سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مدیر یت موفق در کلاس


مدیر یت موفق در کلاس

«مطالعه» می تواند به شما کمک کند تا بسیاری از مهارت های مدیریت موفقِ در کلاس درس را به دست آورید و در صورت ضرورت, از آنها در کلاس استفاده کنید

«مطالعه» می‌تواند به شما کمک کند تا بسیاری از مهارت‌های مدیریت موفقِ در کلاس درس را به دست آورید و در صورت ضرورت، از آنها در کلاس استفاده کنید.

● اصول کلی مدیریت کلاس ‌

۱) امکان فعالیت‌هایی یادگیری معنادار را فراهم سازید: داشتن فعالیت‌های با معنا و چالش برانگیز باعث می‌شود تا دانش‌آموزان به موضوع درسی علاقه مند شوند و بی‌نظمی در کلاس کمتر شود. البته باید ذکر کرد که نمی‌توان پیشنهاد خاصی را درباره مواد و فعالیت‌های مناسب برای یک موضوع درسی با توجه به تنوع موضوعات ارایه کرد. به هر صورت داشتن ‌اطلاعاتی از دانش‌آموزان نظیر: ‌(تفاوت‌های فردی، ‌استعداد، علائق، روش‌های فکری و آمادگی)، یک عامل مهم برای وظایف جدید یادگیری است.

۲) کلاس را به محیط حمایت کننده تبدیل کنید: کلاس باید محیطی باشد که در آن به نیازهای زیستی، ایمنی‌، تعلق و احترام به نفس پاسخ داده شود.

۳) برای یادگیری موفقیت‌آمیز، فرصت‌های لازم را فراهم آورید: گفته قدیمی که «‌موفقیت، ‌موفقیت می‌آورد»؛ در کلاس درس کمتر از بقیه جاها نیست. همه دانش‌آموزان باید امکان تجربه موفقیت را در کلاس داشته باشند. این تجربه می‌تواند از سهیم شدن در انجام دادن کارها تاپیشرفت در درس‌ها تغییر کند. معنای موفقیت فقط پیروزی در رقابت با دیگران نیست، پیشرفت فرد در انجام دادن کار ؛ خود منبع مهم کسب موفقیت برای اوست.

۴) به دانش‌آموزان کمک کنید تا هدف‌های مربوط به اصلاح خود را تعریف کنند؛ هدف‌هایی که دانش‌آموزان برای خود انتخاب می کنند، در رفتار موفقیت‌آمیز آنان تأثیر دارد. تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که به موفقیت گرایش دارند، اهدافی را با دشواری انتخاب می‌کنند؛ در حالی که افردی که از شکست نگرانی زیادی دارند، اغلب اهدافی را بر می‌گزینند که یا بسیار بزرگ و یا بسیار کوچک است. دانش‌آموزانی که هدف خود را واقع بینانه، ‌قابل دسترس و در عین حال رضایت آور انتخاب کنند؛ ‌تلاش بیشتری از خود نشان می‌دهند و موفقیت بیشتری کسب می‌کنند. بر عکس، ‌افرادی که اهداف خیلی بلند و غیر واقع بینانه انتخاب می‌کنند؛ به ناچار شکست می‌خورند و کسانی که اهداف کوچکی را بر می‌گزینند، از کار خویش احساس رضایت نمی‌کنند و لذت نمی‌برند.

۵) درباره نتایج کارها اطلاعات لازم را در اختیار دانش‌آموزان بگذارید: اطلاع از نتایج کار می‌تواند در ایجاد انگیزه دانش‌آموز برای استمرار یادگیری و تشخیص میزان یادگیری نقش مهمی داشته باشد. دانش‌آموزان نیاز دارند که بدانند تا چه حد کار خود را خوب انجام می‌دهند. اطلاع از نتایج کار، نه تنها به دانش‌آموزان اجازه می‌دهد که درباره موفقیت خود داوری کنند؛ ‌بلکه به ایشان کمک می‌کند تا برای خود معیارهای مناسب برای انجام دادن کار طراحی کنند. نتایج مناسب موجب انگیزش شاگرد برای شرکت در فعالیت‌های یادگیری می‌شود و احتمال بروز بدرفتاری را کاهش می‌دهد.

۶) دانش‌آموزان را در تصمیم گیری شرکت دهید: دانش‌آموزان نیاز دارند در مورد کارهایی که انجام می‌دهند، حس کنند استقلال عمل دارند. معلمان موفق به دانش‌آموزان خویش اجازه می‌دهند تا نقش مهمی را در تعیین تجارب یادگیری ایفا کنند. آنها اغلب به دانش‌آموزان اجازه می‌دهند که درباره موضوع، ‌زمان و نحوه یادگیری تصمیم گیری کنند. اگر دانش‌آموزان اعتقاد داشته باشند که در فعالیت‌های کلاسی و تصمیمات آن نقش مهمی دارند؛ انگیزه‌شان افزایش و امکان بدرفتاری آنها کاهش می‌یابد.

۷) ‌برای روزهای «بد»، برنامه ریزی کنید: گاهی تدریس ِ موفق‌ترین معلم نیز با وجود برنامه ریزی دقیق، ‌کارآیی ندارد. حوادث و اتفاقات (‌مشکلات رفت و آمد، ‌بیماری و...) بعضاً‌ مانع اجرای برنامه مناسب می‌شود. د ر چنین روزهایی که بهترین برنامه درسی نیز در عمل با توفیق همراه نیست و یا زمانی که آمادگی در حد کافی وجود ندارد، ‌معلمان باید از پیش برنامه‌ای برای فعالیت‌های «اضطراری» در اختیار داشته باشند. البته این فعالیت ها(نمایش فیلم، استفاده از آزمایشگاه، ‌آموزش نمایشی، ‌موضوعات پند آموز و...) باید به گونه‌ای باشند که تقریباً‌ برای همه روزهای سال کفایت کنند و چنان معنادار و جذاب باشند که دانش‌آموزان را کاملاً به خود مشغول دارند.

۸) رفتارهای مناسب را تقویت کنید: اساساً همه برنامه‌های موفقیت آمیز در مدیریت کلاس، بر تقویت رفتار مناسب (گل سرسبد همه برنامه ها)، نه تنبیه رفتارهای ناشایست، استوار است. رفتارهای مناسبی که به سریع‌ترین و لذت بخش‌ترین یادگیری در کلاس می‌انجامد با رفتارهای ناشایست و نامناسب که با یادگیری تداخل می‌کند، در رقابت است. به بیان دیگر، دانش‌آموزان نمی‌توانند هم مسأله ریاضی را حل کنند و هم با یکدیگر صحبت کنند. این رفتارها با یکدیگر مغایرت دارند و در یک زمان، تنها یکی از آنها را می‌توان انجام داد. اگر رفتارمناسب با تقویت همراه باشد، ‌استمرار پیدا می‌کند و آن وقت، رفتارِ نامناسب کاهش می‌یابد.

● قواعد ساده و اصلی مدیریت موفق در کلاس

۱) حضور به موقع در کلاس: ‌علت بسیاری از مشکلات در کلاس، دیر رسیدن معلم به کلاس و یا آماده کردن ابزار و وسایل بعد از استقرار دانش‌آموزان در کلاس درس است. معلم می‌تواند با شروع به موقع درس، فرصت بروز این مشکلات را از میان ببرد و علاوه بر آن شایستگی و کارآیی فردی خویش و اهمیت کاری را که باید انجام شود، به دانش‌آموزان نشان دهد، همین‌طور تمام کردن به موقعِ درس هم به همان اندازه اهمیت و ضرورت دارد. مشغول نگه داشتن شاگردان پس از به صدا درآمدنِ زنگ، هیچ نتیجه‌ای جز ایجاد احساس ناخوشایند و دیر رسیدن آنان به درس بعدی ندارد.

۲) آمادگی کامل: ‌منظور از آمادگی، تنها در مورد امور مهم مثل موضوع درس نیست؛ بلکه به امور جزیی هم نظر دارد. آماده نبودن قلم‌ها، ‌ضبط صوت و یا وسایل سمعی و بصری، کمبود صندلی، کوچک بودن فضای آموزشی به نسبت جمعیت دانش‌آموزان و مواردی از این قبیل، در واقع دعوت مستقیم کلاس به رهایی و آغاز اذیت کردن است.

۳) استقرار سریع کلاس برای شروع: همین که معلم و دانش‌آموزان در کلاس حاضر شدند، درس باید سریعاً طبق برنامه و طرح درس آغاز شود. در این حال، توجه بچه‌ها به معلم و یادگیری معطوف می‌شود. درس می‌تواند با چند دقیقه پرسش و پاسخ و مرور درس جلسه قبل یا هر فن مرتبط دیگر آغاز شود. نکته مهم این است که باید بلافاصله توجه دانش‌آموزان را جلب کرد و یا آنها را مشغول درس ساخت.

۴) تأکید بر همکاری کامل در کلاس: ‌حتی با وجود یک شروع خوب، همیشه موقعیت‌هایی پیش می‌آید که بعضی از بچه‌ها مشغول صحبت هستند و متوجه شروع درس نمی‌شوند.

۵) استفاده قاطع و مؤثر از صدا: «صدا» وسیله عمده ارتباطی میان معلم و کلاس است. برای برقراری ارتباطی روشن و واضح باید صدای مناسب به کار رود. آهنگِ صدا باید برای بچه‌ها خوشایند باشد و معلم بتواند در تمام طول روز بدون فشار زاید از آن استفاده کند. بعضی از معلّمان به طور طبیعی چنین صدایی دارند، ولی برای دیگران تمرین‌های خاصی ضروری است.

۶) هوشیاری نسبت به وقایع کلاس: معلمین موفق این احساس را در کلاس به وجود می‌آورند که انگار در پشت سرشان هم چشم دارند. آنها در طول کلاس راه می‌روند، از ارتباط چشمی استفاده می‌کنند و جاهایی از کلاس را که احتمال دارد منشاء بروز مشکل باشند؛ دقیقاً‌ ش ناسایی کرده و نسبت به آنها توجه خاصی مبذول می‌دارند.

۷) تجزیه و تحلیل وقایع کلاس: معلم باید هدف اصلی یعنی، مشاهده دقیق اشتباهی که رخ داده و تجزیه و تحلیل عوامل دخیل در آن را در نظر داشته باشند و از خاطر نبرد؛ در ضمن تحلیل عملکرد خویش هم می‌تواند مفید باشد. آیا هنگام صحبت با یک دانش‌آموز خاص خشم زائدی در صدا، ‌بیزاری هنگام صحبت با دیگری، یا تشویقی خاص به هنگام صحبت با سوّمی وجود دارد؟‌ آیا چیزی را که در آن زمان به نیت یک شوخی گفته شده می‌توان یک بی‌مهری نسبت به شاگرد مربوطه تلقّی کرد؟‌ تحلیل‌هایی این‌چنینی می‌تواند کمک زیادی به معلم ارائه کند تا نوع تصویری را که دانش‌آموزان از آنها می‌سازند، درک کند و یا به ریشه یابی نوع رفتار دانش‌آموزان در کلاس پی ببرند.

۸) داشتن فنون روشن و شناخته شده برای مقابله با بحران‌ها: موقعیت‌هایی در کلاس وجود دارند که بحران‌های کوچکی به وجود آورده، درس را در نظر بقیه افراد کلاس، غیر عادی جلوه می‌دهد. در این مورد لازم است تا معلم با فنونی خاص، بدون آنکه دانش‌آموزان را تهدید کند و یا تلاش بیهوده‌ای برای کنترل کلاس از خود نشان دهد؛ از موقعیت پیش آمده برای آگاهی و بیداری آنها استفاده کند. یعنی، از موقعیت بحران آفرین به نحو احسن برای رساندن پیامی پندآمیز استفاده کند. به عبارت دیگر، می‌توان گفت؛ مدیریتی را اعمال می‌کند که باعث اقتداربیشتر آنها و اعتماد بیشتر دانش‌آموزان به معلم می‌شود.

۹) بذل توجه مناسب: ‌تحلیلی از تعامل کلاسی نشان می‌دهد که معلمین، مقدار نامتناسبی از وقت خود را صرف افراد یا گروه‌های خاص می‌کنند؛ مثلاً، بچه‌های باهوشتر و با استعدادتر می‌توانند دوست داشتنی و محبوب‌تر باشند، ‌در حالی که افراد ضعیف به حال خود رها می‌شوند. بنابراین بچه‌هایی که نادیده گرفته شده و به حال خود واگذار شده‌اند، به سرعت می‌توانند به مرکزی برای فعالیت‌های آشفته در آیند تا بدان حد که معلم از همان اول به وسیله سرزنش و تنبیه، ‌با آنها تعامل برقرار کند؛ تا از این طریق، مورد توجه معلم واقع شوند.

۱۰) ‌پرهیز از مقایسه: ‌توجه به کار خوب بالاخص، اگر دانش‌آموز منزلت و اعتباری کسب کرده و به الگویی برای دیگران بدل شود؛ راه مناسبی است. ولی مقایسه؛ ‌یعنی اینکه، به برخی از شاگردان گفته شود که عملکرد آنها در حد معیارهای دیگران نیست؛ روش مناسبی نیست. این کار نه تنها باعث می‌شود که افراد مورد مقایسه نسبت به هم و هم‌چنین نسبت به معلم، دشمنی و رنجشی پیدا کنند؛ بلکه باعث تقسیم شدن کلاس نیز می‌شود. در این حال، یک گروه از شاگردان حس می‌کنند که معلم، دیگران را بیشتر دوست دارد و این خود به بروز مشکلات زاید برای کنترل کلاس منجر می‌شود.

۱۱) پاسخ و نمره دادن سریع: ‌اگر تکلیف و یا امتحان دانش‌آموزان توسط معلم، هر چه سریع ترنمره داده شده و به آنها پس داده شود، ‌نه تنها به یادگیری آنها کمک می‌کند؛ بلکه سبب موفقیت معلم در پیشرفت دانش‌آموزان و کمک به رفع اشکالات آنان می‌شود. اگر معلمان نسبت به مساعی دانش‌آموزان، خود را بی‌تفاوت نشان دهند و یا استعداد نهفته در تکالیف آنها را نبینند و یا با تأخیر پاسخ دهند، دیگر نمی‌توانند حساسیت لازم را از کلاس توقع داشته باشند.

۱۲) اطمینان از وفای به قول‌ها: ‌اگر معلم قول می‌دهد به نحوی به یک دانش‌آموز کمک کند، ‌یا کار خاصی را برای کلاس انجام دهد، ‌این قول باید قابل اجرا باشد و به آن عمل شود. اگر قول و قراری به عللی از سوی معلم نقض شود، دلایل این کار باید برای فرد یا کلاس توضیح داده شده، به نحوی جبران شود.

۱۳) فراهم آوردن موقعیت‌های مناسب برای فعالیت‌های تجربی: این یک قاعده تجربی است که «صحبت معلم» هنگام ارائه بخشی از درس نباید بیش از یک تا یک دقیقه و نیم (بسته به توانایی کلاس) به اقتضای سن دانش‌آموزان، ‌وقت بگیرد. بنابراین، در کلاسی که مرکب از دانش‌آموزان ده ساله است، می‌توان توقع داشت که آنها برای پانزده دقیقه بدون خستگی به صحبت معلم گوش کنند. حال اگر درس معلم جالب توجه نباشد، یا نتواند سؤالات کلاسی کافی طرح کند یا نتواند به تلاش شاگردان برای پرسش، پاسخ دهد؛ این خستگی زودتر بروز خواهد کرد. قسمت اعظم دروس باید شامل اجزای عملی باشند: نوشتن، خواندن، ‌کار روی تمرین‌ها و رسم نمودار و نظایر آن، ‌همگی فعالیت‌های تجربی‌اند.

۱۴) وظایف مربوط به کلاس را به دانش‌آموزان بسپارید: بچه‌ها دوست دارند وظایفی را که در کلاس به آنها واگذار می‌شود، به خوبی انجام دهند. این کار، بیانگر اعتماد معلم به آنها و در نظر گرفتن جایگاه ایشان به عنوان اعضای با ارزش کلاس و متضمن علاقه آنها به کلاس، ‌همسان با توجه و علاقه معلم است.

۱۵) ‌در نظر گرفتن مشکلات دانش‌آموزان: ‌کمتر چیزی است که برای یک دانش‌آموز به اندازه تلاش برای جلب توجه رنج آور است، ا‌گر چه معلم ممکن است اهمیّت زیادی برای آن قائل نباشد. ممکن است والدینی نخواهند یا نتوانند لباس مناسب یا وسایل مدرسه را برای او تهیه کنند. شاید به خاطر غیبت، ‌برخی از کارهای ضروری را انجام نداده باشد یا بسیار دور از تخته بنشیند، یا کسانی که در کنار او می‌نشینند روابط دوستانه‌ای با او نداشته باشند یا با دیگر اعضای کادر مدرسه مشکلاتی داشته باشد یا شاگردی دیگر چیزی از وسایل او برداشته باشد یا نتوانسته باشد برخی از مطالب اصلی را از آغاز مرور فهمیده باشد و در فهم آنچه اکنون تدریس می‌شود نیز مشکل داشته باشد و یا در خانه مشکلاتی گریبانگر اوست یا شاگرد دیگری او را آزار می‌دهد.

علی‌اکبر خادمی - کاشان

منابع: ‌

۱ـ‌ فونتانا، دیوید؛ ‌کنترل کلاس، ‌ترجمه حمزه با همکاری مجید محمدی، انتشارات رشد.

۲ـ گلاور، جان‌ای، ‌برونیگ، راجراج، ‌روان شناسی تربیتی (اصول و کاربرد آن)، ترجمه علی نقی خرازی، مرکز نشر دانشگاهی تهران.



همچنین مشاهده کنید