چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

زنگ خطر افزایش قتل های خانوادگی


زنگ خطر افزایش قتل های خانوادگی

به دلیل اختلا فات قبلی که با همسرم داشتم در فرصتی مناسب با فشار دست او را خفه کردم و سپس جسدش را زیر تخت پنهان کردم

به دلیل اختلا فات قبلی که با همسرم داشتم در فرصتی مناسب با فشار دست او را خفه کردم و سپس جسدش را زیر تخت پنهان کردم. در طول مدتی که جسد همسرم را زیر تخت پنهان کرده بودم هر بار برای او دلتنگ می شدم، با بیرون آوردن جسدش به او نگاه می کردم و با او حرف می زدم تا دلتنگی ام کاهش یابد. پس از سه روز که در کنار جسد همسرم زندگی کردم از وضعیت به وجود آمده خسته شدم و تصمیم گرفتم جسدش را به بیرون از خانه منتقل کنم. برای این کار با یکی از دوستانم موضوع را در میان گذاشتم و با همکاری او جسد همسرم را به یک خودرو انتقال دادیم و سپس به حوالی ایوانکی بردیم.

جسد را در همان حوالی و در یک گودی خاک کردم و به خانه بازگشتم و پس از آن موضوع فقدان همسرم را برای ماموران پلیس و مسوولان دادسرای امور جنایی تشریح کردم...

اصطلاح قتل های خانوادگی یک اصطلاح عمومی است و در حال کلی به قتل هایی گفته می شود که در یک خانواده با روابط خویشاوندی سببی و نسبی نزدیک واقع می شود به نحوی که یکی از اعضا اقدام به کشتن عضو دیگری می کند.

غالبترین نوع این قتل ها، قتل فرزند توسط پدر یا مادر توسط فرزند، قتل زن توسط شوهر و بالعکس، قتل برادر و خواهر به دست یکدیگر است.

از آنجا که این مساله به عنوان یک دغدغه در جامعه مطرح است و از طرف دیگر حساسیت این موضوع در آینده، مرا به نگاشتن این گزارش واداشت.

● مسائل اخلاقی عمده ترین انگیزه

هر روز در صفحه های حوادث روزنامه ها می خوانیم: «مردی همسر و فرزندش را کشت»، «پسری پس از قتل دو عضو خانواده اش خودکشی کرد»، «عدم تعهد اخلاقی، منجر به قتل شد»، «جنایت خانوادگی به خاطر زن دوم»، «اعتراف پسر شکاک به خواهرکشی»، «مردی به اتهام قتل برادرش مجرم شناخته شد»، «پدر، پسر خود را با بیل به قتل رساند» و... و هزاران دست از این اخبار سیاه تیتر روزنامه ها می شوند.

قاتلان این جنایت ها نیز همواره مدعی بوده اند: «فساد اخلا قی داشت!»، «برای دفاع از ناموس او را کشتم!»، «نمی خواستم بعد از طلاق همسرم با مرد دیگری ازدواج کند!»، «خیال می کردم با یک پسر رابطه دارد!» و... مسائل اخلاقی عمده ترین انگیزه ای است که از سوی متهمان عنوان می شد، البته در این میان مواردی از قبیل قتل های خانوادگی به خاطر ارث، اعتیاد، فقر، انتقامجویی، اختلافات کهنه حل نشده و... نیز دیده می شود. کارشناسان اجتماعی و روانشناسان نسبت به افزایش این گونه جنایت ها اعلام نگرانی کرده اند. آمارها نیز بر این نکته صحه می گذارند.

● افزایش قتل های خانوادگی

با توجه به میزان جرائمی که در جامعه وجود دارد; قتل های خانوادگی در سال های اخیر، دلیل بر این موضوع است تا بتوان قتل های خانوادگی را در بستر آسیب اجتماعی مورد وارسی قرار دهیم. از ابتدای سال ۱۳۸۳ روزنامه های سراسر ایران در صفحه حوادث خود بخشی از اخبار خود را به قتل های فجیع در خانواده ها اختصاص داده اند. تنها طی ایام نوروز ۱۵ فقره قتل در تهران اعلام شده است که از این تعداد ۳۰ درصد قتل ها را خانواده ها تشکیل می دهند.

در نخستین قتلی که از طریق رسانه ها منتشر شد قتل مادر ۶۶ ساله ای به دست پسر خود بود که مادرش را خفه کرده بود، شاید هم قتل زهرا زارع ۹ ساله که توسط پدرش سر بریده شد، افکار عمومی را بیش از پیش متاثر کرد.

از این نوع قتل ها به طرق مختلف زیاد است فرج الله ۵۵ ساله با ضربات چاقو داماد جوان خودرا در شهرک غرب به قتل رساند، یا پدر معتادی با خوراندن سم و قرص دیازپام به سه کودک سه، پنج و هفت ساله خود قصد جان آنها را کرد که با کمک پزشکان بیمارستان لقمان الدوله، کودکان از مرگ حتمی نجات یافتند; این تنها فهرست کوچکی است از قتل های خانوادگی که پیوسته بر شمار آن افزوده می شود.

در واقع می توان مدعی این قضیه شد که از ابتدای سال ۱۳۷۹ تاکنون هیچ گونه آمار رسمی درباره قتل در ایران منتشر نشده است انتشار قتل های خانوادگی در نشریات، مقامات انتظامی و قضایی برخی از نقاط ایران را به موضع گیری در قبال این نوع گزارشها واداشته است.

البته قتل های خانوادگی خاص کشور ایران نیست و در همه جا اتفاق می افتد. گزارش منتشر شده در مورد خشونت های خانوادگی در کشورهای جهان سوم حاکی از تکان دهنده بودن این وضعیت است.

مطالعه ای در پرو، نشان داد که ۹۰ درصد مادران جوان در سن ۱۶-۱۲ سالگی قربانی تجاوز جنسی بوده اند که اغلب توسط یک عضو از خانواده بوده است.

«محمد کاظمیان» معاون آموزشی و پژوهشی سازمان پزشکی قانونی کشور علاوه بر این که بر لزوم وجود اطلاعات آماری درباره همسرآزاری تاکید می کند و ادامه می دهد: هرگونه خشونت اعم از فرهنگی، روانی، جسمی و جنسی، محدودیت اقتصادی، موانع حقوقی، تهدید و ایجاد مخاطره و محدودیت در ارتباطات فردی و اجتماعی از موارد همسرآزاری است.

وی با اشاره به نتیجه پژوهشی که سال ۱۳۸۳ درباره همسرآزاری در ۲۸ استان کشور انجام شد، تصریح می کند: ۶۶ درصد زنان از ابتدای زندگی خود دست کم یک بار خشونت یا آزار را تجربه کرده اند.

البته نوع آزار و مشکلات در هر یک از استان ها متفاوت است و بررسی و آسیب شناسی این موضوع می تواند در اتخاذ سیاست های لازم برای رفع مشکلات و بهبود شرایط زنان در منطقه های مختلف موثر باشد.

کاظمیان می گوید: براساس آمارهای سازمان جهانی بهداشت از هر شش زن در جهان یک نفرشان از خشونت خانوادگی رنج می برد.

همچنین در آمریکا در هر ۹ ثانیه یک زن به طور فیزیکی آزار می بیند.

وی خاطر نشان کرد: سال ۱۳۸۱ پژوهشی در یکی از بیمارستان ها نشان داد ۴۰ درصد زنان تجربه آزار فیزیکی داشته اند; در بیمارستان های مشهد نیز از ۱۰۷ زنی که آزار فیزیکی دیده بودند ۳۰ درصد به علت ترس از همسران خود حاضر به مصاحبه نشدند.

براساس اطلاعات به دست آمده از این پژوهش ۳۰/۲ درصد مردان، بی سواد و /۲ ۵ درصد آنها مدرک بالاتر از دیپلم داشتند. در مقابل ۵/۸ درصد زنان آزار دیده بی سواد و ۳۹ درصد دارای مدرک بالاتر از دیپلم بودند. همچنین ۳۵ درصد از مردانی که زنان خود را آزار دادند معتاد به مواد مخدر و ۱۳ درصد مصرف کننده الکل بودند.

جالب است دلایلی را که باعث بی میلی زنان برای شکایت از خشونت های خانوادگی است برشماریم. ۶۸ درصد زنان به علت آینده فرزندان خود، ۲۸ درصد به دلیل امید به تحول و بهبود رفتار همسران، هفت درصد به خاطر ترس از طلاق و عوارض اجتماعی و فقدان حمایت های اجتماعی، پنج درصد به سبب ترس از همسران و تکرار ضرب وجرح و سه درصد به خاطر نداشتن امید به حمایت های قانونی; از شکایت صرف نظر می کنند. با توجه به اینکه کشورهای صنعتی جهان با در اختیار داشتن پیشرفت های نوین، تلاش بسیاری را برای مهار خشونت اجتماعی و حمایت از زنان و کودکان در پیش گرفته اند; جهان هنوز شاهد خشونت علیه زنان و کودکان حتی در کشورهای توسعه یافته است.

● مسائل ناموسی عمده ترین مساله قتل های خانوادگی

اغلب قتل های خانوادگی که در ایران به وقوع می پیوندد دارای یک ویژگی مشترک است و آن انگیزه ناموسی است.

علی پورحسن تحلیلگر مسائل جرم شناسی اینگونه می گوید: در واقع یکی از مسائل مهم در این خصوص، مسائل ناموسی است. از آنجایی که در تهران افراد مختلف با قومیت ها و هنجارهای متفاوت وجود دارد و باتوجه به اینک اغلب این افراد از نقاط مختلف به تهران آمده اند یا حاشیه نشین بوده اند و از روستاها آمده اند، به هر حال باورهای فرهنگی خودشان را دارند که با شهرنشینی همخوانی ندارد، مثل این است که پدر یا برادری فکر کرده باشد که به دختر یا خواهرش تجاوز جنسی شده باشد، یا حتی نگاه ناموسی شده باشد، او را از بین می برند و او را می کشند، به نوعی که لکه ننگ از روی خانواده برداشته شود.

استناد به شرع نیز مورد دیگری است که بین عاملان این قتل ها مشترک است. جامعه شناسان قتل های خانوادگی را نتیجه خشونت های خانوادگی می دانند. وی در ادامه افزایش اینگونه قتل ها را نتیجه گذار جامعه به مدرنیته ارزیابی می کند. خشونت خانوادگی، اعمال نیروی جسمانی به زن یا شوهر علیه همسران و فرزندان که همسر و فرزند می توانند به طور واکنشی اینگونه خشونت را بازتاب کنند. تنها عامل بحث نابرابری قدرت بین زن و مرد یا شوهر است که در دوره جدید به واسطه گذار جامعه ما از سنت به مدرنیته و تعقیب جایگاه زنان مطرح است. این در حالی است که در جامعه سنتی مردان نقش مایشا» را بر عهده داشتند. تصمیمات سیاسی و توزیع اقتصادی و تامین ارزش ها بر عهده آنها بود و زنان و فرزندان از آنها تبعیت می کردند.

این تحلیلگر مسائل جرم شناسی می افزاید: جامعه ما انتقال قدرت را از نظام های شخصیتی مردانه به زنان و کودکان تجربه می کند و چون این تجربه نوپاست واکنش های شدید و بعضا خشنی را به دنبال دارد که در واقع نظام اجتماعی هم به نوعی از آن حمایت می کند.

● خشونت خانگی

شاید بد نباشد معنای خشونت خانگی را در کتاب های جامعه شناسی جست وجو کنیم. برای نمونه; در کتاب جامعه شناسی آنتونی گیدنز ترجمه منوچهر صبوری، تعریفی که از این قبیل خشونت ها شده است به شیوه هایی اشاره دارد که مردان قدرت اجتماعی یا فیزیکی برتر خود را علیه زنان به کار می برند مربوط می شود که شامل خشونت خانگی، آزار جنسی و تجاوز جنسی است.

آری، خانه غالبا به عنوان پناهگاه امنیت و خوشبختی تصور می شود، اما خشونت خانگی بخشی از تجربه بسیاری از زنان است. این نوع از خشونت بلای اجتماعی جدیدی نیست. در سده های میانه اوایل صنعتی شدن، خشونت نسبت به زنان یک جنبه متداول ازدواج بود.

در یک بررسی گزارش شده است; بعضی زنان به نحوه دلخراشی مجروح گردیده اند، آنها از شکستگی استخوان ها، زخم های چاقو و جراحات شدید رنج می برند.

بعضی ها را با صندلی بر سرشان کوفته اند، بعضی را از پله ها به پایین پرتاب کرده اند و در پای یک نفر با چکش میخی را فرو کرده بودند...

توسل به قانون برای زنانی که گرفتار خشونت خانگی می شوند دشوار است.

پیامبر اسلا م در بسیاری موارد بر لزوم حفظ شان و جایگاه زنان از سوی مردان تاکید کرده است اما متاسفانه آگاه سازی لازم در این خصوص صورت نگرفته است. از این لحاظ پیشنهاد می شود زنان آسیب دیده از مفاد بندهای قانونی که بر حمایت از آنها تاکید دارد آگاهی داشته باشند.

این امر می تواند نقش بازدارنده ای در تکرار همسرآزاری و بعضا قتل هایی همچون «همسرکشی» را در پی داشته باشد.

● قتل های خانوادگی; نتیجه اختلافات حل شده است

رئیس پلیس آگاهی کشور نیز با ابراز نگرانی از وضعیت و نوع قتل های خانوادگی در کشور می گوید در سال ۸۶ قتل های خانوادگی ۴۰ درصد از قتل ها را به خود اختصاص داده است که جای نگرانی دارد.

سردار سید اصغر جعفری همچنین با اعلام اینکه ۵۰ درصد مقتولا ن زن از سوی محارم درجه یک به قتل رسیده اند، از مسوولان خواست دراین خصوص راهکاری بیندیشند.

سردار جعفری می گوید تنها راه کاهش این قتل ها انجام اقدامات زیربنایی و فرهنگی مناسب است.

به اعتقاد سرهنگ علی رمضانی عمده عواملی که در شکل گیری و وقوع قتل های خانوادگی نقش دارد، در اختلافات حل نشده میان خانواده ها خلاصه می شود.

این کارشناس آگاه پلیس آگاهی استان تهران در گفت وگو با مردم سالاری با اشاره به طولانی بودن روند دادرسی در خصوص حل و رفع مشکلات ناشی از اختلافات خانوادگی می گوید: «اغلب قتل های خانوادگی که منجر به کشته شدن یکی از اعضا در خانواده می شود نتیجه اختلافات حل نشده میان افراد خانواده است که در این خصوص افراد با مراجعه به دستگاه های قضایی و انتظامی درصدد رفع مشکل به وجود آمده بر میآیند، ولیکن با توجه به طولانی بودن روند دادرسی و نیازمندی های سیستم های قضایی و قانونی برای دستیابی به اطلا عات صحیح و در نتیجه ارائه حکم، اغلب مسائل حل نشده به داخل خانواده رسوخ پیدا می کند که در نتیجه باعث تنش میان اعضای خانواده می شود.»

وی در ادامه تصریح می کند: «با بالارفتن تنش میان افراد و اعضای خانواده، موضوع حاد شده و جر و بحث ها آنقدر بالا می گیرد که منجر به قتل های بعضا ناخواسته خانوادگی می شود.»

سرهنگ رمضانی اغلب وقوع این قتل ها را ناشی از اطلاع یافتن طرفین (زوجین) یا خانواده، در خصوص مسائلی همچون رفتار سو»اخلاقی، اعتیاد، بیکاری همسر، بیکاری فرزندان که منجر به فشار روانی در خانواده شده، برشمرد که در نتیجه برای انتقام یا پاک کردن این لکه ننگ از خانواده، ارتکاب به قتل را به دنبال می آورد.

وی در ادامه اظهار می کند: «در بسیاری از جرائم (ونه صرف قتل های خانوادگی)، اعتیاد، قوه محرکه بروز جرائم است.هنگامی که شخصی معتاد به مصرف مواد مخدر است، جرات،کاهش جسارت و در نهایت عدم تصمیم گیری صحیح را به دنبال می آورد و در درازمدت روی فرد معتاد تاثیر سو» گذاشته و ارتکاب به هر جرمی را آسان می کند.»

سرهنگ علی رمضانی به نقش داروهای اعتیادآور و روان گردان خاطر نشان کرده و می گوید: مواد جدید صنعتی روان گردان که اغلب توهم زا هستند و جسارت های کاذب را در افراد به وجود می آورد، شرایطی را به وجود می آورد که در نهایت اغلب قتل هایی که توسط این افراد صورت می گیرد تحت تاثیر مواد روان گردان قرار دارد و همچنین مصرف مشروبات الکلی نیز در وقوع چنین قتل هایی موثر است.

وی با اشاره به آلت قتل های خانوادگی تاکید می کند: «این افراد در هنگام بروز جرم از هر وسیله و ابزاری که در دسترس فرد ضارب قرار دارد برای وقوع قتل بهره می برند و در این خصوص مجرمین اغلب از ابزارهایی استفاده می کنند که روند رسیدگی را مختل کنند که عموما با خوراندن سم و مسموم کردن مقتول شروع می شود و با صحنه سازی سرقت از منزل خاتمه می یابد.»

وی درباره انگیزه وقوع این قتل ها اضافه می کند: در بررسی های انجام شده از این پرونده ها، می توان گفت که انگیزه ارتکاب این جنایت ها بیشتر در پی مسائل و اختلافات اخلا قی یا مواردی مرتبط با اخلاقیات رخ می دهند.این اختلاف ها ممکن است میان زن و شوهر ایجاد شده باشد یا اینکه مرد و زن نتوانند رفتار و اخلاق یکدیگر را تحمل کنند که خود می تواند زمینه های بروز یک جنایت را فراهم آورد. البته در این میان مشکلات مالی و بیکاری همسر به عنوان جزو لاینفک زندگی زناشویی می تواند بر شدت اختلاف ها بیفزایند.

به اعتقاد این کارشناس پلیس آگاهی استان تهران; روابط نامشروع یا همان خیانت های زناشویی درصد قابل توجهی از انگیزه قتل های خانوادگی را تشکیل می دهد:«البته این مشکلات قابل برطرف شدن است، اما متاسفانه این مسائل در خانواده های ایرانی با قتل مورد برخورد قرار می گیرد.»

وی درخصوص ارتکاب به قتل در قتل های خانوادگی می گوید: «در اغلب این مواردقاتل (مجرم) رنگ و بوی خودکشی به قضیه می دهد و دراین خصوص نمی توان استاندارد مشخص را برای علل وقوع قتل های خانوادگی برشمرد.»

سرهنگ علی رمضانی در خصوص وضعیت اجسادی که به این طریق به قتل می رسند (قتل های خانوادگی) تصریح می کند: «از آنجایی که این قتل ها در خانه اتفاق می افتد در بسیاری از موارد دیده شده است که شخص ضارب پس از ارتکاب قتل، جسد را به بیرون ازخانه انتقال داده و اغلب در بیابان ها رها می کند.

هدف از این عمل از بین بردن هویت جسد و معدوم کردن شخص متوفی است.»

وی در ادامه با بیان اینکه وقوع قتل های خانوادگی به مشکلات حل نشده خانوادگی (میان اعضای خانواده) بر می گردد، اظهار می دارد: «اینکه بگوئیم قتل های خانوادگی، نتیجه تخلیه نادرست فشارهای اجتماعی است، صحیح نیست، بلکه در این خصوص باید به مشکلات حل نشده میان اعضای خانواده اشاره کرد، که در این خصوص بی توجهی شوهر به همسر و فرزندان خود، وجود شخصی معتاد در خانواده و... زمینه ساز بروز جرائم خشنی از جمله قتل های خانوادگی را دامن می زند.»

وی در ادامه تاکید می کند: «جنایت های خانوادگی ریشه در مشکلات حل نشده خانوادگی یا مسائل اقتصادی مجرم (قاتل) دارد.»

وی نقش رسانه ها و مطبوعات رادر کلیت جرائم و نه صرف قتل های خانوادگی موثر توصیف و تصریح می کند: «اولا آموزش و اقناع افکار عمومی از روش های انسانی و عقلی، ثانیا آشنا کردن افراد با حقوق و وظایف خود از مهمترین اقداماتی است که باید انجام شود. ثالثا صرف عنوان کردن اخبار مربوط به «کشتن» که کاری صرفا، ژورنالیستی است نمی تواند کمکی به این مساله کند; چرا که قبح این مساله در جامعه شکسته می شود و به وقوع و تکرار آن در جامعه منجر شود که در این خصوص توصیه می شود در کنار هر خبر قتل خانوادگی که عنوان می شود یک نظر کارشناسانه ذیل خبر آورده شود تا شفاف سازی در اذهان عمومی صورت پذیرد. در نهایت هر سه این موضوع رسالت واقعی و حقیقی خبرنگارانی است که درحوزه اطلاع رسانی و خبررسانی در حوزه حوادث بر می آیند.»

هر چند ما در قانون مجازات اسلا می در گذشته، جرمی با عنوان «همسرکشی» نداشته و نداریم، اما متاسفانه در جامعه ما، جرائم به دلایل مختلف سیر صعودی دارند و به هر حال همسرکشی نیز نمونه ای از انواع این موارد است.

نویسنده : محبوبه بابائی