دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

مكاتب فلسفی بودایی


مكاتب فلسفی بودایی

در سده ی دوم پیش از میلاد مسیح مكاتب نظری و فلسفی بودایی بسیاری شكوفا گردید یكی از مهم ترین این مكتبهای نظری و فلسفی معروف به «سرواستی وادین » است كه به اصالت عینی واقعیتهای عالم معتقد بود

● مكاتب‌ فلسفی‌ ملهم‌ از بودیسم‌ تراوَدَه‌

در سده‌ی‌ دوم‌ پیش‌ از میلاد مسیح‌ مكاتب‌ نظری‌ و فلسفی‌ بودایی‌ بسیاری‌ شكوفا گردید. یكی‌ از مهم‌ترین‌ این‌ مكتبهای‌ نظری‌ و فلسفی‌ معروف‌ به‌ «سرواستی‌ وادین‌» (۱) است‌ كه‌ به‌ اصالت‌ عینی‌ واقعیتهای‌ عالم‌ معتقد بود و بدین‌جهت‌ آن‌ را «سرواستی‌ وادین‌» (همه‌ چیز هست‌ (۲) )، می‌خوانده‌اند. از این‌ ساقه‌ی‌ كهن‌ فلسفه‌ی‌ بودایی‌ دو شاخه‌ی‌ بزرگ‌ فلسفی‌ زاده‌ شد كه‌ به‌ ترتیب‌ به‌ «ویباشیكه‌» و «سوترانتیكه‌» معروف‌ گردیدند.

«ویباشیكه‌» به‌ هفت‌ «اَبیدرمَهْ» (۳) آیین‌ «سرواستی‌وادین‌» اتكاء می‌كرد و این‌ آثار را كتب‌ منزل‌ می‌دانست‌ و تفسیر این‌ آثار مقدس‌ را كه‌ به‌ «ویباشه‌» (۴) معروف‌ بود، كهن‌ترین‌ رساله‌های‌ دین‌ بودایی‌ می‌پنداشت‌، به‌طوری‌ كه‌ اسم‌ این‌ مكتب‌ از همین‌ كتاب‌ تفسیر «ویباشه‌» گرفته‌ شده‌. یكی‌ از تصنیفات‌ مهم‌ این‌ مكتب‌ رساله‌ای‌ است‌ به‌ نام‌ «اَبیدرمَهْ كوشَهْ» (۵) كه‌ مؤلف‌ آن‌ حكیمی‌ به‌ نام‌ «وَسوبندو» (۶) بوده‌ است‌ كه‌ در قرن‌ پنجم‌ میلادی‌ می‌زیسته‌ است‌.

● مكتب‌ دیگر «تِرَهْوادَهْ»، «سوترانتیكه‌» است‌

این‌ مكتب‌ برخلاف‌ آیین‌ «ویباشیكه‌» هفت‌ رساله‌ «اَبیدرمَهْ» را وحی‌ منزل‌ نمی‌دانست‌ و مبدأ و منشأ الهام‌ آن‌ را انسانی‌ می‌شمرد و فقط‌ به‌ رساله‌های‌ اصلی‌ تِرَهْوادَهْ یعنی‌ «سوتَه‌ها» متكی‌ بود، و اسم‌ خود را از همین‌ آثار مقدس‌ و كهن‌ كیش‌ بودایی‌ گرفته‌ است‌.

یكی‌ از بانیان‌ این‌ نحوه‌ تفكر، فیلسوفی‌ موسوم‌ به‌ «كومارَلَتَه‌» (۷) بود كه‌ در قرن‌ دوم‌ میلادی‌ می‌زیست‌. «یشومیتره‌» (۸) حكیم‌ بزرگ‌ دیگری‌ است‌ كه‌ بدین‌ مكتب‌ تعلق‌ داشته‌ و تفسیری‌ بر رساله‌ «اَبیدرمَهْ كوشَهْ» انشاء كرده‌ است‌ كه‌ معروف‌ به‌ «اَبیدرمَهْ كوشه‌سَواكیا» (۹) است‌. «وَسوبندو» نگارنده‌ی‌ رساله‌ی‌ مشهور «اَبیدرمَهْ كوشَهْ» تفسیری‌ بر رساله‌ی‌ خود به‌ نام‌ «اَبیدرمَهْ كوشَهْباسیَهْ» (۱۰) نگاشت‌ و در آن‌ از اصول‌ و مبانی‌ «ویباشیكه‌» انتقاد كرد و از مكتب‌ «سوترانتیكه‌» حمایت‌ نمود. همین‌ حكیم‌ عالیقدر بعدها براثر نفوذ برادرش‌ «آسَنگه‌» (۱۱) به‌ آیین‌ مكتب‌ «مهایانه‌» كه‌ به‌ «یوگه‌چاره‌» (۱۲) یا «ویگیانه‌وَدَه‌» (۱۳) معروف‌ است‌ گروید.

● مكاتب‌ ویباشیكه‌ و سوترانتیكه‌

در تعلیمات‌ ابتدایی‌ بودا، به‌ مباحث‌ صرفاً حكمی‌ چندان‌ توجهی‌ نشده‌ است‌. با اینكه‌ «بودا» هیچ‌ ادعایی‌ برای‌ تعریف‌ و تشریح‌ مبانی‌ مهم‌ فلسفی‌ از قبیل‌ مبدأ و معاد و هستی‌ و نیستی‌ نكرده‌، مع‌الوصف‌ در تعلیمات‌ او بدون‌ شك‌ و تردید، یك‌ دید خاص‌ فلسفی‌ وجود دارد كه‌ پایه‌ و شالوده‌ی‌ مكاتب‌ بزرگ‌ فلسفیِ بودایی‌ بوده‌ است‌. «بودا» چنان‌كه‌ مكرراً گفته‌ شد، جوهر ثابت‌ و روح‌ را یكپارچه‌ تكذیب‌ كرد و فقط‌ به‌ تشریح‌ واقعیتهایی‌ (۱۴) كه‌ یك‌ دم‌ پدید آمده‌ و دم‌ دیگر فانی‌ می‌شوند، اكتفا كرد. برای‌ «بودا» ادراكات‌ و مفاهیم‌ و افكار، به‌انضمام‌ محیط‌ طبیعی‌ای‌ كه‌ با این‌ افكار و ادراكات‌ مرتبط‌ است‌، تشكیل‌دهنده‌ی‌ همان‌ روح‌ یا شخصیت‌ ذاتی‌ بوده‌ است‌ و «بودا» آن‌ را جریان‌ حیات‌ (۱۵) می‌نامید كه‌ بر اثر اجتماع‌ عناصری‌ چند زاده‌ شده‌ یا به‌ عبارت‌ دیگر شخصیت‌ انسان‌ را تركیب‌ «عناصر گردهم‌ آمده‌» یا «مجموعه‌» (۱۶) می‌پنداشت‌.

بودا به‌ جز این‌ عناصر مركب‌، هیچ‌ حقیقت‌ دیگری‌ در ذات‌ آدمی‌ نمی‌یافت‌. این‌ عناصر را بودائیان‌ «نامارویا» (۱۷) یا «نام‌ و شكل‌» نیز گفته‌اند، و مراد از شكل‌ (۱۸) عناصر روانی‌ و ذهنی‌ است‌ كه‌ در تركیب‌ ساخت‌ درونی‌ انسان‌ وجود دارد و نام‌ (۱۹) اشاره‌ به‌ عناصر طبیعی‌ و مادی‌ است‌ كه‌ تن‌ عنصری‌ آدمی‌ را شامل‌ است‌. در واقع‌ «بودا» همان‌ عناصری‌ را اصیل‌ و واقعیتهای‌ نهایی‌ عالم‌ دانست‌ كه‌ «اُپه‌نیشَدْها» می‌كوشیدند دائم‌ آنها را رد كنند و واقعیت‌ مطلق‌ عالم‌ را سوای‌ آنها جلوه‌ دهند. «بودا» اشیاء خارجی‌ را نیز بسان‌ واقعیتهای‌ روانی‌ ناپایدار می‌یافت‌ و آنان‌ را به‌ مثابه‌ كیفیاتی‌ چند می‌پنداشت‌. به‌ نظر «بودا» ادراكات‌ حاصله‌ مطابق‌ كیفیاتی‌ است‌ كه‌ به‌ اشیاء تعلق‌ دارد چون‌ رنگی‌ كه‌ از كوزه‌ مستفاد گردد. در نظر «بودا» همین‌ كیفیات‌ تشكیل‌دهنده‌ی‌ اشیاء خارجی‌ است‌ و «بودا» جوهری‌ به‌ جز مجموعه‌ی‌ این‌ كیفیات‌ نمی‌پذیرفت‌ و وحدت‌ و ثباتی‌ در پس‌ تغییر مداوم‌ آنان‌ نمی‌یافت‌. (شرح‌ فشرده‌ مبانی‌ مكاتب‌ ویباشیكه‌ و سوترانتیكه‌ را در تابلوهای‌ صفحات‌ بعدی‌ می‌خوانید).

در اینجا صرفاً قدری‌ موضوع‌ معرفت‌ از دیدگاه‌ بودیسم‌ تِرَهْوادَهْ را بیشتر می‌شكافیم‌. فرضیه‌ی‌ شناخت‌ در مكاتب‌ فلسفیِ بودایی‌ هماهنگ‌ با مبحث‌ تكثر وجودی‌ و پیدایش‌ و انهدام‌ پی‌درپی‌ عناصر حیات‌ است‌، یعنی‌ شناخت‌ بسان‌ عناصر متكثره‌ حیاتی‌، پدیده‌هایی‌ چندگانه‌ و مركب‌ از عناصری‌ چند است‌ كه‌ بر اساس‌ مقارنه‌ی‌ همین‌ عناصر «همراه‌» و معطوف‌ به‌ مركز، در آن‌ واحد چون‌ لحظات‌ آنی‌ و برق‌آسا، ظاهر می‌گردد. در واقع‌ عناصر به‌ هم‌ نمی‌آمیزند و تماس‌ و برخوردی‌ بین‌ آنان‌ به‌ وقوع‌ نمی‌پیوندد و حس‌، موضوع‌ ادراك‌ رااخذ نمی‌كند و به‌ تصرف‌ در آن‌ نمی‌پردازد، بلكه‌ بنا به‌ قانون‌ علیت‌، گروهی‌ از عناصر موجب‌ پیدایش‌ عناصری‌ می‌شوند كه‌ با آنان‌ ارتباط‌ نزدیك‌ داشته‌اند. شناخت‌ بصری‌ به‌ عبارت‌ دیگر متشكل‌ است‌ از لحظه‌ای‌ از رنگ‌، (۲۰) لحظه‌ای‌ از ماده‌ی‌ بصری‌، (۲۱) لحظه‌ای‌ از ذهن‌ كه‌ بر اساس‌ مقارنه‌ و ارتباط‌ نزدیك‌ آنان‌ به‌ یكدیگر ظاهر می‌شود و لحظه‌ای‌ از ادراك‌ بصری‌ (۲۲) را پدید می‌آورد (۲۳) نقطه‌ای‌ كه‌ در آن‌ این‌ عناصر همراه‌ و معطوف‌ به‌ مركز گرد هم‌ می‌آیند و یكی‌ می‌شوند، همان‌ لحظه‌ای‌ از شناخت‌ است‌.

اعتراضی‌ كه‌ به‌ این‌ فرضیه‌ شناخت‌ شده‌ است‌ این‌ است‌ كه‌: حال‌ كه‌ شناخت‌ آنی‌ است‌ چگونه‌ حالت‌ استمرار از شناختهای‌ گوناگون‌ مستفاد می‌گردد؟ و چگونه‌ آنچه‌ كه‌ در واقعیت‌ امر تسلسل‌ لحظات‌ برق‌آساست‌، پیوسته‌ و یكپارچه‌ جلوه‌ می‌كند.

بوداییان‌ معتقدند كه‌ سلسله‌ شناختهای‌ آنی‌ و متوالی‌ بسان‌ امواج‌ پی‌درپی‌ دریا هستند، هر موجی‌، «محرك‌» موج‌ دیگر است‌ و عنصر سیال‌ خود را بدان‌ منتقل‌ می‌سازد، یا شناخت‌ به‌ مصداق‌ شعله‌های‌ پی‌درپی‌ آتش‌ شمعی‌ است‌ كه‌ پیوسته‌ به‌ نظر می‌رسد و آنچه‌ ما بدان‌ شناخت‌ می‌گوییم‌ فقط‌ تسلسل‌ لحظات‌ برق‌آسا و پی‌درپی‌ آگاهی‌ است‌.

هر گاه‌، لحظه‌ای‌ از رنگ‌، و لحظه‌ای‌ از حس‌، و لحظه‌ای‌ از آگاهی‌، چون‌ علل‌ متقارن‌ و همراه‌ و معطوف‌ به‌ مركز گردهم‌ آیند، لحظه‌ای‌ از شناخت‌ را پدید خواهند آورد. این‌ شناخت‌ به‌ مجرد اینكه‌ پدید آید فانی‌ است‌ و بسان‌ موجی‌ است‌ كه‌ حركت‌ سرنگونیِ آن‌، موج‌ دیگری‌ را پدید می‌آورد و عنصر مایع‌ خود را به‌ دیگری‌ انتقال‌ می‌دهد. لحظه‌ی‌ شناخت‌ گروهی‌ از صفات‌ خود را به‌ لحظه‌ی‌ بعدی‌ شناخت‌ منتقل‌ می‌سازد. البته‌ این‌ لحظات‌ همانندی‌ كامل‌ ندارند، چنان‌ كه‌ دو موج‌ عین‌ هم‌ نیستند ولی‌ خویشاوندی‌ و تشابهی‌ بین‌ آنان‌ هست‌ و همین‌ خویشاوندی‌ و تشابه‌ موجب‌ می‌گردد كه‌ حافظه‌ و بازشناسایی‌ میسر گردد.

لحظات‌ شناخت‌ كه‌ پی‌درپی‌ نمودار می‌شوند سرعتی‌ چنان‌ دارند كه‌ آنچه‌ در واقعیت‌ امر استمرار لحظاتِ پی‌درپی‌ و آنی‌ و برق‌آساست‌ به‌ نظر ما ثابت‌ و پیوسته‌ و یكپارچه‌ جلوه‌ می‌كند و این‌ وضع‌ به‌ مثابه‌ی‌ تیری‌ است‌ كه‌ گلبرگهای‌ گلی‌ را بشكافد، با اینكه‌ تیر مزبور گلبرگها را یكی‌ پس‌ از دیگری‌ سوراخ‌ می‌كند ما احساس‌ می‌كنیم‌ كه‌ این‌ كار در آن‌ واحد صورت‌ پذیرفته‌ است‌. یا اگر آتش‌ گردانی‌ را بچرخانیم‌ حلقه‌ و دایره‌ای‌ آتشین‌ می‌بینیم‌، حال‌ آنكه‌ این‌ دایره‌ در حقیقت‌ تسلسل‌ پی‌درپی‌ نقطه‌های‌ فروزان‌ آتش‌ است‌ و حلقه‌ی‌ آتشین‌ نیست‌.

پی‌نوشتها

adin - astiv - ۱. sarv

۲. sarva- asti

۳. abhidharma

asa - ۴. vibh

۵. abhidharmakos;a

۶. Vasubandhu

aralata - ۷. Kum

۸. Yasomitra

a - akhy - ۹. abhidharmakos;sav

asya - ۱۰. abhidharmakos;abh

۱۱. Asanga

ara - ۱۲. yogac

ada - anav - ۱۳. vij

۱۴. این‌ واقعیتهای‌ گذران‌ را در فلسفه‌ی‌ بودایی‌ «دَرْمَه‌» یعنی‌ شیئی‌، گفته‌اند. استاد شایگان‌ آن‌ را به‌ كلمه‌ی‌ عنصر تعبیر كرده‌ است‌.

ana - ۱۵. samt

ata - ۱۶. samgh

upa - ama- r - ۱۷. n

upa - ۱۸. r

ama - ۱۹. n

upa - ۲۰. r

۲۱. caksus

۲۲. sparsa

, p. ۴۶. The Central Conception of Buddhism ۲۳. Th. Stcherbatsky:

adin - astiv - ۲۴. sarv

Cambridge, ۱۹۶۲, p. ۷۶ Indian Idealism, ۲۵. S. Dasgupta:

ada - unyav - ۲۶

. s;

adhyamika - ۲۷. m

ada - anav - ۲۸. vij

ara - ۲۹. yogac

unya - ۳۰. s;

arjuna - ag - ۳۱. N

a - ۳۲. tathat

۳۳. As;vaghosa

ada - anasraddhotp - ay - ۳۴. mah

vol II, London, ۱۹۶۲, p. ۴۲ Hinduism and Buddhism, ۳۵. Sir Charles Eliot:

۳۶. madhyam

۳۷. tapas

arjuna - ag - ۳۸. N

vol, I, Paris, ۱۹۳۱, p.۲۱۲. Les philosophies indiennes, ۳۹. Renإ Grousset:

a - arik - k adhyamika- - ۴۰. m

۴۱. برای‌ ترجمه‌ی‌ تبتی‌ رجوع‌ شود به‌: Heidelberg, ۱۹۱۱ arjuna nach der tibetischen Version دbersetzt, - ag - Die Mittlere Lehre des N Max Walleser:

برای‌ ترجمه‌ی‌ چینی‌ رجوع‌ شودبه‌: Heidelberg, ۱۹۱۲. arjuna nach der Chinesischen Versionدbersetzt, - ag - Die Mittlere Lehre des N Max Walleser:

a - ۴۲. akutobhay

ana vims;aka - ay - ۴۳. mah

i - avartan - ۴۴. vigrahavy

apalita - ۴۵. Buddh

۴۶. Bhaviveka

ada - ۴۷. prasannap

irti - ۴۸. Candrak

Aryadeva - ۴۹.

۵۰. satasastra

۵۱. catuh s۰۳۹;atakah

۵۲. Santideva

a- samuccaya - ۵۳. s;iks

a - ۵۴. pajik

akaramati - ۵۵. Praj

utra - a s - aramit - ap - ۵۶. praj

a - unyat - ۵۷. ۵۸. رجوع‌ شود به‌: Leningrad, ۱۹۲۷ ana, - The Conception of Buddhist Niru Th. Stcherbatsky:

۵۹. universal relativity

upa - ۶۰. r

itya- samutpanna - ۶۱. prat

ava - ۶۲. svabh

۶۳. svalakana

a - unyat - ۶۴. s


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.