شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
احیای امور تربیتی, چگونه
حكمای عالم , در طول تاریخ بر جایگاه تاثیر گذار پرورش و تربیت در رشد و تكامل و تعالی انسانها تاكید فراوان داشتند.به منظور جلوگیری از اطناب مدخل بحث به بیان چند نمونه از سخنان بزرگان در اهمیت موضوع تربیت بسنده می شود. « پیاژه » در مورد هدف آموزش و پرورش چنین می گوید : « هدف آموزش و پروش دو چیز است . اول : آفرینش انسانهایی توانا به انجام دادن كارهای نو , نه صرفا تكرار آنچه پیشینیان انجام داده اند.انسانهایی كه خلاق , نوآفرین و كاشفند.
دوم ـ ایجاد ذهن هایی كه توانایی نقادی دارند و هرچیزی را كه به آنها داده می شود به سادگی نمی پذیرند و از قدرت استدلال برخوردارند. مصیبت بزرگ در آموزش و پرورش , شعار دادن ها , كلی گویی ها و مسیرهای فكری از پیش تعیین شده است » (۱) « جان دالتون » , دانشمند و عالم مشهور انگلیسی می گوید: « پس از نان , نخستین احتیاج بشر تربیت است » . (۲)« گوستاو لوبون » , فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی معتقد است : « فهمیدن همیشه بهتر از آموختن است ». (۳) « كوانتی » فیلسوف چینی گفته است : « اگر می خواهی كاری كنی كه یك مساله به نتیجه برسد , گندم بكار. اگر می خواهی كاری كنی كه طی ده ساله نتیجه بدهد , درخت بكار و اگر می خواهی كاری كنی كه پس از صد سال نتیجه بدهد , مردم را تربیت كن. » (۴) وهمینطور كلام پر مغز و عمیقی از امیرالمومنین علی (ع) كه می فرمایند: « كودكان خود را برای زمانی به غیر از روزگار خویش پرورش دهید , زیرا آنان در روزگاری كه با دوران شما متفاوت است به دنیا آمده اند » (۵) با این مقدمه كوتاه , روشن است كه « پرورش » یا « تربیت » مباحثی نیستند كه بتوان با چرتكه سیاست آنرا در محاسبه آورد یا در گردونه احزاب و گروههای سیاسی , به قرعه كشی اش بگذاریم . نسخه روشن تقدم « یزكیهم » بر « یعلمهم » كه در قرآن كریم برای درمان آلام حیات اجتماعی بشر پیچیده و عرضه شده , فرصت چون و چرایی باقی نگذارده است . پس بدون شك , دغدغه داشتن یك برنامه راهبردی به منظور انجام هر چه موثر تر تعالیم دینی و تربیت اسلامی متناسب با شان ملت بزرگ و اصیل و متدین ایران , دغدغه مشترك تمام برنامه ریزان فرهنگی بویژه در حوزه وسیع آموزش و پرورش بوده و هست. اما متاسفانه سال هاست یك بال آموزش و پرورش را بسته , آنگاه به پرواز این پرنده در آسمان فرهنگ و دانش چشم دوخته ایم.از زبان مسوولین وزارت آموزش و پرورش سابق بارها شنیده شده كه هردو بخش آموزش وپرورش باید به طورهماهنگ و تلفیقی در انجام تلاشهای پرورشی درمدارس سهیم باشند.به بهانه طرح تلفیق,هردو بعد آموزشوپرورش را در جهت بالنده تر كردن آن ناكام گذاشتیم.این رویكرد,درگیر و دار مباحث تئوریك,طرحی قابل دفاع نشان می داد.اما در صحنه عمل وآنجا كه به شكل عملیاتی و اجرایی به جایگاه بروز و ظهور وارد شد,نتوانست به سمت موفقیت گام بردارد.طراحان این شیوه,قطعا از نوعی بی تاثیری یا كم تاثیری تلاش های پرورشی در مدارس در رنج بودند وبه این فكر افتاده بودند تا طرحی نو در اندازند و سقف آسمان تعلیم و تربیت را به اندیشه های تازه و كارا تر ستاره نشان كنند.اما:كه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشكلها !
مخاطب ناشناسی,فقدان برنامه ای مدون و اجرایی به عنوان جایگزین طرح حذف شده , نبود ساز و كاری ملموس و روان برای به گردش در آوردن چرخ پرورش و...عملا راه را بر هرگونه تلاش فرهنگی مستمر و موثر در درون نظام آموزش و پرورش مسدود كرده بود. نگاه نخستین و اساسی طرح تلفیق براین شیوه استوار شده بود كه همه عوامل تعلیم و تربیت به طور هماهنگ و یكسان در آموختن و پروراندن سهیم باشند , اما در عمل , همه عوامل را به طور مساوی نسبت به انجام وظایف خویش بی تفاوت كرد. باغبانان تربیتی در درخستان آموزش و پرورش هیچ تدبیری عملی و نه بخشنامه ای برای پرورش نهال هایی را كه برای تربیت و بالنده كردنشان از جامعه تحویل گرفتند نداشتند. به عنوان مثال چه زمینه ملموس و آشكار وجود داشت تا سایر معلمان و دبیران دروس مختلف آموزشی بتوانند اندیشه های تربیتی خود را در محیط كار , اجرایی كنند كدام بستری فراهم شد تا به عنوان مثال , دبیر ریاضی , اندیشه های تربیتی خود را انتقال داده یا به اجرا در آوردكدامدبیر ادبیات فارسی مجالی یافت تا در تاثیر متون دینی درادبیات فارسی نمونه هایی را در مدرسه ارائه كندو بعد دنبال تاثیرش بگردد.كدام مرجع در مدارس می توانست این بستر را فراهم كند.اگر در حوزه های مختلف اجتماعی و اداری فاصله آن چه در بخشنامه ها ثبت و امضا می شود تا آنچه در چنته اجرا سرازیر می شود زیاد باشد,دستگاه مربوطه را متوجه خساراتی خواهد كرد. اما این اتفاق در گستره مراكز علمی و آموزشی به ویژه در آموزش و پرورش,خسارت مضاعف محسوب می شود و گمان می رود متولیان امر در سال گذشته از این واقعه بی خبر بوده اند.و لابد بر این سطور خرده خواهند گرفت كه البته ناشی از همین طرز تلقی خواهد بود. البته كم نیست تصمیماتی كه در راس وزارتخانه گرفته می شده و می شود اما وقتی به عرصه اجرایی مدارس می رسید به ضدخود تبدیل می شود!روشن است كه تلاش دانایی محور در حوزه تعلیم و تربیت با نگاه صرفا آموزشی به سرانجام مطلوب نمی رسد وبدون در نظر گرفتن استعدادهای دانش آموزان و كشف و پرورش علائق وسلائق ایشان در قالب یك برنامه مدون و مشخص نمی توان به سمت آرمانهای آموزش و پرورش در جهت نیل به نظام تعلیم تربیت مطلوب گام برداشت.و اكنون,سالها به انزوا كشاندن یا كشیده شدن امور پرورشی , بدون جایگزین كردن شیوه ای نظام مند به جای آن , راه را بر نقدی واقع بینانه بر این رویكرد باز كرده و معایب این شیوه آموزشی و تربیتی ملموس تر و مشخص تر شده است. البته نگارنده این سطور بر این باور نیست كه برنامه های تربیتی باید در قالب یك طرح یا شیوه محدود طراحی شود و آنگاه به صورت یك بسته پستی سربسته به مخاطب تحویل داد و او چاره ای جز انتخاب همان یك بسته , نداشته باشد. كه به عكس , به نظر می آید برنامه های پرورشی در سطح عملی و در عرصه مدارس , آنجا كه دانش آموز یا هر فراگیر دیگری با آن مواجه می شود باید آنقدر متنوع باشد كه فرد نه به اجبار كه به اختیار , فرصت و امكان انتخاب هر شیوه ای را كه با سلیقه و استعدادش متناسب تر باشد را داشته باشد.اما برای رسیدن به چنین مهمی باید كاری كرد كارستان. امروزه برای باز خوانی مجدد پرونده تربیتی در این گستره , مخاطب شناسی , زمان سنجی و نگاهی غیر سیاسی به مقوله تربیت نیاز فوری متولیان امر تربیت در حوزه وسیع آموزش و پرورش است.زمانشناسی , نخستین تعلیمی است كه از مكتب معلم بزرگ تاریخ معاصر , استاد مطهری , باید آموخت. مهمترین آسیبی كه ممكن است این شروع مجددرا دچار خدشه كند اقدام غیر كارشناسی و شتابزده در سطوح مختلف عمیقترین وحساس ترین حوزه آموزش و پرورش است. كسانی كه در سالهای اخیر مستقیما با دانش آموزان ارتباط داشته اند و نه به صورت اداری و بخشنامه ای , تصدیق كنند كه متولیان موازی در امر پرورش كه در واقع جایگزینان همان روند كنار گذاشته شده , بودند مهمترین عواملی شدند كه موجب گردیدند تا كلاف امور تربیتی بیش از همیشه سردر گم شود ونه مربیان و نه متربیان هیچكدام ندانند مشغول انجام چه وظیفه ای وسرگرم دریافت چه شیوه تربیتی هستند. به عنوان مثال یكی از برنامه هایی كه به تكرار در سالهای گذشته در سطح مدارس ابلاغ و انجام می شد و می شود , انواع زنگهای ملی بوده كه براستی تحقیق جامعی دراین زمینه می طلبد تا میزان ارتباط واقعی و نه شعاری و مصاحبه دانش آموزان با مناسبتهای مربوط,مورد مداقه قرار گیرد. همچنین,كتابخانه به عنوان معمنی برای آموزنده های دانش وكتاب,تنها در مدارسی سامان می گیردكه یك مربی پرورشی تمام وقت یا كتابدار به آن مدرسه تعلق می گرفت . هرچند در این خصوص جای بسی تاسف است كه هیچ مرجعی در آموزش و پرورش نیست كه برای رونق كتابخانه ها و فرهنگ كتابخوانی به فكر صرف وقت و تزریق هزینه باشد. از سوی دیگر , متاسفانه با ورود رایانه به مدارس این امكان یا فرصت آموزش و پرورش در سالهای اخیر از دست رفته كه با توجه علاقه شدید و گرایش گسترده دانش آموزان به رایانه نتوانستیم از این فرصت در جهت بسط و گسترش و تعلیم بدیهی ترین آموزه های دینی . سیاسی , فرهنگی و علمی بهره ببریم. امروزه جامعه دانش آموزی به رایانه به عنوان یك نیاز نگاه می كند و حال آنكه می توان با یك برنامه ریزی صحیح از طریق فعال كردن و تحول سایتهای مدارس بسیاری ازمقولات هنری , دینی , ادبی و... را از این طریق آموزش داد. جنبش نرم افزاری عملا پشت دروازه های بلا تكلیفی و فقدان متولی مربوط آموزش و پرورش مانده و حال آنكه اگر بتوان دانش آموزا ن رادر حد یك كار ضمنی یا تربیتی با رایانه های خاك خورده مدارس آشنا كرد , دست به كاری سترگ زده ایم. اكنون كه زمزمه های احیای مجدد امور تربیتی ها در مدارس به گوش می رسد , نباید از نظر دور داشت كه اصولا نگاه صرف سیاسی به مقوله تربیت , در واقع سر بریدن آن در مسلخ سیاسی بازی و سیاه كاری است. به عبارت روشن تر , این نگرش كه « چون حذف شد پس باید احیا شود » نمی تواند نگرش سالم و پخته ای در رویكرد جدید امور پرورشی باشد بلكه واكاوی هردو بخش « چرا حذف شد » و « چرا باید احیا شود » باید اصلی ترین دغدغه ی متولیان امر تربیت در بستر وسیع آموزش و پرورش باشد. ناگفته روشن است كه اگر دراین روند جدید دچار اشتباهی شویم , كل جامعه , به ویژه نسل آینده سازمملكت باید خسارت آن را بپردازد. اكنون زمان آن فرارسیده است تا چندین سال انزوای تحرك پرورشی در مدارس مورد مداقه قرار گیرد و همه جوانب بود و نبود آن كالبد شكافی شده , آنگاه با تیغ جراجی تعقل و تدبیر به بهبود كالبد نیمه جان « تلاش تربیتی » در وزارت تعلیم و تربیت بپردازیم . جای خالی یك انسجام پرورشی در مدارس , حتی محیط معنوی و اخلاقی را بر معلمان فهیم و فرهیخته هم تنگ كرده و بدون شك , نیاز به یك تحول اساسی در این خصوص , دغدغه اصلی دبیران دلسوز وعالم است . از طرفی دانش آموزان ما هم از فقدان یك برنامه مدون در حوزه ی امور پرورشی در رنج اند و اگر قرار باشد همان شیوه های نا كار آمد گذشته بدون مطالعه و كارشناسی دقیق و علمی دو باره احیا شود , این اتفاق , مرگ زود هنگام آخرین امیدهای مخاطبان آموزش و پرورش در بعد تربیتی است . ناچار با برنامه و تجهیزات باید در این وادی گام نهاد و اگر یك یا دو سال هم این وضعیت سكوت و سكون ادامه یابد بهتر از آن است كه بدون برنامه و تجهیزات وارد این عرصه پر تلاطم فرهنگی شد. با صبر و تامل گره از این كار فروبسته باید گشود تا سنگ بنایی متین و استوار نهاده شود و این مهم دست نمی دهد مگر به تدبر و تعمق وتحمل :
لا تحسب المجد تمرا انت آكله
لن تبلغ المجد حتی تلعق الصبرا
« فكر نكنید مجد و عظمت همانند رطبی است كه بتوان ساده آن را خورد. به مجد و عظمت نمی رسی مگر تلخی صبر را تحمل كنی » همه می دانند كه تربیت , بدون برنامه و راهكار , در هیچ سطحی ممكن نیست و كودك ونوجوان و جوان را باید هم آموزاند و هم پروراند. وپرورش بدون طرح و فكروبرنامه راه به سرانجامی مطلوب نخواهد برد. در مكتب اسلام واز زبان و بیان رسول مكرم اسلام (ص ) وائمه اطهار(ع ) به اشكال گوناگون در امرتربیت فرزند تاكید شده به همین مضمون كه برای تربیت باید برنامه داشت . كشف استعداد دانش آموزی و بعد داشتن برنامه ای برای پرورش آن استعداد امر بسیارخطیر یست كه تنها با بخشنامه و نامه نمی توان به آن مهم دست یافت والبته خاموش ماندن استعدادی درفرزندی یادانش آموزی گناهی نابخشودنی . كه مسولیت آن تنها متوجه معلمان و برنامه ریزان تربیتی است . تنها از طریق آگاهی و تمرین عملی میتوان استعدادهای بالقوه انسانی را به فعلیت رساند. این از جمله اموری است كه وقت و حوصله و برنامه می طلبد.حال اگر در نظام آموزش و تربیتی موجود , زمینه ای فراهم نباشد یا زمینه باشد اما ناكارآمد , دراین صورت خسارت به هدر رفتن استعدادهای گوناگون ناشكوفیده متوجه كیست وگناهش بر عهده ی كه بالاخره مردم یا اولیا حق دارند بپرسند اگر فرزند شان از هر گونه استعداد بالقوه ی هنری و غیره برخوردار بوده اما در دوران دوازده ساله ای كه در اختیار آموزش و پرورش است , آن استعداد كشف و شكوفا نشود , چه كسی باید پاسخگو باشد. دست كم جای این پرسش باقی است كه گناه هدر رفتن چنین استعدادهای نهفته ا ی برگردن كیست امیرالمومنین علی (ع ) به فرزند خویش می فرمایند: « پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آن كه دلت سخت شود و خردت در تصرف هوایی دیگر در آید ». و نیز فرمودند : « و چون به كار تو همچون پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم چنان دیدم كه این عنایت در هنگام جوانی ات به كار رود و در بهار زندگانی كه نیتی پاك و نهادی نیالوده داری , و این كه نخست تو را كتاب خدا بیاموزم و تاویل آن را به تو تعلیم دهم , و شریعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام بر تو آشكار سازم ».
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست