جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

تاكتیك


همین حسنعلی خان شب آمد خانه و با كمال حیرت دید كه ربدوشامبرش مرتب روی دسته صندلی راحتی است، دمپایی هایش جلوی همان صندلی جفت شده، روزنامه عصر تاخورده و منظم روی میز است و بساط …

همین حسنعلی خان شب آمد خانه و با كمال حیرت دید كه ربدوشامبرش مرتب روی دسته صندلی راحتی است، دمپایی هایش جلوی همان صندلی جفت شده، روزنامه عصر تاخورده و منظم روی میز است و بساط شام هم آماده و لبخندی ژوكوند وار هم بر لبان عیال آشكار است.

نگاه مشكوكی به عیال انداخت و گفت:

- راستشو بگو، مادرت كی می خواد بیاد و چند روز می مونه؟