زندگی زیرسقف بی عاطفه

یکی از خشن ترین جرائمی که در دنیای امروزی بدون در نظر گرفتن فرهنگ، مذهب و سطح سواد در جوامع رخ می دهد قتل عمد است. بدترین نوع این قتل ها نیز جنایت های خانوادگی هستند که بر اثر نتایج …

یکی از خشن ترین جرائمی که در دنیای امروزی بدون در نظر گرفتن فرهنگ، مذهب و سطح سواد در جوامع رخ می دهد قتل عمد است. بدترین نوع این قتل ها نیز جنایت های خانوادگی هستند که بر اثر نتایج زیانبار خشونت در خانواده ها به اشکال مختلف حاصل می شوند.

قتل های خانوادگی به شکل برادرکشی ، فرزند کشی، همسرکشی و از این قبیل بعضاًدر سطح جامعه مشاهده می شوند که در بین همه اینها، آنچه آمار را بیشتر به خود اختصاص داده، قتل همسران است.

زن و مرد جوانی که روزی پیوند و پیمان مشترک زندگی در کنار هم را بسته بودند تا کانون گرم و صمیمی برای سعادت خود و فرزندانشان فراهم کنند در برخی موارد خشونت را به حدی می رسانند که کانون چنین خانواده ای به یک پرونده قتل منتهی می شود.

همسر کشی با توجه به سوابق پرونده هایی که تا به حال مشاهده شده دلایل مختلفی داشته که ضعف شناخت در هنگام انتخاب همسر، فقر فرهنگی، اقتصادی ، اعتیاد ، فساد اخلاقی ، مصرف الکل، مواد مخدر و اعتیاد، دخالت اطرافیان و آشنایان می تواند در شکل گیری انگیزه های ارتکاب به قتل مؤثر باشد.

وقتی شخصی در زندگی مشترک خود با یکسری مشکلات مواجه شود و نتواند راه حلی برای آن بیابد در این صورت قوه عقلانی اش از بین رفته و در یک حرکت ضد اخلاقی مرتکب جنایت می شود. با این حال همواره توصیه شده زمانی که زوجین به مشکلاتی برخورد می کنند باید با توسل به نصایح، ارشاد بزرگترها، بهره مندی از نظرات مشاوران اجتماعی، مددکاران، روانشناسان و روانپزشکان بهره مند شوند و در صورت دست نیافتن به توافق سرانجام با مراجعه به دادگاه از این طریق به صورت عاقلانه و منطقی مشکل خود را حل کنند.

خداوند ازدواج را امری حلال قرار داده است و در عین حال طلاق را نیز اگرچه ناپسند است به عنوان حلال دیگر تعیین کرده است. بنابراین برای هر مشکلی که بین زن و شوهرها وجود دارد راهکار قانونی هم هست. از این رو جدایی و طلاق را می توان از راهکارهای منطقی برای قطع ادامه زندگی های مشترک بر مشکلات فراوان دانست. حال آن که در جامعه امروزی برخی افراد به جای استفاده از راهکارهای مناسب و معقول در برابر مشکلات داخلی خانه به زور متوسل شده و به هنگام عصبانیت کنترل خود را از دست داده و مرتکب قتل می شوند. قتل هایی که معمولاً پس از مشاجره و درگیری در داخل خانه بین زوجین به صورت اتفاقی رخ می دهد، قتل هایی هستند که افراد پس از ارتکاب به آن اظهار پشیمانی می کنند اما این ندامت در قتل هایی که با تصمیم قبلی و طرح و نقشه انجام می شوند ، قابل پذیرش نیست.

وقتی قاتل برای از بین بردن جسد نقشه ای طراحی می کند و با علم به این که روزی به دام پلیس خواهد افتاد آن قدر در این طراحی به زعم خود دقت می کند بطور قطع اظهار پشیمانی معنایی ندارد. معمولاً مردان وقتی تصمیم به قتل همسرشان می گیرند از مساعدت و کمک شخص دیگری بهره نمی گیرند. اما زنان هنگام ارتکاب قتل شوهر به دلیل ناتوانی یا کم توانی از شخص بیگانه کمک می گیرند.

در این میان کمرنگ شدن روابط عاطفی بین زوجین مسئله مهمی در خانواده ها است. زندگی این نوع زوج ها عموماً ، زندگی صرفاً فیزیکی است بدون هیچ گونه روابط عاطفی، احساس مهر و محبت از سوی طرفین که در این زندگی ها ، معمولاً زن در عالم خویش و مرد در عالم خود سیر می کنند و هیچ کدام نمی دانند طرف مقابلشان دارای چه افکاری است. حال آن که برای بهسازی این نوع زندگی ها و گرم کردن کانون خانواده، راهکارهای فراوان دینی، علمی و تخصصی وجود دارد که می توان با بهره مندی از این شیوه ها به شادابی و طراوت خانواده ها و جامعه کمک کرد.

علی دلداری

دادیار دادسرای جنایی تهران