چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
قطعه ساز خصوصی چین نفوذ در بازارهای جهانی
آمار خرید خودرو در چین به یمن اقتصادی قوی و كاهش قیمت خودرو، رو به افزایش است. تنها ۴/۲ درصد از چینیها صاحب خودرو هستند و این مقدار بسیار كمتر از آمار كشورهای پیشرفته یا در حال توسعه است.در سال ۲۰۰۵، كل مالكیت خودرو در چین به ۳۰ میلیون میرسد در حالی كه ۱۰۰ میلیون شهروند چینی گواهینامه رانندگی دارند. طبق گزارش مقامات دولتی، ارزش صنعتی خودروسازی در چین یك تریلیون دلار برآورد میشود. در ۱۰ الی ۲۰ سال آینده چین بازار خودروسازی جهانی را تحتتاثیر خود قرار خواهد داد. با پیشبینی ۲۰ درصد رشد سالانه فروش تا سال ۲۰۰۷، چین بعد از آمریكا و ژاپن، در آستانه تبدیل شدن به سومین بازار بزرگ خودروی جهان قرار دارد. كارخانهای كه به نظر میرسد به خوبی میتواند از این رشد استفاده كند، كارخانه وانكسیانگ (Wanxiang)، بزرگترین سازنده قطعات خودرو در چین است. این كارخانه جزء ۵۰۰ كارخانه مهم چین به حساب آمده و گواهی ISO۹۰۰۲ را داراست. در صنعت تولید قطعات خودرو، "وانكسیانگ" تامینكننده معتبر یاتاقان، قفل كاردان۱ و اتصالات CV برای بیش از ۴۰ كشور دنیاست. با داشتن ۴۰۰۰۰ كارمند و حجم سالانه معادلات معادل ۲/۴ میلیارد دلار، این كارخانه به یكی از بازیگران اصلی تجارت چین و آمریكا تبدیل خواهد شد. سایت اینترنتی این كارخانه، اطلاعات جامعی پیرامون تاریخچه و فعالیتهای "وانكسیانگ" در اختیار مراجعهكنندگان قرار میدهد: www.wanxiang.com "وانكسیانگ" در سال ۱۹۶۹ با سرمایهای حدود ۵۰۰ دلار به عنوان تعمیرگاه دوچرخه و تراكتورهای كشاورزی تاسیس شد، اما امروزه دومین كارخانه خصوصی بزرگ در چین محسوب میشود. در حال حاضر "وانكسیانگ" واقع در استان ژیجیانگ، ۱۰۰ كارخانه مربوط به قطعات خودرو، واقع در چین یا دیگر كشورهای خارجی را كنترل كرده یا سهامدار آن است. سال گذشته، درآمد آنها، ۱۶۵ میلیون دلار، سود فروش آنها پیش از مالیات ۸/۱ میلیارد دلار و شامل ۳۸۰ میلیون دلار از صادرات یا تولید قطعه در خارج از كشور است. این مجموعه، ۳۱۸۰۰ كارمند داشته كه ۹۲۰ نفر آنها در اروپا و آمریكا مشغول به كار هستند. اما رقابت در عرصه جهانی گسترده است. اشباع جهانی ظرفیت تولید، خودروسازان را مجبور كرده است تا برای كاهش قیمت به تامینكنندگان قطعات فشار آورند. در چین، از سال ۲۰۰۱ هفت كارخانه جدید وارد بازار خودرو شدهاند. سرمایهگذاری خارجی كارخانههای خودروسازی تا ۶۰ درصد كاهش یافته و بنابراین فشار خودروسازان برای كاهش قیمتها افزایش مییابد. اگرچه "وانكسیانگ" نسبت به رقیبان غربی خود از نیروی كار ارزان سود میبرد، اما آنها هم مزیتهای خود را دارند مانند تكنولوژی پیشرفتهتر و حجم بزرگتر. اما موسس "وانكسیانگ" آقای "لو گانكیو" فرصتهای جدیدی در مواجهه با این مشكلات میبیند. در چند سال گذشته، وی با خرید شركتهای قطعهساز اروپایی و آمریكایی، اختلاف و شكاف موجود در فناوری، بازار و مارك كارخانه خود را پر كرده است. به منظور بهرهبرداری تجاری مطلوب با سود بالاتر و برگشت سرمایه به هسته تجارت قطعات خودرو، آنها سهام برخی شركتهای خدماتی را نیز خریدهاند. علاوه بر آن، لو به دنبال ساخت خودرویی كامل در این كارخانه با مارك خود "وانكسیانگ" است تا موتور سوددهی كارخانه را روشن كند. بخش مهم استراتژی وی، توسعه خودروی برقی است كه امید میرود روزی بتواند مشكل آلودگی هوا و مصرف بالای سوختهای فسیلی را حل كند. البته لو هنوز هم به تجارت قطعات خودرو وفادار است: "تا وقتی خودرویی در دنیا تولید میشود، ما قطعات آن را خواهیم ساخت." به گفته "لو"، اولین اتفاقی كه تجارت آنها را تحتتاثیر قرار داد، كاهش چشمگیر تعداد قطعات تولیدی كارخانه در دهه هشتاد بود. صنایع تولیدی كل كشور در حال بازسازی بودند و تمركز این موضوع نیز روی تشكیلات دولتی بود، اما كارخانه او جزو آنها نبود و اصلاً درنظر گرفته نشد. با این وجود، او تصمیم گرفت تا از این فرصت برای تغییر و بازسازی كارخانه، استفاده كند. او میگوید: "ما استراتژیهای گذشته خود را كه ناشی از مشكلات اقتصادی دهه ۷۰ بود، كنار گذاشتیم. در آن زمان محصولات مختلفی تولید میكردیم: قطعات ریختگی، لوله، مته و تجهیزات كشاورزی.كارخانه روی همه آنها خط كشید. تصمیم گرفتیم تمام منابع انسانی، مالی و مادی خود را روی قفل كاردان متمركز كنیم. هزینهها كاهش و كیفیت افزایش یافت و تاثیر آن روی مصرفكنندگان بسیار گسترده بود."در آن زمان، كارخانه جزو ۵۶ سازنده قفل كاردان بود و اكنون یكی از ۳ سازندهای است كه هنوز فعالیت میكنند. آنها به تدریج فناوری، محصولات و بازار خود را توسعه دادند و اكنون یك كارخانه برجسته و بانفوذ در صنعت به حساب میآیند كه هرچیز از قطعه خودرو گرفته تا قطعات سیستمهای مختلف را تولید میكنند. دومین اتفاق مهم در تاریخ كارخانه مربوط به سال ۱۹۸۴ و ورود "وانكسیانگ" به بازار آمریكا میشود. ورود به بازار خارجی نقطهعطفی برای آنها محسوب میشد. آنها تجربه و اكتشاف حقایق تازه را آغاز كرده و به تعبیر خود "لو" قدمها را تند كرده و سود بردند. آنها مردم و محصولاتشان را به دنیا معرفی كرده و با نگاهی ریزبینانه به دنیا، كاستیهای خود را كشف كردند. در آن زمان، سیاست دولت آنها را برای كار در خارج از چین منع كرده و به آنها اجازه نمیداد تا از مملكت پول خارج كرده یا حتی مردم را از كشور خارج كنند. آنها بسیار تلاش كردند تا بتوانند راهی اقتصادی برای ورود به بازار جهانی پیدا كنند و وقتی موفق شدند محصولات خود را به دنیای بیرون عرضه كنند، متوجه شدند كه چقدر فاصله آنها با دنیای بیرون از چین زیاد است. واقعاً بسیار متعجب شده بودند. فكر میكنید عكسالعمل آنها چه بود؟ محصولات غیرپیچیده، تجهیزات قدیمی و كارمندان بدون بازده را حذف كرده و تجهیزات دقیق وارد كردند. مجموعهای از افراد مستعد را جمعآوری كرده و روی تولید محصولات با كیفیت متمركز شدند. با بهبود ظرفیت كلی كارخانه، برنامهریزی برای پیشرفتهای بعدی آغاز شد. اكنون آنها مالك، سهامدار یا موسس ۳۰ شركت در ۸ كشور دنیا هستند: آمریكا، انگلیس، آلمان، كانادا و استرالیا و از این تعداد مالكیت انحصاری بیش از ۱۸ شركت، از آن كارخانه است. آنها محصولات خود را به خودروسازان برتر جهان چون جنرالموتورز و فورد میفروشند؛ برنامههایی هم برای عقد قرارداد با كارخانههای بوش و دلفی دارند. آقای لو شعار شركت را اینگونه بیان میكند: " برای مصرفكننده ارزش قائل باش، برای سهامدار سود، برای كارمند آینده و برای جامعه كامیابی داشته باش." و میافزاید:" برای رسیدن به چنین ایدهآلی، ماموریت كارخانه خود را (اضافه كردن یك صفر جلوی درآمد كارخانه در هر ده سال) تعریف كردهایم". در دهه هفتاد، درآمد روزانه كارخانه حدود ۱۲۰۰ دلار بود و اكثر كارگران در سال حدود ۱۲۰۰ دلار میگرفتند. در دهه هشتاد، این درآمد به ۱۲۰۰۰ دلار در روز رسید و درآمد سالانه كارگران نیز به ۱۲۰۰۰ دلار افزایش یافت. در دهه نود، درآمد كارخانه ۱۲۰۰۰۰ دلار در روز شد و بالاترین درآمد كارگران نیز در سال به ۱۲۰۰۰۰ دلار رسید. "لو" میگوید: "میخواهیم در سال ۲۰۰۹، وقتی كارخانه چهلساله میشود، درآمدی معادل ۱۲۰۰۰۰۰ دلار در هر روز داشته و بیشترین درآمد سالانه كارگرانمان نیز به ۱۲۰۰۰۰۰ دلار برسد." این مرد دیدگاه مدیریتی قابل توجه و علمی دارد. در ایران چند درصد از مدیران، كارگران خود را در سود شركت سهیم میكنند؟ امروزه همه مدیران كشور، حداقل در سطح نظری و ایدهپردازی میدانند كه این كار چقدر در ایجاد انگیزه و بالا بردن بهرهوری كارگران و پیوند اهداف كارگر و كارخانه، مفید میباشد اما چند نفر، این قانون مدیریتی را با بیان آشكار میزان سهم كارگران از درآمد شركت، رعایت میكنند؟ پاسخ این سوال چندان رضایت بخش نیست.به عقیده آقای لو اگر همه كارگران و كارمندان كارخانه اهداف كارخانه را به اهداف خود نزدیك كنند، دیگر قادر خواهند بود مانند صاحبان كارخانه فكر كنند، مانند آنها زندگی كرده و مانند آنها مسئولیتپذیر باشند و بالاخره مانند آنها لذت مالك بودن بر چیزی را تجربه كنند. او معتقد است: باید در تجارت راستگو و مرد عمل بود. هیچ وقت نباید بیشتر از آنچه كه در توان داریم ادعا داشته باشیم. باید قدم به قدم پیش رفت. یك اینچ تولید كن و با یك اینچ زندگی خود را بهبود ببخش. در برابر كارمندان باید در حرف و عمل ثابت قدم بود. وقتی اعتبار كارخانه از بین رفت، حتی اگر بهترین هم باشد مانند خانهای كه از تركههای سست چوب ساخته شده باشد، فرو خواهد ریخت؛ اصلاً فرقی نمیكند كه چقدر محصولاتش مرغوب و فناوریش پیشرفته باشد. به طور كلی بعضی از مزیتهای كارخانه "وانكسیانگ" عبارتند از: هزینه تولید ارزان، داشتن گواهینامههای تضمین كیفیت QS۹۰۰۰,ISO۹۰۰۰, Association Technologie Nouvelle De France (E.F.C) و حمایت دولت به دلیل درآمد ۲ میلیارد دلاری (و البته نه سود) این كارخانه و موقعیت ممتاز این كارخانه در چین به عنوان دومین كارخانه بزرگ خصوصی . نمودار درآمد سالانه و درصد بازگشت سرمایه نشانگر پیشرفت چشمگیر كارخانه در عرصه مبادلات جهانی است. خلاصهای از بیوگرافی "لو" موسس این كارخانه به نقل از سایت www.mckinseyquarterly.com از نظرتان میگذرد:آقای لو گانكیو، متولد ژانویه سال ۱۹۴۵ ، دارای چهار فرزند،موسس و مدیر كارخانه از سال ۱۹۶۵ است.تحصیلات: رها كردن تحصیلات در نوجوانی به دلیل مشكلات مالی، دریافت دكترای افتخاری از دانشگاه علم و صنعت هنگكنگ. یكی از رویاهای لو داشتن خودرویی با مارك وانكسیانگ است. وی معتقد است اگر او این آرزو را تحقق نبخشد، پسرش تحقق خواهد بخشید، اگر او نیز نتواند، نوهاش موفق خواهد شد. با تلاش چند نسل بالاخره روزی این رویا به تحقق خواهد پیوست. دلیل اینكه اكنون خودرو تولید نمیكنیم، فقدان منابع مالی كافی و منابع انسانی كارآمد است. به نقل از سایت www.mckinseyquarterly.com "لو" توجه خود به خودروهای برقی را اینگونه توجیه میكند: در گذشته خودروها كالاهای تجملاتی به حساب میآمدند اما در حال حاضر، تبدیل به نیازی ضروری شدهاند. وقتی به خودروهای امروزی نگاه میكنم، دو مشكل توجه مرا جلب میكند: یكی آلودگی و دیگری انرژی. میخواهیم مسیری را انتخاب كنیم كه نه تنها مشكل انرژی را حل كنیم، بلكه از دست آلودگی محیط زیست نیز راحت شویم. معتقدم كه باید خودروهای برقی توسعه یافته و جایگزین خودروهای امروزی شوند كه هم آلودگی ایجاد میكنند و هم انرژی فسیلی را مصرف میكنند. البته این موضوع نیاز به تلاشهای بسیار دارد. ابتدا باید گروهی از افراد متخصص را تربیت كنیم. ۵ الی ۶ درصد از درآمد حاصل از بخشهای دیگر به این پروژه اختصاص خواهد یافت. مشكل امروزی چنین خودروهایی قیمت بالا و ظرفیت پایین باتری است. رانندگان خودروهای برقی باید بعد از مسافت كوتاهی باتری خود را شارژ كنند، باید بتوانیم ظرفیت شارژ باتری را به حدی برسانیم كه حداقل تا ۴۰۰ كیلومتر یا بیشتر شارژ داشته باشد. اگر قیمت چنین خودروهایی ۱۰ درصد بیشتر از خودروهای امروزی باشد، مردم خواهند توانست آنها را بپذیرند؛ اما فعلاً قیمت خودروهای برقی خیلی بالا است، به همین دلیل است كه این بازار رونق نگرفته است. خودروهای هیبریدی تجاری شدهاند و در جاهایی مثل آمریكا مورد توجه قرار گرفتهاند؛ اما تا به حال هیچكس مشكل تولید باتریهای مادامالعمر یا افزایش سرعت یا شتاب خودرو را به طور تجاری و عملی حل نكرده است. بنابراین ما میتوانیم اولین گروهی باشیم كه این تكنولوژی را تجاری میكنیم. ایدهپردازی این مدیر چینی برای آینده كارخانه، جالب و آموزنده است؛ وی به دنبال فعالیتهایی است كه هنوز جنبه عملی نداشته و برای كارخانههای بزرگ دنیا هم درحد یك رویا هستند، اما میخواهد روی آنها سرمایهگذاری كند تا شاید بتواند زودتر از آنها به این مهم دست یابد. جسارت این مدیر قابل تحسین است. اختصاص دادن بخش مشخصی از درآمد كارخانه روی تحقیقاتی این چنین كه صنعت را دگرگون خواهد كرد و البته سرمایهگذاری طولانی مدت به حساب آمده و نیاز به زمان زیادی دارد تا به نتیجه برسد، هنوز در مدیران ما دیده نمیشود. هرچند نسبت به گذشته توجه به تحقیقات بسیار افزایش یافته است، اما مسئله اینجاست كه پروژههای تحقیقاتی طولانی مدت و ریسكپذیر نوعی هزینه محسوب میشوند نه سرمایهگذاری. به هر حال امید میرود استعدادهای ایرانیان دست كم گرفته نشده و به طور جدی روی آنها سرمایهگذاری شود و این مهم تنها روزی عملی خواهد شد كه مدیران ما باور داشته باشند ما میتوانیم در صنعت پیشرو بوده و مثلاً اولین خودروی برقی تجاری را به جهان عرضه كنیم اما این كار نیازمند سرمایهگذاری روی نیروهای متخصص و جدی گرفتن دانشمندان جوان كشور است.
پاورقی:
۱. وقتی یك خودرو در جاده در دستانداز قرار میگیرد، قفل كاردان با پایین و بالا آوردن محور محركه به آن كمك میكند تا ضربه وارده را جذب كند.
شیوا اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست