شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
ستاره بود, ستاره میشود
بازی ایران امارات در مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ پرده برداری رسمی از ستاره جدید فوتبال ایران بود. مجاهد خذیراوی در آن بازی هر کاری که میتوانست انجام داد تا خود را به عنوان تکخال جدید فوتبال به همه معرفی کند. بازیکنی که میگفتند تکنیک برزیلی در خون اوست، خیلی زود مسیر را رفت، اما متأسفانه این مسیر برعکس بود. کسی که قرار بود حتی تبدیل به بهترین بازیکن آسیا شود، تبدیل به «م.خ» مطبوعات زرد و جنجالی شد و فراموش شد و به تدریج تبدیل به یک بازیکن کاملاً معمولی شد. مجاهد به خاطر مصدومیتهای مداوم، خانهنشین شد و کمتر کسی قیافه او را به یاد میآورد. صحبت ما در مورد این بود که چطور یک ستاره میتواند به این راحتی محو شود.
▪ مهمترین نکته در مورد تو نوسان بیش از حد است. یک موقع جزو بهترین فوتبالیستهای ایران بودی، اما حالا هیچ کس از تو خبری ندارد و فقط دوستانت میدانند که با فولاد تمرین میکنی.
ـ ۱۸ سالم بود که آمدم استقلال. کلی زحمت کشیده بودم تا برسم به آنجا. فکر میکردم دیگر تمام آرزوهایم برآورده شده. اول استقلال بعد تیم ملی، اما تا میآمدم که در اوج باقی بمانم مصدوم میشدم. شش هفت سال است که پشت سر هم مصدوم میشوم و دیگر هم نتوانستم به اوج برگردم.
▪ کلاً پتانسیل خوبی برای مصدوم شدن داشتی؟
ـ این هم از شانس ماست، چون رباط پایم را درست عمل نکردند. برای همین بود که وقتی امیر قلعهنویی مربی استقلال شد، دیگر مرا نخواست و رفتم فولاد. حاجی مایلی حسابی کمکم کرد و دوباره به اوج برگشتم. اما در بازی با پیکان از پشت مرا زدند و آسیب دیدم. شش ماه بیرون بودم. تا آمدم آماده شوم دوباره سر تمرین مرا زدند.
▪ یعنی عمدی مصدومت میکردند؟
ـ نمیدانم. فوتباله دیگه، ممکنه.
▪ با این همه مصدومیت چطور باز هم برای بازگشت به فوتبال انگیزه داری؟
ـ چون هیچ وقت به نتوانستن فکر نکردم. البته پیش میآمد که انگیزهام کم شود، اما دوستان و خانوادهام پشت سر من بودند.
▪ بحث تکنیک شد. تو یکی از تکنیکیترین فوتبالیستهای ایران بودی که والدیر ویرا سرمربی سابق تیم ملی حتی تکنیک تو را با روماریو مقایسه میکرد.
ـ آن موقع زیاد به من لقب میدادند، چون بازیام را میدیدند. همین الان هم ایناسیو فقط ۱۰ دقیقه مرا در تمرین دیده، اما به من میگوید مارادونا. نمیدانم دلیلش چی بود، اما مربیان خارجی بیشتر از مربیان داخلی مرا قبول داشتند.
▪ مثل چیرو؟
ـ چیرو که به نظرم بهترین مربی خارجی بود که به ایران آمد. رابطهاش با بازیکنان عالی بود و همه را مثل بچههایش دوست داشت. حیف شد که با او نتوانستیم برویم جام جهانی.
▪ خیلیها بازی با امارات در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ را بهترین بازی تو میدانند و حتی میگویند که مجاهد خذیراوی از آن بازی به بعد تبدیل به یک بازیکن مطرح شد.
ـ آن بازی من در اوج فوتبالم بودم و از بازیام لذت میبردم. قبلاً زیاد به من بازی نمیدادند.
▪ چرا؟
ـ نمیدانم. چیرو که دوست داشت من فیکس بازی کنم، اما بعضیها نمیخواستند.
▪ این بعضیها که خدایی نکرده علی دایی نبودند؟
ـ نه بابا. اون بیچاره که همیشه پشت سر من بود. از بالا میگفتند که مجاهد فیکس نباشد. بالاخره در پست من مهدی مهدویکیا بازی میکرد که حسابی از من با تجربهتر بود. هیچوقت یادم نمیرود که رفته بودیم عراق برای بازی. مهدی منو کشید کنار و گفت من دیگه دارم از تیم ملی میروم و سمت راست دیگر میشود مال تو. اما نشد دیگه وگرنه برای مربی خارجی که اسم مهم نبود. آنها میخواستند من همیشه بازی کنم، چون مرا دوست داشتند.
▪ رابطهات با همتیمیهایت خوب بود؟
ـ آره. با هم خیلی خوب بودیم.
▪ فکر نمیکردی که آنها از پیشرفت تو ناراحت شوند؟
ـ نمیدانم، چون اصلاً به این موضوع فکر نکردم، اما الان که از این مسائل در فوتبال ما زیاد است.
▪ چرا همیشه در مورد بازیکنان خوزستانی این بحث وجود دارد که آنها زود در فوتبال اشباع میشوند و دیگر انگیزه ندارند؟
ـ از اول هم خیلیها مخالف بازی کردن خوزستانیها در تیم ملی بودند. میگفتند حق بداوی یا علوی نیست که در تیم ملی باشند. فقط به من گیر نمیدادند.
▪ شایع شده بود که همین علی بداوی تا به پول رسیده دیگر انگیزهاش برای فوتبال بازی کردن تمام شده.
ـ اتفاقاً خوزستانیها از نظر مالی هیچ کم و کسری ندارند. همین بداوی زمینهایی دارد که هیچ کس ندارد.
▪ پس چرا این همه حرف پشت سر شما بود؟
ـ به خدا نمیدانم. میگفتند ما باند درست کردیم و فقط عربی صحبت میکنیم تا بقیه متوجه حرفهایمان نشوند. اگر اینجوری است که باید به آن نفراتی هم که در اردو ترکی صحبت میکردند، گیر بدهند.
▪ هیچوقت شد که فکر کنی در تیم ملی میخواهند خرابت کنند؟
ـ نه. اصلاً. اما بازی برگشت مقابل بحرین قرار بود من فیکس بازی کنم، اما یک ساعت از قبل بازی سیروس رفت جای من بازی کرد.
▪ دلیلش را نپرسیدی؟
ـ نه چون خجالتی بودم. راستش را بگویم فارسیام زیاد خوب نبود و نمیتوانستم صحبت کنم. حتماً باید مترجم کنار دستم بود تا حرفهایم را ترجمه کند.
▪ به همین دلیل است که تا به حال فقط یک مصاحبه بلند داری؟
ـ آره. آن هم به خاطر خواهش علی دایی بود، وگرنه خودم نمیخواستم بروم. خبرنگارها فکر میکردند خودمو میگیرم، اما به خدا اینجوری نبود.
▪ پس مشکل چی بود؟
ـ همان داستان فارسی صحبت کردن من. تازه خجالتی هم بودم. عادل فردوسیپور آمده بود اردوی تیم ملی تا مرا ببرد برنامه ۹۰، اما قبول نکردم، چون خجالتی بودم. ولی الان همه راحت میروند برنامه عادل.
▪ شد که روزنامهای به تو پیشنهاد بدهد که در ازای گرفتن پول از تو تعریف کند؟
ـ آره اما من قبول نکردم، چون میخواستم با بازی خوبم، خودم را به مردم نشان بدهم.
▪ قبول داری دوره اوج فوتبال تو خیلی کوتاه بود؟
ـ این هم از بدشانسی من است. در استقلال که حقم را خوردند. من آس صنعت نفت بودم، اما وقتی آمدم تهران یک سال ذخیره شدم. بعدش هم که خیلی کم به من بازی میدادند.
▪ مگر با تو مشکل داشتند؟
ـ نمیدانم. اما شاید به خاطر بارسلونا به من بازی نمیدادند. تیم آماتور بارسلونا دنبال من بود و قرار بود بروم آنجا، اما مصدوم شدم و یکی از بهترین شانسهایم را از دست دادم.
▪ بعد هم که قضیه م. خ به وجود آمد.
ـ آن قضیه را روزنامهها بزرگ کردند. اگر روزنامهها این قدر روی این قضیه حساس نبودند، همان موقع همه چیز حل میشد، چون واقعاً هیچ چیز نبود.
▪ ببخشید، اما باور حرفهایت کمی سخت است.
ـ من فقط یک جشن تولد ساده رفتم. مطمئن باشید اگر چیز دیگری بود که من دیگر نمیتوانستم به فوتبال برگردم.
▪ پس آن بحث خانه (...) چه بود؟
ـ بابا من اصلاً خانه نداشتم و در خوابگاه زندگی میکردم. چند روز موبایلم روی پیغامگیر بود و مادر و خواهرم بهم زنگ زدند. آنها هم عربی صحبت میکردند. اما خب خیلیها فکر کردند که از امارات به من زنگ میزنند.
▪ چرا قضیه همان موقع حل نشد؟
ـ روزنامهها قضیه را خیلی بزرگ کردند. من هم که مصدوم بودم و نه خودم رفتم دنبال کارهایم نه باشگاه.
▪ پس الکی قربانی شدی؟
ـ شاید میخواستند من درس عبرتی شوم برای بقیه. خیلیها همان موقع گفتند که دوستان مجاهد او را بردند پارتی، در حالی که اصلاً اینطوری نبود. من فقط رفته بودم جشن تولد.
▪ برخورد مردم که از آن به بعد با تو عوض نشد؟
ـ اصلاً، چون همه میدانند که من بیگناه بودم. میخواهی همین الان با هم برویم در خیابان تا ببینید مردم چطور با من رفتار میکنند. دیروز یک جانباز مرا در خیابان دید گفت هنوز ستارهای.
▪ برای ازدواج هم که مشکلی نداشتی؟
ـ نه. چون خانواده همسرم هم مرا میشناختند.
▪ اما بالاخره این مسئله باعث شد که تو محو شوی.
ـ این موضوع را قبول ندارم، چون من دوباره برمیگردم. تازه مگر به علی کریمی درمورد فوتبالش گیر نمیدهند. خدا وکیلی به نظر شما این حرفها درست است؟
▪ چه زمانی دوباره به اوج بر میگردی؟
ـ با پشتکاری که دارم فکر کنم تا یک سال دیگر تبدیل به ستاره فوتبال ایران شوم. اما برای دیدن مجاهد واقعی باید تا جام جهانی ۲۰۱۰ صبر کنید.
▪ آرزویی داشتی که تا به حال برآورده نشده؟
ـ خیلی. هنوز به فکر بازی در اسپانیا هستم. میدانم که توانایی بازی در آنجا را دارم.
▪ حتماً میخواهی رونالدینیو شوی؟
ـ نه، من که مثل خودم هستم، اما سبک بازیام شبیه فیگو است.
▪ با همبازیهای سابقت در ارتباط هستی؟
ـ یک موقعی با نکونام و هاشمینسب رفت و آمد داشتم، اما الان همه دنبال کار خودشان هستند.
▪ چرا استادیوم نمیروی؟
ـ دیدن فوتبال از تلویزیون راحتتر است. استادیوم هیاهو زیاد دارد.
▪ بازیهای برادرت (احمد) را در استقلال دنبال میکنی؟
ـ بله، فعلاً که بدشانسی آورده و مصدوم است.
▪ حتماً برایش راهنماییهای زیادی داری؟
ـ اگر بتواند راه مرا دنبال کند خیلی خوب است، به شرطی که اسیر حاشیههایی که من شدم نشود، چون نمیخواهم مثل برادرش قربانی شود.
▪ از زندگیات راضی هستی؟
ـ بله. میخواهم با کمک همسرم تحصیلاتم را ادامه بدهم. فعلاً که سیکل دارم، اما هنوز کلی جا برای پیشرفت دارم.
▪ دلت برای قدیمها و شهرت تنگ نشده؟
ـ نه، چون گذشته تمام شده. اما مطمئن باشید که من برمیگردم و بهتر از سابق میشوم.
نویسنده : رامین طبرسی، پویان امیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست