چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

وزن یکسان اما نه یکنواخت


وزن یکسان اما نه یکنواخت

نگاهی به مجموعه رباعی سونات بلوط

از میان قالب‌های مرسوم شعرکلاسیک، رباعی را نسبت به سایر قالب‌ها می‌توان در جریان شعر امروز تپنده‌تر و دارای قابلیتی به‌خصوص و ممتاز تلقی کرد، دلیل این ادعا شاید بافت ساختاری موجز آن و امکان برخورداری گسترده‌اش از زمینه‌های موضوعی (خاصه اجتماعی) باشد. قاعده ساختاری این‌گونه شعری، شاعر را ملزم می‌نماید که در کوتاه‌ترین زمان و موجزترین حالت دریافت‌هایش از جهان واقعیت را به شعر تبدیل کند.این موضوع ابتدا به ساکن علاوه بر نیاز به شناخت از وزن به‌خصوص این قالب شعری، نیازمند نوعی آبدیدگی ذهنی برای انتخاب درون مایه شعری است. البته چنین نیازی را می‌توان به تمامی ژانرهای شعری تعمیم داد، مثلا در شعر سپید نیز به روز بودن ذهن و معاصر بودن نگاه شاعر یک امتیاز قابل توجه به حساب می‌آید. قالب رباعی با توجه به ریتم و آهنگ ساختاری و موسیقی شنیداری ای که در خود دارد اگر از امکاناتی نظیر نگاه نو و به‌کارگیری مصادیق به روز نیز برخوردار باشد از یک قوت مضاعف بهره خواهد برد.

بیشتر رباعی‌سرایان به یک تکنیک خاص و تعریف شده در این قالب شعری توجه دارند یعنی فضاسازی موجز برای وارد کردن شوک نهایی در مصرع پایانی. چنین توجهی در عمل باعث ایجاد یک شکل روایی در کوتاه‌ترین ساختار می‌شود و از طرفی موجز شدن شعر به درگیری و استنباط مخاطب از آن کمک شایانی می‌کند. همین خصیصه‌ها که به‌طور مختصر به آنها اشاره شد، کافی است تا قرابت شعر کوتاه سپید و رباعی بیشتر درک شود و امکان جاری و تپنده‌تر بودن آن نسبت به سایر قالب‌های کلاسیک در جریان شعر امروز مشهود‌تر شود.بهانه عنوان مطالب فوق علاوه بر وجود چنین واقعیتی به صورت کلی در شعر امروز ایران، فعالیت جلیل صفربیگی به عنوان یکی از شاعران فعال در دو ژانر سپید و رباعی است.

عملکرد نسبتا موفق صفربیگی در این دو ژانر مستقل اهمیت بررسی و معرفی هرچه بیشتر آثار او را بیشتر نمایان می‌کند. سونات بلوط نام آخرین مجموعه شعر از سروده‌های جلیل صفربیگی در قالب رباعی می‌باشد که در سال ۱۳۸۹ توسط نشر شاملو به چاپ رسیده است. این مجموعه متشکل از ۴۸ رباعی است که در برگیرنده نگاه شاعر در وجوه مختلف اجتماعی، عاشقانه و نوستالژیک هستند. همین تنوع نگاه باعث شده خواننده به‌رغم روبه‌رو بودن با سروده‌هایی که از وزن یکسانی برخوردارند، حسی تکراری و یکنواخت پیدا نکند و از طرفی نو بودن محتوا و استفاده از مصادیق امروزی سروده‌های این مجموعه را به زبانی با طراوت و دارای قابلیت همذات‌انگارانه رسانده است.

به نمونه‌های متنوع زیر توجه کنیم:

در زد کسی انگار که میهمان داریم/ در سفره گرسنگی فراوان داریم/ امروز پدر ابر زیادی آورد / مانند همیشه شام باران داریم (ص۳۲) دیوانه و مست دوستت دارم را... / از هرچه که هست دوستت دارم را... / یک لحظه عوض نمی‌کنم با دو جهان / این یک کف دست دوستت دارم را (ص۲۰) انگار تمام باورم زخم شده / یک ایل بلوط در سرم زخم شده / ایلام چه دست‌های زبری دارد/ مثل کف دست پدرم زخم شده (ص۴۰) و نمونه‌های دیگری از این دست که در مجموعه به وفور یافت می‌شوند. یکی از نقاط مثبت و دارای ارزش این مجموعه عدم وجود حشو یا کلمات نامربوط برای پر کردن وزن در سروده‌های آن است. شناخت و تسلط کامل صفربیگی از وزن و از طرفی در اختیار داشتن دایره واژگانی نسبتا گسترده و نو باعث شده وی در انتخاب واژگان و عناصر دقت لازم را به‌خرج بدهد و به همین نسبت شاخصه‌های خیال، تصویر و اندیشه در زبان مصداق با طراوتی پیدا کنند. من با تو چقدر ساده رفتم بر باد/ تو نام مرا چه زود بردی از یاد / من حبه قند کوچکی بودم که / از دست تو در پیاله چای افتاد (ص ۲۳) دیدم که دهان او پر از مورچه است/ سرتاسر جان او پر از مورچه است/ مرگ آمده تا مرا از اینجا ببرد/ حتمن چمدان او پر از مورچه است (ص۲۶) علاوه بر وجود ذهن نو و امروزی در شعرهای مجموعه سونات بلوط، یک طنز درونی (همچنان که در نمونه‌های بالا شاهدیم.) در آنها واقع شده است. این طنز محسوس و قابل دریافت از لایه‌های معنایی شعرها هم به بلوغ اندیشه انتقادی در آثار جان بخشیده و هم باعث شده زبان سروده‌ها منعطف‌تر و دارای قابلیت استنباطی بیشتری شوند.

به‌طور کلی وجود بن مایه‌های طنز یک خصیصه ارزشی در شعر مدرن به حساب می‌آید و اگر چه صفربیگی از قالبی در مجموعه سونات بلوط استفاده کرده که متعلق به بخش کلاسیک شعر ایران است، اما نوگرایی و معاصر بودن ذهن وی در شعرهای این مجموعه باعث شده خواننده خود را در یک وضعیت کلیشه‌ای، محدود و کهنه احساس نکند و بالعکس به امکان استفاده امروزی از قالب‌های قدیمی پی ببرد. به چند نمونه دیگر از مجموعه سونات بلوط توجه کنیم: انگار همیشه جای یک تن خالی‌ست/ این بار کسی نیست نه! اصلن خالی‌ست/یک نیمکت نشسته دارم در خود/ جای دو نفر همیشه در من خالی‌ست (ص۹) او مثل همیشه خواب‌هایش آبی‌ست/ کار من بیچاره ولی بی‌خوابی‌ست/ من گربه ولگرد خیابان هستم / او گربه چاق و چله قصابی‌ست (ص۲۸) شاید در اختیار داشتن چنین امکاناتی برای صفربیگی توان فعالیت در دو ژانر متمایز رباعی و سپید را به صورت همزمان فراهم کرده و استفاده هوشیارانه وی از وجوه اشتراک این دو ژانر توانسته، شعرهای وی را در وضعیت نسبتا موفقی قرار دهد. آنچنان‌که بدون اغراق می‌توان جایگاه موثق و دارای اهمیتی را در شعر امروز ایران برای سروده‌های او (در هردو ژانر) در نظر گرفت.

پس از اشاره مختصر به ویژگی‌های قابل توجه و ارزشی سروده‌های صفربیگی و پرداختن به اشتراکات مثبت رباعی‌ها و شعرهای سپید او، بد نیست به نکته‌ای که از قیاس بین این دو مشهود می‌شود نیز اشاره شود. آن چیزی که از این قیاس (بین سروده‌هایی که در قالب مجموعه به چاپ رسانده) خود را نشان می‌دهد، گسترده‌تر بودن دامنه ذهن در رباعی سرایی‌های وی نسبت به سپیدسرایی‌هایش است. محتوای اکثر آثار صفربیگی در مجموعه شعر سپید (عاشقانه‌های یک زنبور کارگر) که چندی پیش توسط انتشارات نوح نبی به چاپ رسیده حول محور رمانتیک قرار دارند و سروده‌های این مجموعه غالبا از فضایی حسی برخوردارند، در حالی‌که تنوع محتوا در رباعی سرایی‌های او چشمگیرتر است و دامنه ذهنی او در رباعی‌هایش به حوزه‌های اجتماعی و موضوعی، بیشتر کشیده شده است. البته شواهد و امکاناتی که در شعرهای صفربیگی وجود دارد صحه‌ای بر این تصور است که وی در ادامه تجربه شاعرانه خود به موفقیت‌های چشمگیرتری در شعر سپید همگام با سرودن رباعی دست پیدا خواهد کرد.

علیرضا عباسی



همچنین مشاهده کنید