جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
خودویرانگری آمریكا
به دنبال پیروزی آمریكا در جنگ سرد هژمونی جهانی آمریكا در سه حوزه قدرت اقتصادی، نظامی و یك ظرفیت غنی برای صدور فرهنگ آمریكایی تقویت شد.
ولی ظهور قدرتهای جدید در سالهای بعد از جنگ سرد همچون اتحادیه اروپا، چین، هند و روسیهای كه به دنبال بازگرداندن موقعیت از دست رفته خودش است توانایی آمریكا را برای اعمال رفتار یكجانبه در سطح جهان كاهش داده است.
اكنون آمریكا به طور جدی از موقعیت قدرتمندترین كشور در سطح جهان دور شده است. این امر خود بیشتر ناشی از بهكارگیری ناصحیح از قدرت هنگام ظهور رقبا در سطح جهان توسط آمریكا بوده كه از آن به عنوان «سیاست خودویرانگر» رهبران آمریكا نام برده میشود.
این اصطلاح را اولینبار آرنولد توینبی بر آنچه او علت نهایی سقوط امپراتوری میدانست به كار برد. به نظر میرسد امروزه این تعبیر در مورد آمریكا هم صدق میكند و این وضعیت به خوبی در خاورمیانه بهخصوص در مورد تضاد بین بهرهگیری معتدل از قدرت در جنگ اول خلیج (۱۹۹۱) و بهرهگیری از آن به صورت اغواگرایانه و نشأتگرفته از تكبر و غرور و حیلهگری در جنگ امروز عراق قابل مشاهده است.
در ۱۹۹۱ آمریكا از ائتلاف بینالمللی شكل گرفته در جنگ جهانی دوم به خوبی بهره گرفت و از آنطریق یك جنگ كاملا مشروع را برای بازگرداندن توازن قدرت به منطقه بعد از هجوم عراق به كویت به راه انداخت. برعكس در سال ۲۰۰۳ آمریكا بدون وجود یك ائتلاف پایدار با همپیمانان آن سوی آتلانتیك خود بعد از یكسری پافشاریهای ناشی از اطلاعات ساختگی و دروغین در مورد عراق تن به جنگ داد.
بدینترتیب آمریكا یك استراتژی زمینی نامعقول را به كار گرفت كه به طور همزمان چندین هدف را از جمله نابودی رژیم ستمگر عراق، بازسازی مجدد كل خاورمیانه، زوال القاعده و كمك به ریشه گرفتن دموكراسی در سراسر منطقه دنبال میكرد.
ولی نهایت امر چیزی جز ناكامی برای آمریكا نبود چرا كه ارتش آمریكا و به دنبال آن قدرت اخلاقی آمریكا رو به افول گذاشت. یعنی به جای آنكه اسلام رادیكال نابود شود آمریكا نوعی مشروعیت به اسلام رادیكال در داخل و خارج از عراق داد و درواقع آنچه آینده منطقه را در امروز و آینده شكل میدهد دموكراسی نیست. جنگ عراق سنی و شیعه را به جان هم انداخت و در چنین شرایطی زمینه را برای تقویت القاعده چه در حوزه استقرار مجدد و چه در حوزه سربازگیری جدید فراهم ساخت.
به احتمال زیاد عراق اولین كشور در میان كشورهای عربی میشود كه در سالهای آینده تحت سیطره شیعیان قرار خواهد گرفت و بدینوسیله زمینه یك ائتلاف منسجم با دولت شیعه در ایران فراهم میشود. طبیعی خواهد بود كه همپیمانان سنی مذهب آمریكا در منطقه این كشور را غیرقابل اعتماد ببینند.
هدیهای كه آمریکا به جای گرایش به سوی دموكراسی به اسلامگرایان برای حاكم گرداندن نخبگان نظامی میدهد. مسلما از یك طرف بنیادگرایی اسلامی كه به دنبال زوال ناسیونالیسم عربی شكل گرفته و از ریشه غنی برخوردار است و از طرف دیگر پیام دموكراتیك نامشروع آمریكا كه باعث یأس همپیمانان عرب آن شد، یك ضعف جدی برای آمریكا و یك قوت قلب برای اسلام سیاسی در خاورمیانه خواهد بود.
همچنین بزرگترین اشتباه استراتژیك آمریكا در خاورمیانه به طور آشكاری قدرت گرفتن ایران در منطقه را در پی داشت. آمریكا سعی كرد از طریق ایجاد ضعف در قدرت عراق همچنان از استراتژی توازن قوا در منطقه حمایت كند، اما همین امر ناامیدی طرفداران آمریكا در منطقه را از آمریكا بیشتر كرد. چرا كه عراق درگذشته به عنوان یك مانع جدی برای جاهطلبیهای ایران در منطقه به حساب میآمد اما به وسیله آمریكا برداشته شده است.
آمریكا به ایران كه به خاطر صدور انقلاب از یك طرف و هشت سال جنگ با عراق از طرف دیگر به انزوا كشیده شده بود جان دوبارهای بخشید و امروزه برنامههای هستهای ایران مورد اقبال افكار عمومی منطقه قرار گرفته است. این پیروزیها برای ایران و سایر نیروهای مخالف آمریكا درواقع پیامد شكست بزرگ آمریكا در جنگ پیشگیرانه تلقی میشود.
درواقع تجربه مصیبتآور ارتش آمریكا در عراق به طور طبیعی آمریكا را در دستیابی به اهداف خود ناكام گذاشته است. در حال حاضر آمریكا در منطقه تنها به عنوان یك بازیگر خارجی موثر قلمداد میشود و نه بیشتر. امروز آمریكا برای دستیابی به مقدار اندكی از ثبات در عراق ناگزیر از كمك و همكاری قدرتهای منطقه از جمله ایران است.
به دنبال این شكست حقارتآمیز، آمریكا تنها زمانی میتواند تعادل منطقهای را دوباره برقرار كند كه از یك طرف از غرور و تكبر و از طرف دیگر از گرایش سلطهآمیز بر منطقه اجتناب كند و این خود مستلزم همكاری و احترام متقابل به جای ایجاد تنش و برخورد با نیروهای انقلابی نظیر ایران و سوریه است.
نتیجه اینكه سیاستهای مخرب و خودویرانگر آمریكا در مورد عراق شرایط مساعدی را برای یك صلح عربی- اسرائیلی از بین برد و شرایط را برای ظهور ایران در منطقه و تهدید بنیادگرایی ایجاد كرد. در این مورد اگرچه موضوع فلسطین منشا همه نابسامانیهای منطقه نیست ولی حل آن توسط آمریكا و ضرورت پیوستن اعراب به اسرائیل به طور استثنایی موقعیت آمریكا را درمیان عربها استحكام خواهد بخشید. مهمتر از آن اینكه زمینه را برای كنار گذاشتن ایران و جلوگیری از پیوستن به اسلامگرایان عرب منطقه فراهم میكند.
شولمان بنآمی
ترجمه: مسعود حبیبی
منبع: پراجكت سیندیكیت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست