جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

پایگاه اجتماعی و سیاسی زن


پایگاه اجتماعی و سیاسی زن

در اسلام, زنان چون مردان در مسائل اجتماعی, پایگاه و جایگاهی مناسب دارند و از حركتهای اجتماعی و فعالیتهای گروهی ممنوع نگردیدند بلكه طبق تعالیم مسلم قرآنی و حدیثی, مسئولیتهای اجتماعی بسیاری بطور یكسان متوجه مرد و زن است

در اسلام، زنان‌ چون‌ مردان‌ در مسائل‌ اجتماعی، پایگاه‌ و جایگاهی‌ مناسب‌ دارند و از حركتهای‌ اجتماعی‌ و فعالیتهای‌ گروهی‌ ممنوع‌ نگردیدند؛ بلكه‌ طبق‌ تعالیم‌ مسلم‌ قرآنی‌ و حدیثی، مسئولیتهای‌ اجتماعی‌ بسیاری‌ بطور یكسان‌ متوجه‌ مرد و زن‌ است. البته‌ تكلیف‌ «جهاد» ابتدائی‌ و جنگ‌ تهاجمی‌ از زنان‌ برداشته‌ شده‌ است؛ البته‌ تنها جهاد و نه‌ مبارزات‌ دیگر چون‌ مبارزهٔ‌ دفاعی‌ و یا بسیاری‌ از مقدمات‌ یا ملازمات‌ و یا مؤ‌خرات‌ جنگ‌ و جهاد. و این‌ رفع‌ تكلیف، در جهت‌ خدمت‌ به‌ زنان‌ و كرامت‌ ایشان‌ است.

قرآن‌ می‌فرماید: «والمؤ‌منون‌ و المؤ‌منات‌ بعضهم‌ اولیآء بعض‌ یأمرون‌ بالمعروف‌ و ینهون‌ عن‌المنكر و یقیمون‌الصَّلوهٔ‌ و یؤ‌تون‌الزَّكاهٔ‌ و یطیعون‌الله‌ و رسوله‌ اولئك‌ سیرحمهم‌الله‌ ان‌الله‌ عزیزٌحكیمٌ(۱) ‌ ‌ مردان‌ مؤ‌من‌ و زنان‌ مؤ‌من‌ برخی‌ بر برخی‌ ولایت‌ (سرپرستی) دارند به‌ معروف‌ یكدیگر را امر می‌كنند و از منكر باز می‌دارند و نماز می‌گذارند و زكات‌ می‌دهند و از خدا و پیامبرش‌ فرمان‌ می‌برند، خدا اینان‌ را رحمت‌ خواهد كرد. خدا پیروزمند و حكیم‌ است».

در این‌ فرمودهٔ‌ خداوند، زنان‌ چون‌ مردان‌ دارای‌ مسئولیت‌ بزرگ‌ ولایت‌ اجتماعی‌ می‌باشند؛ از اینرو به‌ هدایتگری‌ و امر به‌ معروف‌ و بازدارندگی‌ از زشتیها و ناهنجاریها در همهٔ‌ زمینه‌های‌ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی‌ و حقوقی‌ می‌پردازند. با گستردگی‌ مفهوم‌ «منكر» و «معروف» در اسلام، گسترهٔ‌ دخالتهای‌ اجتماعی‌ زن‌ روشن‌ می‌شود. بنابراین‌ در همهٔ‌ عرصه‌هایی‌ كه‌ مردان‌ می‌توانند دخالت‌ كنند، زنان‌ نیز می‌توانند دخالت‌ كنند مگر موارد استثنائی‌ كه‌ تكلیف‌ سنگینی‌ آن‌ از دوش‌ زنان‌ برداشته‌ و متقابلاً‌ تكالیف‌ مهم‌ دیگری‌ جایگزین‌ آن‌ شده‌ است‌ و مسائل‌ سیاسی‌ و حكومتی‌ در رأس‌ هرم‌ مسائل‌ اجتماعی‌ قرار دارد. ز اینرو می‌نگریم‌ كه‌ در صدر اسلام، زنان‌ در مسائل‌ سیاسی‌ دخالت‌ كردند و در صحنه‌ حضوری‌ روشن‌ داشتند. پیامبر«ص» طبق‌ دستور قرآن‌ كریم، با زنان‌ مستقلاً‌ بیعت‌ می‌كند و بر سر اصول‌ و معیارهایی‌ پیمان‌ می‌بندد و بدینگونه‌ این‌ بدنه‌ از جامعه‌ اسلامی‌ را با مسئولیتهای‌ سیاسی‌ - اجتماعی‌ خویش‌ آشنا می‌سازد: قرآن‌ كریم: «یا ایها النبی‌ اذا جأك‌ المؤ‌منات‌ یبایعنك‌ علی‌ اَن‌ لا‌ یُشركنَ‌ بالله‌ شیئاً‌ ولا یسرقن‌ و لا یزنین‌ و لا یقتلن‌ اولا دهُن‌ و لا یأتین‌ ببهتانٍ‌ یفترینه‌ بین‌ ایدیهن‌ و ارجلهن‌ ولا یعصینك‌ فی‌ معروفٍ‌ فبا یعهُنَّ‌ و استغفر لهن‌ الله‌ ان‌ الله‌ غفورٌ‌ رحیمٌ(۲)‌ ‌ ای‌ پیامبر، اگر زنان‌ مؤ‌من‌ نزد تو آمدند تا بیعت‌ كنند، بدین‌ شرط‌ كه‌ هیچ‌كس‌ را با خدا شریك‌ نكنند و دزدی‌ نكنند و زنا نكنند و فرزندان‌ خود را نكشند و بهتان‌ نزنند و فرزندی‌ را كه‌ از آنِ‌ شوهرشان‌ نیست‌ به‌ او نسبت‌ ندهند و در كارهای‌نیك‌ از تونافرمانی‌ نكنند، با آنها بیعت‌ كن‌ و برایشان‌ از خدا آمرزش‌ بخواه‌ كه‌ خداوند آمرزنده‌ و مهربان‌ است.»

این‌ آیه‌ دربارهٔ‌ بیعت‌ و هم‌ پیمانی‌ زنان‌ با نظام‌ تازه‌ تأسیس‌ حكومت‌ اسلامی‌ در زمان‌ پیامبر«ص» است‌ و این‌ جریان‌ در روز فتح‌ مكه‌ رخ‌ داده‌ است‌ كه‌ چون‌ پیامبر«ص» از بیعت‌ با مردان‌ فارغ‌ شد، زنان‌ نزد پیامبر آمدند و خواستند با او بیعت‌ كنند. در این‌ هنگام‌ این‌ آیه‌ نازل‌ شد و بر دخالت‌ زنان‌ در مسائل‌ سیاسی‌ صحه‌ گذاشت‌ و شرائط‌ هم‌پیمانی‌ با پیامبر«ص» را برشمرد.

دربارهٔ‌ چگونگی‌ این‌ بیعت‌ گفته‌اند كه‌ پیامبر«ص» با زنان، با گفتار وكلام، بیعت‌ می‌كرد و یا اینكه‌ دستور می‌داد ظرف‌ آبی‌ می‌آوردند و خود دست‌ در ظرف‌ فرو می‌برد، سپس‌ زنان‌ دست‌ در ظرف‌ می‌نهادند و بدینگونه‌ پیمان‌ بزرگ‌ رابطهٔ‌ فرد و دولت‌ تحقق‌ می‌یافت‌ و برخی‌ نیز گفتند كه‌ بیعت‌ با زنان‌ در زمان‌ پیامبر«ص» از روی‌ لباس‌ و پوشش‌ بوده‌ است.(۳) در روز غدیر نیز در روایات‌ آمده‌ است‌ كه‌ برای‌ بیعت‌ زنان‌ با امام‌ علی«ع»، ظرف‌ آبی‌ آوردند.

همچنین‌ زنان، در نهضت‌ بزرگ‌ اجتماعی‌ - سیاسی‌ هجرت‌ نیز شركت‌ كردند و مهاجرت‌ آنان‌ چون‌ مردان‌ و بدون‌ هیچ‌ تفاوتی‌ پذیرفته‌ و در وحی‌ شریف، بعنوان‌ پدیده‌ای‌ اصیل، مطرح‌ شد. آنهم‌ در دورانی‌ كه‌ زنان‌ از اكثریت‌ حقوق‌ خویش‌ محروم‌ بودند و حق‌ دخالت‌ در كوچكترین‌ مسائل‌ اجتماعی‌ را نداشتند.

قرآن‌ كریم: «یا ایهاالذین‌ آمنوا اذا جأكم‌ المؤ‌منات‌ مهاجرات‌ فامتحنو هن‌ الله‌ اعلم‌ بایما نهن‌ فان‌ علمتموهُن‌ مؤ‌منات‌ فلاتر جعوهُن‌ الی‌ الكفار...(۴)‌ ‌ ای‌ معاد باوران، چون‌ زنان‌ مؤ‌منی‌ كه‌ مهاجرت‌ كرده‌اند به‌ نزدتان‌ آیند، بیازماییدشان. خدا به‌ ایمانشان‌ داناتر است، پس‌ اگر دانستید كه‌ ایمان‌ آورده‌اند، نزد كافران‌ بازشان‌ مگردانید...»

امتحان‌ زنان‌ مهاجر به‌ این‌ علت‌ بود كه‌ جدایی‌ آنان‌ از خانواده، بخاطر اختلافات‌ خانوادگی‌ یا ناخواهانی‌ با همسرانشان‌ نباشد. چنانكه‌ در شأن‌ نزول‌ آیه‌ در تفاسیر آمده‌ است. امتحان‌ بدینصورت‌ بوده‌ است‌ كه‌ زنان‌ مهاجر سوگند یاد می‌كردند كه‌ مهاجرتشان‌ از ناخواهانی‌ با همسران‌ و دلزدگی‌ از شهر و آبادی‌ و دلدادگی‌ به‌ آبادیهای‌ دیگر و یا مسائل‌ دنیایی‌ نباشد.(۵)

در نهضت‌های‌ اجتماعی‌ دیگر نیز زنان‌ می‌توانند مشاركت‌ داشته‌ باشند و جریانها و حركتهای‌ سالمی‌ برای‌ هدایت‌ جامعه‌ پدید آورند، و یا در نهضت‌های‌ اجتماعی‌ شركت‌ جویند. نهضت‌ عاشورا بهترین‌ نمونه‌ این‌ مشاركت‌ است‌ و در دوران‌ اخیر نیز نقش‌ زنان‌ در نهضت‌ تنباكو است، و در زمان‌ حاضر نقش‌ آفرینی‌های‌ حماسی‌ زنان‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ روشن‌ است.

جز یكی‌ دو مورد در همهٔ‌ مسئولیت‌های‌ اجتماعی‌ نیز زنان‌ می‌توانند شركت‌ كنند. تنها در موضوع‌ امامت‌ است‌ كه‌ وضعیت‌ استثنایی‌ دارد. البته‌ صعود به‌ مقام‌ عصمت‌ و ولایت، كه‌ جوهر اصلی‌ نبوت‌ و امامت‌ است‌ در شأن‌ زن‌ نیز هست، و بعنوان‌ نمونه، بانوی‌ بزرگ‌ حضرت‌ فاطمه‌ «ع» دارای‌ این‌ مقام‌ است؛ لیكن‌ رسالت‌ و امامت‌ اجتماعی‌ كه‌ با دشواریهای‌ طاقت‌فرسایی‌ همچون‌ جنگها و... همراه‌ است، تكلیفی‌ است‌ كه‌ زن‌ از آن‌ معاف‌ شده‌ است.

در مرجعیت‌ تقلید نیز برخی، قیود مرد بودن‌ را شرط‌ نمی‌دانند در صورتیكه‌ زن‌ یا زنانی، شرائط‌ كلی‌ آن‌ را دارا باشند. در آیندهٔ‌ تاریخ‌ و دوران‌ ظهور حضرت‌ مهدی‌ «عج» نیز زنان‌ نقش‌ اجتماعی‌ مهمی‌ دارند و در انقلاب‌ جهانی‌ مهدوی«ع» مشاركت‌ می‌كنند و نخبگانی‌ از ایشان‌ در كادرِ‌ آن‌ انقلاب‌ قرار دارند:

امام‌ باقر«ع»: «...ویجییء والله‌ ثلاثمأهٔ‌ و بضعهٔ‌ عشر رجلاً‌ فیهم‌ خمسون‌ امرأهٔ(۶)...‌ ‌ به‌ خدا سوگند سیصد و سیزده‌ تن‌ از مردان‌ نزد او آیند، كه‌ با آنان‌ پنجاه‌ زن‌ نیز هست...».

این‌ موضوع‌ نقش‌ اجتماعی‌ زنان‌ را در آینده‌ می‌رساند، بویژه‌ با توجه‌ به‌ اینكه‌ هستهٔ‌ نخستین‌ یاران‌ امام‌ موعود «ع»، از فهم‌ و درك‌ و دین‌ باوری‌ و دین‌شناسی‌ ژرفی‌ برخوردارند، و شخصیتهای‌ ممتاز و استثنایی‌ هستند و شركت‌ در این‌ گروه، دانش‌ و بینش‌ و توان‌ فكری‌ و علمی‌ و قدرت‌ روحی‌ ویژه‌ای‌ را می‌طلبد:

امام‌ صادق«ع» - ابوبصیر: «جعلت‌ فداك‌ لیس‌ علی‌ الارض‌ یومئذ مؤ‌من‌ غیرهم‌ (اصحاب‌ المهدی)؟ قال: بلی‌ ولكن‌ هذه‌ التی‌ یخرج‌ الله‌ فیها القائم، و هم‌ النجبأ و القضاهٔ‌ و الحكام‌ و الفقهأ فی‌الدین(۷)... ابوبصیر گوید: به‌ امام‌ صادق«ع» گفتم: فدایت‌ گردم‌ در آن‌ روزگار (روزگار ظهور) مؤ‌منانی‌ جز یاران‌ مهدی«ع» وجود ندارند؟ امام‌ فرمود: آری‌ مؤ‌منانی‌ جز آنان‌ هستند، لیكن‌ آن‌ گروه‌ كه‌ با قائم‌ «ع» هنگامی‌ كه‌ قیام‌ می‌كند كار می‌كنند نجیبان‌ و قاضیان‌ و حكم‌گزاران‌ و فقیهان‌ و دین‌شناسانی‌ هستند...»

براساس‌ ضرورت‌ آمادگی‌ برای‌ دوران‌ ظهور دست‌ كم‌ در جامعهٔ‌ منتظرِ‌ زنان‌ پیش‌ از ظهور باید در پهنه‌ ژرف‌شناسی‌ دین‌ (تفقه‌ و فقاهت) و درك‌ درست‌ از مدیریتهای‌ اجتماعی‌ و زمامداری، گام‌ بگذارند و آمادگیها و تناسبهایی‌ در این‌ سطح‌ در خویش‌ پدید آورند، تا بتوانند در آن‌ دگرگونی‌ و انقلاب‌ بزرگ‌ جهانی‌ شركت‌ كنند.

در قضاوت‌ زنان‌ نیز انظار گونه‌ گونی‌ ارائه‌ شده‌ است‌ و گرچه‌ گروهی‌ از فقها این‌ منصب‌ را برای‌ زن‌ روا نمی‌دانند، برخی‌ این‌ موضوع‌ را اجماعی‌ نیز پنداشتند؛ لیكن‌ پاره‌ای‌ از فقهای‌ گذشته‌ و زمان‌ حاضر، قضاوت‌ زن‌ را مجاز می‌دانند. از گذشتگان‌ چون‌ مقدس‌ اردبیلی‌ كه‌ ایشان‌ ممنوعیت‌ كلی‌ قضاوت‌ زن‌ را درست‌ نمی‌داند و اجماع‌ را نیز منكر است.

دلیل‌ دیگر مخالفان، حدیث‌ امام‌ صادق‌ «ع» است: امام‌ صادق‌ «ع» - ابی‌ خدیجه: بعثنی‌ ابوعبدالله‌ الی‌ اصحابنا، فقال: قل‌ لهم: ایاكم‌ اذا وقعت‌ بینكم‌ حضومهٔ‌ او تداری‌ فی‌ شی‌ من‌ الاخذ و العطأ ان‌ تحاكموا الی‌ احد من‌ هولأ الفساق، اجعلوا بینكم‌ رجلاً‌ قد عرف‌ حلالنا و حرامنا، فانی‌ قد جعلته‌ علیكم‌ قاضیا، و ایاكم‌ ان‌ یخاصم‌ بعضكم‌ بعضاً‌ الی‌ السلطان‌ الجائر(۸)‌ ‌ ابی‌ خدیجه‌ می‌گوید: امام‌ صادق‌ «ع» مرا با این‌ پیام‌ نزد شیعیان‌ فرستاد كه: مبادا هنگام‌ درگیریها یا اختلافهای‌ مالی‌ برای‌ قضاوت‌ نزد این‌ قاضیان‌ فاسد بروید، بلكه‌ مردی‌ را كه‌ حلال‌ و حرام‌ (احكام) ما را می‌شناسد میان‌ خود تعیین‌ كنید كه‌ من‌ او را برای‌ شما حاكم‌ و قاضی‌ قرار دادم‌ و بپرهیزید از اینكه‌ برای‌ امر قضاوت‌ به‌ حاكم‌ ظالم‌ رجوع‌ كنید».

نزد برخی‌ فقهأ، مسلم‌ نیست‌ كه‌ این‌ «رجل»، منظور جنس‌ نرینه‌ باشد؛ بلكه‌ بسا منظور، فرد انسانی‌ است‌ كه‌ به‌ این‌ مرحله‌ از درك‌ و دریافت‌ دینی‌ رسیده‌ باشد و در احادیث‌ حلال‌ و حرام‌ و قوانین‌ استنباط‌ شده‌ از آن، صاحب‌ درایت‌ و تشخیص‌ باشد.

بسیاری‌ از تعبیرها یا خطابها كه‌ به‌ جنس‌ مذكر است، خطاب‌ عام‌ و به‌ انسان‌ متوجه‌ است. خطابها بیشتر به‌ مردان‌ است، چون‌ مردان‌ در جامعه، حضور آشكارتر و روشنتری‌ داشتند و به‌ آنان‌ بیشتر دسترسی‌ بوده‌ است. بنابراین‌ در اینگونه‌ احكام، جنسیت‌ شرط‌ نیست؛ بلكه‌ قضیهٔ‌ خارجیه‌ است. از مجموع‌ حدیث‌ نیز این‌ موضوع‌ روشن‌ می‌شود كه‌ بیشترین‌ حساسیت‌ و تاكید در كلام‌ امام‌ بر داوری‌ حاكمان‌ ظلم‌ و قضاوت‌ آنان‌ است.

▪ در حدیث‌ بر دو محور تاكید شده‌ است:

۱) قاضی، اهل‌ حق‌ و مذهب‌ عدل‌ باشد.

۲) عالم‌ و آگاه‌ به‌ مسائل‌ قضاوت‌ باشد.

پس‌ جهتگیری‌ كلی‌ حدیث، مراجعه‌ به‌ دادگاههای‌ طاغوتی‌ است. بنابراین‌ دلائل‌ قضاوت، شامل‌ هر انسانی‌ می‌شود كه‌ شرائط‌ قضاوت‌ را دارا باشد. علم، تقوا، دقت‌ نظر و قدرت‌ تصمیم‌گیری‌ بدور از احساس‌ و عواطف، شرط‌ لازم‌ است. و برخی‌ فقهأ معتقدند كه‌ قضاوت‌ زن، شرط‌ خاص‌ و دلیل‌ مخصوصی‌ نمی‌خواهد، در صورتیكه‌ شرائط‌ عمومی‌ جواز قضاوت‌ وجود داشته‌ باشد.

حدیث‌ دیگری‌ نیز علیه‌ قضاوت‌ زن‌ مورد استدلال‌ قرار گرفته‌ است. و آن‌ حدیثی‌ است‌ كه‌ شیخ‌ حُر‌ عاملی‌ در «وسائل» بابی‌ را برای‌ آن‌ تشكیل‌ داده‌ است‌ با این‌ عنوان: «باب‌ ان‌ المرئه‌ لاتولی‌ القضأ» و در ذیل‌ این‌ عنوان‌ تنها یك‌ حدیث‌ آورده‌ است‌ بدینسان: پیامبر«ص»: «یا علی، لیس‌ عَلَی‌ المرئهٔ‌ جمعهُٔ... ولا تولی‌ القضأ(۹)...‌ ‌ نماز جمعه‌ بر زنان‌ واجب‌ نیست‌ و قضاوت‌ نیز برای‌ ایشان‌ روا نیست»

فقهأ مزبور می‌گویند كه‌ به‌ این‌ حدیث‌ در مورد نماز جمعه، عمل‌ نكردند و آن‌ را نپذیرفتند و نماز جمعه‌ را بر زن‌ و مرد، لازم‌ دانستند. حال‌ چگونه‌ می‌شود كه‌ فرازی‌ از حدیث‌ پذیرفته‌ نشود، و فراز دیگر آن‌ مقبول‌ باشد. بهر حال‌ استدلال‌ به‌ این‌ حدیث‌ را نیز چندان‌ واضح‌ ندانسته‌اند.

البته‌ اظهارنظر درچنین‌ موضوعاتی، ذوقی‌ و بدون‌ متد اجتهادی‌ و به‌ روش‌ شعارگونه‌ و سلیقه‌ای‌ نباید باشد و بی‌شك، كاری‌ كارشناسانه‌ (فقیهانه) می‌خواهد. كسانی‌ از فقهای‌ معاصر در این‌ زمینه‌ تحقیقاتی‌ عرضه‌ كردند و قضاوت‌ زن‌ را بی‌اشكال‌ دانستند. اما حتی‌ اگر پس‌ از بررسی‌های‌ دقیق‌ فقهی‌ نیز به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدیم‌ كه‌ زنان‌ را از قضاوت‌ در دادگاه، معاف‌ كرده‌اند، نباید آن‌ را توهین‌ و كم‌داشت‌ شأن‌ زن‌ دانست‌ بلكه‌ مسئولیت‌ سختی‌ است‌ كه‌ از دوش‌ ظریف‌ او برداشته‌اند. قضاوت‌ از جمله‌ كارهای‌ بسیار دشوار است. صحنه‌های‌ دادگاهها، مجرمان‌ و جانیان‌ و نوع‌ خلافكاریها، مدعیان، شاكیان‌ و... از یك‌ سو و از سوی‌ دیگر نگرانیهای‌ شدید الاهی‌ و وجدانی‌ در شناخت‌ حق‌ و حكم‌ به‌ عدل، و سرانجام‌ حساب‌ و كتابهای‌ افرادی، كه‌ براستی‌ اعماق‌ وجود آدمی‌ را می‌لرزاند. با توجه‌ به‌ این‌ مسائل، قضاوت، كاری‌ دشوار و خطر آفرین‌ است. و در تعالیم‌ ما دراین‌باره‌ تعبیرهایی‌ بسیار كوبنده‌ روایت‌ شده‌ است، كه‌ هر كسی‌ اندكی‌ آنها را بنگرد برای‌ او بسیار دشوار است‌ در این‌ میدان‌ گام‌ گذارد.

‌‌دكتر فاطمهٔ‌ فكور

‌پی‌نوشت‌ها :

۱- سورهٔ‌ توبه‌ ۹/۷۱.

۲- سورهٔ‌ ممتحنه‌ ۶۰/۱۲.

۳- مجمع‌ البیان‌ ۹/۲۷۶.

۴- سورهٔ‌ ممتحنه‌ ۶۰/۱۰.

۵- مجمع‌البیان‌ ۹/۲۷۳. و مجمع‌الفائدهٔ‌ و البرهان‌ فی‌شرح‌ ارشاد الاذهان‌ ۲/۱۵ وسائل‌ ۱۸/۱۰۰.

۶- تفسیر عیاشی‌ ۱/۶۵؛ عصر زندگی‌ /۷۵.

۷- عصر زندگی‌ / ۱۰۴: به‌ نقل‌ از وز در منتخب‌ الاثر»/ ۴۵۸.

۸-وسائل‌ ۱۸/۱۰۰

۹- وسائل‌ الشیعه‌ ۱۸/۹۶.

۱۰- كافی‌ ۷/۴۰۷

۱۱- وسائل‌ ۱۸/۵۲۸ - تهذیب‌ ۱۰/۱۵۰.

۱۲- مجمع‌ البحرین‌ ۲/۲۲۴؛ چاپ‌ دفتر نشر فرهنگ‌ اسلامی.

۱۳- الحیاهٔ‌ ۱/۷۰؛ با گردانیدهٔ‌ فارسی.

۱۴- كفایه‌ الاصول، جلد ۱"مباحث‌امر".

۱۵- لذات‌ فلسفه/۱۵۸، ویل‌ دورانث‌

۱۶- شوك‌ آینده/۲۴۹-۱۳۹؛ الوین‌ تافلر.

۱۷- موج‌ سوم/۲۸۹ و ۳۹۶؛ الوین‌ تافلر.

۱۸- شوك‌ آینده/۲۴۰؛ الیون‌ تافلر.

۱۹- شوك‌ آینده/ ۲۵۸ و ۲۵۹؛ الوین‌ تافلر.

۲۰- شوك‌ آینده‌ / ۲۵۸ و ۲۵۹؛ الوین‌ تافلر.

۲۱- به‌ سوی‌ تمدن‌ جدید / ۱۲ - ۱۳؛ الوین‌ تافلر

۲۲- لذات‌ فلسفه‌ / ۱۴۹.

۲۳- سوره‌ روم‌ ۳۰/۲۱

۲۴- لذات‌ فلسفه‌ / ۲۴۷.

۲۵- انسان‌ موجود ناشناخته/ ۳۱۴ و ۱۰۳.

۲۶- لذات‌ فلسفه‌ / ۱۵۴ و ۱۴۹.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید