جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دو قدم مانده تا مرگ


دو قدم مانده تا مرگ

مرگ به همان میزان که بهانه ای برای نیستی, خاموشی و ترک زندگی است و نقطه عزیمتی به سمت بستن بار و بنه و جدا شدن از زندگی و فارغ شدن از هرچه در این دنیا با آن سر و کار داریم, می تواند ایستگاهی باشد برای نگاه از منظری تازه تر به زندگی و هر آنچه در کنار هم قرار گرفتنش معنای زندگی را برای ما تداعی می کند

مرگ به همان میزان که بهانه‌ای برای نیستی، خاموشی و ترک زندگی است و نقطه عزیمتی به سمت بستن بار و بنه و جدا شدن از زندگی و فارغ شدن از هرچه در این دنیا با آن سر و کار داریم، می‌تواند ایستگاهی باشد برای نگاه از منظری تازه‌تر به زندگی و هر آنچه در کنار هم قرار گرفتنش معنای زندگی را برای ما تداعی می‌کند.

مرگ در فیلم «زندگی جای دیگری است» بهانه ای است برای پایان دادن به سرگردانی در دایره مفهومی انتزاعی از زندگی که چیزی جز درد و نکبت به همراه ندارد و رسیدن به مدلی تازه از نگاه که دست در گریبان بودن با زندگی را نه فقط راه حلی برای بهتر زیستن نمی داند، بلکه دلیلی بر دشوارتر شدن مسیر ادامه زندگی می شمارد.

با این تفاسیر می توان گفت فیلم اثری سینمایی در ستایش زندگی و بهانه ای برای تلنگر زدن به فکر و ذهن مخاطب برای درک درستی از واقعیت زندگی است. مهم ترین رگه روایی فیلمنامه مربوط به این سوال می شود که زندگی به چه قیمتی می تواند ارزش محسوب شود و مردن به چه قیمتی می تواند ابزاری برای تداعی معنایی جدی تر از زندگی باشد؟

از منظر روانشناختی، سیر داستانگویی در فیلمنامه زندگی جای دیگری است بر مبنای تغییر و دگردیسی در مدل نگاه شخصیت اصلی داستان(با نقش آفرینی حامد بهداد) شکل گرفته است. شخصیت اصلی داستان در نقطه عزیمت ابتدایی همه مشکلات و درگیری های ذهنی و روحی اش را بیرون افکنی می کند و در میان اطرافیان و محیط کار و هر آنچه زندگی بیرونی او را شکل می دهد، سراغی از مقصر و باعث و بانی این مشکلات می گیرد. سطح بالایی از کشمکش درونی امان او را بریده، اما نکته اینجاست که این کشمکش درونی به سمت گره گشایی نمی رود و موجب بروز کشمکش های بیرونی و درگیری او با اطرافیان و حتی دنیای پیرامونی اش می شود.

زندگی جای دیگری است با سراغ گرفتن یکی از تاثیرگذارترین مفاهیم بشری یعنی مرگ و رویارویی مستقیم شخصیت های داستانش با آن، هر چه را داشته، در سبد حرکت شخصیت ها روی نوار باریک مرگ و زندگی قرار داده است.

فیلمنامه نویسان این فیلم با کنار هم قرار دادن شخصیت هایی که هر یک درگیر چگونه زندگی کردن و چگونه مردن هستند، به روایت کشمکش های درونی و بیرونی آنها پرداخته اند.

در دنیای فیلمنامه زندگی جای دیگری است یکی در تلاش است از مرگ رهایی یابد و از اعدام جان سالم به در ببرد و دیگری در فکر آن است که چگونه بر زندگی رو به پایانش فرجامی بنویسد. زندگی جای دیگری است روایتگر درهم تنیدگی و تو در تو بودن سرنوشت شخصیت ها و وابستگی تام و تمام شکل و شمایل ادامه زندگی آنها به تصمیمات و رفتارهای یکدیگر است. این در هم تنیدگی نه در سطح شخصیت های اصلی داستان که حتی در شیوه رفتاری دخترک کوچک فیلم هم دیده می شود.

طرح مساله مرگ در طول تاریخ سینما، یکی از جذاب ترین ایده ها محسوب شده است. این همه از آن خصوصیت مایه می گیرد که هر موضوع ناشناخته ای برای بشر، محل سوال و بحث تعلیق است. پس سینما هم از این اصل بخوبی بهره برده و سراغ گرفتن از مساله مرگ از زوایای مختلف، موضوع ساخت آثار بسیاری بوده است. طرح مساله مرگ در سینما از دو وجه اصلی مورد توجه بوده است؛ یکی روبه رویی شخصیت اصلی با مساله مرگ و سیر تحولات روحی، فکری و عقیدتی که پیش از وقوع مرگ و پس از آن بر خود سوژه می گذرد. دیگر وجه تاثیرگذار مساله مرگ و ظهور و بروز آن بر پایه اصل فقدان است. به این معنا که اشخاص و رخدادهای اطراف مرگ یک شخصیت، در پی فقدان حضور فیزیکی او دچار چالش شده و همین خصوصیت محمل وقوع نقاط عطف بسیار و گره افکنی های داستانی با هدف خلق کنش و واکنش های پیش برنده داستان می شود. درواقع مرگ همان طور که در گفتمان همیشگی متفکران برجسته و حتی مردم عامی بخش مهمی از زندگی روزمره را تشکیل می داده، در سینما نیز محل بحث و استفاده بسیار بوده است.

فیلمنامه نویسان زندگی جای دیگری است هم با شناخت درست از قابلیت های سوژه مرگ سراغ این موضوع رفته اند، اما در مرحله اجرا و پرداخت فیلمنامه مقهور کشش و توانمندی های ایده اولیه شده و از مرحله ای به بعد عنان کار را در اختیار خود ایده قرار داده اند با این همه این برداشت شاید صورت گرفته که مرگ به تنهایی می تواند میزان قابل توجهی از حس همراهی را در مخاطب برانگیزاند، پس نیازی به پرداخت جزئیات داستانی، دور ماندن از کلی گویی و طرح داستانک های کلیشه ای و قابل پیش بینی و تمرکز روی اجرای درست بازیگران برای انتقال حالات روحی شان نیست.

پاشنه آشیل فیلم در مرحله پرداخت داستان و ایده اولیه و شیوه کنار هم چیدن داستانک ها و روابط علی و معلولی با هدف سیر داستان از نقطه عزیمت ابتدایی به نقطه پایان آن است. درواقع به سیاق بسیاری دیگر از فیلمنامه هایی که این روزها در سینمای ایران تبدیل به فیلم می شود، فیلمنامه زندگی جای دیگری ست هم دچار آفت توقف در مرحله ایده و ناتوانی در پرداخت دراماتیک ایده اولیه و بسط و گسترش دادن داستان با هدف اغنای میل مخاطب برای کسب اطلاعات در مورد موقعیت ها و شخصیت ها شده است.

در مجموع باید گفت زندگی جای دیگری است بیش از آن که فیلمی قابل دفاع و ماندنی باشد، اثری است با عنوانی جذاب که انتظارات بسیاری را برای مخاطب ایجاد می کند، ولی تنها عایدی مخاطب از همراهی با آن روبه رو شدن با ایده ای خام و چکش کاری نشده است که اجرای بد بازیگران و کارگردانی سهل انگارانه آن تیر خلاصی بر ماندنی شدن فیلم زده است. شاید تنها نقطه امیدبخش در مورد این اثر، بازی قابل اعتنا و پر از تازگی یکتا ناصر در نقش همسر موقت حامد بهداد در فیلم است که چشم پوشی از آن به دور از انصاف است.

زندگی جای دیگری است، اثری بر مبنای اصول روانشناختی شخصیت است که حتما می تواند محل مباحث جدی در این حوزه باشد، ولی این نکته را هم نباید از ذهن دور نگاه داشت که هر اثر سینمایی همان طور که از عنوان آن برمی آید، در اولین قدم باید قواعد و اصول سینمایی را برای داستانگویی با هر دغدغه ای دنبال کند و در مرحله بعد سراغ مفاهیم و معانی برود.

و در پایان آن که زندگی جای دیگری است اثری متوسط است که معانی بسیار مهمی را بیان می کند.

محمدرضا مقدسیان