دستیاش، اسب سواری میکند و با آن دور دنیا را میگردد تا مرزهای زمان و مکان را بشکند و بر ابرهای تخیل به هر جا که وسعت تفکراتش اجازه می دهد، سرکشی کند و از راه وانمود کردن است که کودک خودش را از موقعیتهای دشوار و شرایطی که باعث ناراحتی وی میشود، رهایی میبخشد.
این نیرو باعث میشود که کودک از یک وضع غیرقابل تحمل، مصون بماند و در مقابل چنین تنشهایی بیمه شود.
به تدریج که کودک رشد میکند، تجربههایی به دست آورده و در تطبیق حقایق و تخیلات، نقش موثری را ایفا کرده و عنصر مهمی به نام خلاقیت را به وجود میآورد.
● بعد درمانی بازیهای نمایشی
یکی از ارزشهای مهم بازی نمایشی، مسئله درمانی آن است بازی نمایشی به عنوان یک اهرم قوی و موثر برای از بین بردن مشکلات و ناراحتیهای یک کودک عمل میکند.
در زندگی روزمره، کودک نیاز دارد ازتشنجهایی که توسط محدودیتهای محیطی به او تحمیل میشود رهایی یابد و همچنین مفری برای انرژیهای سرکوب شده و تحت فشار قرار گرفته خود بیابد.
بازیهای نمایشی به تواناییهای کودک برای فرار از محدودیتهایی که واقعیت به او تحمیل میکند، میافزاید و او را قادر میسازد که بـه آرزوهـای خـود جـامـه عمل بپوشاند.
همچنین به او این فرصت رامیدهد تا خود را از شر بدخلقیها برهاند و بر موقعیتهایی که در زندگی عادی اورا آزار میدهد، فائق آید.
کودک از اینکه در نمایشی، نقشی را ایفا کند احساس بزرگی میکند، زیرا بدین وسیله او قادر است بسیاری از چیزهایی را که احتمالاً نمیتواند بر زبان بیاورد، در نمایش نشان دهد و آنها را ظاهر سازد.
بدین ترتیب، روحیه گوشهگیری وکنارهپذیری از او دور میشود. بازیهای نمایشی، توجه کودک را به اطراف و محیط زندگیاش معطوف ساخته و او را به یک عنصر سالم، فعال و زنده تبدیل میکند.
کودک به هنگام بازی حرف میزند، حرکت میکند، نقش میآفریند و جنبههای تخیلی خود را به صورت رفتار متبلور میسازد که از این رهگذر بر ترس فائق میآید و خجالت و گوشهگیری را کنار میگذارد.
این کودک به راحتی میتواند با اعتماد به نفس حاصل شده از معضلات و مشکلاتی که بر سر راهش قرار دارد عبور کند که یقیناً عدم وجود این روحیات یکی از عوامل شکست او در زندگی خواهد بود.
نقشی که بازی های نمایشی در مداوای کودکان دارد، نقشی غیرقابل انکار است. کودکان غالباً به وسیله بازی راهحل مشکلات و پیچیدگیهای مربوط به زندگی خود را درمییابند.
مثلاً نقش موجودی را بازی میکنند که از آن میترسندو برای غلبه بر ترسشان به دنبال نقشهای میگردند که در عالم واقع از عهده انجامش برنمیآیند. همچنین در این بازی است که کودک سعی میکند ابعاد وجودی خود را گسترش دهد و به شکستن محدودیتهای محیطی اقدام کند.
شبنم الیاسی ـ کارشناس آموزش ابتدایی دبستان پسرانه بهار قرآن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست