جمعه, ۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 21 February, 2025
سفرهای تاریخی وزیرنظام

از افتخارات تاریخی امیركبیر آن بود كه پس از سالهای متمادی، گردوغبار حقارت را از دربارهای ایران زدود و بار دیگر خودباوری و غرور ملی بر تارك آن درخشید. امیر در طی سفرهای دیپلماتیك خود در جوانی و ابتدای اشتغالات حكومتیاش به كشورهای خارجی، تجربههای سفر را با هوش و ذكاوتی ستودنی درك و تحلیل نمود تا این تجربهها در آیندهای نزدیك در كار مْلكداری بهكار آید. او بهخاطر لیاقتهای فراوانی كه از خود نشان داده بود، در جایگاه یكی از دیپلماتهای بزرگ ایران آنروز و علاوه بر آن انیس همیشگی ولیعهد جوان قرار گرفت كه بهویژه در زمینه مناسبات دیپلماتیك از كارایی و توان فوقالعادهای بهره داشت.
گرچه دوران صدارت امیركبیر بسیار كوتاه بود اما گویی ثمره تمامی تجربهها و لیاقتهای زندگانی او در همان چندسال بهكار آمد و شالودههای بنای ایران نوین را پیافكند. استقلال در زمینه روابط خارجی و سرافرازی در عرصههای داخلی، به نمود خاص فكری اصلاحطلبان پس از امیركبیر تبدیل شد. با اینهمه، سرنوشت زندگانی برای خود او به پریشانی رقم خورد؛ كه البته این پریشانی بیسرایت به سیاست داخلی و خارجی سراسر كشور و نیز به نسلهای بعدی نخبگان نبود. مقاله پیش رو، زندگی دیپلماتیك امیركبیر و سفرهای خارجی او را مورد تتبع قرار داده و شخصیت و فعالیتهای او را از منظر یك دیپلمات برجسته و توانا، با نظر به توانایی وی در فن مذاكره و مباحثه، تحلیل و معرفی میكند.
امیركبیر را پیش از هر چیز به واسطه تلاشها و كوششهایش در عرصه سیاستهای داخلی كشور میشناسند. از محققان و قلمزنان شارح و ناقد حوادث گوناگون تاریخ معاصر ایران گرفته تا مردم عادی، امیر را بزرگمردی در اصلاح امورات كشور و ساماندهنده به هرجومرجهای دوران خویش میدانند. كتابهای فراوانی در وصف كارهای او نگارش یافته و بحثها و مجادلات زیادی در قبول یا رد اقداماتش صورت گرفته است. انتظام امور كشور و لشكر، سركوب گردنكشان و طاغیان، تنظیم امور مالیه، بسط قسط و عدالت، ترویج اخلاق مدنیت، توجه به صناعت و تهیه جراید و بذل مساعدت در امر تالیف كتب از جمله اموری هستند كه دوست و دشمن به او نسبت میدهند. اما شاید بزرگترین و پرارزشترین یادگار امیر را باید در سر پرجنگ او با دول استعماری آن روزگار جست. در نگاه به گذشته، مبارزه با تسلط اجنبی و جلوگیری از تحكم آنان در این سرزمین نام میرزاتقیخان بهحق درخشش خاصی دارد. در میان تمام شاهان و شاهزادگان، درباریان، دیوانیان و امرای لشكر در نزدیك به سه قرن گذشته، نظیر او بسیار كمیاب بوده و یا لااقل در نگاه محققان و مورخان ناشناخته ماندهاند.
با ظهور امیركبیر در میان دولتمردان قاجاری و صعود او بر بلندای دربار شاه جوان (ناصرالدینشاه)، وزیرمختارها و سفرای متكبر كه مطابق عادت نخوتبار دولتهایشان را بر گرده ضعیف ملت ایران میگذاشتند، دست و پای خود را جمع كرده و دانستند كه این ملك را مردانی دیگر نیز هست كه هیچ تشابه با شاهان هوسباز، درباریان فربه و تملقگوی ندارند. از آن پس، این سفرا و فرستادگان بریتانیا و روسیه نبودند كه حتی صدرالعظم ایران را ساعتها منتظر ملاقات خود بگذارند بلكه وقتی امیر آمد، صفهای طولانی این فرستادگان مغرور در پشت درب اتاق ایشان تشكیل شد تا شاید او فراغتی از امور اداره مملكت حاصل نموده و آنها را به حضور بپذیرد. بااینوجود، این ملاقاتها، چیزی جز صحنه عتاب و سرزنش و منع آنان از دخالت در امور داخله ایرانزمین نبود. اما بهراستی میرزاتقیخان امیركبیر این طرز برخورد با فرنگیان سرمست از قدرت مصنوعات جدیده و صنعت نوظهور را از كجا آموخته بود كه برخلاف سایر عوامل درباری و بزرگان قاجاری، چنین پرقدرت و باصلابت به استقبال روس و بریتانیا میرفت. مگر در وجود او چه بود كه سایرین از آن بهرهای نداشتند و یا امیركبیر در غربیان و بیگانگان چه ضعفی یافت كه دیگران از آن بیخبر بودند.
بیتردید هوش و ذكاوت، میهنپرستی و شجاعت و همچنین تدبیر و فراست امیر در این بین بیتاثیر نبوده است. اما آنچه به نظر میرسد بسیاری از مورخان متقدم و تاریخنگاران این دوره بدان بیتوجهند، سابقه آشنایی، معاشرت، مجادله و مباحثه امیركبیر با این بیگانگان میباشد. او زمانی كه هنوز امیرنظام و صدراعظم هم نبود، بارها طی سفرهای خارجی از سوی دولت ایران به مباحثه و گفتوگو با فرنگیان، بهویژه با روس و عثمانی و انگلیس مامور شد. شاید امیر چون سالها بهعنوان مامور از سوی دولت ایران به مناسبتهای مختلف در كشورهای خارجی و در ارتباط با دربارهای دول مربوطه به سر برده بود، بهتر از هر كسی به ضعفها و قدرت، مكر و حیلهها و فزونخواهی ایشان آشنا بود و لذا نه مرعوب و نه تطمیع میگشت؛ و این چنین بود كه دورهای در تاریخ معاصر كشورمان ثبت شد كه بیگانگان بهراحتی در خود جرات دخالت و دستاندازی در شوون داخلی مملكت ایران را نیافتند.
●سفرهای امیركبیر
امیركبیر در دوران صدارت خویش عملا كفالت وزارت خارجه را نیز برعهده داشت و از قضا این بخش از وظایف و اختیارات او بود كه بیشازهرچیز موجب اشتهار و محبوبیت وی گردید. مهارت امیر در انتخاب سفرا جهت اعزام به سایر دول، نامههای او به این فرستادگان و مذاكرات و مكاتبات ایشان با ماموران دولتهای بیگانه همگی نشاندهنده این است كه او شناخت عمیقی از دولتهای خارجی بهویژه از همسایگان ایران و دولتهای بزرگ جهان آن روز داشته و بر ضعف و قدرت ایشان آگاه بوده است. ازهمهمهمتراینكه امیركبیر به واسطه تجربه چندین ماموریت سیاسی به نمایندگی از دربار و دولت ایران، به فنون برخورد و رویارویی با ماموران سیاسی سایر دول آگاه بود و در گفتوگو با ایشان میتوانست به سهولت ضمن دفاع از ملك و میهن بر ارج و قرب دولت و ملت متبوع خود بیفزاید.
۱ـ ماموریت به روسیه:
میرزاتقیخان امیركبیر كه در دوره آغازین استخدام در دستگاه دولتی جزو نزدیكان و منشیان قائممقام بود، در نخستین سفر خود به خارج از ایران (به روسیه) ــ كه در آن هنگام بیستودوسال بیشتر نداشت ــ جزو دبیران حكومتی بود. این سفر دهماه به طول انجامید و هرچند امیركبیر در آن زمان مقام بالای دولتی نداشت و در مذاكرات هم از جایگاه ویژهای برخوردار نبود اما در این مدت تجربیات ارزشمندی به دست آورد.
پس از انعقاد معاهده تركمنچای در سال ۱۲۴۳.ق میان دولتین ایران و روس، طرفین به منظور نظارت بر حسن اجرای معاهده و نیز مبادله اسناد مربوطه، سفرایی را به دربار یكدیگر روانه كردند. از طرف دولت تزاری شخصی به نام گریبایدوف ــ كه فردی شاعر و نویسنده اما تندخو و عجول بود ــ مامور به این كار گردید. وی تبریز را به عنوان محل اقامت و نظارت خویش برگزید اما پس از مدتی، با اكراه فراوان، جهت تكمیل ماموریت خویش و در حالیكه نزدیكان خود را در تبریز باقی گذاشته بود موقتا روانه طهران شد. در پایتخت از او با تشریفات كامل و احترامات ویژه پذیرایی و استقبال به عمل آمد. بهتدریج مشخص گردید كه این سفیر متكبر، اعتنا و احترامی نهتنها برای عموم ایرانیان قائل نیست، بلكه خواص و درباریان نیز در نظر او ارج و قربی ندارند. به هر حال، علیرغم همه این مسائل گریبایدوف ماموریت خود را به پایان رساند و مهیا میشد كه به تبریز بازگردد اما واقعهای رخ داد كه بهجای تبریز، گریبایدوف را ــ البته جسدش را ــ راهی روسیه كرد.
ماجرا از این قرار بود كه یكی از خواجهسرایان دربار فتحعلیشاه به نام آغایعقوب ارمنی كه به دیوان دربار مبالغی بدهكار بود، با تمسك به یكی از فصول عهدنامه تركمنچای به سفارت روسیه پناهنده شد. وی با این عمل درواقع قصد داشت از زیر بار دیون خود به دولت ایران شانه خالی كند. ازسویدیگر، از آنجا كه او تبعه دولت ایران بود نمیتوانست مصداق اصل سیزدهم عهدنامه تركمنچای باشد، كه در آن تاكید شده بود اسرای جنگی تبعه ایران و روس كه در اختیار هریك از طرفین هستند، باید به كشور خود بازگردانده شوند. اما آغایعقوب ارمنی ایرانی بود و پیش از آغاز نبردهای ایران و روس، حتی در دربار ایران اشتغال داشت و لذا اقدام گریبایدوف در پذیرش یعقوب ارمنی و دادن مصونیت به او، خشم شاه و دربار ایران را برانگیخت. جالبآنكه گریبایدوف به این هم اكتفا نكرد و به تحریك همین پناهنده دردسرساز، درصدد برآمد به استناد اصل مذكور، جمع دیگری از اسرای گرجی را كه بیشتر آنان به خدمت اعیان و شاهزادگان ایران درآمده بودند مطالبه نماید. در حالی كه اسرای گرجی یا خودشان مسلمان بودند و یا در طول اقامت خویش در ایران به اسلام تغییر دین دادند. از جمله آنان دو زن گرجی كه در خانه اللهیارخان آصفالدوله اقامت داشتند، به دستور گریبایدوف با اجبار و زور به سفارت روسیه منتقل شدند. انتقال این دو زن مسلمان و سایر اسرا به سفارت روس خشم و نفرت عموم مردم و روحانیون را برانگیخت و نهایتا كار بدانجا كشید كه مردم به سفارت حمله كرده و تمام اعضاء آن ــ جز یك تن ــ را كشتند و اسرا را نیز آزاد كردند.
این واقعه شخص شاه و دربار را بهشدت نگران و متوحش نمود. چارهای جز این نبود كه دربار ایران بیدرنگ به دلجویی و جلب رضایت خاطر دربار روس اقدام نماید. میتوان گفت این ماجرا درواقع بیشازهمه عباسمیرزا را به زحمت انداخت؛ چراكه او در آن زمان در جبهه جنگ با روسها قرار داشت و میدانست كه سپاه او تاب تحمل حمله ارتش تزاری را نخواهد آورد. درواقع عباسمیرزا به عهدنامه تركمنچای امید بسته بود تا شاید بتواند در پرتو آن بهتدریج سپاه درهم شكسته و ضعیف ایران را سر و سامان دهد. علاوهبراین، براساس فصل هفتم همین معاهده، دولت تزاری متعهد شده بود از ولایتعهدی و سلطنت عباسمیرزا پس از درگذشت فتحعلیشاه حمایت كند. بههرروی، عباسمیرزا به جهت موارد فوق و همچنین نگرانی پدرش به چارهجویی برآمد. او علاوهبرآنكه به دلجویی پاسكویچ، سردار نامی و فاتح آذربایجان، پرداخت، هیاتی را نیز به اشاره وی روانه تفلیس نمود تا از آنجا نزد تزار روسیه رفته و مراتب عذرخواهی دولت ایران را به خاطر سرنوشت گریبایدوف به وی ابلاغ كنند. هیچ یك از شاهزادگان، درباریان، دیوانیان و امرای لشكر ایران جرات پذیرش این ماموریت را نداشتند. سرانجام عباسمیرزا یكی از پسران خود به نام خسرومیرزا را به این امر مامور گردانید. در شوال ۱۲۴۴.ق خسرومیرزا به همراه محمدخان زنگنه ــ امیرنظام آذربایجان ــ و چند تن دیگر عازم دربار تزاری شدند.
در میان این عده، فردی به نام میرزاتقیخان فراهانی نیز حضور داشت كه بعدها پس از طی مدارج ترقی به صدارت اعظمی ایران رسید و ملقب به عنوان «امیركبیر» گردید. در آن زمان میرزامحمدتقی، یا كربلاییمحمدتقی جوانی بیستودوساله و در زمره دبیران بود. از آنجاكه میرزاتقیخان از نزدیكان قائممقام و پرورشیافتگان او به شمار میرفت و با توجه به سبك صدارت قائممقام، بسیاری بر این باورند كه میرزامحمدتقی ماموریت داشت تا ضمن تهیه شرح مسافرت و حضور در دربار روسیه موارد را به اطلاع قائممقام برساند.
یونس فرجی
منابع
۱ـ عباس اقبال آشتیانی، میرزاتقیخان امیركبیر، به كوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات توس، چاپ سوم،۱۳۵۵
۲ـ سیاستگران دوره قاجار، احمد خانملك ساسانی، تهران، ۱۳۲۸
۳ـ رضاقلیخان هدایت، تاریخ روضه الصفای ناصری، تهران، ۱۲۷۴.ق
۴ـ عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، جلد اول، تهران ۱۳۲۴.ش
۵ـ دوستعلیخان معیرالممالك، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدینشاه، تهران، بیتا.
۶ـ محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، جلد هشتم، ۱۳۳۳
۷ـ محمدیوسف هروی، عین الوقایع، (كلیات ریاضی)، مشهد، ۱۳۲۴.ق
۸ـ میرزاتقی لسانالملك سپهر، ناسخ التواریخ، تهران، ۱۲۷۳.ق
۹ـ ابوالقاسم لاچینی، عباسمیرزا نایب السلطنه، تهران، ۱۳۲۶.ش
۱۰ـ حاجمیرزاطاهر اصفهانی، گنج شایگان، تهران، ۱۲۷۲.ق
۱۱ـ محمدحسن انصاری شیخ جابری، آگهی شهان از كار جهان، جلد سوم، اصفهان، ۱۳۱۴.ش
۱۲ـ میرزاعلیخان امین الدوله، خاطرات سیاسی، چاپ حافظ فرمانفرمایان، تهران، ۱۳۴۱.ش
۱۳ـ میرزاجعفرخان حقایقنگار خورموجی، حقایقالاخبار ناصری، تهران، ۱۲۸۴.ق
۱۴ـ فریدون آدمیت، امیركبیر و ایران، فریدون آدمیت، تهران، شركت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ چهارم، ۱۳۵۴
۱۵ـ علیاكبر هاشمی رفسنجانی، امیركبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، دفتر انتشارات اسلامی، فروردین ۱۳۴۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست