پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

حسن خلق


حسن خلق

امام سجاد(ع) با جمعی از دوستان گردهم نشسته بودند. مردی از بستگان آن حضرت آمد در کنار جمعیت ایستاد و با صدای بلند، زبان به شتم و بدگویی امام گشود و سپس از مجلس خارج شد.
زین العابدین(ع) …

امام سجاد(ع) با جمعی از دوستان گردهم نشسته بودند. مردی از بستگان آن حضرت آمد در کنار جمعیت ایستاد و با صدای بلند، زبان به شتم و بدگویی امام گشود و سپس از مجلس خارج شد.

زین العابدین(ع) حضورا به او حرفی نزد و پس از آنکه رفت، به حضار مجلس فرمود: شما سخنان این مرد را شنیدید، میل دارم با من بیایید و پاسخ مرا نیز بشنوید. همه موافقت کردند، اما گفتند دوست داشتیم که فی المجلس به او جواب می دادید و ما هم با شما هم صدا می شدیم. آنگاه از جا برخاستند و راه منزل آن مرد جسور را درپیش گرفتند. بین راه متوجه شدند که حضرت سجاد(ع) آیه (والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین) را می خواند، از فرونشاندن آتش خشم سخن می گوید و از عفو و اغماض نام می برد. دانستند که آن حضرت در فکر مجازات وی نیست و کلام تندی نخواهد گفت. چون به درخانه اش رسید، امام به صدای بلند او را خواند و به همراهان خویش فرمود:بگویید اینکه تو را می خواهد علی بن الحسین است. مرد از خانه بیرون آمد و خود را برای مواجهه با شر و بدی آماده کرده بود. زیرا با سابقه امر و مشاهده اوضاع و احوال، تردید نداشت که امام سجاد(ع) برای کیفر او آمده است. ولی برخلاف انتظارش به وی فرمود: برادر، تو رو درروی من ایستادی و بدون مقدمه سخنان ناروایی را آغاز نمودی و پی درپی گفتی و گفتی. اگر آنچه که به من نسبت دادی در من هست از پیشگاه الهی برای خویش طلب آمرزش می کنم و اگر نیست از خدا می خواهم که تو را بیامرزد۱.

۱- ارشاد مفید، ص ۲۴۰