شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تهوّر و هوای نفس


تهوّر و هوای نفس

دو جنس رذائلِ قوهٔ غضب افراط و تفریط آن یکی است, چنانکه دانستی, و آن در طرف افراط نسبت به شجاعت است یعنی اقدام به کاری که نباید کرد و انداختن خود در مهلکه هائی که در عقل و شرع منع شده است

● هوای نفس

به‌طور‌کلّی عواملی را که موجب ضعف ایمان، سلب ایمان و یا عدم تحقّق ایمان از اصل می‌شوند می‌توان تحت عنوان عامّ ”هوای نفس“ طرح و بررسی نمود. هوای نفس دل آدمی را می‌رباید و نمی‌گذارد دلی برای او باقی بماند تا محلی برای ورود ایمان شود.

اکنون، سؤال می‌شود که هوای نفس یعنی چه؟ در پاسخ می‌گوییم: عنوان هوای نفس مقداری ابهام دارد و تعبیراتی که در زمینه آن بکار رفته برای خیلی‌ها اشتباه‌انگیز است.

برای توضیح سؤال فوق بهتر است آن را به دو سؤال کوچک‌تر تجزیه و به پاسخ جداگانه آن دو بپردازیم. نفس چیست اولاً؟ و هوای نفس یعنی چه ثانیاً؟

قبل از توضیح دو سؤال فوق بهتر است اشاره کنیم به آیاتی که در قرآن کریم در مورد هوای نفس آمده است و تا حدّی کاربردهای قرآنی و موارد و مصادیق آن را بررسی کنیم:

● قرآن و هوای نفس

خداوند در مورد بلعم با عور می‌فرماید:

و اگر می‌خواستیم وی را بالا می‌بردیم به وسیله آن (آیات) ولیکن او را به زمین چسبید و از هوای خویش پیروی کرد.

(وَلَوْ شِئْنٰا لَرَفَعْنٰاهُ بِهٰا وَ لٰکِنَّهُ اَخْلَدَ اِلیَ اْلاَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوٰاهُ ) (سورهٔ اعراف، آیهٔ ۱۷۶)

وی علم داشت؛ ولی، برخلاف آن از هوای خویش پیروی کرد به دلیل آنکه در آیه قبل درباره او می‌گوید:

و برایشان بخوان خبر آنکسی را که آیات خویش به وی دادیم.

(وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَالَّذی ٰاتَیْنٰاهُ ٰایٰاتِنٰا) (سورهٔ اعراف، آیهٔ ۱۷۵)

سبب انحراف او همین شد که از هوای خویش پیروی کرد و به مقتضای علم خویش عمل ننمود.

در آیه دیگری می‌فرماید:

و پیروی مکن از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل ساخته‌ایم و از هوای خود فرمان می‌برد و کار او از حد گذشته است.

(وَ لٰاتُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنٰا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنٰا وَ اتَّبَعَ هَوٰاهُ وَ کٰانَ اَمْرُهُ فُرُطاً ) (سورهٔ کهف، آیهٔ ۲۸)

در آیه دیگری چنین آمده است که:

پس ترا از آن (قیامت) باز ندارد آن کس که به آن باور ندارد و هوای خویش دنبال کرده است که هلاک خواهی شد.

(فَلٰایَصُدَّنَّکَ عَنْهٰا مَنْ لٰایُؤْمِنُ بِهٰا وَاتْبَعَ هَوٰاهُ فَتَرَدیٰ ) (سورهٔ طه، آیهٔ ۱۶)

در دو آیه خداوند می‌فرماید کسانی هوای نفس خود را ”اله“ خود قرار داده‌اند: یکی آنجا که فرموده است:

آیا دیده‌ای آن کس را که هوای خویش به خدایی گرفت پس آیا تو بر او نگهبان خواهی بود؟

(اَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلٰهَهُ هَوٰاهُ اَفَاَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَ کیلاً ) (سورۀ فرقان، آیهٔ ۴۳)

● تهوّر

امّا دو جنس رذائلِ قوهٔ غضب (افراط و تفریط آن) یکی است، چنانکه دانستی، و آن در طرف افراط [نسبت به شجاعت] است: یعنی اقدام به کاری که نباید کرد و انداختن خود در مهلکه‌هائی که در عقل و شرع منع شده است. و دلیل بر بدی و ناپسندی آن و در وجوب محافظت و نینداختن خود در مهلکه آیات و اخبار مربوطه است. و همین قدر کافی است که خدای تعالی می‌فرماید:

و خویشتن را به هلاکت میفکنید.

(وَلٰا تُلْقُوا بِأَیْدِیْکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِٔ ) (سورهٔ بقره، آیهٔ ۱۹۵)

حق این است که هر که خود را از آنچه عقل به لزوم محافظت از آن حکم می‌کند نگاه ندارد از نوعی جنون و دیوانگی خالی نیست. و چگونه چنین کسی را می‌توان عاقل نامید که خود را بی‌باکانه به خطر می‌اندازد مثلاً از کوه‌های بلند به‌زیر می‌افکند و از شمشیرهای آخته و بر کشیده پروا نمی‌کند، یا در گرداب‌ها و رودهای غرق‌کننده فرو می‌رود یا از درندگان احتراز نمی‌کند. چنین شخصی اگر هلاک شود به حکم شریعت قاتل خود به‌شمار می‌رود و خودکشی موجب هلاک ابدی و شقاوت همیشگی است.

و علاج آن - بعد از به یاد آوردنِ مفاسد آن در دنیا و آخرت - این است که هر کاری که می‌خواهد بکند ابتدا دربارهٔ آن تأمّل کند، اگر عقل و شرع آن را تجویز می‌کنند بدان دست یازد، وگرنه از آن اجتناب نماید. و بسا هست که در معالجهٔ آن باید از بعضی کارها که احتراز از آن لازم نیست احتراز کند تا به سوی تفریط بیفتد؛ و چون به‌زوال تهوّر و بی‌باکی علم پیدا کرد طرف تفریط را رها کند و برحدّ وسط که شجاعت است بایستد.



همچنین مشاهده کنید