چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

زبان؛ آئینه فرهنگ


زبان؛ آئینه فرهنگ

در علم زبان شناسی نوین سه مکتب فکری غالب نسبت به زبان بحث برانگیز است:
زبان شناسی صورت‌گرا؛ چامسکی (۱۹۵۷)،
زبانشناسی شناختی؛ لانگاکر (۱۹۷۶)
زبان شناسی نقشگرا؛ گیون (۱۹۷۹).
براساس …

در علم زبان شناسی نوین سه مکتب فکری غالب نسبت به زبان بحث برانگیز است:

زبان شناسی صورت‌گرا؛ چامسکی (۱۹۵۷)،

زبانشناسی شناختی؛ لانگاکر (۱۹۷۶)

زبان شناسی نقشگرا؛ گیون (۱۹۷۹).

براساس این سه مکتب، زبان از دو منظر مورد بررسی قرار می‌گیرد: از یک سو، زبان به‌عنوان وسیله‌ای که منعکس کننده عملکرد ذهن بشری است و مورد نظر زبان شناسان شناختی و زبان شناسان صورتگراست و از سوی دیگر، زبانی که به‌عنوان وسیله ارتباطی به‌کار می‌رود و عوامل محیطی و اجتماعی بر آن اثر دارند و آن را دچار تغییر می‌کنند. این بخش از عملکرد زبان که مورد نظر زبان شناسان نقشگراست، مورد علاقه جامعه شناسان زبان و روانشناسان زبان نیز قرار دارد.

براساس مکتب نقشگرایی، زبان مستقل و جدا از ویژگی‌های ذهن/ مغز بررسی می‌شود؛ گرچه همه جنبه‌های مرتبط به زبان ذهنی را هم دربردارد.

نقشگرایان معتقدند زبان عادت رفتاری است که افراد یک جامعه بطور مشترک آن را دارند. بر پایه این دیدگاه، اصلی‌ترین وظیفه زبان ایجاد ارتباط است و از این‌رو به حضور نقش ارتباطی، کاربرد شناختی و کلامی به‌عنوان بخش لاینفک دانش زبانی و در نتیجه طرد تفکر استقلال و خودمختاری زبان تأکید می‌ورزند. آنان معتقدند صورت زبانی در خدمت نقش زبان یعنی همان نقش ارتباطی است. سردمداران نقشگرایی متفکرانی چون گیون، دیک، کونو، فولی و ون ولین (بانی دستور نقش و ارجاع)، هاپر (بانی دستور پیدایشی) و هلیدی (بانی دستور نظام مند) هستند. نقشگرایان زبان را پدیده‌ای اجتماعی می‌دانند و معتقدند که زبان بخشی از جامعه است. آنان به اعمال انجام شده توسط مردم یا مقاصد معینی که در به کارگیری زبان وجود دارد توجه دارند و معانی اجتماعی و فرهنگی آن را مورد بررسی قرار می‌دهند و سپس آنها را توجیه می‌کنند.

واحد بررسی زبان برای ساختگرایان جمله است. بر خلاف آنان زبان شناسی نقشگرا به ساختی بزرگ‌تر از جمله، یعنی متن توجه دارد و علاوه بر دو لایه ساختاری جمله و متن، به لایه سوم یعنی گفتمان که از ترکیب متن زبانی با بافت موقعیتی غیر زبانی حاصل می‌شود نیز قائلند. بر این اساس، زبان ارتباطی وسیله مطالعه و مورد توجه این گروه از زبان شناسان است. آنان با دقت و حساسیت به تأثیر عوامل محیطی بر زبان و همچنین کاربرد زبان و تأثیر آن بر ارتباط بین افراد می‌پردازند. به این ترتیب می توان زبان را پایه و اساسی دانست که فرهنگ جامعه نیز بر آن تأثیر می‌گذارد.

زبان کاربران در یک جامعه خاص، نمایانگر فرهنگ عمومی مردم آن جامعه است. از این دیدگاه زبان ارتباطی، ابزاری است برای پی بردن به فرهنگ یک جامعه. از این نظر که گفتمان با قوانین و اصول زبان و رفتار و فرهنگ کنترل می‌شود، بررسی آن می‌تواند ما را به موضوعاتی از قبیل نحوه برقراری ارتباط بین اعضای یک جامعه،‌ طبقه‌بندی گروه‌های اجتماعی، بررسی گویش‌ها و تفاوت فرهنگ‌ها و موضوعاتی از این قبیل سوق دهد.