جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاه دین به طبیعت و فراطبیعت


نگاه دین به طبیعت و فراطبیعت

یکی از برجسته ترین آثار و برکات انقلاب اسلامی ایران و یادگار جاویدان امام راحل ره «سپاه پاسداران» می باشد

یکی از برجسته ترین آثار و برکات انقلاب اسلامی ایران و یادگار جاویدان امام راحل(ره)؛ «سپاه پاسداران» می باشد.

مجموعه ای که تدین و اخلاص را با فنون نظامی درآمیخته و با عمری به اندازه حیات طیبه نظام اسلامی ایران، حافظ تمامیت ارضی کشور و مرزهای تابناک دین درسالهای دفاع مقدس و پس از آن تاکنون بوده است.

در ادبیات انقلاب، به منظور تکریم تمامی ایثارها و مجاهدات (پاسدار) و به تیمن روز میلاد مولای عشق و عرفان، حضرت سالار شهیدان(ع)؛ سومین روز از شعبان به روز این نماد مقاومت و مظلومیت ثبت گردیده است.

کنکاشی درحیات طیبه پاسداران و طهارت و قداست نظام جمهوری اسلامی در بیانات و نصایح اخلاقی عالم فرزانه و حکیم متأله، آیت الله جوادی آملی(مدظله العالی)؛ مرورگر این روز پربرکت خواهدبود که با هم آن را از نظرمی گذرانیم.

● ضرورت وجود (معنویت) در جامعه و عنایت سپاهیان به معنویت عمیق و عالمانه

مسئله «معنویت» مسأله مهم همه ماست. یعنی اول روحانیت و حوزه ها که اگر درمسیر معنویت گام برداریم و گام بردارند. ان شاءالله سایر مسئولین نیز در همین راستا حرکت می کنند و موفقیت قطعی است. لیکن منظور مقام معظم رهبری از لزوم وجود معنویت در نیروهای سپاه، موعظه اخلاقی نیست! این موعظه اخلاقی برای مساجد و حسینیه ها و توده مردم است. برای یک کار تشکیلاتی اساسی و سنگینی که مرگ و زندگی یک نظام وابسته به آن است. این معنویت علمی عمیق می طلبد، نه معنویت موعظه اخلاقی! این مطلب اول.

این معنویت علمی عمیق یعنی چه! یعنی همان که در روضه خوانی ها می گویند که با معنویت باشید، بااخلاق باشید، درست باشید؛ این، همان معنویت است؟! یا یک جهان بینی اساسی که معرفت است. بعد باور است، و بعد به دنبالش راه اندازی؟

فرمایش مقام معظم رهبری آن معنویت محققانه و عالمانه ای است که مرگ و زندگی یک نظام وابسته به آن است. الان کار به دست شما عزیزان و امثال شما عزیزان است که مرگ و حیات نظام به این موضوع وابسته است. این تنها معنویات ظاهری که آدم با اخلاق و معتدل باشد، نیست! این کار وابسته به این است که ما جهان را خوب بشناسیم.

● طلب شهادت و تلاش برای پیروزی درکنار هم، تامین کننده دنیا و آخرت سعادتمند

یک وقت است که می گویند: کل منطقه خلیج فارس پر از نیروی نظامی است و ما هیچ تکان نمی خوریم. این مسئله با الابذکرالله تطمئن القلوب(۱) ما را آرام می کند. احدی الحسنیین نصیب مان می شود. ما که نمی خواهیم مظلومانه جان بدهیم. می خواهیم با شهادت یا پیروزمندانه زندگی کنیم؛ این است احدی الحسنیین ما، نه نظیر فلسطینیان یا کشورهای دیگر مانند مردم عراق که مظلومند و ان شاءالله به بهشت می روند! ما می خواهیم یا با شهادت جان بدهیم، یا پیروزمندانه زندگی کنیم.

● صدمه دیدن قرآن و عترت در صورت لطمه واردشدن به ایران اسلامی

بنابراین الابذکرالله تطمئن القلوب برای همه حق است؛ اما یک کسی که مسئولیت یک نظام با اوست، جان و حیات ۷۰ میلیون از یک طرف و حیات قرآن و عترت از طرف دیگر در دست اوست؛ اگر خدای ناکرده این کشور اسلامی لطمه ای یا آسیبی ببیند، دیگر سخنی از قرآن و عترت نیست! چرا که همانطور که می دانید سایر کشورهای اسلامی حیاط خلوت مستکبران است و هرکجا آنها بخواهند، می توانند اردوگاه بسازند و پیاده و سواره نظام بیاورند!! اگر خدای ناکرده ایران آسیب ببیند، قرآن و عترت آسیب دیده است. ما باید به کدام پایگاه برسیم که معنویت خودمان را تامین کنیم، بعد استمرار ببخشیم تا به فرمایش ایشان سرریز شود و به بدنه برسد!

● بینش الهی و الحادی پیرامون چگونگی جهان و انسان

مطلب نهایی آن است که ما باید جهان بینی الهی داشته باشیم؛ این جهان بینی که خدایی و قیامتی است، این جهان بینی همه جا هست. «جهان بینی الهی» این است که کل عالم مثل یک انسان است. انسان یک طبیعت دارد، یک فراطبیعت، یک فیزیکی دارد و یک متافیزیکی. انسان تنها یک لاشه که درتالار تشریح خلاصه شود و بعد به سردخانه ببرند نیست! چیزی که حقیقت انسان را تشکیل می دهد، روح است که آن خلیفه خداست و امری مجرد است و پایدار و پاینده. انسان دارای جسم - که همه می فهمند- و روح است، آیا جهان، آسمان و زمین، دریا و صحرا نیز دارای چنین چیزهایی است؟ آسمان و زمین همین چیزی است که ما می بینیم یا اینکه روحی دارد؟

● عدم ادراک جهان بینی و انسان شناسی توحیدی برای مادی گرایان

آنها که بینش مادی دارند، این مسائل برایشان مطرح نیست؛ اینها بین انسان و دام فرقی نمی گذارند. می گویند: انسان، حیوان ناطق است؛ انسان حیوانی است که حرف می زند و با موش فرق چندانی نمی کند. حال بیاییم به او بگوییم: امام صادق(ع) می فرمایند: الکسب الحرام یبین فی الذریه (۲)، مال حرام در ذریه انسان تاثیر می گذارد؛ انسان با موش فرق می کند و آزمایشگاه موش با انسان فرق می کند و غیره! انسان شناسی آنها این است که ابتدا در تالار تشریح تبیین می شود، بعد به سردخانه می رود و بعد می رود در گور! ان هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیی و ما یهلکنا الا الدهر(۳) اما جهان بینی الهی برای انسان چیز دیگر است؛ و نفخت فیه من روحی(۴) است، لقد کرمنا بنی آدم(۵) است، انی جاعل فی الارض خلیفه (۶) است، یک ابدیت هست.

● نگاه لطیف دین به پدیده «مرگ»

اکثر افراد می گویند: ما یک دشمن داریم دراین عالم به نام (مرگ). انسان به دست مرگ می پوسد و مرگ بدترین دشمن ماست؛ همه چیز چاره ای دارد، الا مرگ! اما دین می گوید: تنها دشمن شما مرگ است و شما بر مرگ غالبید. این شمائید که مرگ را می میرانید، نه مرگ شما را! این دید کجا و آن دیدگاه کجاست!! فرمود: شما یک دشمن دارید که آن مرگ است و شما آن را می میرانید. فقط مواظب باشید که خوب آن را بمیرانید. دیگر نگفت که کل شیء یذیقه الموت! فرمود: کل نفس ذائقه الموت(۷) وقتی انسان یک لیوان شربت می نوشد، این ذائق آن مذوق را هضم می کند یا آن مذوق ذائق را؟! یعنی یک لیوان آب، شما را از بین می برد یا شما آن آب را هضم می کنید؟! ما مرگ را می میرانیم، نه مرگ ما را! پس ما هستیم که هستیم وابدی می شویم.

اگر ما یک ابدیتی داریم، تنها رقیب ما مرگ است که آن را باید از پای در آوریم؛ که به ما می گویند بدون ضربه آن را از پای در آوریم؛ پس انسان یک حقیقتی دارد به نام «خلیفه الله». انی جاعل فی الارض خلیفه و دهها فضیلت دیگر که تنها درمانش با آن آزمایشگاه موش نیست! حقیقت دیگری دارد؛ این درباره انسان که بحث فعلی ما نیست.

● کیفیت پیدایش انسان، آسمان و زمین، ماه و خورشیدو ...

کل این جهان دو قسم است؛ ذات أقدس اله درمورد انسان قدم به قدم بخش های فیزیکی و طبیعی اش را گفته. اصلش آب بود، صلصال بود، بعد نطفه شد، علقه شد، مضغه شد، عظام شد و سپس جنین شد؛ ثم انشاناه خلقا اخر(۸)، سپس خلقتی دیگر به او دادیم؛ اینها راگفته. درمورد آسمان و زمین نیز گفته که ابتدا رتق و بسته بود، ما آن را باز کردیم، توسعه دادیم.

ابتدا یک مشت دود وگاز بود که آن را شمس و قمرش کردیم و این همه ستارگان را ما از دود و گاز پدید آوردیم. ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال لها و للارض (۹)؛ ما یک مشت دود را شمس و قمر کردیم. اینطور نیست که شمس و قمر پیش ما خیلی مهم باشد، بلکه تنها آنها را از دود پدید آورده ایم! ثم استوی الی السماء فسواهن سبع سماوات (۰۱)؛ این همه ستارگان را ما از یک مشت دود به وجود آوردیم. اینها را گفته است. حال درمورد این مجموعه چه گفته است؟ آیا آنچه که خداوند در مورد آسمانها و زمین گفته، همان چیزی است که کیهان شناسان بدان رسیده اند؟ یا انسان همان موجودی است که دانشمندان درتالار تشریح بدان رسیده اند، یا اینکه آسمان و زمین یک حقیقت دیگری نیز دارد! تمام بحث ما از همین یک نقطه شروع می شود.

● به کار بردن «حق» برای پیدایش مجموعه نظام کیهانی، آسمان و زمین

تمام آسمان و زمین و تمام موجودات بین این دو؛ چیز دیگری دارند به نام «حق» فرمود: ما آسمانها و زمین را به حق آفریدیم. ما خلقنا السماء و الارض الا بالحق (۱۱)، ما خلقنا السماء و الارض و ما بینهما باطلا (۲۱)، یعنی مصالح ساختمانی که برای آسمان و آسمانی ها و زمین و زمینی ها و دریا و دریائی ها به کار بردیم، حق است. یعنی اینها هدفمندند؛ اینها مواظبند چه دستوری به آنها داده می شود. موظفند تا در مسیر اوامر الهی حرکت کنند. آسمان برحق است، مثل این است که فرمود: و نفخت فیه من روحی.

جلوه دیگری درخلقت عالم و آدم غیر از صورت های ظاهری او

یک وقت است به آن قسمت های طبیعی آسمان می پردازد که آن ابتدا دود بود، بسته بود، ما آن را باز کردیم و وسعت بخشیدیم و به آن این شکل را دادیم، این یک بحث است. مثل اینکه انسان نطفه بود، سپـس علقه شد و مضغه شد؛ اما انسان همین نیست. آسمان نیز همین دود و گاز نیست؛ بلکه چیزی دیگری نیز دارد. مصالح ساختمانی آسمان و زمین حق است، ما خلقناهما الا بالحق (۳۱)، اگر آن کسی که این معماری و مهندسی را کرده و آن را کارفرمائی کرده است. بگوید که مصالح ساختمانی این ساختمان فلان چیز است؛ باید پذیرفت. حال آفریننده آسمانها و زمین و موجودات آنها فرموده است که ما آن را با مصالح حق آفریدیم.

● عدم امکان فرار شخص باطل گرا از عذاب های گوناگون الهی

حال اگر کسی به راه باطل رفت و حرف باطل زد، فکر باطل کرد و عمل باطل انجام داد؛ این شخص می خواهد کجا برود؟ به دریا؛ جریان موسی و فرعون برای او پیش می آید و همین دریا او را در برمی گیرد. اگر بخواهد روی زمین برود؛ مانند قارون، زمین او را به دل خود فرو می برد! بخواهد در فضای باز حرکت کند به تعبیر قرآن؛ فسخرناله الریح (۴۱)، باد به حیاتش خاتمه می دهد. دراین جریان جنگ ۸ ساله نیز همین طور بود؛ آنها از دریا و صحرا حمله کردند، ولی کاری از پیش نبردند. کل این نظام در اختیار یک کس دیگر است! مثل اینکه به ما بگویند؛ کل این منطقه مین گذاری شده است؛ دیگر ما از کجا می توانیم راه برویم؟! اگر مین گذاری شده باشد، دیگر ما باید حواسمان را جمع کنیم.

● هدفمند آفریدن دنیا

فرمود: ما در دنیا بازی نکردیم و اینها را بازیچه نیافریدیم؛ هدفمند آفریدیم. اگر باور کردیم که عالم به حقیقت ساخته شده، دیگر باطل، جایگاهی نخواهد داشت. این موضوع یک توضیح می خواهد؛ نه درآسمان و نه در زمین ونه در دریا جای خالی نیست که ما آن را پر کنیم. درست است که ما می توانیم درهر کدام از اینها کار کنیم، ولی اینها حرفی برای گفتن ندارند! یک جای خالی تنگ است؛ یک جای خالی معده و روده انسان. ظرف تنگ هرچیزی را می تواند درخود جای دهد؛ چه آب باشد، چه عسل، چه زهر و حرفی برای گفتن ندارد. ولی ظرف معده و روده اگر غذای سالم در آن بریزیم. آن را جذب می کند؛ ولی اگر غذای فاسد در آن بریزیم، بالا می آورد؛ پس حرفی برای گفتن دارد. ظرف معده و روده مثل ظرف تنگ نیست که هرچه درآن بریزی، بالا نیاورد.

آسمان و زمین نیز همین است و نمی توان هرکاری را درآن انجام داد؛ هوالذی فی السماء اله وفی الارض اله (۵۱). بالا بروی همین است. پائین بروی همین است. حالا تو به کره ماه یا مریخ رفتی، یا دراعماق اقیانوس؛ مگر می توان هر کاری که خواستی انجام بدهی؟! فرمود: خیر؛ هرکجا که بروی. باید طبق حق عمل کنی، آنها نیز حرفی برای گفتن دارند.

فطرت ما ظرف تنگ خالی نیست وحرفی برای گفتن دارد؛طبیعت ما نیز همچنین. این دو دستگاهی است که ما داریم:(طبیعت) و (فراطبیعت). درجریان خلقت آسمان و زمین نیز هکذا، ایضا. اینجا همه یک بحث های طبیعی دارند که با فیزیک و کیهان شناسی قابل حل نیستند و باید به سراغ قرآن رفت تا آن را حل کرد.

این تذهبون (۶۱)؟! کسی که دزدی کرده، کجا می خواهد برود؟ در تعبیرات نورانی امیرالمؤمنین (ع) نیز آمده که این یتاه بکم (۷۱)؟ در تیره و گمراهی کجا می خواهی بروی؟!

● لزوم بهره مندی ازدلهای پاک، درکنار استفاده از قدرت های ظاهری

مطلب دیگر اینکه؛ یک موقع انسان مسلح است، عصا دستش است؛ عصائی که می تواند اژدها بشود. حتی با این سلاح رفته به جنگ فرعون! ذات أقدس اله به موسای کلیم می فرماید: درست است که تو مسلح هستی و یک سلاح داری که اگر دهان باز کنند. کل این محدوده را از بین می برد؛ اما این سلاح کافی نیست! نفرمود: دستت را به جیب ببر، یا به عصا ببر و عصا را در آور! فرمود: ادخل یدک فی جیبک (۸۱) ] به فتح جیم[ نه (جیبک) ] به کسر جیم[!! با جیب مشکل حل نمی شود؛ با دلت، با جیبت مشکلات حل می شود! موسی، دستی به دل ببر. اگر به جیبت. به دلت دست دادی؛ آن دست می شود ید بیضاء و مشکلات را حل می کند. اما اگر به جیبت دست بزنی، مشکلی حل نمی شود. اگر ما منتظر باشیم که بودجه دفاعی ما افزایش پیدا کند، کافی نیست! البته این هم یک گوشه کار است و لازم است، ولی اصل نیست؛ اصل ادخل یدک فی جیبک است!

حال خداوند منان به موسی(ع) می فرماید: اگر دستت در جیب بود و شرح صدر هم داشتی، چنانچه موسی آن را در اول رسالت از خداوند منان خواست؛ رب اشرح لی صدری (۹۱)، و خداوند به او داد؛ این جیب به علاوه شرح صدر، با آن جیب که قدرت سپاهی است؛ می تواند کارساز باشد. وگرنه به تنهائی مشکلات را حل نمی کند؛ چرا که دیگران بهتر از آن را دارند.

● امنیت موجود در ایران نتیجه لطف خدا

حال اگر کسی می خواهد باطل عمل کند، چنانچه آمریکا گفته بود: ما آنقدر توانائی داریم که در یک زمان هم به عراق حمله کنیم، هم به کره شمالی؛ الان کل خلیج فارس دو گوشه اش پراست از نیروهای نظامی آمریکا و ما به لطف الهی در منطقه امن هستیم. این کار خداست و ما الان در بلد امین هستیم. این با همان ساختار سازگار است و ما باید آن را باور کنیم که کل این نظام به حق خلق شده است، نه اینکه خدائی هست که ما مضطر شدیم، به درگاهش روی بیاوریم و بگوئیم: امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء(۰۲)، این درجای خودش محفوظ است. او فرموده که من در کل این نظام آفرینش مین گذاری کرده ام. باطل بخواهد رد شود، آن را منفجر می کنم و چیزی در عالم به عنوان باطل جای ندارد.

● لزوم حفظ اتحاد

و چیز دیگری که در پایان بحث مان باید اشاره کنم، این است که همه ما ممکن است دارای اختلاف نظر باشیم. همانطور که اختلاف السنتکم و الوانکم(۱۲) است، به همان اندازه اختلاف نظر در فکر و اندیشه است و باید بنشینیم و دوستانه این اختلافات را مطرح و حل کنیم. حال اگر حل نشد، اگر آنها را در تریبون های عمومی مطرح کنیم، جز اینکه دشمنان ما را شاد و دوستان ما را رنجور کند، فائده دیگری ندارد! ما در طی این ۰۳ سال آن را تجربه کردیم. هر وقت نصیحتی بود، امر به معروفی بود، نهی از منکری بود، دوستانه و خصوصی مطرح کردیم که یا اثر کرد، یا اثر سوء نکرد. اما خدای ناکرده اگر این نظر را به جامعه منتقل کنیم، اثر سوء دارد.

● ضرورت همراهی مردم با نظام اسلامی

داشتن امکانات و قدرت های معنوی گوشه ای دیگر از قضیه است. داشتن رهبری مثل امیرالمؤمنین علی(ع) ۰۵ درصد قضیه است؛ و اگر حضور مردمی نباشد، ادراک مردمی نباشد، طهارت مسئولین نباشد، وابستگی مردمی نباشد، جهان بینی دینی نباشد؛ شکست کنارش هست! نه ناله های حضرت امیر(ع) و نه مناجات های حضرت امیر فایده ندارد!!

● درخواست ابراهیم خلیل(ع) برای همراهی قلوب مردم

وجود مبارک حضرت ابراهیم خلیل(ع) رهبر انقلاب بود. معمار و مهندس کعبه بود و فرزند خود را نیز به قربانگاه برده بود؛ هرگاه خواست حکومت تشکیل دهد، به خدای متعال عرضه داشت: همه این چیزها را که به من عطاء کردی، یک طرف قضیه است؛ اما حضور مردمی نیز لازم است. فاجعل افئده من الناس تهوی الیهم (۲۲). خدایا! همه مردم را که نمی شود قلوبشان را جلب کرد؛ ولی قلوب یک عده شان را برای سامان بخشیدن به حکومت به طرف ما جلب کن! دیگر نگفت: من رهبر انقلابم، معمار و سازنده کعبه ام و فرزندم را به قربانگاه برده ام و پیامبر هستم!! فرمود: خدایا! قلوب یک عده از مردم را به طرف ما جلب کن. با معجزه هم که نمی شود کشور را اداره کرد!

اگر واقعا ما با این طهارت و معنویت زندگی کنیم، این همان دعای حضرت ابراهیم است. این قلوب مردم که تا الان متوجه ما بود، بقیه نیز هم هست. دلهای همه مردم یک حرفی برای گفتن دارند و مقلب قلوب هم خداوند است. ما اگر واقعا اینطور باشیم، دلهای مردم هم متوجه ما می شود و به لطف الهی هیچ آسیبی نیز به این مملکت نمی رسد و این انقلابمان به دست صاحب اصلی آن حضرت ولی عصر(سلام الله علیه) می رسد.

سخنرانی معظم له در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: قم- خرداد ۱۳۸۷

آیت الله جوادی آملی

(۱) رعد/ ۸۲ (۲) الکافی/ جلد۵/۱۲۵

(۳) جاثیه/۴۲ (۴) حجر/۹۲ و ص۲۷

(۵) اسراء/۰۷ (۶)بقره/۰۳

(۷) آل عمران/۱۸۵ (۸) مؤمنون/ ۴۱

۹) فضلت/ ۱۱ (۰۱) بقره/ ۹۲

۱۱) برداشت از: حجر/ ۵۸ (۲۱) ص/ ۷۲

۳۱) دخان / ۹۳ (۴۱) ص /۶۳

(۵۱) زخرف/ ۴۸ (۶۱) تکویر/ ۶۲

(۷۱) نهج البلاغه/ خطبه ۷۸ و ۱۲۵ (۸۱) نمل ۲۱

(۹۱) طه ۵۲ (۰۲) نمل ۲۶

(۱۲) روم ۲۲ (۲۲) ابراهیم ۷۳