سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

تحریم نفتی , توفیق اجباری


تحریم نفتی , توفیق اجباری

در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی , به دنبال کشف و صادرات گاز طبیعی در کشور هلند , وضعیتی در بخش صنعت و تولیدات ِ صنعتی آن کشور بوجود آمد که در علم ِ اقتصاد , به بیماری هلندی معروف شده است

در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی ، به دنبال کشف و صادرات گاز طبیعی در کشور هلند ، وضعیتی در بخش صنعت و تولیدات ِ صنعتی آن کشور بوجود آمد که در علم ِ اقتصاد ، به بیماری هلندی معروف شده است و به این مفهوم اشاره دارد که هرگونه در آمد ارزی ، حاصل از صادرات ِ منابع طبیعی ، اعم از نفت و گاز ، مواد معدنی ، تولیدات کشاورزی و دامی ، کمکهای مستقیم خارجی ، ارزهای ارسالی بوسیله نیروهای کار ِ مهاجر و خلاصه هر گونه اقدام و پدیده ای که موجب افزایش واردات و کاهش صادرات ، رکود در بخش تولیدات صنعتی، تقویت پول ملی و تضعیف ارزهای خارجی می شوند ، می توانند از عوامل بیماری هلندی بحساب بیایند و اگر خیلی موشکافانه به مسئله نگاه بکنیم ، می توانیم عنوان نماییم که اگر ارز آوری ، به وسیله تعداد محدودی از تولیدات صنعتی انجام بشود ، این مسئله هم می تواند بیماری هلندی را به بخشهای دیگری از تولیدات صنعتی ، سرایت بدهد .

البته اگر برای همه دنیا ، پول واحد جهانی می داشتیم و یا در کنار پول ملی تمام کشورهای دنیا ، یک پول واحد جهانی هم می بود و بهای اقلام و خدمات مذکور با این پولها پرداخت می شد ، و یا کشورهای خریدار ، بهای اقلام و خدمات مذکور را با پول ملی ِ کشورهای صادر کننده پرداخت می کردند ، آنوقت بیماری هلندی به این صورتی که الان می شناسیم رخ نمی نمود و قضیه تا حدودی فرق می کرد .

امروزه بسیاری از عوامل و مشخصه های بیماری هلندی برای اقتصاد دانان و حتی سیاستمداران ، کاملا ً روشن و آشکار گشته است ولی غالبا ً تصمیمات نادرست سیاسی ، که ریشه آنها هم در عوام گرایی و جلب رضایت عوام الناس نهفته است ، مانع از جراحی و درمان بیماری هلندی می شود بطوری که متاسفانه بعضی وقتها ، به مرحله احتضار و مرگ کویتی هم می رسد که بسیار خطرناک است و باید از آن اجتناب کرد .

و اما اگر بخواهیم علت و فلسفه بیماری هلندی را از منظر فرهنگ ، باورها و اعتقادات ِ دینی و مذهبی خودمان مورد بررسی قرار بدهیم ، می توانیم عنوان نماییم که هر گونه فروش و استفاده افراطی و اسراف گرایانه از منابع طبیعی تجدید ناپذیر، که متعلق به ما و نسلهای آینده هستند ، درآمدهای کشور را افزایش می دهد ولی برکت را با خود می برد .

در آمدهای که اقتصاد کشور هلند را در مدت کوتاهی بیمار کرد ، دهها سال است که در اقتصاد کشور ما به یک اپیدمی مزمن و جان فرسایی تبدیل شده بطوری آن را بسیار نحیف و رنجور ساخته است چون ما ، راه ِ درست ِ استفاده از درآمدهای نفتی را بلد نیستیم و یا خودمان را به آن راه می زنیم مثلا ً آنهای با تکیه بر درآمدهای نفتی ، مشام ما را با بوی سیرهای چینی آشنا ساختند ، اگر دلارهای نفتی ِ بیشتری به دستشان برسد ، مطمئنا ً کام ما را با مزه سیب زمینی و پیاز چینی هم آشنا خواهند ساخت .

اگر ما از درآمدهای نفتی برای خرید کالاهای سرمایه ای و انتقال تکنولوژیهای برتر ، استفاده می کردیم و زمینه را برای فعالیت ِ سرمایه داران و سرمایه گذاران خارجی و ایرانی فراهم می کردیم ، آنوقت ره صد ساله را یک شبه طی می کردیم و از راه میانبری ، به یک کشور صنعتی تبدیل می شدیم ما باید توجه داشته باشیم که چینی ها از امتیاز نیروی کار ِ ارزان ِ خود ، استفاده کردند و تکنولوژی روز و سرمایه گذاران خارجی را به کشور خود آوردند و با تعدیل های که پس اتفاقات میدان تیان آنمن ، در سیاست اقتصادی خود بوجود آوردند ، اکنون در عرصه بین المللی به یک اقتصاد مطرح و نیرومندی دست یافته اند و لذا در داخل کشور هم به یک مشروعیت و مقبولیت نسبی رسیده اند ، در حالی که ما علاوه بر نیروی کار ارزان ، از انرژی ارزان هم برخوردار هستیم .

همچنانکه انقلاب و جنگ ما مردمی بود ، اقتصاد ما هم باید مردمی باشد و لذا ما باید به صاحبان صنایع و سرمایه ، اعم از داخلی و خارجی ، میدان بدهیم تا وارد کار بشوند و برای کشور و خودشان تولید ِ ثروت و کار بکنند و در این میان تحریم های نفتی فرصت بسیار خوب و مغتنمی است که باید از آن استفاده کرد و ای کاش حالا که از چشم ِ امریکایها و اروپائیان افتاده ایم ، خدا کند که از چشم ِ چشم بادامیهای جنوب شرق آسیا هم بیافتیم تا شاید اقتصاد کشور ما پس از هفتاد سال ، از شرّ این بلای سیاه نجات یابد .

متاسفانه با توجه به اینکه در بسیار از کشورهای صادر کننده نفت ، محدودیت های قانونی جدی و مشخص کننده ای در مورد مصرف ِ درآمدهای ارزی ، وجود ندارد و لذا دولت مردان این کشورها ، که معمولا ً هم تحمل ِ انتقادات و اعتراضات عمومی را ندارند و نیز به دنبال خوشی خود و راحتی مردم شان هستند ، معمولا ً بجای تقویت تولید ، که کار ِ زمان بری است ، اقدام به واردات کالاهای مصرفی می کنند و یا نرخ ِ ارزهای معتبر بین المللی را پایین نگه می دارند تا واردات کالاهای مصرفی بیشتر بشود و در واقع با این کار ِ خود ، به کالاهای خارجی سوبسید می دهند و از اینجاست که تجارت ، جای تولید را می گیرد و بیماری هلندی بیشتر آشکار می شود و همانطور که اشاره کردم ، متاسفانه این کارها معمولا ً برای جلب رضایت عوام الناس صورت می گیرد ، عوام الناسی که بعضی از آنها ، حداکثر برد ِ مفید دیدشان ، از این سر سفره است تا آن سر سفره .

البته در کشورهای که از پیشینه فرهنگی و تمدنی غنی برخوردار هستند و دارای تعصبات شدید ملی و قومی می باشند ، معمولا ً با ورود بیماری هلندی ، تا مدتی ، سران و مردم آن کشورها ، سعی می کنند با پیشرفت های موردی و دستوری ، در عرصه نظام بین المللی عرض اندام نمایند ولی بالاخره خودشان هم متوجه می شوند که ره به جایی نخواهند برد و نمونه ای از این کشورها ، در بلوک شرق سابق ، زیاد بودند ولی بالاخره سرکردگان اصلی آنها هم آخرالامر نتوانستند به حیات و بقاء خودشان ادامه بدهند و دستاوردهای فوق سرّی فضایی خودشان را در پروژه های مشترک ، و برای جلب ِ کمکهای مالی ، در اختیار غربی ها گذاشتند و لذا ما می بینیم که کشوری به وسعت و قدرت روسیه ، با وجود پیشینه با ارزش ِ علمی و فنی ، هنوز هم نتوانسته است به یک اقتصاد ِ رقابتی ، پویا و توانمندی در دنیا دست یابد و ریشه دیرین و اصلی این مسئله را علاوه بر سیاستهای متمرکز اقتصادی ، باید در فروش منابع طبیعی ، مانند نفت و گاز هم جستجو کرد .

بسیاری از کشورهای صادر کننده نفت ، با تکیه بر درآمدهای نفتی ، پول ملی کشورهای صنعتی ِ دنیا را به ارزهای معتبر بین المللی تبدیل کرده اند و باز هم با همان درآمدهای نفتی ، و به صورت مصنوعی و دستوری ، نرخ ارزهای بین المللی را پایین نگه می دارند و باعث می شوند که میزان واردات ، از کشورهای صنعتی بیش از پیش افزایش یابد و به این ترتیب وابستگی ، بیکاری ، تنبلی ، مصرفگرایی را در کشورهای خود افزایش می دهند و این در حالی است که بسیاری از کشورهای صنعتی دنیا ، بصورت مصنوعی و دستوری ، ارزش پول ملی خود را در برابر ارزهای خارجی ، پایین نگه می دارند تا صادرات رونق بیشتری یابد و تولیدات صنعتی ، افزایش یابد .

و اما درآمدهای نفتی در دو مقطع برای کشور ما بسیار زیانبار بوده است ، یکی پیش از انقلاب بود که به تولیدات کشاورزی ما آسیب فراوان زد و بسیاری از روستاهای مولد ما را ویران ساخت و دیگری پس از انقلاب بود که تا همین اواخر ، سالانه حدود صد میلیارد دلار به حاملهای انرژی ، کالاها و خدمات مختلف ، یارانه پرداخت می کردیم و همین حالا هم با تکیه بر درآمدهای نفتی ، ارزهای خارجی را بسیار ارزانتر از ارزش واقعی آنها ، به مردم و واردکنندگان می فروشیم و با این کار خود در واقع به کالاها و مواد اولیه وارداتی ، سوبسید می دهیم که با هیچ یک از اصول اولیه علم اقتصاد ، سازگار نیست .

درآمدهای نفتی هر کشوری ، متعلق به عموم مردم آن کشور است ولی وقتی که صرف ِ پرداخت سوبسید به کالاها و اقلام مصرفی خاصی می شوند ، آنوقت عده خاصی از آن بهره مند می گردند و به عموم مردم نمی رسد و لذا لازم است این مسئله را با توجه به شرایط هر کشوری ، از نظر ِ عدل ، قانون و شرع ، مورد بررسی قرار بدهند .

متذکر می شوم که درآمدهای نفتی ایران ، با توجه جمعیت ۷۰ میلیونی آن ، چندان زیاد نیست ولی در کشورهای که اقتصادشان وابسته به درآمدهای نفتی است و همه این درآمدها در درجه اول به دست حاکمان می رسد ، آنوقت قضیه خیلی فاجعه بار می شود چون با انباشت درآمدهای نفتی در دست این حاکمان ، اولا ً دولتها از مردم و مالیاتهای آنها بی نیاز می شوند و به این ترتیب تعامل دو طرفه و سازنده بین آنها کاهش می یابد ، دوما ً مردم جیره خوار و مواجب بگیر حکومت می شوند و در این شرایط ، چاپلوسان و متملقین و کرنشگران بی مقدار و هزار چهره ، به حاکمان نزدیک می شوند و با تعریف ها و تمجیدهای عجیب و غریب و اغراق آمیز ، باعث می شوند که حاکمان به آنها اعتماد بکنند و همچنین در مورد شخصیت و قدرت خود دچار توهم بشوند و خود را بی عیب و نقص ببینند و این مسئله برایِ حاکمان و کشورشان ، بسیار خطرناک و زیانبار است ، مثلا ً این وضیعت برای ما در زمان آخرین پادشاه ایران بوجود آمده بود یعنی زمانی که بخاطر اختلافات اعراب و اسرائیل ، درآمدهای نفتی ایران به شدت افزایش یافت ، بسیاری از دولت مردان ایران دچار توهمات عجیب و غریبی شدند و حتی شاه ایران که در اوایل حکومتش نسبتا ً با سعه صدر رفتار می کرد ، آخرالامر کارش به جایی رسیده بود که ، بدون توجه کافی به ملزومات و واقعیات جامعه و همچنین توانمندیهای واقعی خودش ، صحبت از رساندن ایران به دروازه تمدن بزرگ می کرد و به حاکمان ِ کشورهای که از مردم سالاری نسبی برخوردار شده بودند ، درس ِ کشورداری می داد و کاری کرده بود که به جای « به نام خدا » ، می گفتند : « به نام نامی شاهنشاه آریامهر » .

البته این مسئله هم واقعیت دارد که بسیاری از مردم دنیا در طول تاریخ ، در متوهم ، فاسد و خودکامه کردن حاکمان خود ، نقش مهمی را ایفاء کرده اند و لذا لازم است با وضع قوانین مشخص و جامعی ، متملقین و چاپلوسان را از اطراف حاکمان خود متفرق سازند و کرنشهای عمومی و فردی را کم کنند .

و اما به این نکته هم اشاره می کنم که داشتن منابع طبیعی ، مانند : نفت وگاز ، جنگلهای انبوه ، مراتع ِ سرسبز و معادن ِ مختلف ، برای هر کشور و ملتی ، فی نفسه نعمات بزرگی محسوب می شوند ولی اگر با اسراف و تبذیر از این نعمتهای الهی ، استفاده بهینه ای نشود و به قولی ، کفران ِ نعمت بشود ، آنوقت همان نعمات الهی ، تبدیل به بلا خواهند شد ، همچنان که ظهور و وجود پیامبران ، برای هر جامعه ای ، از بزرگترین نعمات الهی بودند ولی وقتی که با نافرمانی و مخالفت با آنها ، کفران نعمت می کردند آنوقت گرفتار نفرین ِ همان پیامبرانی می شدند که در اصل ، نعمت و رحمت ِ ویژه الهی برای جامعه بودند و به نظر می رسد که این مسئله از سنت های خداوندی می باشد .

امروزه ما در کشور خودمان با مصرف بر رویه سوخت های فسیلی ، کاری می کنیم که بدون تردید تاوان آن را بیش از پیش پس خواهیم داد این گونه مصرف گرایی افراطی ، در حالی است که کشور ما در مجموع ، یک کشور گرم و نیمه خشکی است ولی به اندازه چندین کشور اروپایی ، برای گرم کردن خانه هایمان از نفت و گاز استفاده می کنیم و گمان می کنیم که هر چقدر انرژی بیشتری مصرف بکنیم ، از زندگی خود ، لذت و بهره بیشتری خواهیم برد مثلا ً ما در طول زمستان ، بخاریهای نفتی و گازی خود را ، شب تا صبح روشن نگه می داریم در صورتی که خوابیدن در اتاق سرد و رختخواب گرم ، بسیار شیرین تر و دلچسب تر است .

ای کاش این واقعیت را بخوبی درک می کردیم که جسم و روح آدمی در طبیعت تکامل یافته و با آن سازگار گشته است و لذا دوری از طبیعت و عدم درک ِ دگرگونی های فصلی آن ، می تواند به سلامت جسمی و روحی ما آسیبهای فراوانی بزند .

ما باید به این مسئله توجه داشته باشیم که خداوند ، همه جمادات ، نباتات و حیوانات را برای انسانها آفریده است و همه آنها برای ما انسانها ، مفید و آموزنده هستند و ما می توانیم از خصوصیاتی که در جسم و روح آنها به ودیعه گذاشته شده است ، در جهت رشد و تعالی خود و دیگران استفاده بکنیم مثلا ً ما می توانیم حیاء را از کلاغ ، وفا را از سگ ، راه رفتن ِ با وقار را از گاو ، حریص بودن بر انجام کارهای نیک را از گرگ ( گرگ بر انجام کارهای که از نظر خودش خوب است ، حریص می باشد ) ، استواری را از کوه ، بخشش را از باران ، خشونت به موقع و صحیح را از زمستان ، و خلاصه از هر پدیده ای درجهت رشد و تعالی خود استفاده بکنیم و حتی در بذرها و نباتاتی که تا یک فصل سرد زمستان را پشت سر نگذرانند ، در فصل بهار ، خوب رشد و نمو نمی کنند ، برای ما درسهای ارزشمندی نهفته است یعنی ای بشر ، تو که عصاره خلقت هستی ، باید توجه داشته باشی که اگر سرمای زمستان را درک نکنی ، از نظر جسمی و روحی ضرر خواهی کرد .

بررسی های مختلف نشان می دهند که در میان کسانی که در طبیعت زندگی می کنند و تفاوت فصول را با جسم و روح خود احساس می کنند ، از افسردگی خفیف و شدید ، تقریبا ً خبری نیست ولی متاسفانه بعضی ها با مصرف بی رویه ِ انرژی های تجدید ناپذیر ، طوری زندگی می کنند که تفاوت فصول مختلف سال را چندان احساس نمی کنند .

همت کمیلی