چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

نگاهی به دختر شاه پریون


نگاهی به دختر شاه پریون

مشخص نیست که چرا سینمای کمدی ایران نمی خواهد از این حقارت محتوایی برآمده از کلیشه آفرینی خلاصی یابد و البته چرایی این بحث تابعی صرف از سیطره و حاکمیت مافیای تولید بر قاعده …

مشخص نیست که چرا سینمای کمدی ایران نمی خواهد از این حقارت محتوایی برآمده از کلیشه آفرینی خلاصی یابد و البته چرایی این بحث تابعی صرف از سیطره و حاکمیت مافیای تولید بر قاعده های اکران نیست بلکه عمق فاجعه آنجایی رخ می دهد که می خواهیم فیلمفارسی را با همان ظرف پیشینه ای اش به مخاطب امروزی ارایه دهیم که همین مساله وضعیت کنونی را به وجود آورده است. سالن های خالی، فیلم های بی حس و حال و ابتذال درون متنی آثار تنها وجهی از زنجیره بیمار سینمای امروز را تشکیل می دهد و از بد حادثه نه مرهمی برای این درد به کار برده ایم و نه صداقتی را ره توشه سیاست های فرهنگیمان قرار داده ایم.

در اغلب آثار کمدی نه فیلمنامه مشخصی وجود دارد و نه منطقی در پشت روابط میان شخصیت های اثر قابل لمس است و به همین علت با یکسری تصاویر بی هویت روبرو می شویم که از طریق چیدنشان کنار هم نام فیلم را بر آنها نهاده ایم.

از این وجه، ساخته اخیر کامران قدکچیان(دختر شاه پریون) نتوانسته ذره ای از جذابیت های اثر قبلی این کارگردان یعنی فاصله را تداعی کند و شکل کار در حد فاجعه است. به واقع تلاش فیلمساز درارایه تصویری جذاب ازسوژه تکراری عشق پسر متمول و دختر فقیر به دلیل ناتوانی در چیدن پازل های روایی و برگزیدن بازیگرانی نامتناسب برای ایفای نقش ها به شکست انجامیده و پایه شکل گیری موقعیت های داستانی یعنی علاقه ارژنگ به افسانه درنیامده است.

تنفر خانواده افسانه از ارژنگ بهنود تنها با این دلیل که بهنود صاحب بزرگترین کارخانه تولید شیشه های نفوذ ناپذیراست چندان منطقی به نظر نمی رسد و به همین علت پنهان کاری ارژنگ در خصوص هویت واقعی اش و معرفی خود با نام خدمتکارش(توفیق) و همچنین اقداماتی که در طول ماجراهای فیلم برای رساندن افسانه و خانواده اش به آرزوهایشان به انجام می رساند در سطح باقی مانده و به نگره مخاطب خود، جهت و سویه مشخصی نمی دهد. در یک کلام دختر شاه پریون روایتی تکراری از عشق میان شاهزاده و گداست و به همین علت در جذب مخاطب توفیقی نداشته است.

نویسنده : نیما بهدادی مهر