چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
رویارویی با آدم های درگیر
برخورد با افراد مسالهساز مهارتی ویژه میطلبد. تجربه برخورد با چنین انسانهایی معمولا ما را به این سمت میبرد که رابطه با آنها را کم و کمتر کنیم، اما گاهی فرد مسالهدار خواهر، برادر، همکار، رئیس یا حتی مادر شماست و مدیریت رابطه با کمکردن یا قطعکردن آن غیرممکن یا نامطلوب است. در چنین مواردی هدف، کسب آمادگی لازم برای برخوردی مناسب است، آگاهی از این که تلاش ویژهای لازم است تا شخصیت شما حفظ شود و آرام باقی بمانید و ناراحتی پیش نیاید.
هرچند بهطور معمول حضور چنین افرادی نگرانکننده است، خونسرد بودن در مقابل افراد غیرمنطقی و غیرمنصف کمک میکند متوجه شوید دقیقا با چه نوع مشکلی روبهرو هستید. در واقع آرامش شما باعث میشود بتوانید تله عاطفی معینی را که برای شما آماده شده، پیشبینی کنید؛ کاری که کلیدی برای بازگرداندن قدرتتان است.
ما در زیر به هر یک از این افراد مسالهدار به طور جداگانه پرداخته و روش برخورد با آنها را نیز مشخص کردهایم.
● افراد متخاصم
علائم شناسایی: گاهی انفجاری، واکنشی، اغلب بدعنق، نیشزن، غیرقابل اعتماد
کجا آنها را میبینیم: دفاتر خلوت یا در اینترنت معمولا تحت پوشش ناشناس
حرفی که هنگام عصبانیت میزند: من دارم میام که اون خونه لعنتی رو آتیش بزنم.
چهرههای سرشناس: مل گیبسون، مایک تایسون، نوآمی کمپبل، کریس براون و راسل کرو
افرادی که ابعاد مطبوع شخصیتی کمی دارند، بهطور معمول با خصوصیاتی چون تحریکپذیری، خصومت و غیرمشارکتیبودن معرفی میشوند. فیوز انفجاری آنها بسیار حساس است و معمولا نیشزن و غیرقابل اعتماد هستند. آنان توانایی بازبینی رفتار خود را ندارند و در برابر انتقاد بسیار تند و حساس هستند. بهدست آوردن دل دیگران جزو تواناییهای آنها نیست و علاقهای هم به داشتن این مهارت ندارند. لرنر میگوید مساله در واکنشهای آنها در شرایط هیجانی است و این حرارت و شدت در طرف مقابلی که با آنها روبهرو میشود نیز افزایش مییابد. در نتیجه فقط این افراد عصبانی نیستند، بلکه شمایی که انتقادات آنها را به جان میخرید هم شاید بشدت احساس بیعدالتی کنید. فرد متخاصم چندان از فکر خود استفاده نمیکند و شاید چیزی از حرفهای شما را هم نفهمد. برخورد مناسب با افراد پرحرارت و عصبانی به بلوغ و پختگی احساسی بالایی نیاز دارد. واکنش شدید نشان دادن مسری است و شما هم در خطر بروز واکنش شدید از سوی خود هستید.
یکی از مظاهر متداول رفتار خصمانه بخصوص در محیطهای کاری، رئیس ضعیفکش است. چنین افرادی از قدرت خود سوءاستفاده میکنند. آنها شما را جلوی دیگران تحقیر میکنند و بددهن هستند. کنترل شدیدی به افراد زیردست خود اعمال و مسائل بسیار جزئی را هم مدیریت میکنند. آنها علاوه بر مخالفت رفتار تحقیرآمیز و انتقادهای غیرمنصفانهای نیز در برخورد با شما دارند. اگر ضعیفکشها از نظر مهارت کاری کارآمد باشند، فشار بیشتری به زیردستیها میآورند تا گردش کار را بالا ببرند. در شرکتهایی که ارزشگذاری براساس حجم کار انجام میشود، فرارکردن از دست ضعیفکشهای موفق ممکن نیست، زیرا اهمیتی ندارد آنها تا چه حد مشکل درست میکنند. مانند کودکان ضعیفکش، روسای ضعیفکش هم به رفتار خود نگاه انتقادی ندارند، معمولا خود را بهتر از دیگران میدانند و نسبت به احساسات پرسنلشان توجهی نمیکنند به طور عمدی از قدرت خود سوءاستفاده میکنند، تا افرادی را که در موقعیتهای پایینتری قرار دارند، آزار دهند.
مقابله کردن با یک ضعیفکش اغلب ضروری است، اما اینکار را باید با آرامش و حرفهای انجام داد و البته نه در حضور دیگران. اینکار، فعالیتی پشت درهای بسته است. ضعیفکشها هرگز پیش چشم تماشاگران عقبنشینی نمیکنند. باید به یک ضعیفکش بگویید رفتارش پذیرفتنی نیست و البته مشخص کنید دقیقا کدام کار او بد بوده است. «تو نمیتونی منو جلوی دیگران کوچک کنی.» و بهطور خلاصه به او بگویید چطور میخواهید رفتارش را جبران کند. «ازت میخوام در حضور دیگران از من حمایت کنی. هر موضوعی که در کار تو مربوط به من میشه قابل گفتوگوی خصوصی و متمدنانه است.»
پرخاشگری منفعلانه، گونهای بسیار قابل مشاهده از رفتارخصمانه است، مدلی که در آن رفتار خصمانه مخفیانه است و به شکل غیرواضحی بیان میشود؛ با شیوههای مخفیانه چوب لایچرخ پروژه کسی گذاشتن مثلا با پاسخ مناسب ندادن به درخواستی مشروع. اغلب مشکل است در چنین مواردی خصومت را تشخیص داد، اما نتایج معمولا مشخص است؛ اهداف و رویاهای شما بر باد میرود. همکاریتان را برای انجام کارها توجیه میکند، اما اطلاعات مهمی را که برای انجام آنها ضروری است در اختیار شما نمیگذارد.
کلمات نیشدار یکی از ابزارهای معمول پرخاشگری منفعلانه است و سرخوردگی نتیجه معمول آن. متوجه میشوید ناراحت و ناامید هستید، اما نمیتوانید بهطور کامل مطمئن شوید محق هستید. در طول زمان اعتماد به هر پیشنهادی که فرد پرخاشگر منفعل ارائه میکند غیرممکن یا بسیار مشکل میشود.
● افراد حساس به عدم پذیرش
علائم شناسایی: بهطور مداوم در حال زیرنظر داشتن بیاعتناییها هستند، چه آنها که واقعا روی داده و چه آنها که آنان تصور میکنند روی داده است. همه بیاعتناییها فرضی تصور میشود. کنایهها را در رد خود میبیند. رفتارشان در بالاترین حد ناز و اداست. (در برابر جنس مخالف)
کجا آنها را میبینیم: در صندوق پستی الکترونیکیتان (به احتمال زیاد در ایمیلی که در آن خواسته شده بگویید چرا به یک تماس پاسخ ندادهاید)، پشت صحنه نمایش یا کنسرتها و شب شعر
چیزی که هنگام عصبانیت میگویند: «بابت چیزی از دست من ناراحتی؟»
چهرههای سرشناس: مرلین مونرو، پرنسس دایانا و میشل کارتیه
فرد حساس به عدم پذیرش از سوی دیگران، نسبت به هر چیزی که نشان دهد او را دوست ندارید یا با او مخالف هستید یا کاری را که او میخواسته انجام ندادهاید، واکنش عصبی نشان میدهد. همه چیز را ترجمه میکند و از این زاویه میبیند که «تو یه جورایی به من بیاحترامی کردی یا منو دوست نداری.» مارک لری، استاد روانشناسی دانشگاه دوک میگوید: «این مساله سختی است، چرا که شما انگار باید در فضای اطراف آنها که با پوسته تخممرغ پوشیده شده است، راه بروید و حواستان باشد هر چیزی میگویید یا انجام میدهید، روی نقاط حساس ذهنی آنها اثر نگذارد و آنها فکر نکنند شما آنها را بیارزش قلمداد کردهاید.»
تهدید علیه این آدمها در هر جایی پنهان شده است؛ افرادی که با دقت محیط خود را زیر نظر دارند تا علائم نادیده گرفتهشدن خود را بیابند. شواهد را مورد بررسی مجدد قرار میدهند و رفتارهای اشتباه شما را در قبال خودشان پیدا میکنند. نکته کنایهآمیز اینجاست که در روابط با دیگران و در طول زمان زودرنجی، منفیبافی و شکداشتن به خود باعث میشود دیگران بتدریج از آنها دوری کنند. افراد حساس به طرد شدن رفتار حساسیتآمیز خود را فقط برای پیبردن به بیاعتناییهای دیگران انجام نمیدهند، بلکه آنان انتظار طرد شدن دارند و سعی میکنند از آن پیشگیری کنند. همچنین، وقتی رفتار شخصی با آنها از روی تفکر و با استراتژی مناسبی باشد، به طور خودکار واکنش نشان میدهند. طرد شدن یا احساس خطر از آن باعث میشود آنان متخاصم شوند. پرخاشگری واکنشیشان بیشتر نزدیک به واکنش منفعلانه است تا تخاصم علنی، اما رفتار همراه با ناز و ادای آنان شکلی از رفتار پرخاشگرانه خواهد بود که نتیجه حساسیت به طرد شدن است. متأسفانه تعداد چنین افرادی به شکل روزافزونی در حال افزایش است. بسیاری از تحلیلگران ضعف روانشناسی را علت افزایش مشکل حساسیت به طرد شدن میدانند. نسل کودکانی که مورد توجه و علاقه بیش از حد قرار گرفتهاند، مستعد داشتن این مشکل است. این کودکان رشد میکنند و با خطر بروز این مشکل وارد محیطهای کاری و روابط شخصی خود میشوند.
ترس از طرد شدن میتواند باعث از کار بازایستادن چیزهایی شود: در محیط کار میتواند باعث شود افراد وظایف جدید را به عهده نگیرند، در عوض تعداد زیادی توضیح غیرمنطقی سرهم کنند که چرا پروژههای جدید یا استخدامهای جدید ایدههای اشتباهی هستند. چنین همکاری، شاید میلی به گرفتن راهنمایی یا درخواست کمک در شرایطی ضروری نداشته باشد، چراکه از طرد شدن واهمه دارد در نتیجه شما و کارتان با توجه به این عدم برقراری ارتباط، با مشکل مواجه میشوید. محیطهای رقابتی هم بدترین شرایط را برای اینگونه افراد به وجود میآورد.
● رواننژندها (Neurotic)
علائم شناسایی: بیقراری، بدبینی، اشکالتراشی و مخالفت با ایدههای دیگران
کجا آنها را میبینیم: اتاقهای چت اینترنتی، بلاگهای سیاسی و مطب دکترها
چیزی که هنگام عصبانیت میگویند: «بله، اما...»
چهرههای سرشناس: وودی آلن، لری دیوید و هارولد کمپینگ
تجربه شما پس از روی دادن یک ناکامی کوچک چیست؟ برای یک بیمار عصبی به طور معمول با ناخشنودی، بیقراری و تحریک سریع احساسات شناخته میشود. لری معتقد است: «این افراد نمیدانند افراد مسالهداری هستند.» لری اضافه میکند: «بسرعت روی اعصاب دیگران میروند. پرتوقع هستند و درباره همهچیز نگرانند. فکر میکنند تنها کسی هستند که سعی میکند مفید باشد و مشکلی درست نمیکند.» لری توضیح میدهد: چیزی که آنها را به طور خاص در محیط کار مسالهدار میکند، این است که مستعد کارشکنیاند. نگران اشتباه انجام شدن کارها هستند و با عقاید دیگران مخالفت میکنند. زیاد نه میگویند و با تکرار منفیبافی، تردید دیگران را برمیانگیزند و قوت قلب را از ایدههای بدیع و پروژهها میگیرند.»
یکی از صفات بارز این افراد، شیوه بدبینانه تفکرشان است که به این فکر میکنند «چه اتفاق بد دیگری در زندگی من خواهد افتاد؟» لری میگوید: «گرچه این افراد در قبال مسالهدار بودن خود بیگناه هستند، با این حال برخورد با آنان مشکل است، زیرا همواره خواهند گفت «بله، اما...». احتمال بد را در هر چشمانداز روشنی پیدا میکنند و شما را از سفر دور کشور و به راه انداختن کسب و کار جدید میترسانند.
تلاش برای بیرون کشیدن این افراد از فضایشان کاری بیهوده است. معمولا نسبت به تأثیرپذیری از بیرون مصون هستند. بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است بدون این که آنان را تأیید کنید، درکشان کنید. مثلا بگویید «تجربه من کاملا متفاوت است.» چالش بنیادی در برخورد با افراد مسالهدار از هر نوع آن که باشند این است که حضور آرام خود را در فضاهای بسیار شدید احساسی حفظ کنیم. «باید واکنش شخصی را کاهش دهید، حتی اگر معنای آن کشیدن نفس عمیق برای آرام شدن باشد.» هریت لرنر اضافه میکند: «این کار شما را قادر میسازد خوب گوش کنید و بفهمید افراد دیگر چه میگویند و به جای این که در بحثی بیثمر شرکت کنید، به روشنی واکنش نشان دهید.» وسوسهای وجود دارد که آدمها را به عنوان فرد مسالهدار دستهبندی کنید. در برابر این وسوسه مقاومت کنید. لری آبزروز میگوید: «وقتی انگ غیرممکن بودن را به کسی میزنید، امکان دارد همه نکات مثبتی را که آن شخص میتواند رقم بزند از دست بدهید.»
● افراد خودخواه
علائم شناسایی: منافع شخصی در اولویت اول، آخر و همیشه. همه چیز را شخصی میگیرند. امکان توافق را باقی نمیگذارند. تأکید دارند از دید همه بهعنوان شخصی که حق دارد شناخته شوند.
کجا آنها را میبینیم: برنامههای تلویزیونی بر پایه گفتوگو، مجلس و کنگره و مدرسه هنر
چیزی که هنگام عصبانیت میگویند: «این مسیر منه یا اتوبان؟»
چهرههای سرشناس: پاریس هیلتون و کریس کریستی
این گروه از مردم احساس میکنند در هرچیزی که روی میدهد در اولویت هستند. لری معتقد است: «عده اینگونه افراد رو به فزونی است. با این نوع نگاه همه چیز را شخصی میگیرند. این همان چیزی است که آنها را مسالهدار میکند. خواستههای بیامان آنان همراه ناتوانیشان در رسیدن به توافق است. در اوج مشکلات ملموس، لایهای از سمبولیسم را اضافه میکنند که همه چیز را درباره آنان میسازد.» لری اضافه میکند: «به جای اینکه سعی کنند مشکل را رفع کنند زندگی خود را براساس معانی نمادین سپری میکنند.»
لری معتقد است: «هم افراد خودخواه و هم خودمحورها دنیا را از زاویهای میبینند که خود در مرکز آن قرار دارند، اما افراد خودخواه بهطور خاص مستعدند در شرایطی که خواستهای آنان تأمین نشود، واکنش شدید نشان دهند.»
لری که مدت طولانی را روی مشکلات مربوط به فرد کار کرده است میگوید: «در بحثهای کنگره آمریکا ژستهای متعددی از این تیپ دیده میشود. افرادی که میگویند: «من مجبورم به همه نشان دهم حق با من است. و صحبتهایی اینچنینی به جای اینکه تلاش کنند تا مشکل را حل کنند.» چنین افرادی تصور میکنند حق صد درصد با آنهاست و دیگران هم باید اینگونه به آنان نگاه کنند. فکر میکنند اتفاقات باید مطابق نظرشان روی دهد. کسی که یقین دارد دیدگاهها، باورها و ارزشهای او صحیح است نمیتواند گفتوگویی مصالحهجویانه را تحمل کند. این راه من است و راه دیگری ممکن نیست. سیاست خانه افراد خودخواه نیست.» لری آبزروز میگوید: «این افراد روابط، کارها و حتی جوامع را ویران میکنند.» همچینن اضافه میکند: «زمانهایی هست که هر کسی میتواند در آن زمان خودخواه باشد. چیزی که دکمهای را فشار میدهد و ما جزو خودخواهها میشویم و چشماندازهای دیگر را از دست میدهیم. اما درخصوص افراد واقعا خودخواه چنین واکنشی مستقل از محرکها انجام میشود.
لری و همکارش در دانشگاه دوک، روی این مساله تحقیق میکنند که چگونه افراد خودخواه و خیلی خودخواه مستعد فعالیت هستند. هر قدر یک نفر خودخواه باشد مسالهدارتر هم خواهد بود.
آبزروز میگوید: «این کاملا طبیعی است که افراد منافع خود را در اولویت قرار دهند. اگر اینطور نبود امکان بقا برای هیچ انسانی مهیا نمیشد. مردم همیشه درباره منافع خود، خودخواه هستند.» لری توضیح میدهد: امروزه خودخواهی در حال رشد است، زیرا بسیاری از قیدوبندهایی که سنت در رفتارآدمها ایجاد میکرد از بین رفته است.
در گذشته اینکه عصبانیت بهعنوان نقصانی در شخصیت افراد شناخته شود موضوعی عادی بود. امروزه مردم وقتی با دیگران توافق نظر ندارند با کوچکترین تحریکی از کوره در میروند. ما دیگر خویشتنداری را یک ارزش نمیدانیم.» لری معتقد است برنامههای تلویزیونی در دهههای گذشته کمک کردهاند خودخواهی زادوولد کند: «زیرا اساس این برنامهها برواکنشهای غیرعادی مردم روی چیزهایی است که یا هیچ نتیجه و اهمیتی ندارد یا نتیجه و اهمیت آنها اندک است.»
● ۷ شیوه خنثی کردن حملات یک فرد مسالهدار
سوزان بیالی شیوههای برخورد با افراد نامعقول را توضیح میدهد.
۱ ـ زمانی را که با افراد مسالهدار میگذرانید، کمتر کنید. روابط متقابل را تا پایینترین حد کم کنید.
۲ ـ رابطه را منطقی نگه دارید. ارتباطات باید براساس واقعیت و با کمترین جزئیات شکل گرفته باشد. سعی نکنید با افراد مسالهدار ارتباط برقرار کنید و دنبال دلیل بگردید. پاسخهای آنان معمولا شما را ناراحت میکند.
۳ ـ در گفتوگو روی آنها تمرکز کنید. یک راه پیشگیری از آلت دست قرار گرفتن یا تحریف حرفهایتان به دست آنان، این است که حرفهایتان را در کوتاهترین اندازه ممکن به زبان بیاورید. در جریان گفتوگو، جایگاه بسیار امنتری نسبت به شما دارند.
۴ ـ این رویا را که روزی به انسانی تبدیل خواهند شد که شما دوست دارید، فراموش کنید. وقتهایی هست که ما خاطراتی با آدمهایی بهعنوان دوست، نامزد یا هر چیز دیگر داریم، اما این افراد در نهایت با ناامیدکردن شما رابطه را به پایان خواهند رساند.
۵ ـ از موضوعاتی که میتوانند شما را به دردسر بیندازند، دوری کنید. پیش از هر کنش متقابل با یک فرد مسالهدار، موضوع را در ذهنتان بررسی و در صورت بروز مشکل از آن دوری کنید.
۶ ـ سعی نکنید نوع نگاهتان به زندگی را به آنان بفهمانید. خودتان را توضیح ندهید. این را نمیخواهند و شما فقط به خاطر کوشش بیهودهتان احساس بدتر بودن خواهید کرد.
۷ ـ یک بهانه حواسپرتی بسازید. خودتان را سرگرم حیوان خانگی کنید. یا با شخص سومی وارد گفتوگو شوید.
حسن حسینی
روانشناس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست