جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امر به معروف, ابزار اصلاحات دینی در منشور جاوید عاشورا


امر به معروف, ابزار اصلاحات دینی در منشور جاوید عاشورا

گفتگو با حشمت ا قنبری

امر به معروف و نهی از منکر، جوهره قیام عاشورا بود و کربلا میدان تشخیص خوب از بد. در این میدان کسانی پیروز می شوند که در تشخیص خوبی و بدی، تردیدهای شیطانی را به دل راه ندهند. هر چند تردیدهای انسانی، آدمی را به سوی ایمان سوق می دهد، اما این مهم نیز از تشخیص درست نشأت می گیرد.

با دکتر حشمت ا... قنبری همدانی، استاد دانشگاه، درباره جایگاه دین فریضه مهم در قیام امام حسین(ع) گفتگو کرده ایم که می خوانید:

▪ یکی از درسهای عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر است. جایگاه این درس حسینی را چگونه ارزیابی می کنید؟

ـ «امر به معروف و نهی از منکر»، مکانیزم و ابزار اصلاحات دینی در منشور جاویدان حضرت سیدالشهداست و اصولاً دعوت به خیر و نیکی و ممانعت از پلیدی و شر، خمیرمایه مأموریت انبیا و مأموران الهی و همه مصلحانی است که سعادت انسان را در تاریکیهای گناه و غفلت جستجو می کنند.

امر به معروف و نهی از منکر معمولاً پس از تشخیص خیر و شر و معروف و منکر عینیت پیدا می کند و برای شناخت خوبیها و بدیها، میزان قرآن و سنت اهل بیت(ع) از یک سو و فطرت پاک، وجدان بیدار انسانی و عقل و اندیشه سالم از طرف دیگر، پیش روی انسان و جوامعی است که در پی سعادت و نیکی هستند. مهم اراده خوب بودن است که اگر تحقق پیدا کرد، شناخت و حذف زشتی و پلیدی و منکر کار دشواری نیست.

▪ شما از فطرت پاک انسانها گفتید و رسالت ائمه اطهار(ع)؛ جوان مسلمان شیعه ایرانی که خود را مدعی داشتن این دو مورد می داند، بعضی وقتها احساس می کند پایش در مرز شناخت خوب از بد می لغزد. زمانی هم که به سخنرانی خطبا مراجعه می کند، این تردید درون او بیشتر می شود که نکند فقط سنگ حسین(ع) را به سینه می زند و راهش را به خطا می رود. این جوان با تردیدهایش چه کند؟

ـ خود این تردید خوب است، آنچه ایراد دارد، ماندن در تردید و خفتن در هاله های شک است. سخنرانی و نوشتار سخنوران و نویسندگان به لحاظ کیفی و ارزشی زمانی اهمیت و اعتبار دارد که منطبق با هدایت قرآن و مفاهیم سنت پیامبر(ص) و امامان(ع)، بتواند ابهامی را برطرف و گره ای را باز کند. به همین علت، خطیب و اندیشمندی که بدون تحقیق و مطالعه به حریم خطابه و قلم وارد می شود، اصولاً نه تنها چراغی از هدایت نیست، بلکه مزاحمی بی خاصیت و بندی بر دست و پای دل و عقل و اندیشه مخاطب است.

همه جوانان این مرز و بوم با همین دغدغه ای که نسبت به درک و شناخت حقیقت دارند، با سعه صدر و دقت و ذکاوتهایی که خداوند به آنها داده است، می توانند به حقایق دست پیدا کنند.

آنچه مسلم است، در نهضت عاشورای سال ۶۱، دو جبهه وجود دارد. خیمه گاهی محدود با مردان و زنانی نامحدود و برخوردار از دین، عقل، اندیشه، آگاهی، عزت و مهیای هر گونه جانبازی و فداکاری برای اقامه حق و احیای ارزشهای الهی و صیانت از انسانیت انسان و در طرف مقابل آنها مردمانی مهیا برای خلق هر فاجعه و جنایت.

چه آنها که متأثر از برنامه های کفر و نفاق و التفاط حسابگرانه به میدان کربلا آمده بودند تا با خلق فاجعه ای، تمام حقیقت را ذبح کرده و راه توحید ناب را به بن بست تبدیل کنند، چه متحجران بی عقل و اندیشه ای که به جنگ با تمام حقیقت دین آمده بودند و چه در باب غارت و چپاول و جنایت.

محتوا، هویت و موجودیت هر دو قابل فهم و درک و اندازه گیری است؛ فقط قدری ظرافت و دقت می خواهد تا به زلال ناب مردان خدا و تاریکی مردان فاجعه دست پیدا کرد. هر سخن، کلام و نوشتاری که بوی ذلت، تحقیر و زبونی بدهد، متعلق به جریان حماسه حسینی نیست. زیرا از ابتدا تا آخر هر چه بود درستی و حاکمیت عقل و اندیشه و شکوه عشق و دلدادگی است. جنایت نیز اصولاً سامانه ای نیست که بتوان برای آن جز ذلت تعریف دیگری دست و پا کرد:

▪ آقای دکتر قنبری! درست است که از دل شک، ایمان متولد می شود. اما باور کنید که من جوان «حر» نیستم که ندای خداوند بر وجودم سیطره یابد! ترس از اشتباه در شناخت این شک و ایمان است. حر، «حر» بود و من جوان قرن بیست و یکم؟

ـ چرا «حر» نیستی. هم حری، هم حریت داری و هم از آ غاز زندگی، نونهالی و نوجوانی تا به امروز که جوانی برومند هستی، دل به محبت آل عصمت و طهارت(ع) بسته ای و امروز مقدس ترین دغدغه ای را که می تواند برای یک بنده صالح وجود داشته باشد، داری. این همه انس، صیانت نفس و اضطراب نسبت به «چه کنم؟» فقط در دلی پاک و الهی ریشه می دواند. نمی خواهم تملق کنم و یا سندی بر طهارت همیشگی به شما بدهم. نه می توانم و نه در مقام صلاحیت آن هستم. ولی میل به خوبی و دغدغه خوب بودن، خود عامل حرکت است. اشتباه کردن در هر دوره ای از زندگی، ممکن است به ظهور برسد. پیری و جوانی ندارد. چه بسا اشتباه جوانی به مراتب جبران پذیرتر از میان سالی و کهنسالی باشد. جوان امروز و جوان سال ۶۱ هر دو یکی هستند.

اگر چه به لحاظ زمانی نسبت به هم متقدم و متأخرند، اما به لحاظ مبانی تربیتی، حقیقت طلبی و آزاداندیشی، هر دو از یک چشمه سار سیراب می شوند. آن روز حر، حریت خود را با پیوستن به سیدالشهدا و حضور در میدان مستقیم جهاد به نمایش گذارد، امروز با پرهیز از حرام، خویشتن داری، رعایت مقررات الهی، محترم شمردن حقوق مردم، رعایت ارزشهای الهی و هنجارهای اجتماعی می توان حریت خود را در عرصه عاشورای حسینی به نمایش گذاشت.

مهم این است که عمل و نیت در هماهنگی با اراده خدا و هدایت صالحان و پاکان در مسیر حق باشد. شناخت حق، امری تحقق یافتنی است؛ فقط باور می خواهد و تلاش خالصانه و اتصال به زلال معارف الهی و انسانی.

▪ همه جوانها به دنبال همین باور خالصانه هستند و برای رسیدن به آن، کسی را الگوی خود قرار می دهند، اما برخی مواقع در شناخت این الگو دچار همان «چه کنم؟» می شود؟

ـ اینکه میل انسانی به سوی خوبی و پاکی است و کمال خواسته اوست با شما موافقم، چون کمال طلبی و تمایل به زیبایی و خوبی و طهارت را خداوند در وجود انسان نهادینه فرموده است، به طوری که حتی بدترین انسانها طالب بهترین امتیازها و فضیلتها هستند. هیچ انسان نجابت و عفاف را بد نمی داند، ولو اینکه خود از مصادیق آن نباشد. هیچ قسی القلبی مهر و محبت و عاطفه را ناخوش نمی شمارد. اما قساوت و شقاوت محصول تربیت بد و نابرخورداری از هدایت ناب است. همین میل فطری موجب می شود انسان در میدان عمل نیز به سوی خوبیها رغبت داشته باشد.

گاهی از طریق مصادیق خوبی انسان بال پرواز پیدا می کند؛ مثلاً جوان مسلمان و پیرو مکتب اهل بیت(ع) در ماه محرم حضرت عباس(ع) را به عنوان مظهر خوبی پی جویی می کند و الگو قرار می دهد. اگر همین جوان از لطافت احساس به ژرفای تعقل و اندیشه گذر کند، به زلال حقایق دست می یابد.

وجود مبارک حضرت عباس(ع)، محصول تربیت الهی در خانواده ای اسلامی و برخورداری از حقایق ناب است. همان نسخه ای که از ام البنین(س) عباس را به یادگار گذاشت، با همان کیفیت در اختیار ماست، البته «عباس» شدن در مصداق شرایط عاشورای سال ۶۱ برای احدی به دست نمی آید، به همین علت او در عالی ترین افق علم و اندیشه و صداقت، وفا، مجاهده و اخلاص قرار دارد. اما می توان از خورشید گرمابخش زندگی او درس آموخت.

درس آموزی نیز مستلزم ممارست، مجاهده، تلاش مستمر و مقدم بر آن، ذوق، عشق وعلاقه است. اگر جوان مسلمان خود را در مسیر تعلیم و تربیت درست قرار دهد، به مقتضای زمان و مکان تصمیم درست می گیرد. اگر جنگ شد، مانند شهید فهمیده، شهید جهان آرا، شهید کاوه و دیگران حماسه می آفریند و اگر در شرایط عادی بود، عامل آرامش، امنیت و ارتقا خود و جامعه می شود.

▪ شما گفتید شرایط خانوادگی و تربیت صحیح، پرورش یافتن در کشوری مسلمان و پایبند به اصول دینی، مسیر درست را به جوان نشان می دهد؛ اما اینکه او بتواند در این مسیر گام بردارد، مهم است؟ حضرت عباس چگونه در مسیر حق گام برداشت؟

ـ تشنگی حقیقت، سخت ترین و مقدس ترین عطش ها را به دنبال دارد. در ادامه راه، هدایت الهی پیش روی جوانان است و هیچ مانع و پرتگاهی در عالم ناسوت وجود ندارد که راه صحیح و منطق قدرتمند و درستی برای عبور از آنها وجود نداشته باشد. حضرت عباس با پیروی از امام حق و پیروی از ولی مطلق زمان خود، به حقیقت مطلق وصل و جاودانه شد.

ما و شما نیز در مسیر «من ا... الی ا...» خود جدای از هدایت حق به جایی نمی رسیم. جوانان نیز در راه نمی مانند، بلکه به راه درست خود خواهند ماند و طریق و مسیر «الی ا...» خود را ادامه خواهند داد، فقط از امر قرآن و رسول خدا و ائمه هدایت غافل نشوند و از مکر و فریب شیطان خود را در امان ندانند.

زهره کهندل