چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
دستکاری در مغزها و قلب ها
امپریالیسم در لغت به معنی سلطنتطلبی میآید. امپریالیسم را شاید بتوان در معنای اصطلاحی آن به «سلطهجویی انحصاری» تعبیر کرد.امپریالیسم خبری نیز در حقیقت به معنی سلطهجویی انحصاری در شریانهای خبررسانی جهان است. باید بدانیم که پدیده امپریالیسم خبری یا رسانهیی، پایه و اساس تاریخی محکمی دارد. خبرگزاریهایی که «شارل هاواس» در فرانسه، «ژولیوس رویتر» در انگلستان و «برنارد ولف» در آلمان در قرن ۱۹ بنا نهادند، هماکنون تبدیل به سازمانهای پیچیده و غولپیکری شدهاند که نبض اخبار دنیا را در دست دارند و با وارد آوردن شوکهای خبری اساس و بنیان بسیاری از کشورها را دچار تزلزل میکنند.
کارشناسان ارتباطات معتقدند خبرنگاران این گونه آژانسها در سراسر دنیا پراکنده شدهاند تا از مناطقی که دارای زمینههای مالی سودآور برای تاجران غربی است، کسب خبر کنند.
دیدگاه کلاننگر به امپریالیسم خبری و موضوع «امپریالیسم رسانهیی»بحث امپریالیسم خبری بخشی از کارکرد «امپریالیسم رسانهیی» به شمار میآید، زیرا در این بخش بطور تخصصی امپریالیسم بر روی حجم، نوع، محتوا، کیفیت، کمیت، زمان و مکان یک خبر کار میکند، اما در بحث «امپریالیسم رسانهیی»، ما شبکهیی از رسانههای مکتوب و غیرمکتوب همچون مجلات، شرکتهای تبلیغاتی و چاپ و نشر، شبکههای رادیویی و تلویزیونی و مطبوعات زنجیرهیی را داریم که تحت سیطره یک فرد یا یک ایدئولوژی خاص اداره میشود و کارکرد آن علاوه بر بیرون راندن رقبا، اثرگذاری بر مخاطبان جهانی و القای آرا و نظرات خاص است.
اصطلاح «امپریالیسم رسانهیی» برای توصیف نقشی به کار میرود که رسانههای غربی از طریق سیستمهای ارتباطی برای تحت سلطه درآوردن کشورهای روبه توسعه جهان به کار میگیرند. درک مفهوم امپریالیسم رسانهیی در گرو درک مناسبات موجود میان عوامل اقتصادی، جغرافیایی، فرهنگی و اطلاعاتی است.
در قرن ۱۹، یعنی در دوران استعمار اقتصادی غرب، جریان اطلاعات فرآیندی محوری در رشد و استحکام به شمار میآمد. رسانههای کشورهای روبه توسعه در این مقطع و همین طور تکنولوژی، همگی دنباله رو سیاستهای اقتصادی و متضمن ارزشها و فرضیههایی بودند که مالکان آن پدید میآوردند.
هنگامی که برخی کشورهای روبه توسعه به استقلال رسیدند، موضوع نفوذ رسانههای غرب بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت، بطوری که در سال ۱۹۷۲ کنفرانس عمومی یونسکو، در اجلاسیه هفدهم، توجه خود را به شیوههای عملکرد رسانههای کشورهای ثروتمند دنیا معطوف کرد. شیوههایی که به عقیده منتقدان، ابزار سلطه بر افکار عمومی جهان و منبع انحطاط فرهنگی و اخلاقی بود.
برای نخستین مرتبه واژه امپریالیسم خبری را «یورهوک کنن» رییس جمهور وقت فنلاند در گردهمایی کارشناسان ارتباطی یونسکو در دانشگاه تامپر فنلاند در سال ۱۹۷۱ عنوان کرد. او در سخنرانی خود ضمن انتقاد به وضعیت ارتباطی نامطلوب بین کشورهای غربی و سایر ممالک گفت: «کارشناسانی که در اینجا اجتماع کردهاند، در بررسیهای خود نشان دادهاند که کشورهای غربی و سایر ممالک در حال توسعه در زمینه اطلاعات، تحت تاثیر شدید صادرات ممالک صنعتی غربی و بویژه قدرتهای بزرگ قرار دارند. به گونهیی که میتوان وضعیت حاکم در سطح بینالمللی را «امپریالیسم خبری» توصیف کرد.»
عملکرد جهانی امپریالیسم خبری
۱ وابستگی فرهنگی؛ در بخش فرهنگ، امپریالیسم خبری، سیاه را سفید و سفید را سیاه جلوه میدهد. کارکرد امپریالیسم خبری به نحوی است که از عطش اطلاعاتی مخاطبان خود در کشورهایی که از ضعف اطلاعرسانی رنج میبرند سودبرده و برای او مشخا میکند که به چه چیز فکر کند؟ از چه واقعهیی اطلاع داشته باشد؟ چه چیز بپوشد و بخورد و چگونه رفتار کند.
پیامد «بمباران خبری» امپریالیسم خبری از خودبیگانگی فرهنگی، تمدن وارداتی و بیهویتی است که با آخرین دستاوردهای تکنولوژی عرضه میشود. البته در عصر حاضر و در هزاره سوم کارکردهای جدیدتری همچون دامن زدن به اختلافات مرزی، قومی و دینی، وارد آوردن شوکهای خبری به منظور به دست آوردن نبض بازار بورس و نفت و بایکوت خبری و برعکس برجستهسازی یک حادثه در یک کشور مشاهده میشود.
۲ پرداختن به ارزشهای خبری مطابق میل دستاندرکاران؛ امپریالیسم خبری عمدتا با طرح مسائل نمایشی و در حقیقت کماهمیت، اذهان مخاطبان بینالمللی خود را از پرداختن به حقایق فاجعهآمیز جوامع تحت سلطه باز میدارد. خبرگزاریهای غربی همواره با القای بی ثباتی اوضاع در جهان سوم و ثبات و پیشرفت در کشورهای پیشرفته، اذهان شنوندگان خود را در یاس، غم و رعب فرو میبرند.
نکته دیگر در این بخش بها دادن یکجانبه به اخبار جهان صنعتی و کوچک کردن، حذف یا تحریف اخبار جهان سوم است. به عنوان مثال در سال ۱۹۷۵ کشور آفریقایی سورینام پس از سالها نبرد به استقلال دست یافت و این اولین حرکت استقلالطلبانه در خاک آفریقا بود، اما از نگاه دستگاههای خبری امریکا و سایر کشورها، حتی نامی از آن برده نشد. در حالی که در همان تاریخ، اخبار خبرگزاریها و روزنامههای امریکا سراسر زدوخوردهای تبهکاران در نیویورک بود. بعدها آنچه از سورینام چاپ شد تنها نقطه نظراتی درباره این کشور بود که عمدتا گواه ناتوانی اداره امورتوسط رهبران کشور، شدت یافتن اختلافات نژادی و ضعف اقتصادی بود. اما در عوض هفتهنامه world press reviw طبق تحلیلی از دو خبرگزاری آسوشیتدپرس و یونایتدپرس در سال ۱۹۹۱، ده عنوان برجسته خبری که از سوی این دو به تمام دنیا مخابره شده بود را چنین ذکر میکند:
۱. جنگ خلیج فارس
۲. تلاش برای کودتا در شوروی
۳. دادگاه قاضی کلارنس توماس
۴. آزادی تری اندرسون در بیروت
۵. وضع وخیم اقتصاد امریکا
۶. پایان جنگ سرد
۷. ابتلای مایکل جکسون و کیبرلی برگلیس به ایدز
۸. موضوع جفری دامرمتهم به قتل عام در میلواکی
۹. نشست اعراب و اسراییل در مادرید و واشنگتن
۱۰. کتک خوردن رادنی کینگ توسط پلیس در لسآنجلس
در همین حال مهمترین حوادث سال ۹۱ عبارت بود از:
۱. ترور راجیو گاندی
۲. آغاز جنگهای داخلی در یوگسلاوی
۳. گسترش وبا در امریکای لاتین
۴. سقوط دو رییس جمهور در سومالی و اتیوپی
۵. رشد فاشیسم دراروپا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست