چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا

انتخاب بهترین نمونه


انتخاب بهترین نمونه

الگوخواهی و سرمشق داشتن, از نیازهای اساسی و طبیعی انسان است نیازی که ضرورت آن از آغاز طفولیت احساس می شود وبه مرور زمان, الگوهای جدید به تناسب شرایط و نیازها جایگزین الگوهای قبلی می شود و این تغییر و تحول ها, روند تکامل انسان را درپی دارد

الگوخواهی وسرمشق داشتن، از نیازهای اساسی و طبیعی انسان است. نیازی که ضرورت آن از آغاز طفولیت احساس می شود وبه مرور زمان، الگوهای جدید به تناسب شرایط و نیازها جایگزین الگوهای قبلی می شود و این تغییر و تحول ها، روند تکامل انسان را درپی دارد.

انسان هایی که درمراحلی از زندگی خویش فاقد نمونه می شوند. آن مراحل، دوران سرگشتگی و حیرانی آن هاست. نمی دانند درکدام جهت بروند، با کدام سرعت حرکت کنند، چگونه با موانع برخورد نمایند و چه روشی را درحرکت و رویارویی با مسائل و مشکلات پیش گیرند. این ها همه دست به دست هم داده، انسان را حیران و سرگردان می کند. درمقاله ها حاضر نویسنده کوشیده است نگاهی به لزوم داشتن بهترین الگو داشته باشد. اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

● ارزش ها؛ بهترین الگو

شناخت الگوی مناسب اسلام برای هدایت انسان ها به سرمنزل مقصود و سیر از ملک تا ملکوت درقالب کلمات به صورت «قرآن» ظهور یافته و در قالب اعمال به صورت «اسوه حسنه» (پیامبر یا امام). چنان چه انسان اسوه حسنه را نشناسد و او را مقتدای خویش در همه زمینه ها نداند، حتماً نمونه هایی منفی و کاذب را مقتدای خویش می گیرد. زیرا نمی توان بدون اسوه زندگی کرد. مسئله انتخاب الگو به قدری مهم است که خداوند پس از ذکر نام چند پیامبر، به پیامبرش دستور می دهد به هدایت انبیاء اقتدا کند:

«فبهداهم اقتده» (انعام ۹۰)؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن.

و از همین آیه معلوم می شود که ارزش ها، ارزش الگو شدن را دارند. درحدیثی که محمدبن مسلم از امام باقر (ع) نقل می کند، آمده است:

«هرکه برای عبادت خدای عزوجل خود را به زحمت اندازد. اما پیشوایی که خداوند برای او مقرر کرده نداشته باشد، کوشش او نپذیرفته و خود او گمراه و سرگردان است و خدا اعمال او را دشمن می دارد...» ۱

آن که بدون اسوه حسنه سیره می طلبد، راه به جایی نمی برد و از تلاش بسیار خویش طرفی نمی بندد که کمال طلبی بدون اسوه یابی گمراهی دور است. پیمودن مسیر کمال بدون کامل العقلی راه یافته میسر نیست. بلکه باید نمونه راستین را یافت و وجودش را غنیمت شمرد و از پیشوایان جور و پیروانشان پرهیز کرد. انسانی که همیشه مضطرب است. برای شناخت راه از چاه به دنبال سرمشق می گردد تا او را سرگردانی بیرون آورد و پیامبر (ص) که به عنوان الگو و اسوه معرفی شده. چنین نقشی را برای انسان کمال طلب و حقیقت خواه بر عهده دارد. از آن جا که آن بزرگوار، انسان کامل درتمام ابعاد است. پس بهترین الگوی جامعه انسانی است.

● اسوه قرآنی

خداوند در قرآن، پیامبر را این گونه به عنوان الگو معرفی می کند:

«لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا» (احزاب ۲۱) البته برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است برای آن ها که امید به رحمت خداوند و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند.

کلمه اسوه به جز این آیه در آیات۴ و ۶ سوره ممتحنه هم آمده است. علامه طبرسی درمعنای اسوه می گوید:«کلمه اسوه از اتساء گرفته شده، مانند قدوه و اقتداء و اسم است که به جای مصدر قرارگرفته است.» ۲

شیخ طوسی (ره) درتفسیر آیه فوق می گوید:«اسوه حالتی برای صاحب آن که دیگران به آن حالت اقتدا می کنند و الگو بودن در انسان است. پس هر کس از الگوی خوب پیروی کند، کارهایش خوب می شود.» ۳

این آیه کریمه دلیل روشنی است بر این که معیار و ملاک شناخت تعالیم، دستورها و مقررات اسلام؛ شخص نبی گرامی اسلام(ص) است و رفتار آن نبی گرامی در همه جا برای مردم به عنوان اسوه و الگوی انسانیت معتبر است. گرچه آیه کریمه در جریان جنگ احزاب نازل شده و صبر و تحمل نبی گرامی اسلام(ص) در جریان جنگ و پایداری در برابر مشکلات مورد نظر است، ولی او برای همه در همه زمان ها و مکان ها اسوه است.

تعبیر به «لکم»، اسوه بودن پیامبر اعظم(ص) را برای همه مخاطبان به طور یکسان ثابت می کند، ولی با تعبیر «لمن کان» به بهره وری از این اسوه توسط کسانی که دارای شرایط ویژه هستند، اشاره دارد؛ یعنی این طور نیست که همگی از این اسوه عام بهره ببرند، بلکه افرادی خاص بهره مند می شوند، مثل خورشید که برای همه نورافشانی می کند، ولی آن کسی بهره مند می شود که نابینا نباشد. همچنین قید «لقد کان لکم» برای دلالت بر استمرار سرمشق بودن پیامبر(ص) برای مومنین است، به این معنی که پیروی از پیامبر(ص) تکلیفی است ثابت از زمان گذشته۶.

امام علی(ع) درباره الگوگیری خود از رسول خدا(ص) می فرماید:

«و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه، یرفع لی فی کل یوم من اخلاقه علما و یأمرنی بالاقتداء به»۷؛ و من همواره با پیامبر بودم، چونان فرزند که همواره با مادر است، پیامبر هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار می فرمود و به من فرمان می داد که به او اقتدا کنم.

پس از رحلت نبی گرامی اسلام(ص) انحراف از سنت و روش ایشان، موجب مشکلات فراوانی برای امت شد و به تدریج حکومت اسلامی که باید ضامن و مجری کتاب خدا و سنت رسول اکرم(ص) باشد، تبدیل به حکومت سلطنتی شد و منافع نامشروع گروهی خاص را تضمین کرد و زندگی مادی و حیات معنوی جامعه را به انحطاط کشانید و امام(ع) از این انحطاط تعبیر به «الثقل الفادح» می نماید که بر گرده آن ها سنگینی می کند.

● اخلاق نسبی است یا مطلق؟

سؤال این جاست که چه عاملی باعث این تغییر رویه و رویگردانی از الگو قرار دادن رسول خدا(ص) شد؟ آیا واقعا مسائل اخلاقی دچار تغییر شده یا انسان ها متحول شده اند؟ آیا پیشرفت علم و تکنولوژی مسبب این همه بداخلاقی و بی اخلاقی است؟ و اصولا آیا اخلاق یک امر مطلق است یا نسبی؟ این سؤالی است که پاسخی واضح و آشکار دارد. آن چه از مسائل روشن دین است، این است که اخلاق به طور کلی نسبی نیست، بلکه اخلاق فطری و ثابت است. استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می گوید:

«امروز در عصر ما یک مسئله ای در زبان ها افتاده است و چون درست این مسئله را ادراک نکرده اند، سبب یک سلسله بدآموزی ها شده است؛ و آن مسئله، مسئله نسبیت اخلاق است. یعنی معیارهای انسانی و این که چه چیز خوب است و چه چیز بد است. خوب است انسان چگونه باشد و خوب است چگونه نباشد؟ آیا این یک امر نسبی است یا یک امر مطلق است؟ گروهی معتقدند که به طور کلی اخلاق و معیارهای خوب و بد اخلاقی نسبی است؛ به عبارت دیگر «انسان بودن» امری است نسبی و معنای نسبیت این است که در زمان ها و مکان های مختلف تغییر می کند. به این معنا که یک چیز در زمان دیگر و شرایط دیگر، ضداخلاق است؛ و این معنای نسبیت اخلاق است. اصول اولیه اخلاق و معیارهای اولیه انسانیت به هیچ وجه نسبی نیست، ولی معیارهای ثانوی نسبی است و در اسلام هم ما با این مسئله مواجه هستیم. در سیره رسول اکرم(ص) یک سلسله اصولی را می بینیم که این ها اصول باطل و ملغی است. یعنی پیغمبر در سیره و روش عملی خودش هرگز از این روش ها، در هیچ شرایطی استفاده نکرده اند. همان گونه که ائمه(ع) هم از آن استفاده نکردند و از نظر اسلام در تمام شرایط و زمان ها و مکان ها مطرود است... نتیجتاً می فهمیم که این ها معیارهای قطعی و جزمی است که در همه شرایط بایستی نهی بشود؛ زیرا از اصول اولیه است و نسبیت بردار نیست.»۸

● الگوی کامل

در اخلاق پیامبر اعظم(ص) ویژگی هایی وجود دارد که آن حضرت از روز نخست پایبند به آن ها بود و تحت هیچ شرایطی حاضر نبود از آن ویژگی ها دست بردارد.

مسلمانی که بخواهد انسان کامل شود باید از رسول خدا(ص) پیروی کند، گفتار آن حضرت و کردار و اخلاقش را الگوی گفتار و رفتار و اخلاق خود قرار دهد. اگر پیامبر در زندگی ما اسوه باشد، در ایمان و توکلش، در اخلاص و شجاعتش، در زهد و تقوایش، به کلی برنامه های زندگی ما دگرگون خواهد شد و نور و روشنایی سراسر زندگی ما را فراخواهد گرفت.

امروز بر همه مسلمانان مخصوصاً جوانان با ایمان و پرجنب و جوش فرض است که سیره پیامبر اکرم(ص) را مو به مو بخوانند و به خاطر بسپارند و او را در همه چیز قدوه و اسوه خود سازند که مهم ترین وسیله سعادت و استواری دین همین است:

«من اخذ دینه من کتاب الله و سنه نبیه صلی الله علیه و آله زالت الجبال قبل ان یزول و من اخذ دینه من افواه الرجال ردته الرجال»۹؛ هر که دینش را از کتاب خدا و سنت پیامبرش برگیرد ]از کوه ها استوارتر است که[ کوه ها فرو ریزد و او استوار ماند؛ و آن که دینش را از دهان شخصیت ها و مردم گیرد، همان مردم او را از دین بازگردانند.

امام حسین(ع) خطاب به خواهر گرامی اش فرمود:

«ان لی و لک و لکن مومن مؤمنه اسوه بمحمد صلی الله علیه و آله وسلم»۱۰؛ برای من و تو و هر مرد و زن مؤمن، محمد(ص) نمونه و اسوه است.

او اسوه ای کامل است تا مسلمان خود را بر عیار او زند و بازآفرینی کند:

مرد حق بازآفریند خویش را

جز به نور حق نبیند خویش را

بر عیار مصطفی خود را زند

تا جهان دیگری پیدا کند۱۱

امام علی(ع) درباره لزوم پیروی و تأسی از نبی گرامی اسلام(ص) می فرماید:

«حقیقتاً مقتدا قراردادن رسول اکرم(ص) برای تو کافی است. از پیامبرت (ص) که پاکیزه ترین مردم است پیروی کن؛ زیرا راه و رسمش سرمشق و الگویی است برای هر کسی که تأسی جوید و انتسابی است عالی برای هر کس که بخواهد منتسب شود و محبوب ترین بندگان نزد خداوند کسی است که از پیامبرش سرمشق گیرد و قدم به جای قدم او گذارد.»۱۲

● پیامبراکرم(ص) حقیقتاً الگوی چه کسانی است؟

پاسخ به این پرسش را از آیه کریمه ۲۱ سوره احزاب دریافت می کنیم که ایمان به خداوند و ثواب آخرت و زیاد به یاد خداوند بودن را شرط کسانی می داند که به پیامبر اکرم(ص) اقتدا می کنند و او را سرمشق خود قرار می دهند.

علامه طبرسی در معنای «لمن کان یرجوا الله» می گوید: «در صدر آیه اقتدا به رسول الله(ص) را برای همه ایمان آورندگان می داند، سپس به وسیله کلمه «لکم»، مختص کسانی می داند که ایمان و امید به ثواب و پاداش های خداوند دارند.»۱۳

این کلام امام علی(ع) که «محبوب ترین بندگان نزد خداوند کسی است که به پیامبرخدا(ص) تأسی نماید و دنباله رو او باشد.»؛ مأخوذ است از آیه کریمه:

«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله»؛۱۳ (آل عمران ۳۱) ای پیامبر! بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد.

آن حضرت هم چنین می فرماید: «نزدیک ترین و شایسته ترین مردم به پیامبران آنان هستند که از همه به تعلیمات پیامبران آگاه ترند و یا بیش از همه به تعلیمات آن ها عمل می نمایند. سپس این آیه را تلاوت نمود:

«ان أولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی والذین امنوا»؛ (آل عمران ۶۸) «شایسته ترین و نزدیک ترین مردم به ابراهیم آنان هستند که از او پیروی کردند و این پیامبر (ص) و مؤمنان به او.» سپس فرمود: «دوست محمد (ص) کسی است که خداوند را اطاعت کند، هر چند پیوند نسبی او دور باشد و دشمن محمد (ص) کسی است که خدا را عصیان کند، هر چند قرابت اونزدیک باشد.» ۱۶

در جای دیگر می فرماید: «پس هر که بخوا هد خوش بختی واقعی پیدا کند، باید به این فرستاده خداوند اقتدا کند، گام در جای گام هایش بگذارد و از هر دری او داخل شد وارد شود و اگر چنین نکند، از هلاکت ایمن نشود؛ زیرا خداوند محمد (ص) را نشانه قیامت و بشارت دهنده بهشت و انذار کننده از عقوبت ها و کیفرها قرارداده است.» ۱۷

● خلق عظیم

پیروزی پیامبر اسلام (ص) هر چند با تأیید و امداد الهی بود، ولی عوامل زیادی از نظر ظاهر داشت که یکی از مهم ترین آن ها خلق عظیم پیامبر (ص) بود. آن چنان صفات عالی انسان و مکارم اخلاق در او جمع بود که دشمنان سرسخت را تحت تأثیر قرار می داد و به تسلیم وادار می کرد و دوستان را سخت مجذوب می ساخت.

اگر این را معجزه اخلاقی پیامبر اعظم (ص) بنامیم، اغراق نگفته ایم، چنان که نمونه ای از این معجزه اخلاقی در فتح مکه نمایان شد. هنگامی که مشرکان - که سالیان دراز هر چه در توان داشتند بر ضد اسلام و شخص پیامبر (ص) به کار گرفتند - در چنگال مسلمین گرفتار شدند، پیغمبر اکرم (ص) بر خلاف تمام محاسبات دوست و دشمن، فرمان عفو عمومی صادر کرد و تمام جنایات آن ها را به دست فراموشی سپرد و همین سبب شد که به مصداق «یدخلون فی دین الله أفواجا» فوج فوج مسلمان شوند.

آری؛ اگر این اخلاق کریمه و این ملکات فاضله نبود، آن ملت عقب مانده جاهلی و آن جمع خشن انعطاف ناپـذیر در آغوش اسلام قرار نمی گرفتند و به مصداق «لا نفضوا من حولک» همه پراکنده می شدند. و چه خوب است که این اخلاق اسلامی امروز زنده شود و در هر مسلمانی، پرتوی از خلق وخوی پیامبر (ص) باشد.

● الگوگیری مسئولان

پیامبر اکرم (ص) به فرمان خداوند در برابر همه مشکلات صبر کرد، همان گونه که دیگر پیامبران اولوالعزم چنین کردند. آن وجود شریف تمام فشارها را به جان خرید تا اسلام پایدار بماند و امروز به دست ما برسد و راه رسم مبارزه با شیاطین و راه پیروزی بر آنان و نیل به اهداف بزرگ الهی این است.

با این حال چگونه عافیت طلبان می خواهند بدون شکیبایی و تحمل رنج و درد به اهداف بزرگ خود نائل شوند؟ چگونه مسلمانان امروز در برابر این همه دشمنانی که کمر به نابودی آن ها بسته اند، می خواهند بدون الهام گرفتن از مکتب اصیل پیغمبر اسلام (ص) پیروز شوند؟ مخصوصاً رهبران اسلامی بیش از همه مأمور به این برنامه اند. چنان که در حدیثی از امیرمؤمنان علی (ع) آمده است:

«ان الصبر علی ولاه الامر مفروض لقول الله عزوجل لنبیه: فاصبر کما صبر أوالعزم من الرسل و ایجابه مثل ذلک علی اولیائه و اهل طاعته. بقوله: لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه»؛ ۱۸ صبر و استقامت بر رهبران و زمامداران فریضه است، زیرا خداوند به پیامبرش فرموده: «فاصبر کما صبر اولواالعزم من الرسل» و همین معنی را بر دوستان اهل طاعتش نیز فرض کرده است؛ چرا که می گوید:برای شما در زندگی پیامبر، تأسی نیکویی بود (و شما نیز باید همگی به او اقتدا کنید).

امروز هم با توجه به آیه:

«فاستقم کما امرت و من تاب معک و لاتطغوا انه بما تعملون بصیر»؛ (هود ۱۱۲) پس همان گونه که فرمان یافته ای، استقامت کن؛ و هم چنین کسانی که با توجه به سوی خدا آمده اند (باید استقامت کنند)؛ و طغیان نکنید که خداوند آن چه را انجام می-دهید، می بیند.

مسئولیت مهم ما مسلمانان و مخصوصا رهبران اسلامی در این چهار جمله خلاصه می شود؛ استقامت، اخلاص، رهبری مؤمنان و عدم طغیان و تجاوز. و بدون به کاربستن این اصول، پیروزی بر دشمنانی که از هرسو از داخل و خارج ما را احاطه کرده اند و از تمام وسایل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و نظامی بر ضد ما بهره گیری می کنند، امکان پذیر نیست.

امام(ع) وظیفه حاکم اسلامی را عمل بر طبق سنت و روش نبی گرامی اسلام(ص) می داند و می فرماید:

«حقی که شما بر گردن ما دارید، عمل به کتاب خداوند و روش پیامبر(ص) و قیام به حق او و ترفیع سنت اوست.»

عمل نمودن به کتاب خداوند و براساس روش و سیره نبی گرامی اسلام(ص) برهمه مسلمانان لازم و فرض است و این وجوب بر پیشوایان به نحو اکید است، بلکه از حقوق رعیت بر حاکم شمرده می شود.

امام (ع) دراین کلام نورانی مفسده جویانی که منافع شخصی آنها به واسطه حکومت حق به خطر افتاده را مورد نکوهش قرار داده می فرماید: آنچه از حاکم اسلامی باید انتظار داشت، عمل به ضوابط اسلامی یعنی رفتار براساس قرآن کریم و روش پیامبراکرم(ص) است، نه حفظ منافع و دنیای اشخاص سودجو و دنیاپرست.

قیام به حق پیامبراعظم(ص)، چیزی جز عمل به کتاب و روش آن حضرت نیست، یعنی مبارزه با مظاهر جاهلیت و امتیازات طبقاتی و این چیزی است که با منافع دنیاپرستان سودجو جوردرنمی آید.

ترفیع و اقامه و پاسداشت و اهتمام به سنت نبی گرامی اسلام(ص) از وظایف حاکم است و کوتاهی در آن ظلم به حقوق رعایاست.

● نعمت وجود پیامبر(ص) برای مؤمنان

امام علی(ع) پیامبرخدا(ص) و شیوه زندگی او را به عنوان ملاک ارزش معرفی می نماید:

«کافی است که پیامبر خدا(ص) را سرمشق خود قرار دهی و او سرمشق توست در بی ارزش بودن دنیا و رسوایی ها و بدی هایش، زیرا دنیا از او گرفته شد، اما برای دیگران مهیا شد. از نوشیدن شیر دنیا وی را جدا ساختند و از زخارف و زیبایی های آن برکنار داشتند... در زندگی رسول خدا(ص) اموری که تو را بر عیوب دنیا می سازد؛ چه این که او و نزدیکانش در دنیا گرسنه بودند و با این که منزلت و مقامی عظیم در پیشگاه خداوند داشت. زینت های دنیا را از او دریغ داشت. بنابراین با عقل خویش باید بنگرد که آیا خداوند با این کار پیامبرش را گرامی داشته یا به او اهانت کرده است؟ اگر کسی بگوید که به او اهانت کرده، به خدا سوگند، این دروغ محض است و اگر بگوید: او را گرامی داشته، باید بداند خداوند دیگران را که زینت های دنیا به آن ها داده، گرامی نداشته است؛ چه این که دنیا را برای آن گسترده و از مقرب ترین افراد به او دریغ داشته است.»۲۰

آن حضرت درهمان خطبه می فرماید: «چه منت بزرگی خداوند بر ما گذاشته که چنین پیشوا و رهبری به ما عنایت کرده تا راه او را بپوییم.»

یادآوری و بزرگداشت نعمت نبی گرامی اسلام(ص) به وسیله امام علی(ع)، به پیروی و تأسی از آیه کریمه قرآن است که می فرماید:

«لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»۲۲ خداوند بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خود آنها درمیان آنان برانگیخت که برآنها آیات خدا را تلاوت کند و نفوس آنان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت بیاموزد، هرچند قبلا در گمراهی آشکاری بودند.

نبی گرامی اسلام(ص) خاتم پیامبران است و با دین او سلسله ادیان تمام می شود و او سید انبیاء و برترین پیامبران است. پس روش و طریقه او هم باید بهترین و هدایت کننده ترین روش ها باشد.

● پاسداشت سنت نبوی

امام(ع) در دستورالعمل به مالک اشتر، این نکته بسیار مهم را مورد توجه قرار می دهند؛ یعنی مراجعه به سنت رسول خدا(ص)، آن هم سنتی که همه را گردهم جمع می آورد و باعث تفرقه و پراکندگی نیست و چنین سنتی نزد اهل بیت آن رسول گرامی (ص) است:

«مشکلاتی که در فهم احکام برایت پیش می آید و اموری که بر تو مشتبه می شود را به خدا و رسول ارجاع بده؛ چرا که خداوند تعالی به گروهی که دوست داشته آن ها را ارشاد و راهنمایی کند، چنین فرموده: ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت خدا کنید و اطاعت رسول او و ولی امری که از خود شماست و اگر در چیزی نزاع کردید، آن را به خدا و رسولش ارجاع دهید. پس ارجاع به خداوند یعنی براساس آیات محکم عمل نمودن و ارجاع به رسول یعنی عمل نمودن به سنت آن حضرت، سنتی که همه را گردهم می آورد و پراکنده نمی کند.» ۲۳

امام(ع) درباره اقامه سنت و برپا داشتن آن می فرماید:

«اما وصیت من این است که هیچ چیز را شریک خدا قرار ندهید و درباره محمد(ص) سفارشم این است که سنت و شریعت او را ضایع نگردانید. این دو ستون محکم را برپا دارید و این دو چراغ پرفروغ را فروزان نگه دارید.» ۲۴

تضییع سنت؛ عمل نکردن به آن و بی تفاوتی در قبال آن و یا تغییر دادن آن است.

پاورقی ها در دفتر روزنامه موجود است.

حسین کریمشاهی بیدگلی