شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

جوکی به نام شوک


جوکی به نام شوک

کتاب «دکترین شوک ظهور فاجعه سرمایه داری» از نائومی کلاین, آخرین کتاب پرفروش ضد سرمایه داری در تلاشی بیهوده, برای بی اعتبار ساختن سیستم اقتصادی به وجود آمده توسط آمریکای مدرن, انقلاب صنعتی و استاندارد بالای زندگی در سراسر جهان می کوشد

کتاب «دکترین شوک: ظهور فاجعه سرمایه‌داری» از نائومی کلاین، آخرین کتاب پرفروش ضد سرمایه‌داری در تلاشی بیهوده، برای بی اعتبار ساختن سیستم اقتصادی به وجود آمده توسط آمریکای مدرن، انقلاب صنعتی و استاندارد بالای زندگی در سراسر جهان می‌کوشد.

انرژی ناشی از این کتاب واقعی است و شکی نیست که خوانندگان خود را نسبت به خشم و واکنشی شدید تحریک خواهد کرد. احتمالا نام این کتاب، موثرترین نام در بین آثار جدی و مهیجی خواهد بود که در این چند ساله منتشر شده‌اند. اما زمانی که این نام در قالب یک پیام اساسی درمی‌آید و استانداردهای لازم هم آن را تایید می‌کنند، کتابی همانند «دکترین شوک» به راستی یک فاجعه اقتصادی حقیقی خواهد بود.

هسته اصلی پایان نامه خانم کلاین موضوعی واهی و بی اساس نیست. او استدلال می‌کند که توصیه‌های سیاستی اقتصاددانان بازار آزاد، مانند میلتون فریدمن، حقیقتا خیلی محبوب نیستند. البته فریدمن اولین کسی بوده است که جایگاه واقعی خود را پذیرفته و نسبت به این امر اذعان داشته است. خانم کلاین بیشتر پیش می‌رود و استدلال می‌کند که جناح راست با اعمال دسیسه خود عمدا در جست‌وجوی فاجعه‌ای است که بدان وسیله بتواند ایده‌های بدنام بازار آزاد را به توده مردم بی میل تحمیل کند. به عنوان مثال، توفان کاترینا (ظاهرا) منجر به خصوصی‌سازی نیواورلئان گردید و (ظاهرا) به همین دلیل از آن استقبال شد. با این حال، جدا از اظهارات مبهم فریدمن در سال ۱۹۶۲، شواهد زیادی برای این ذهنیت خانم کلاین و وجود قصد برای توطئه‌های فعال وجود ندارد: «فقط وجود یک بحران قادر به تولید تغییر واقعی است. وقتی یک بحران رخ می‌دهد، اقداماتی که صورت می‌گیرد بستگی به ایده‌هایی دارد که از گوشه و کنار شنیده می‌شود».

بسیاری از بخش‌های محرک احساسات کتاب مانند تور مسافرتی فشرده ای، از اتفاقات جهانی بیش از ۳۰ سال گذشته حکایت می‌کند: کاترینا، تهاجم به عراق، شکنجه در شیلی، قتل عام در میدان تیان‌آنمن، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱.

کتاب استدلالات چندانی را ارائه نمی‌دهد و صرفا به همزمانی یا مجاورت برخی اتفاقات، تم‌ها و تحولات ظاهرا موازی در بازار جهانی بسنده می‌کند. در آخر هم میلتون فریدمن شرح هیجان زده‌ای از موضوعات بالا را به عنوان بانی و مسبب این تحولات! و در پاسخ به ظلم و ستم جهانی تحمل می‌کند.

لفاظی خانم کلاین مضحک است. به عنوان مثال، او وقایع و مصادیق بی‌ربط را به هم متصل می‌کند، مثل این که شما بگویید به عنوان مثال کلمه «مخزن(tank)» در عبارت «کانون هم‌اندیشی (think tank)» نشان از ارتباط این دو پدیده با یکدیگر دارد. در کتاب وی، طرفداران بازار آزاد با قلم موی شکنجه عذاب می‌شوند، چرا که مدافعان بازار آزاد اغلب از سیاست‌های منفور به حمایت می‌پردازند. اغلب ارتباطات پیشنهادی خانم کلاین به قدری امپرسیونیستی و متکی به تملق هستند که این موضوع معرفی آنها را امری غیرممکن نموده و باعث نقد بسیار مختصری از آنها در فضای کوتاهی از بررسی کتاب گردیده است.

بسیاری از موارد پیچیده ارائه شده توسط خانم کلاین با توجه به علل مناسب مطرح شدن شان، ندرتا درست و واقعی هستند: اول، سطح دخالت و اندازه دولت در هر کشور واقعا توسعه یافته‌ای در جهان، از جمله آمریکا، رو به رشد بوده است و مشکل به نظر می‌رسد که یک توطئه گسترده بازار آزاد، اغلب مسائل را در کشورهای ثروتمند کنترل کرده باشد. دوم، فریدمن و بسیاری از اقتصاددانان دیگر بازار آزاد همواره خواستار محدودیت در قدرت دولت، از جمله قدرت اعمال شکنجه بوده‌اند. سوم، دسترسی و اندازه دولت در هند و چین در حال کاهش بوده است که این موضوع باعث سود قطعی بسیاری گردیده است. چهارم، بسیاری از بحران‌های قرن بیستم ناشی از سیاست‌های ضدکاپیتالیستی هستند و نه ناشی از نظام سرمایه‌داری. چین به دلیل سیاست‌های ظالمانه و خونین مائو در حال سقوط بود که در نهایت برای اصلاحات سرمایه‌داری به سمت تقاضای از پایین به بالا پیش رفت؛ نیوزلند و شیلی سیاست‌های سوسیالیستی برای بازار آزاد را رها کردند زیرا این سیستم‌ها به خوبی کار نمی کردند و منجر به بحران‌های اقتصادی شده بودند.

اما خواننده بیهوده برای وجود بحث‌های هوشمندی در کتاب درباره هر یک از این نقطه نظرات به جست‌وجو می‌پردازد. تنها چیزی که وی خواهد یافت یک سری ادعاهای ساختگی و بی مبنا است.

در واقع ساده‌ترین پاسخ به بحث و جدل خانم کلاین، محافظه‌کاری کلاسیک است. این رویکرد، که به طور برجسته بیشترتوسط اقتصاددان لیبرال کلاسیک، فریدریش‌هایک ارائه گردیده، ایده رد یا تجدید نظر فوری تمام نهادهای اجتماعی را رد کرده است.

در واقع در بسیاری از امور مربوط به سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی، سابقه طولانی تفکر محافظه‌کار پشت تفکرمیانه رو می‌ایستد. این سنت سنجه‌ای برای جاه طلبی‌های انسانی پیشنهاد می‌دهد که مهم نیست چقدر در تئوری‌ها خوب به نظر برسند، ولی احتمالا بهترین راه کسب مصونیت در مبارزه با بلایای ساخت خود ما هستند. اما متاسفانه ساخت و پرداخت چنین دیدگاه ساده و قابل درکی منجر به تولید اثری پرفروش نخواهد شد! بنابراین، ما به بحث فریدمن به عنوان یکی از عوامل شکنجه در اقصی نقاط دنیا برمی‌گردیم!! درگیری بین ترجیحات دموکراتیک و ایدئولوژی سیاسی، اگر هیچ مساله‌ای هم وجود نداشته باشد، خود برای خانم کلاین مشکلی است. کتاب قبلی خانم کلاین «بدون نشان «(۲۰۰۰)، خواستار قیام علیه تبلیغات و شرکت‌های چند ملیتی، دو نهادی که به طور قابل‌ملاحظه‌ای به تمایلات دموکراسی‌خواهی کمک کرده‌اند، است. استارباکس، به دلیل فشار از پایین(فشار مردم) و نه به خاطر تصمیمات از بالا، همه جا حاضر است و نه البته به این خاطر که سرمایه‌داری را بر کارگرانی که در زمان بحران در حال رنجند، تحمیل کند.

اگر بررسی کتاب خانم کلاین هیچ چیز دیگری هم نداشته باشد، حداقل به عنوان کسی که حاضر به محکوم کردن استدلال‌های بنجل است، آزمون قاطع و جالب‌توجهی را فراهم می‌آورد. ژوزف استیگلیتز برنده جایزه نوبل در نیویورک تایمز، در دفاع از این کتاب می‌گوید: «کلاین فردی دانشگاهی نیست و نمی تواند به عنوان چنین فردی نیز مورد قضاوت قرار گیرد».

بنابراین آیا این موضوع که به غیردانشگاهی‌ها مجوز ورود به افکار درهم و بر هم را بدهند، حقیقتی اشتباه و تجدید نظری احساسی نیست؟ خانم کلاین در بیان ادعاهای اقتصادی، خواستار مورد قضاوت قرار گرفتن از طریق استانداردهای در نظر گرفته شده توسط اقتصاددانان است -- یا حداقل، استانداردهای ‌ساده‌ای برای تشخیص صحیح از غلط. آقای استیگلیتز ادامه داده است: «در بسیاری از بخش‌های کتاب وی مواردی از ساده‌سازی بیش از حد به چشم می‌خورد، اما فریدمن و دیگر شوک درمانگران نیز از مقصران این سهل‌انگاری بوده‌اند». می‌بینید که دفاع آقای استیگلیتز هم همانند کتاب خانم کلاین، نامشخص و بی مبناست.

خانم کلاین با «دکترین شوک،» خود تبدیل به نوعی نام کالای تجاری شده که خود در «بدون نشان» آن را محکوم می‌کند. برندها به جای تکیه بر پیچیدگی، جزئیات بیشتر و مبادلات اجتناب‌ناپذیر از یک محصول خاص، نوعی از ساده‌سازی و ارائه تصویر کلی را نشان می‌کنند. اخیرا، خانم کلاین به فایننشیال تایمزگفته است: «من صحبت کردن در مورد مبارزه با علائم تجاری معروف را از حدود دو هفته پس از انتشار «بدون نشان» متوقف کرده‌ام. او پذیرفت که علامت‌های تجاری هرگز هدف واقعی او نبودند، بلکه آنها به طور کلی ابزار مناسبی برای حمله به سیستم سرمایه‌داری بودند. در همان مصاحبه، خانم کلاین اشاره کرده است: «من اعتقاد دارم که مردم هدف خود را باور دارند و ایدئولوژی می‌تواند یک محرک عالی برای تحریک آنها باشد».

در این راستا «دکترین شوک» شاید هنگامی به پرفروش‌ترین اثر تبدیل شود که خود کلاین هم به عنوان هدف اصلی تنها قصد در تحریک احساسات مردم داشته باشد که گویا چنین بوده است.

آقای کوئن، استاد اقتصاد در دانشگاه جورج میسون و نویسنده کتاب «اقتصاددان درونتان را کشف کنید» است.

تیلور کوئن *

مترجمان: مریم کاظمی، محمد مظفری‌نژاد