جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چالش های مالی خانوادگی فداکاری یا خودخواهی


چالش های مالی خانوادگی فداکاری یا خودخواهی

تمام افراد مایلند تصور خوبی در مورد خود داشته باشند, افراد ترجیح می دهند خود را فداکار و باگذشت قلمداد کنند تا خودخواه و منفعت طلب بعضی مواقع افراد در زندگی واقعی برای آن که به خود ثابت کنند ویژگی های روانی را که مورد پسندشان هست دارا هستند, دست به اقداماتی می زنند که دقیقا عکس مطلب را ثابت می کند, در داستان فوق, فرد به عنوان عوضی از خانواده مایل است با گذشت قلمداد شود, ولی به خودخواهی متهم می شود, آیا واقعا همین طور است

موقعیت زیر را تصور کنید: فرقی نمی‌کند شما زن یا مرد باشید، موقعیت زیر ممکن است برای هر یک از زوج‌ها رخ دهد.

درآمد خانواده شما متوسط است، همسر شما همیشه از داشتن یک تلویزیون جدید صحبت می‌کند، یک تلویزیون بزرگ و عالی، البته او هرگز از خریدن آن به نحو عملی سخنی نمی‌گوید، بلکه فقط مثل یک رویا از آن سخن می‌گوید، شما هم ترجیح می‌دهید تلویزیون جدیدی داشته باشید، در عین حال شما اجاره‌نشین هستید و اخیرا با پرداخت کسری حقوق‌هایتان که در طول چند ماه انباشته شده‌‌اند، توانسته‌اید پس‌انداز کوچکی درست کنید، با همسرتان توافق کرده‌اید که پول مورد نظر را بر روی مبلغ ودیعه‌ای که برای اجاره خانه پرداخته‌اید بگذارید و خانه‌ای بزرگ‌تر اجاره کنید، داشتن خانه بزرگ‌تر برای شما مهم‌تر از خرید وسایل جدید است، ولی احساس می‌کنید که همسرتان راجع به این مساله چندان مشتاق نیست، در این خصوص از وی سوال نمی‌پرسید، مسائل میان شما اغلب ناگفته هستند، یک روز در حالی که از محل کار به منزل بازمی‌گردید متوجه یک اعلان تخفیف می‌شوید، تلویزیون‌های خوبی در یک فروشگاه به حراج گذاشته شده‌اند، وارد فروشگاه می‌شوید و به‌وسیله کارت اعتباری خود یکی از بزرگ‌ترین و زیباترین آنها را خریداری می‌کنید و بخش اعظمی از پس‌انداز از دست می‌رود، گمان می‌کنید که اقدامی فداکارانه صورت داده‌اید، از تصور شادمانی همسرتان خوشحال هستید و احساس غرور می‌کنید. با تلویزیون وارد خانه می‌شوید، اما همسرتان تنها با نگاهی بهت‌زده به شما و آن نگاه می‌کند.

گمان می‌کنید که او از شدت هیجان ساکت است، ویژگی‌ها و امکانات دستگاه را یک به یک با دقت و حوصله برایش تشریح می‌کنید، اما خیلی نمی‌گذرد که متوجه شوید سکوت او به دلیل ناراحتی است و نه هیجان. بعد از مدتی همسرتان شروع به حرف زدن می‌کند، عصبانی است و فریاد می‌زند که این کار همیشگی شما است، شما خودخواه هستید، مثل یک بچه عمل می‌کنید و تصمیم مهمتان در مورد اجاره خانه بزرگ را فراموش کرده‌اید، او شما را متهم می‌کند که همیشه تصمیمات مشترکتان را به دلایل واهی نقض می‌کنید، شما احساس می‌کنید که در حقتان ظلم شده است، با نیت فداکاری آغاز کرده و به خودخواهی متهم شده‌اید.

● چند نکته در مورد موقعیت فوق

تمام افراد مایلند تصور خوبی در مورد خود داشته باشند، افراد ترجیح می‌دهند خود را فداکار و باگذشت قلمداد کنند تا خودخواه و منفعت‌طلب. بعضی مواقع افراد در زندگی واقعی برای آن که به خود ثابت کنند ویژگی‌های روانی را که مورد پسندشان هست دارا هستند، دست به اقداماتی می‌زنند که دقیقا عکس مطلب را ثابت می‌کند، در داستان فوق، فرد به عنوان عوضی از خانواده مایل است با گذشت قلمداد شود، ولی به خودخواهی متهم می‌شود، آیا واقعا همین طور است؟

با خودتان خلوت کنید و از خود بپرسید به عنوان یک فرد کدام موقعیت را ترجیح می‌دهید:

موقعیت اول: به عنوان فردی عاقل و مسوولیت‌پذیر در خانواده طرف مشورت همسرتان باشید، تصمیمات مالی را دو نفری اتخاذ کنید و هرگز بدون توافق یکدیگر آنها را تغییر ندهید یا موقعیت دوم: در اخذ تصمیمات مالی همچون عاملی درجه دوم دخالت داده شوید و برخی مواقع همسرتان (به هر دلیلی، مثلا خوشحال کردن شما) این تصمیمات را نقض کند. او به جای شما تصمیم بگیرد و به عنوان یک فرد آگاه نقش کسی را ایفا کند که حتی بهتر از خودتان می‌داند چه چیز شما را خوشحال می‌کند، ممکن است هر از گاهی هم با اقدامات او خوشحال شوید، مثلا هدیه‌ای را که برایتان خریده است دوست داشته باشید، ولی همیشه از تصور اینکه فردی ضعیف هستید که همواره نیازمند فداکاری است و در تصمیم‌گیری‌ها دخالت داده نمی‌شود، ناراضی خواهید بود. حتی اگر خودتان نارضایتی را به صورت خودآگاه حس نکنید، از وضعیت خود معذب خواهید بود. همسرتان نقش یک قهرمان را خواهد داشت و شما نقش یک فرد نابالغ را.

طبیعی است که هیچ فرد حقیقتا بالغی موقعیت دوم را ترجیح نمی‌دهد، بنابراین اگر در زندگی مالی خانوادگی خود در چنین موقعیتی قرار دارید، بهتر است با گفت‌و‌گو با همسرتان و تلاش تدریجی برای حضور فعالانه‌تر در زندگی مالی خانواده آن را تغییر دهید. این مساله‌ای نیست که به سادگی ممکن باشد، داستان فرضی بالا را به‌خاطر بیاورید. تلاش شما برای صورت دادن مشارکت قاطعانه‌تر در تصمیم‌گیری‌های مالی خانوادگی ممکن است حتی همسرتان را برنجاند، از سویی او به نقش مشورتی نه چندان قاطعانه شما عادت کرده است و از دیگر سو گمان می‌کند شما محبت و فداکاری بی‌بدیل او برای به دوش کشیدن درگیری‌های مربوط به مدیریت مالی خانواده را بی‌اهمیت قلمداد کرده و بابت آن از او ممنون نیستید. بنابراین در درجه اول از دعوا و خشونت بپرهزید. به او نشان دهید از تلاشش برای شاد کردنتان خوشحالید، ولی مایلید نقش بالغانه‌تری در مدیریت خانواده به عهده بگیرید، به او نشان دهید که اگر تصمیمات مالی خانواده دو نفری اتخاذ شوند، نتایج مالی بهتری به بار خواهد آمد و وضعیت جدید به سود همه است.

اگر شما آن شخصی هستید که همسرتان را در موقعیت فرد نابالغ نیازمند حمایت قرار داده‌اید، لازم است در مورد رفتار خود به بازاندیشی دست بزنید. بی‌تردید شما نیات مثبتی دارید، به همسر خود عشق می‌ورزید و مایلید وی را خوشحال کنید، گاهی که حتی به او نقش مشورتی نیز نمی‌دهید گمان می‌کنید با اتخاذ تصمیمات به نحو فردی وی را از مسوولیت عذاب آور و خسته‌کننده‌ای خلاص کرده‌اید، پیش خودتان حتی تصور می‌کنید که ترجیح می‌دادید به جای او بودید.

اما این تصور، تصور غلطی است. اگر واقعا مایل بودید موقعیت او را داشتید موقعیت او را اختیار می‌کردید، نه موقعیت کنونی را. شما مایلید نقش قهرمان را ایفا کنید و البته خودتان نیز به خوبی می‌دانید که از خلال ایفای نقش قهرمان برخی مواقع مقاصد شخصی خودتان را به عنوان مقاصد همسرتان جا می‌زنید. قبل از هرچیز با خودتان صادق باشید، انگیزه‌هایتان را واکاوی کنید و پیش از آنکه به تصویر ذهنی مطلوبتان از خودتان اهمیت بدهید، به واقعیت اهمیت بدهید. در درجه بعدی خودتان را جای همسرتان بگذارید، خواهید دید که مایل نیستید نقش فرد ضعیفی را ایفا کنید که برایش تصمیم‌گیری می‌شود و در آخر به خاطر بیاورید که تنها در صورت مشارکت دوجانبه شما است که امکان موفقیت مالی بزرگ وجود دارد، با حذف نیمی از بدنه خانواده از تصمیم‌گیری‌های مالی خانواده شما نیمی از قدرت بالقوه مالی خود را از دست داده است.