جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

محاسبه اعمال شرط خودسازی


محاسبه اعمال شرط خودسازی

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون ای کسانی که ایمان آورده اید از مخالفت خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند نیز آنها را به خودفراموشی گرفتار کرد, آنها فاسقانند حشر ۱۸ ۱۹

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند نیز آنها را به "خودفراموشی" گرفتار کرد، آنها فاسقانند"(حشر/۱۸-۱۹).

آیه شریفه فوق الذکر به یکی از شرایط لازم و اساسی خودسازی یعنی "محاسبه اعمال" اشاره دارد. "محاسبه اعمال" یکی از مراحل مهم تهذیب نفس، بعد از مشارطه و مراقبه است. مراد از محاسبه اعمال این است که انسان بر اعمال و رفتار و نیاتش، اشراف و کنترل دائم داشته باشد و در هر شب و روز به سنجش و ارزیابی اعمال خویش بپردازد تا برایش روشن گردد که تا چه اندازه، رفتار و کردارش مطابق موازین الهی و خواست خدا بوده است. اگر در طاعت الهی توفیق داشته، ضمن شکر و حمدالهی از خداوند توفیقات بیشتر طلب نماید، همچنین تلاش کند در روزهای دیگر نیز همان مسیر سالم و صحیح را ادامه دهد و اگر مرتکب خطا و گناهی شده، طلب آمرزش نموده، سعی کند با انجام اعمال نیک، گناهان و لغزش‌های خویش را تدارک نماید. ‏

محاسبه و مراقبه نفس، به‌قدری برای انسان لازم است که امیرالمومنین علی (ع) آن را عامل رستگاری و سعادت انسان دانسته: "هر کس به محاسبه نفس خویش بپردازد، برنده و رستگار است و هر کس از آن غفلت ورزد، زیانکار می‌باشد"(۱) و می‌فرماید: "میوه درخت محاسبه، اصلاح نفس است"(۲). همچنین ایشان خطاب به امام حسن مجتبی (ع) می‌فرماید: "ای فرزندم، برای مؤمن سه ساعت است: ساعتی که در آن خدایش را مناجات می‌کند، ساعتی که در آن به محاسبه نفسش می‌پردازد و ساعتی که در آن میان نفسش و لذت نفسش خلوت می‌کند که در چه مسیری به کار رفته است"(۳).‏

پیامبر اکرم (ص) نیز در سفارشات خود به ابوذر، با تاکید بر اهمیت محاسبه اعمال، رسیدگی به اعمال در این دنیا را موجب راحتی حساب در روز قیامت معرفی نموده است: "ای ابوذر، به حسابت رسیدگی کن، پیش از آنکه به حسابت رسیدگی کنند، تا فردا محاسبه بر تو آسان گردد، خویشتن را بسنج پیش از آنکه تو را بسنجند و برای عرضه به پیشگاه خداوند، در روز رستاخیز آماده باش که هیچ چیز بر خداوند پنهان نمی‌ماند"(۴). مطابق این روایت شریف، کسی که به محاسبه و سنجش اعمال خویش همت گمارد، روزی که همه کردار پنهان و آشکار او بر خداوند عرضه می‌گردد، سبکبار است، چرا که او در پرتو محاسبه اعمال، در صدد علاج لغزشها و انحرافات اخلاقی و رفتاری خود برآمده و گناهان و کاستی‌های اخلاقی و رفتاری خویش را جبران کرده است؛ اما آن کس که به محاسبه و سنجش اعمالش نپرداخته، در روز رستاخیز قطعا‍ دچار حسرت و پشیمانی خواهد شد. ‏

نظر به نقش و اهمیت محاسبه اعمال در تهذیب نفس، امام کاظم (ع) می‌فرمایند: "از ما نیست کسی که هر روز به حساب اعمال خود، رسیدگی نکند، پس اگر عمل نیکی انجام داده، از خداوند زیاد شدن اعمال خیر را طلب کند و اگر گناه و کار بدی مرتکب شده از خداوند آمرزش بخواهد و به سوی او بازگشت کند"(۵). پیامبر اکرم (ص) نیز به اصحابشان فرمودند: "آیا شما را به زیرک‌ترین زیرکان و نادان‌ترین نادانان خبر ندهم؟ اصحاب گفتند: بله ای رسول خدا، حضرت فرمود: زیرک‌ترین انسانها کسی است که به حساب نفس خویش رسیدگی کند و برای پس از مرگ خویش عمل کند و احمق‌ترین احمق‌ها کسی است که تابع هوای نفس خود باشد و پیوسته آرزوهای خود را از خداوند درخواست کند"(۶).‏

از جمله فواید محاسبه نفس آن است که وقتی انسان به لغزش‌های خود پی برد، فوراً آنها را جبران می‌کند و نمی گذارد آثار آنها در روحش باقی بماند. اگر انسان به محاسبه اعمال خویش نپردازد، متوجه نمی‌شود که چقدر گناه و نافرمانی کرده است. وقتی انسان به گناهان خود توجه نکند، آن گناهان در روح او اثر می‌گذارند و با هر گناه، نقطه سیاهی در دل او ایجاد می‌شود، تا جایی که با افزایش گناهان سیاهی و تاریکی، دل را فرا می‌گیرد؛ همچنانکه امام صادق (ع) فرمودند: "هر گاه شخص گناهی کند، در دلش نقطه سیاهی برآید، پس اگر توبه کند محو شود و اگر بر آن گناه بیفزاید، آن سیاهی فزونی گیرد تا بر دلش چیره گردد و هرگز رستگار نشود"(۸). پس بنابراین بزرگترین عیب و زیان غفلت از محاسبه نفس، این است که آثار گناه در روح باقی می‌ماند و روز به روز انسان آلوده‌تر گشته، قلبش ظلمانی‌تر و تاریکتر می‌گردد و بیشتر از خدا دور می‌شود.‏

صاحب نظران علم اخلاق برآنند که بخش‌های آغازین علم اخلاق را آشنایی با رذایل اخلاقی و راه‌های زدودن آنها تشکیل می‌دهد؛ انسان، نخست باید رذایل اخلاقی و نفسانی را شناسایی و آنها را دفعاً یا رفعاً طرد کند به این معنا که اگر ندارد، بکوشد به آنها مبتلا نشود و اگر به آنها آلوده است، تلاش کند آنها را برطرف کند که این همان معنای محاسبه اعمال است. آشنایی با رذایل اخلاقی برای طبیب روح، درست مانند آشنایی با سموم برای طبیب جسم لازم و سودمند است؛ تا خود به آنها مبتلا نشود و به دیگران نیز هشدار دهد تا به آن دچار نشوند و اگر دچار شدند، راه درمان را به آنان نشان دهد و آنان را درمان کند. از این رو بسیاری از بزرگان علم اخلاق گفته‌اند: ترک رذایل و اجتناب از آن تخلیه، یعنی خالی کردن نفس از رذایل اخلاقی است و بر تحلیه، یعنی آراستن نفس به زیورهای فضایل اخلاقی، مقدم است. این سخن گرچه تام است؛ ولی باید توجه کرد که تخلیه از رذایل با تحلیه به فضایل کاملاً فرق دارد؛ زیرا فضایل در نهاد آدمی ریشه‌دار است، لیکن رذایل، امری عارضی است؛ در حالی که انسان از نظر علوم حصولی، نادان به دنیا آمده است: "و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئ"(نحل، ۷۸) در علوم حضوری و شهودی مانند معرفت حق و اسماء و تعینات او با سرمایه فطرت توحیدی آفریده شده است: "فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها"(روم، ۳۰) در زمینه مسائل عملی نیز چنین است. هنگامی که روح انسان به بدنش تعلق گرفت، اگر چه منزه از رذایل اخلاقی بود ولی تهی از فضایل نبود؛ بلکه با فضایل گرایش به حق آفریده شد که از آن به فطرت توحیدی یاد می‌شود: "و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها"(شمس، ۷-۸) بنابراین، روح انسان در عین حال که ملهم به فجور و تقواست گرایش به تقوا هم دارد؛ در نتیجه اگر این رذایل عارضی زدوده شود، آن فضایل فطری، شکوفا می‌گردد و خود را بهتر نشان می‌دهد و در عین حال انسان می‌تواند آن را تحصیل و تکمیل کند.

در فن اخلاق، غفلت به عنوان مانع و بیداری به عنوان شرط لازم تهذیب نفس و سیر و سلوک شمرده شده است. مقدمه واجب سیر و سلوک آن است که انسان توجه کند که ناقص است و باید کامل شود و مسافر است و به زاد و راحله و راهنما نیاز دارد و بدیهی است که اگر کسی غافل باشد و نداند مسافر است، در جای خود می‌ماند.

کسی که عازم سفر است اگر نداند که مسافر است و حرامی و راهزن در کمین اوست، اگر بخوابد، یقیناً گرفتار غارت راهزنان خواهد شد و اگر نخوابد و حرکت کند، به مقصد می‌رسد. شیطان صریحاً گفت من در کمینم: "لاقعدن لهم صراطک المستقیم"(اعراف، ۱۶) کسی که بداند مسافر است، قهراً به فکر حرکت است و اگر مسافر به فکر حرکت باشد، به فکر تحصیل زاد و توشه مطابق با مسیر و مقصد خواهد بود. در تعبیرات دینی از کسانی که اهل سیر و سلوک نیستند به عنوان خوابیده یا مست یاد می‌شود. مست کسی است که مِی، عقلش را پوشانده است و بنابراین، جوانی و یا مقام و غرور و مال هم از آن جهت که چهره عقل را می‌پوشاند و نمی‌گذارد انسان بیدار شود و حرکت کند مست کننده است. به هر تقدیر، کسی که نداند ناقص است و کاملی باید او را تکمیل کند و یا نداند نیازمند است و بی‌نیازی باید نیازش را رفع کند و یا نداند مسافر است و باید حرکت کند، او در خواب است و سهمی از اخلاق ندارد و در حالت خواب هم می‌میرد و در همان حال او را به جایی که نمی‌خواهد، می‌برند؛ چون حرکت ضروری و یقینی است: "و ما جعلنا لبشر من قبلک الخلد افائن مت فهم الخالدون"(انبیاء، ۳۴) هیچ کس در نشئه طبیعت، آرام نیست و نمی‌آرمد؛ زیرا دنیا آرامگاه نیست؛ چنانکه برزخ و قبر نیز آرامگاه نیست.به هر تقدیر، کسی که نداند ناقص است و کاملی باید او را تکمیل کند و یا نداند نیازمند است و بی‌نیازی باید نیازش را رفع کند و یا نداند مسافر است و باید حرکت کند، او در خواب است و سهمی از اخلاق ندارد در مناجات شعبانیه نیز در باره بیداری از خواب غفلت آمده است: "الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک؛ خدایا! من غافل بودم و هیچ توفیق حرکت نداشتم مگر آن‌گاه که تو مرا بیدار کردی"؛ اما برای این بیداری، تلاش و کوشش لازم است.

پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است.

علی مهدوی