پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
تحریم نفتی , توفیق اجباری
![تحریم نفتی , توفیق اجباری](/web/imgs/16/138/l7uqi1.jpeg)
در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی ، به دنبال کشف و صادرات گاز طبیعی در کشور هلند ، وضعیتی در بخش صنعت و تولیدات ِ صنعتی آن کشور بوجود آمد که در علم ِ اقتصاد ، به بیماری هلندی معروف شده است و به این مفهوم اشاره دارد که هرگونه در آمد ارزی ، حاصل از صادرات ِ منابع طبیعی ، اعم از نفت و گاز ، مواد معدنی ، تولیدات کشاورزی و دامی ، کمکهای مستقیم خارجی ، ارزهای ارسالی بوسیله نیروهای کار ِ مهاجر و خلاصه هر گونه اقدام و پدیده ای که موجب افزایش واردات و کاهش صادرات ، رکود در بخش تولیدات صنعتی، تقویت پول ملی و تضعیف ارزهای خارجی می شوند ، می توانند از عوامل بیماری هلندی بحساب بیایند و اگر خیلی موشکافانه به مسئله نگاه بکنیم ، می توانیم عنوان نماییم که اگر ارز آوری ، به وسیله تعداد محدودی از تولیدات صنعتی انجام بشود ، این مسئله هم می تواند بیماری هلندی را به بخشهای دیگری از تولیدات صنعتی ، سرایت بدهد .
البته اگر برای همه دنیا ، پول واحد جهانی می داشتیم و یا در کنار پول ملی تمام کشورهای دنیا ، یک پول واحد جهانی هم می بود و بهای اقلام و خدمات مذکور با این پولها پرداخت می شد ، و یا کشورهای خریدار ، بهای اقلام و خدمات مذکور را با پول ملی ِ کشورهای صادر کننده پرداخت می کردند ، آنوقت بیماری هلندی به این صورتی که الان می شناسیم رخ نمی نمود و قضیه تا حدودی فرق می کرد .
امروزه بسیاری از عوامل و مشخصه های بیماری هلندی برای اقتصاد دانان و حتی سیاستمداران ، کاملا ً روشن و آشکار گشته است ولی غالبا ً تصمیمات نادرست سیاسی ، که ریشه آنها هم در عوام گرایی و جلب رضایت عوام الناس نهفته است ، مانع از جراحی و درمان بیماری هلندی می شود بطوری که متاسفانه بعضی وقتها ، به مرحله احتضار و مرگ کویتی هم می رسد که بسیار خطرناک است و باید از آن اجتناب کرد .
و اما اگر بخواهیم علت و فلسفه بیماری هلندی را از منظر فرهنگ ، باورها و اعتقادات ِ دینی و مذهبی خودمان مورد بررسی قرار بدهیم ، می توانیم عنوان نماییم که هر گونه فروش و استفاده افراطی و اسراف گرایانه از منابع طبیعی تجدید ناپذیر، که متعلق به ما و نسلهای آینده هستند ، درآمدهای کشور را افزایش می دهد ولی برکت را با خود می برد .
در آمدهای که اقتصاد کشور هلند را در مدت کوتاهی بیمار کرد ، دهها سال است که در اقتصاد کشور ما به یک اپیدمی مزمن و جان فرسایی تبدیل شده بطوری آن را بسیار نحیف و رنجور ساخته است چون ما ، راه ِ درست ِ استفاده از درآمدهای نفتی را بلد نیستیم و یا خودمان را به آن راه می زنیم مثلا ً آنهای با تکیه بر درآمدهای نفتی ، مشام ما را با بوی سیرهای چینی آشنا ساختند ، اگر دلارهای نفتی ِ بیشتری به دستشان برسد ، مطمئنا ً کام ما را با مزه سیب زمینی و پیاز چینی هم آشنا خواهند ساخت .
اگر ما از درآمدهای نفتی برای خرید کالاهای سرمایه ای و انتقال تکنولوژیهای برتر ، استفاده می کردیم و زمینه را برای فعالیت ِ سرمایه داران و سرمایه گذاران خارجی و ایرانی فراهم می کردیم ، آنوقت ره صد ساله را یک شبه طی می کردیم و از راه میانبری ، به یک کشور صنعتی تبدیل می شدیم ما باید توجه داشته باشیم که چینی ها از امتیاز نیروی کار ِ ارزان ِ خود ، استفاده کردند و تکنولوژی روز و سرمایه گذاران خارجی را به کشور خود آوردند و با تعدیل های که پس اتفاقات میدان تیان آنمن ، در سیاست اقتصادی خود بوجود آوردند ، اکنون در عرصه بین المللی به یک اقتصاد مطرح و نیرومندی دست یافته اند و لذا در داخل کشور هم به یک مشروعیت و مقبولیت نسبی رسیده اند ، در حالی که ما علاوه بر نیروی کار ارزان ، از انرژی ارزان هم برخوردار هستیم .
همچنانکه انقلاب و جنگ ما مردمی بود ، اقتصاد ما هم باید مردمی باشد و لذا ما باید به صاحبان صنایع و سرمایه ، اعم از داخلی و خارجی ، میدان بدهیم تا وارد کار بشوند و برای کشور و خودشان تولید ِ ثروت و کار بکنند و در این میان تحریم های نفتی فرصت بسیار خوب و مغتنمی است که باید از آن استفاده کرد و ای کاش حالا که از چشم ِ امریکایها و اروپائیان افتاده ایم ، خدا کند که از چشم ِ چشم بادامیهای جنوب شرق آسیا هم بیافتیم تا شاید اقتصاد کشور ما پس از هفتاد سال ، از شرّ این بلای سیاه نجات یابد .
متاسفانه با توجه به اینکه در بسیار از کشورهای صادر کننده نفت ، محدودیت های قانونی جدی و مشخص کننده ای در مورد مصرف ِ درآمدهای ارزی ، وجود ندارد و لذا دولت مردان این کشورها ، که معمولا ً هم تحمل ِ انتقادات و اعتراضات عمومی را ندارند و نیز به دنبال خوشی خود و راحتی مردم شان هستند ، معمولا ً بجای تقویت تولید ، که کار ِ زمان بری است ، اقدام به واردات کالاهای مصرفی می کنند و یا نرخ ِ ارزهای معتبر بین المللی را پایین نگه می دارند تا واردات کالاهای مصرفی بیشتر بشود و در واقع با این کار ِ خود ، به کالاهای خارجی سوبسید می دهند و از اینجاست که تجارت ، جای تولید را می گیرد و بیماری هلندی بیشتر آشکار می شود و همانطور که اشاره کردم ، متاسفانه این کارها معمولا ً برای جلب رضایت عوام الناس صورت می گیرد ، عوام الناسی که بعضی از آنها ، حداکثر برد ِ مفید دیدشان ، از این سر سفره است تا آن سر سفره .
البته در کشورهای که از پیشینه فرهنگی و تمدنی غنی برخوردار هستند و دارای تعصبات شدید ملی و قومی می باشند ، معمولا ً با ورود بیماری هلندی ، تا مدتی ، سران و مردم آن کشورها ، سعی می کنند با پیشرفت های موردی و دستوری ، در عرصه نظام بین المللی عرض اندام نمایند ولی بالاخره خودشان هم متوجه می شوند که ره به جایی نخواهند برد و نمونه ای از این کشورها ، در بلوک شرق سابق ، زیاد بودند ولی بالاخره سرکردگان اصلی آنها هم آخرالامر نتوانستند به حیات و بقاء خودشان ادامه بدهند و دستاوردهای فوق سرّی فضایی خودشان را در پروژه های مشترک ، و برای جلب ِ کمکهای مالی ، در اختیار غربی ها گذاشتند و لذا ما می بینیم که کشوری به وسعت و قدرت روسیه ، با وجود پیشینه با ارزش ِ علمی و فنی ، هنوز هم نتوانسته است به یک اقتصاد ِ رقابتی ، پویا و توانمندی در دنیا دست یابد و ریشه دیرین و اصلی این مسئله را علاوه بر سیاستهای متمرکز اقتصادی ، باید در فروش منابع طبیعی ، مانند نفت و گاز هم جستجو کرد .
بسیاری از کشورهای صادر کننده نفت ، با تکیه بر درآمدهای نفتی ، پول ملی کشورهای صنعتی ِ دنیا را به ارزهای معتبر بین المللی تبدیل کرده اند و باز هم با همان درآمدهای نفتی ، و به صورت مصنوعی و دستوری ، نرخ ارزهای بین المللی را پایین نگه می دارند و باعث می شوند که میزان واردات ، از کشورهای صنعتی بیش از پیش افزایش یابد و به این ترتیب وابستگی ، بیکاری ، تنبلی ، مصرفگرایی را در کشورهای خود افزایش می دهند و این در حالی است که بسیاری از کشورهای صنعتی دنیا ، بصورت مصنوعی و دستوری ، ارزش پول ملی خود را در برابر ارزهای خارجی ، پایین نگه می دارند تا صادرات رونق بیشتری یابد و تولیدات صنعتی ، افزایش یابد .
و اما درآمدهای نفتی در دو مقطع برای کشور ما بسیار زیانبار بوده است ، یکی پیش از انقلاب بود که به تولیدات کشاورزی ما آسیب فراوان زد و بسیاری از روستاهای مولد ما را ویران ساخت و دیگری پس از انقلاب بود که تا همین اواخر ، سالانه حدود صد میلیارد دلار به حاملهای انرژی ، کالاها و خدمات مختلف ، یارانه پرداخت می کردیم و همین حالا هم با تکیه بر درآمدهای نفتی ، ارزهای خارجی را بسیار ارزانتر از ارزش واقعی آنها ، به مردم و واردکنندگان می فروشیم و با این کار خود در واقع به کالاها و مواد اولیه وارداتی ، سوبسید می دهیم که با هیچ یک از اصول اولیه علم اقتصاد ، سازگار نیست .
درآمدهای نفتی هر کشوری ، متعلق به عموم مردم آن کشور است ولی وقتی که صرف ِ پرداخت سوبسید به کالاها و اقلام مصرفی خاصی می شوند ، آنوقت عده خاصی از آن بهره مند می گردند و به عموم مردم نمی رسد و لذا لازم است این مسئله را با توجه به شرایط هر کشوری ، از نظر ِ عدل ، قانون و شرع ، مورد بررسی قرار بدهند .
متذکر می شوم که درآمدهای نفتی ایران ، با توجه جمعیت ۷۰ میلیونی آن ، چندان زیاد نیست ولی در کشورهای که اقتصادشان وابسته به درآمدهای نفتی است و همه این درآمدها در درجه اول به دست حاکمان می رسد ، آنوقت قضیه خیلی فاجعه بار می شود چون با انباشت درآمدهای نفتی در دست این حاکمان ، اولا ً دولتها از مردم و مالیاتهای آنها بی نیاز می شوند و به این ترتیب تعامل دو طرفه و سازنده بین آنها کاهش می یابد ، دوما ً مردم جیره خوار و مواجب بگیر حکومت می شوند و در این شرایط ، چاپلوسان و متملقین و کرنشگران بی مقدار و هزار چهره ، به حاکمان نزدیک می شوند و با تعریف ها و تمجیدهای عجیب و غریب و اغراق آمیز ، باعث می شوند که حاکمان به آنها اعتماد بکنند و همچنین در مورد شخصیت و قدرت خود دچار توهم بشوند و خود را بی عیب و نقص ببینند و این مسئله برایِ حاکمان و کشورشان ، بسیار خطرناک و زیانبار است ، مثلا ً این وضیعت برای ما در زمان آخرین پادشاه ایران بوجود آمده بود یعنی زمانی که بخاطر اختلافات اعراب و اسرائیل ، درآمدهای نفتی ایران به شدت افزایش یافت ، بسیاری از دولت مردان ایران دچار توهمات عجیب و غریبی شدند و حتی شاه ایران که در اوایل حکومتش نسبتا ً با سعه صدر رفتار می کرد ، آخرالامر کارش به جایی رسیده بود که ، بدون توجه کافی به ملزومات و واقعیات جامعه و همچنین توانمندیهای واقعی خودش ، صحبت از رساندن ایران به دروازه تمدن بزرگ می کرد و به حاکمان ِ کشورهای که از مردم سالاری نسبی برخوردار شده بودند ، درس ِ کشورداری می داد و کاری کرده بود که به جای « به نام خدا » ، می گفتند : « به نام نامی شاهنشاه آریامهر » .
البته این مسئله هم واقعیت دارد که بسیاری از مردم دنیا در طول تاریخ ، در متوهم ، فاسد و خودکامه کردن حاکمان خود ، نقش مهمی را ایفاء کرده اند و لذا لازم است با وضع قوانین مشخص و جامعی ، متملقین و چاپلوسان را از اطراف حاکمان خود متفرق سازند و کرنشهای عمومی و فردی را کم کنند .
و اما به این نکته هم اشاره می کنم که داشتن منابع طبیعی ، مانند : نفت وگاز ، جنگلهای انبوه ، مراتع ِ سرسبز و معادن ِ مختلف ، برای هر کشور و ملتی ، فی نفسه نعمات بزرگی محسوب می شوند ولی اگر با اسراف و تبذیر از این نعمتهای الهی ، استفاده بهینه ای نشود و به قولی ، کفران ِ نعمت بشود ، آنوقت همان نعمات الهی ، تبدیل به بلا خواهند شد ، همچنان که ظهور و وجود پیامبران ، برای هر جامعه ای ، از بزرگترین نعمات الهی بودند ولی وقتی که با نافرمانی و مخالفت با آنها ، کفران نعمت می کردند آنوقت گرفتار نفرین ِ همان پیامبرانی می شدند که در اصل ، نعمت و رحمت ِ ویژه الهی برای جامعه بودند و به نظر می رسد که این مسئله از سنت های خداوندی می باشد .
امروزه ما در کشور خودمان با مصرف بر رویه سوخت های فسیلی ، کاری می کنیم که بدون تردید تاوان آن را بیش از پیش پس خواهیم داد این گونه مصرف گرایی افراطی ، در حالی است که کشور ما در مجموع ، یک کشور گرم و نیمه خشکی است ولی به اندازه چندین کشور اروپایی ، برای گرم کردن خانه هایمان از نفت و گاز استفاده می کنیم و گمان می کنیم که هر چقدر انرژی بیشتری مصرف بکنیم ، از زندگی خود ، لذت و بهره بیشتری خواهیم برد مثلا ً ما در طول زمستان ، بخاریهای نفتی و گازی خود را ، شب تا صبح روشن نگه می داریم در صورتی که خوابیدن در اتاق سرد و رختخواب گرم ، بسیار شیرین تر و دلچسب تر است .
ای کاش این واقعیت را بخوبی درک می کردیم که جسم و روح آدمی در طبیعت تکامل یافته و با آن سازگار گشته است و لذا دوری از طبیعت و عدم درک ِ دگرگونی های فصلی آن ، می تواند به سلامت جسمی و روحی ما آسیبهای فراوانی بزند .
ما باید به این مسئله توجه داشته باشیم که خداوند ، همه جمادات ، نباتات و حیوانات را برای انسانها آفریده است و همه آنها برای ما انسانها ، مفید و آموزنده هستند و ما می توانیم از خصوصیاتی که در جسم و روح آنها به ودیعه گذاشته شده است ، در جهت رشد و تعالی خود و دیگران استفاده بکنیم مثلا ً ما می توانیم حیاء را از کلاغ ، وفا را از سگ ، راه رفتن ِ با وقار را از گاو ، حریص بودن بر انجام کارهای نیک را از گرگ ( گرگ بر انجام کارهای که از نظر خودش خوب است ، حریص می باشد ) ، استواری را از کوه ، بخشش را از باران ، خشونت به موقع و صحیح را از زمستان ، و خلاصه از هر پدیده ای درجهت رشد و تعالی خود استفاده بکنیم و حتی در بذرها و نباتاتی که تا یک فصل سرد زمستان را پشت سر نگذرانند ، در فصل بهار ، خوب رشد و نمو نمی کنند ، برای ما درسهای ارزشمندی نهفته است یعنی ای بشر ، تو که عصاره خلقت هستی ، باید توجه داشته باشی که اگر سرمای زمستان را درک نکنی ، از نظر جسمی و روحی ضرر خواهی کرد .
بررسی های مختلف نشان می دهند که در میان کسانی که در طبیعت زندگی می کنند و تفاوت فصول را با جسم و روح خود احساس می کنند ، از افسردگی خفیف و شدید ، تقریبا ً خبری نیست ولی متاسفانه بعضی ها با مصرف بی رویه ِ انرژی های تجدید ناپذیر ، طوری زندگی می کنند که تفاوت فصول مختلف سال را چندان احساس نمی کنند .
همت کمیلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست