جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
پیشنهاد مسکو به آمریکا فرصت طلبی یا اشتباه راهبردی
یکی از مهمترین شاخصههای رویکرد عملگرایانهٔ پوتین در سیاست خارجی و نقطهٔ قوت او این است که بر خلاف گورباچف و یلتسین به ضعفها و محدودیتهای منابع روسیه در این حوزه از جمله کاهش قابل ملاحظهٔ توان نظامی، افت توان اقتصادی و تنزّل موقعیت سیاسی روسیه در عرصهٔ بینالملل دیدی واقعبینانه دارد و در این خصوص به درکی نسبتاً صحیح دست یافته و بر همین اساس تلاش میکند اهداف متعادل و قابل تحقق را انتخاب و از پیگیری دُگمهای موهوم ایدئولوژیکی و اهداف ایدهآلیستی اجتناب نماید. با این ملاحظه، فرصتطلبی راهبردی یکی از ویژگیهای مهم رویکرد عملگرایی پوتین در سیاست خارجی است که در مقاطع مختلف از جمله پس از حوادث ۱۱ سپتامبر (۲۰ شهریور) از سوی او و دستگاه سیاست خارجی روسیه به منظور استفاده بهینه از منابع محدود سیاست خارجی، تبدیل تهدیدها به فرصت و حداکثرسازی منافع ملی بکار گرفته شده است. در نوشتار زیر به اختصار به بررسی انطباق پیشنهاد اخیر پوتین در اجلاس سران گروه هشت در خصوص استفاده امریکا از پایگاه راداری قبله با اصل فرصتطلبی راهبردی در رویکرد عملگرایانهٔ او پرداخته خواهد شد.
● فرصتطلبی راهبردی
چندی پیش معاون وزیر خارجه روسیه گئورگی کاراسین در مصاحبه با ریانوواستی اظهار داشت؛ «سیاست خارجی جدید روسیه در حوزهٔ «سی آی اس» احیای نفوذ سنتی آن در این حوزه نیست و هدف بخشیدن «ویژگی متمدنانه» به روابط روسیه با شرکای خود در این حوزه است. روسیه درصدد است فضای پس از شوروی را به عرصهٔ همکاریهای قابل پیشبینی و احترام متقابل تبدیل کند». او در خصوص حضور سایر قدرتها در این حوزه اظهار داشت: «تا زمانیکه اصل شفافیت قواعد بازی رعایت شود، روسیه با «رقابت سالم» در این حوزه مخالفتی نخواهد کرد». به عقیدهٔ تحلیلگران، منظور از رقابت سالم و اصل شفافیت قواعد بازی در این کلام، در نظر گرفتن سهم روسیه از منافع این منطقه از سوی قدرتهای فرامنطقهای علاقهمند به حضور در این حوزه است. برخی تحلیلگران با تعمیم این رویکرد سودمندگرایانهٔ روسیه در حوزهٔ خارج نزدیک به سایر حوزههای جغرافیایی معتقدند که این کشور در رویکرد جدید خود در سیاست خارجی تلاش دارد در خصوص مسائل و موضوعات مختلف با طرفهای خود از جمله آمریکا با «قیمتهای بازار» تعامل کرده و در صورت نیاز نقش یک «دلال قدرتمند» را ایفا کند.
رابطهٔ روسیه با قدرت هژمون نظام فعلی بینالملل پیچیده و مبتنی بر درک واقعبینانه از برتری آمریکا و دیدی واقعبینانه از محدودهٔ منابع خود است. روسیه به خوبی آگاه است که توان مقابله با تلاشهای تهاجمی غرب و به ویژه امریکا برای گسترش حضور و نفوذ خود در حوزههای مختلف جغرافیایی از جمله در مجاورت مرزهای این کشور از طریق طرح گسترش ناتو به شرق و یا استقرار طرح سپر موشکی در اروپای شرقی را ندارد و به همین واسطه تلاش میکند با بکارگیری راهکارهای مختلف، در حدّ امکان نفوذیابی غرب در مجاورت خود را مدیریت و محدود کرده و حداکثر منافع را در این کنش و واکنشها برای خود حفظ نماید. برای تحقق این منظور، روسیه تلاش میکند در عرصهٔ بینالملل با پیگیری سیاست خارجی فعال چهار اصلِ حداقلسازی محدودیتها، تبدیل محدودیتها به فرصت، بهرهگیری حداکثری از فرصتهای موجود و ایجاد فرصتهای جدید در حوزهها و عرصههای مختلف را همواره مد نظر قرار دهد.
با این ملاحظات روسیه در سالهای اخیر تلاش کرده از تقابلهای بیحاصل با آمریکا در خصوص آنچه این کشور منافع خود میداند اجتناب نماید. به عنوان نمونه در مواردی از جمله گسترش ناتو به شرق، خروج آمریکا از پیمان «ای بی ام»، جنگ افغانستان و استقرار پایگاههای نظامی آن در آسیای مرکزی، جنگ عراق، گسترش نفوذ آن در گرجستان، پروندهٔ هستهای کُرهٔ شمالی و ایران یا با این کشور مصالحه کرده و یا حتی نارضایتمندانه در برابر آن موضع انفعال را برگزیده است. اما نکتهٔ حائز توجه اینکه روسیه به اصل فرصتطلبی راهبردی و امتیازگیری از آمریکا تا آستانهٔ تحمل آن، که در بالای آن امکان کمی برای چانهزنی و احتمال زیادی به تقابل و در پایین آن فضای زیادی برای مانور وجود دارد، نیز توجه کامل داشته و نسبت به حداکثرسازی منافع خود در این محدوده تمام تلاش خود را بکار گرفته است. به عقیدهٔ برخی، پوتین پس از حوادث ۱۱ سپتامبر با تأکید بر این اصل و تمرکز بر دو موضوع مورد نگرانی آمریکا (خلع سلاح و تروریسم بینالملل) توانست در این دو حوزه از آمریکا امتیاز بگیرد. پوتین پس از این حوادث تلاش کرد با همکاری گسترده با امریکا در جنگ علیه تروریسم فرآیند همگرایی روسیه در جامعهٔ (امنیتی و اقتصادی) جهانی را تسریع کند. به عقیدهٔ پوتین، پس از حوادث ۱۱ سپتامبرجلب همکاری روسیه برای مبارزه با تروریسم یک ضرورت بود و در همین چهارچوب بود که آمریکا به همکاری با روسیه متمایل شد و این دستگاه دیپلماسی روسیه بود که باید با فرصتطلبی راهبردی خود طوری رفتار میکرد که شرایط و ترتیبات نظام تکقطبی در راستای منافع روسیه رقم بخورد. به اعتقاد وی، سمتگیری روسیه پس از این حوادث بازخوردی منطقی و مطلوب داشت و روسیه توانست آنچه به غرب میدهد مابهازای آن را دریافت کند. گرچه این اقدام به سبب فقدان منافع محسوس مورد انتقاد برخی نخبگان داخلی قرار گرفت، اما روند و فضای کلان بینالمللی به طور نسبی به نفع روسیه رقم خورد.
به عقیدهٔ تحلیلگران، علت تصمیم پوتین به همکاری با آمریکا برخلاف سیاست ادغام گورباچف و کوزیرف به دلیل پذیرش واقعبینانهٔ این حقیقت بود که راه برونرفت از وضعیت اقتصادی و سیاسی حاشیهای روسیه در عرصهٔ بینالملل در شرایط وقت، همکاری با آمریکا بود. این حادثه برای روسیه فرصتی بود تا فاصلهٔ بوجود آمده بین روسیه و غرب (به ویژه آمریکا) را از بین ببرد و همزمان تصویری از نقش برجسته و مستقل روسیه به عنوان یک شریک مسئولیتپذیر در مبارزهٔ جهانی علیه تروریسم ایجاد نماید. در برخی تحلیلها موافقت نهایی آمریکا با عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی نیز حاصل همراهی روسیه با این کشور در پروندهٔ هستهای ایران بود. مسافرت بلافاصلهٔ پوتین به عربستان، قطر و اردن (سه متحد عمدهٔ آمریکا در خاورمیانه) بعد از کنفرانس مونیخ و سخنرانی تند او علیه سیاستهای آمریکا نیز ناشی از فرصتطلبی راهبردی او در استفاده از مجال پیشآمده برای افزایش نفوذ خود در این منطقه، به تبع ناکامی برخی سیاستهای خاورمیانهای آمریکا از جمله سردرگمی در عراق، ناکامی در راهبری فرآیند صلح خاورمیانه و نارضایتی رهبران کشورهای عربی از طرح خاورمیانهٔ بزرگ و پروژههای دموکراسیسازی آن ارزیابی میکنند.
● اشتباه راهبردی
مورد دیگری که در برخی تحلیلها از آن به عنوان فرصتطلبی راهبردی پوتین یاد میشود، پیشنهاد وی در کنفرانس مطبوعاتی پایان اجلاس سران گروه هشت در آلمان به امریکا است. پوتین در این در این کنفرانس اعلام کرد: «روسیه آماده مشارکت با امریکا در کسب اطلاعات نظامی از ایستگاه راداری قبله در جمهوری آذربایجان است». او افزود: «این رادار به طور کامل منطقهای را که سبب نگرانی آمریکا است، تحت پوشش قرار میدهد». او به امریکا پیشنهاد کرد جای ایجاد سیستم دفاع موشکی در اروپای شرقی از ایستگاه راداری قبله در جمهوری آذربایجان استفاده نماید. هر چند در برخی تحلیلها این اقدام پوتین منطبق با اصل فرصتطلبی راهبردی در رویکرد عملگرایی او در سیاست خارجی یاد میشود، اما از منظر این نوشتار در سطحی کلان میتوان این اقدام را متأثر از نقص ماهوی رویکرد عملگرایی در ترجیح منافع کوتاهمدت به مصالح بلندمدت اشتباه و این اقدام را نه فرصتطلبی راهبردی، بلکه یک اشتباه راهبردی ارزیابی کرد.
به نظر میرسد روسیه از دو جنبه دچار اشتباه شده است. اول اینکه روسیه مسلماً به دنبال گرفتن مابهازاء از امریکا در قبال این اقدام خود است، اما تجربیات دههٔ ۹۰ روسیه در رابطه با غرب و تجربهٔ چندی پیش آن در همکاری بیقید و شرط با امریکا پس حوادث ۱۱ سپتامبر و جنگ این کشور در افغانستان نشان داد که امریکا در دادن مابهازاء به روسیه آن چنان سخاوتمند نیستند و همچنان روسیه را شریکی سخت و غیرقابل اعتماد میداند. مابهازاءهای ناچیز از قِبَل همکاری با امریکا پس از این حوادث موضوعی بود که مورد انتقاد وسیع جناحها و گروههای داخلی روسیه قرار گرفت. لذا انتظار مابهازاءهایی که ارزش این اقدام غیردوستانهٔ در قبال ایران (ایراد تردید در اصل حسنروابط و احترام متقابل و مخدوش کردن امکان همکاریهای بلندمدتتر با ایران) را داشته باشد، محل تردید است.
اشتباه دوم و مهمتر اینکه روسیه نباید فراموش کند که ایران یک قدرت بزرگ منطقهای است و همانطور که مارگلیف، رئیس کمیتهٔ امور بینالملل شورای فدراسیون روسیه نیز خاطر نشان کرد این اقدام نباید بر روابط با ایران تأثیر منفی بگذارد. حافظهٔ تاریخی مردم و نخبگان ایران از روسیه بطور کلی مثبت نیست. در این حافظه خاطرهٔ جنگهای ایران و روسیه، قراردادهای گلستان و ترکمنچای، از دست رفتن بخشهایی از خاک ایران، بلوای گریبایدوف، تشکیل حکومت پیشهوری، ورود قشون شوروی به ایران در جنگ جهانی، اعمال نفوذ در امور داخلی ایران از طریق حزب توده و در دورهٔ بعد انقلاب، حمایت تسلیحاتی روسیه از صدام، موضوع تقسیم دریای خزر، موضعگیریهای مبهم روسیه در بحث هستهای ایران (از منظر ایران) و تأخیر چندباره در راهاندازی نیروگاه بوشهر همواره تداعی میشود و به نظر میرسد یکی از مهمترین عوامل سکون روابط ایران و روسیه و بالا نرفتن آن از سطحی مشخص، تأثیر طبیعی همین حافظهٔ منفی تاریخی ایران از طرف روسی خود باشد.
متأسفانه طی سالهای اخیر نه تنها از سوی روسیه برای بازسازی این حافظهٔ تاریخی منفی اقدامی صورت نگرفته، بلکه مورد اخیر پیشنهاد پوتین به امریکا که از منظر بسیاری از نخبگان و مردم ایران وجهالمصالحه قرار دادن ایران در معامله روسیه با امریکا است، اضافه شدن موردی به موارد متعدد منفی پیشین در حافظهٔ تاریخی ایران نسبت به روسیه است. به نظر میرسد ماحصل این پیشنهاد برای روسیه (از سوی طرف ذینفع ایرانی در این پیشنهاد) سنگینتر شدن کفهٔ منفی این حافظ تاریخی و به تبع آن دشوار شدن اعتماد به روسیه برای پیگیری همکاریهای بلندمدت آتی در حوزههای دیگر است و هر چند ممکن است ایران بر حسب مصلحت و بنا به شرایط خاص سیاست خارجی خود و فشار غرب به آن، به این رویکرد غیردوستانهٔ مسکو در این مقطع زمانی پاسخ صریح ندهد، اما این مورد در حافظهٔ تاریخی مردم و سیاستمداران ایران ثبت خواهد شد.
نویسنده: علیرضا نوری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست