سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

حکایت نزاع پسر عارف و پسر مرد شرابخوار


حکایت نزاع پسر عارف و پسر مرد شرابخوار

عارفی به سوی خانه بازمی گشت. وارد کوچه ای که خانه خودشان در آن بود شد مشاهده کرد عده ای درب خانه شان تجمع کرده اند.
عارف نزدیک خانه شد و عده ای که تجمع کرده بودند به سوی او آمدند. پس …

عارفی به سوی خانه بازمی گشت. وارد کوچه ای که خانه خودشان در آن بود شد مشاهده کرد عده ای درب خانه شان تجمع کرده اند.

عارف نزدیک خانه شد و عده ای که تجمع کرده بودند به سوی او آمدند. پس از دقایقی مشخص شد که فرزند عارف با یکی از جوانان همسن و سال خود درگیر شده است.

هر کس ادعایی داشت و طرف مقابل را مقصر می دانست.

عارف گفت: اجازه بدهید از طرفین مرافعه بپرسم!

سپس از پسرش و طرف دعوای او با حوصله تمام سؤالاتی را مطرح کرد و جواب هر یک را شنید.

مردم در اطراف عارف ایستاده بودند و می خواستند بدانند که او چگونه حکم می کند.

عارف پس از شنیدن سخنان طرفین رو به آنها کرد و گفت: چیزی هم هست که نگفته باشید؟

هر دو نوجوان گفتند: نه

عارف نگاه نافذی به پسرش کرد، سپس به طرف مقابل نیز نگاه مهربانانه ای انداخت و گفت: آقاجان! پسر من مقصر است، او نباید شروع کننده بحث و جدال می شد!

پسر عارف گفت: ولی بابا!

عارف افزود: ولی، اگر، اما و... ندارد. شما مقصرید! از دوست و برادر دینی خودتان معذرت خواهی کنید و حلالیت بطلبید! سپس رو به نوجوان طرف دعوا کرد گفت:

پسرم! پسر من مقصر است، من و او، هر دو از شما معذرت می خواهیم و حاضریم هر طور که مایلید رضایت شما را به دست آوریم!

نوجوان گفت: اختیار دارید حاج آقا! من از او راضی شدم. روش شما موجب رضایت خاطر من شد!

یکی از حضار که ناظر ماجرا بود به عارف گفت: می دانی این پسر کیست؟

عارف گفت: نه بنده خداست!

مرد گفت: او، پسر مردی لاابالی، مشروبخوار و اهل دود و دم است. چرا بین او و پسرتان، از او طرفداری کردید؟

عارف گفت: من از حق طرفداری کردم، در این ماجرا، حق با او بود بنابراین حکم به نفع او و در حقیقت به نفع حق دادم. مگر قرآن نخوانده ای؟

مرد گفت: منظورتان کدام آیه است؟

عارف افزود آیه ۲۶ سوره ص را که می فرماید:

... فاحکم بین الناس بالحق و لاتتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب

در میان مردم، براساس حق داوری کن! و از هوای نفس (در عرصه قضاوت و همه جا) پیروی نکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ (و بدان که) افرادی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند.

مرد گفت: عجب! امروز نیز درسی از شما گرفتیم. جمعیت پراکنده شدند و عارف به سوی خانه حرکت کرد و زیر لب نجوا کرد:

دادگاهی در وجودت کن بپا

خویش را محکوم کن در هر گناه

عدل را معیار کار خویش کن

مهر را تا می توانی بیش کن

قاضی این محکمه بیگانه نیست

ناپسند و ناقص و دیوانه نیست

گوش دار و حکم این قاضی شنو

غیرراه حق تو، هیچ راهی نرو (۱)

عباسعلی کامرانیان