شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تقسیم جهان از دیدگاه اسلام


تقسیم جهان از دیدگاه اسلام

مرزهای عقیدتی که حاکمیت جوامع اسلامی را از غیر مسلمانان مشخص می سازد و این در واقع مرزهای جغرافیای ثابتی را معرفی نمی کند بلکه از این نظر مرزهای جهان اسلام , مرزهای توسعه پیر و تابع اوضاع عقیدتی مردم است که هر چه مردم بیشتری به اسلام برگروند محدوده جغرافیای دارالاسلام نیز وسیعتر خواهد شد ملاک بعدی قلمرو حکومت اسلامی و ملاک دیگر اجرای احکام اسلام و رعایت شعائر آن است

پیدایش اسلام هماند هر مکتب فکری بزرگ ( ماند لیبرالسیم و مارکسیم ) که ادعای جهانی دارند ، لزوما و بلوک بندی جامعه بشری همراه است . در این مان به علت تسلط مذهب اهل سنت بر حکومت ، نظریات ایشان مدون تر و قابل توجه تر است

تقسیم بندی جهان به دلایل گوناگونی از جمله احکام و شرایط مخصوص هر ناحیه مورد توجه صاحب نظران و فقهای اسلامی قرار گرفته است. بعضی از این تقسیم بندی ها مثل تقسیم جهان به دارالاسلام و دارالحرب بهانه ای برای زیر سوال بردن اسلام شده است . هدف از یان تحقیق ارائه و بیان نظریات گوناگون درباره تقسیم بندی برای درک هرچه بهتر است .

صاحب نظران و فقهای اسلامی با توجه به مقتضیات و نیازهای هر عصر تقسیم بندیهای گوناگونی از جهان ارائه کرده اند که مجموع نظرات ایشان را می توان در سه نظریه بیان کرد:

۱) نظریه اول : تقسیم جهان از لحاظ فکری – عقیدتی

۲) نظریه دوم : تقسیم جهان از لحاظ حقوقی – سیاسی

۳) نظریه سوم : تقسم جهان از لحاظ عرفی – تاریخی

▪ نظریه اول : تقسیم جهان از لحاظ فکری – عقیدتی

اسلام جهان را از دیدگاه فکری و عقیدی به سه منطقه تقسیم می کند :

الف) تقسیم جهان به دارالاسلام و داراکفر از لحاظ عقیده مردم

ب) تقسیم جهان به دارالاسلام و داراکفر از لحاظ قلمرو حکومت

ج) تقسیم جهان به دارالاسلام و داراکفر از لحاظ اجرای احکام

الف) تقسیم جهان به دارالاسلام و داراکفر از لحاظ عقیده مردم

از این منظر دارالاسلام هم انسانهای معتقد به مبانی اسلامی را در بر می گیرد و شامل کلیه گرویدگان این مکتب ه رچند از نظر خاک ، رنگ ، نژاد، زبان با هم اختلاف داشته باشند ، می گردد.

دارالکفر شامل تمامی انسانهای غر مسمان جهان ( از هر فرقه و دسته ) می باشد.

در این تقسیم به خوبی جایگاه عقیده و ایمان در مرز بندی جهان ملاحظه می شود و قلمرو دولت اسلامی را قطع نظر از مختصات خاک ، خون و غیره بر یک اصل معنوی ( وحدت عقیده ) استوار می گرداند . به عبارت بهتر آن قسمت از جهان را که در قلمرو اسلام است دارالاسلام و قسمت دیگری را که در برابر نفوذ اسلام حالت منفی دارد دارالکفر می نامند.

در فقه اسلامی برای هر یک از این دو سرزمین در برخی از مسائل مقررات خاصی آمده است خود لزوم چنین تقسیم بندی را توجیه می کند.

ب) تقسیم جهان به دارالاسم و داراکفر از لحاظ قلمرو حکومت

دارالاسلام عبارت است از کلیه کشورهایی که در قلمرو حکومت اسلامی هستند. اتباع این کشورها معمولا مسلمان هستند. و اگر اقلیت غیر مسلمانی هم وجود داشته باشد، تحت شرایطی از حقوق خاصی برخوردارند، ولی با این حال تابع حکومتهای اسلامی می باشند. در طول تاریخ اسلام در ابتدا حدود دارالسلام منطبق بر سر حدات قلمرو خلافت بود ف لیکن با به قدرت رسیدن سلاطین و کاهش قدرت خلیفه کلیه کشورها و سرزمینهایی که حاکم مسلمان در آن حکومت می کرد را در بر گرفت .

علامه حلی در بحث از حکم لقیط ( طفل سرراهی ) محدوده سرزمین اسلام یا به تعبیر دیگر دارالاسلام و دارالکفر را مشخص کرده است وی در آغاز می گوید: پیروان شافعیه دارالاسلام را به سه دسته تقسیم کرده اند

۱) شهرهایی مانند بصره و کوفه و بغداد که بوسیله مسلمانان تأسیس شده است.

۲) بخشهایی که مسلمانان فتح و تصرف کرده اند و مردم آنها پرداخت مالیات جزیه را تعهد کرده اند .

۳) بخشهایی که در آغاز در اختیرا مسلمانان بوده ولی مشرکان آنها را غصب کرده اند ؛

ولی سرانجام هنگام یکه نظر فقهی خودش را بازگو می کند هر یک از دارالاسلام و ادرالکفر را نی به دو دسته تقسیم می کند : سرزمینهای دارالاسلام عبارتند از :

۱) سرزمینی که مسلمانان در آن بنا تاسیسی کرده اند و در حال حاضر متعلق به آنان است.

۲) سرزمینی که مسلمانان با جنگ آنر تصرف کرده اند .

دارالکفر نیز به دو دسته است:

۱) سرزمینی که متعلق به مسلمین بوه ولی در حال حاضر در اختیار کفار است.

۲) سرزمین که در اصل بوسیله کفار تأسیس شده و در حال حاضر نیز در اختیار آنان است

بنابراین هر جا که مسلمانان حضور داشته باشند و حاکمیت آن منطقه در اختیارشان باشد( دارالاسلام ) و هر جا که حاکمیت آن متعلق به کافران است ( درالفر ) محسوب می شود.

هنگامی که جزئی از اجزاء این سرزمین مورد تجاوز دشمنان اسلام قرار بگیرند بر مسلمین واجب کفایی است که به مقدار احتیاج در مقام دفاع برآیند و در صورتیکه احتیاج به نیروی بیشتر در بین باشد بر همه مسلمانان واجب عینی خواهد شد و در صورت تخلف از انجام این وظیفه همه آنها مسئول خواهند بود.

سرزمینهایی که بدین ترتیب جزء دارالاسلام محسوب می شود با استیلاء و تسلط دشمنان از عنوان سرزمین اسلامی و دارالاسلام و احکام آن خارج نخواهد شد و هر قدر هم از نظر زمان تأخیر وجود داشته باشد، مسئله دفاع در برابر تجاوزات گذشته و حال به قوت خود باقی است.

بر طبق این نظریه دارالکفر به کشورهای غیر اسلامی اطلاق می شود. ساکنین این کشورها تماما یا غالبا غیر مسلمان بوده و از نظر مسلمانان کافر محسوب می گردند. دراین کشورها اگر اقلیت مسلمانی نیز زندگی کنند، تحت حکومت کشورهای کافر قرار دارند ولو از نظر انجام فرائض مذهبی آزادی کامل را دارا باشند.

ج) تقسیم جهان به دارالاسلام و داراکفر از لحاظ اجرای احکام اسلامی

در این نظریه جنبه گسترده تری به مفهوم دارالاسلام داده می شود و حتی کشورهای غیر اسلامی که مسلمانان ساکنان در آن بتوانند آزادانه به وظایف و تکالیف شرعی خود عمل کنند نیز جزء دارالاسلام است. از این نظر عنوان دارالاسلام بر سرزمین معینی منوط به توسعه یا محدودیت اعتبار قانون اسلام است ، به این معنی که اگر قانون حتی بوسله معدودی از مسلمانان در سرزمینی رعایت شود، آن سرزمین از لحاظ تئوری سرزمین اسلامی شناخته می شود. طرفداران این نظریه مدعی اند که ظهور و تجلی اسلام به ظهور احکام و شعائر آن بستگی دارد. بنابراین وقتی احکام و شعائر اسلامی در سرزمینی اجرا نشود، دیگر آن سرزمین عنوان دارالاسلام را از دست خواهد داد.

بدین ترتیب سرزمین واحدی ممکن است در یک زمان جزئی از دارالاسلام باشد و در زمان دیگر بر اثر تسلط قوانین غیر اسلمی و از بین رفتن شعائر و احکام اسلامی به داراکفر ملحق شود.

در این نظر دارالکفر بر عکس جنبه محدودتر به خود می گیرد و شامل کشورهای غیر اسلامی می شود که مسلمانان ساکن در آنجا به هیچ وجه قادر به انجام فرایض مذهبی خویش نباشند و به عبارت دیگر سرزمینهای خارج از مرز قانون اسلام را دارالکفر یا دارالحرب می دانند.

در اواخر قرن نوزدهم میلادی هندوستان هر چند تحت اداره بریتانیای کبیر بود اما به عقیده فقها اگر تمام یا قسمتی از شریعت اجرا شود لازم نیست که فرمانروا مسامان باشد. آنها این کشور راجزئی از دارالاسلام میدانستند . به عقیده ایشان ملاک دارالاسلام و دارالکفر اجرا و عدم اجرای قوانین الهی است و شخص و نوع حکومت تأثیری در صدق این عنوان ندارد.

پیاده کردن این نظریات ( نظریه اول و دوم ) خود به خود بسیاری از کشورها که امروز به طور معمول بعنوان کشور اسلامی شناخته شده اند را از دارالاسلام خارج می کند . به طور مثال کشوری چون ترکیه، از آنجا که نوع حکومتش اسلامی نیست جزء دارالاسلام نمی باشد و از سوی دیرگ داراکفر یا دارالحرب نیز محسوب نمی شود.

در یک نظر سطحی ممکن است چینین قضات شود که اسلام کره زمین را به دو بلوک ( مهاجم ) و ( هدف تهاجم ) تقسیم کرده است و به استثنای سرزمینهای اسلامی در کلیه جاهای دیگر یک حالت عمومی جنگ برقرار نموده است. این قضاوت دستاویز تاخت و تازهایی به حریم اسلام در محافل علمی و سیاسی شدهد است . در حالیکه این نکته مورد توجه قرار نگرفته است که فقها این تقسیم بندی از جهان را عموما در مباحث جهاد بکار برده اند . لذا ملاحظه می شود که اطلاق دارالحرب به سرزمینهایی صحیحی است که اولا اکثریت مردم آنجا غیر مسلمان هستند، ثانیا عملا در صحنه درگیری نظامی و یا مجوز شرعی چنین درگیری درباره آن محقق گردیده است . از نظر اسلام جنگ یک حالت عارضی در روابط مسلمانان است و اصل در روابط بین المللی اسلامی همزیستی مسالمت آمیز است .

▪ نظریه دوم : تقسیم جهان از لحاظ حقوق – سیاسی

در نظریه سعی شده تا میان مفاهیم سیاسی و حقوقی سرزمینهای مختلف از دید اسلام تفاوت قائل شود و بدین صورت تفاوت احکام میان آنها را توضیح دهد . بعنوان نمونه دارالاسلام در معنای حقوقی دارای قواعد مشخصی در فقه اسلامی است . بعنوان مثال اگر کودکی در منطقهای که مسلمانان زندگی می کنند پیدا شود ملحق به مسلمانان است و بر این اساس این کودک مسلمان شناخته می شود و دارای حقوق و تکالیفی است.

تدبر در سیستم سیاست خارجی اسلام مخصوصا توجه خاصی که در موضوع معاهدات و پیمان ها دارد به خوبی می رساند که در کنار داراالسلام و دارالکفر ( دارالحرب ) وجود سرزمینهای دیگر هم قابل تصور است ، هر چند قابل انکار نیست که ملتها و دولتهای غیراسلامی به علت وحدت نظر منفی که در مورد اسلام دارند ، همه نسبت به اسلام و ملت اسلامی ، اردوگاه مخالف محسوب می گردند.

ـ دارالعهد

دارالعهد بر اساس آیاتی است که در آنها بر لزوم وفای به عهد نسبت به ملتهایی که مسلمین با آنان قرار داد بسته اند تأکید شده است. از جمله این آیات، آیه ۴ سوره توبه است که ما ترجمه آن را ذکر می کنیم :

( برائت از مشرکین شامل آنها نمی شود که با شما پیمان بسته اند و قرار دادشان را نقض نکرده و به هیچکدام از دشمنان شما کمک ننموده اند . با آنان تا پایان قرادادشان طبق تعهداتی که سپرده اید عمل نمایید که خداوند پرهیزگاران را دوست می دارد. )

منظور از دارالعهد کلیه دلتها و کشورها و سرزمین هایی است که مردم آنها بر اساس پیمانی که با مسلمین بسته اند در کنار دارالاسلام از روابط صلح آمیزی با امت اسلام برخوردار می باشد و روابط سیاسی و اقتصادی و نظامی آن دو بر اساس پیمان مشترکی تنظیم شده است. در حقیقت باید گفت دارالعهد عنوان عامی است که بر موارد دارالذمه، دارالامن ، دارالهدنه ، دارالصلح و دارالحیاد اطلاق می گردد.

ـ درالامان

تئوری دارالامان بر اساس مشروعیت نوعی قرارداد بین المللی است که فقها آنرا استیمان یا عقد امان می نامند

شیخ طوسی امان را به سه نوع تقسیم می کنند: الف ) امام مسلمین که صلاحدد وی در همه مصال مسلمین نافذ می باشد، می تواند با همه ملتهای و دولتهای جهان قرارداد امان منعقد نماید.

ب ) نماینده اما منسبت به همسایگان قلمرو حکومتش می تواند از قراداد امان استفاده کند.

ج ) فرد فرد مسلمین می توانند یک یا چند نفر از کفار امان بدهند ولی به اهالی یک شهر نمی تواند امان بدهد.

از امام صادق ( ع) نقل شده است:

هرگاه سپاهی از مسلمین گروهی از کفار را محاصره نمودند و یکی از آنها درخواست امان کرد و کمترین و پست ترین فرد مسلمان از نظ رمقام به وی امان داد ، بر بالاترین مقام دولت اسلامی واجب است که به این امان وفادار باشد.

امیرالمومنین ( ع) در یکی از جنگها هنگامی که لشکریانش قلعه ای را محاصره کرده بودندو در آخرین لحظات جنگ و در آستانه پیروزی بودند چون شنیدند برده مسلمانی به جمیع اهالی آن قلعه امان داده است ، تعهد وی را تنفیذ نمود و از محاصره قلعه دست کشیدند .

با توجه به احادیث روشن می شود که اعطاء امان اختصا به فرمانده یا امام مسلمین نداشته و این حق برای عموم مسلمین محفوظ می باشد ولی از آنجا که گفتار دیوانه و شخص نابالغ از نظر قانون اسلام اعتبار ندارد، لذا د رامان دهند بالغ و عاقل بودن شرط ضمنی است ولکن مرد و زن مسلمان چه آزاد و چه برده در این حق یکسان هستند. در مشروعیت قراداد امان همین مقدار کافی است که ضرر به اسلام و مسلمین نداشته باشد ولی مصلحت داشتن برای اسلام یا مسلمین در آن شرط نیست . بسیاری از فقها مدت امان را تا یکسال می دانند . قرارداد امان را می توان به صورت کتبی ، شفاهی و حتی با اشاره منعقد کرد.

مستأمن از همه حقوق انسانی به مقتضای قارداد امان برخوردار است و از تعرض به مال و جان و عرض مصونیت کامل دارد. لذا اگر مورد تعرض قرار گیرد، دولت اسلامی موظف است از بیت المال کلیه خسارتهای ناشی از تعرض را به آن بپردازد.

پژوهشگر: مهدی نصوحیان

منابع

۱. تنواتی ، جلیل ، حقوق اسلام، تهران ، دفتر تحقیقات و تدوین کتب درسی مرکز جهان علوم اسلامی ، ۱۳۷۷

۲. حلی ، علی بن مطهر ( عامه حلی ) ، تذکره الفقها ء ، قم : المکتبه المرتضویه لاحیاء آثار الجعفریه ، بی تا ، ج ۱ و ج ۲.

۳. خلیلیان ، خلیل ، حقوق بین الملل اسلامی ، قم ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،۱۳۶۲

۴. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه اسلام و حقوق بین الملل ، تهران ، سمت ، ۱۳۷۲ ، ج ۱

۵. ضیایی بیگدلی ، محمدرضا ، اسلام و حقوق بین الملل ، تهران ، گنج دانش ، ۱۳۷۵

۶. طباطبایی ف سید محمد حسین ( علامه طباطبایی ) ، محمدحسین ، المیزان ، ج ۴

۷. عمید زنجانی ، عباسعلی ، اقامتگاه و آثار حقوقی آن از دیدگاه فقه اسلامی تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

۸. __________ ، وطن ، سرزمین و آثار حقوق آن ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، ۱۳۶۵

۹. _________، فقه سیاسی ، تهران ، نشر امیر کبیر ، ۱۳۶۷ ، ج ۳.

۱۰. فیرحی ، داوود ، نظام سیاسی و دولت در اسلام ، تهران ، سمت ، ۱۳۸۲


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید