پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

درباره نمایشنامه آنوا


درباره نمایشنامه آنوا

آنوا دومین نمایشنامهٔ آما آتو آیدو, نمایشنامه نویس غنایی است این اثر نخستین بار در ۱۹۷۰ به چاپ رسید و نخستین اجرای انگلیسی آن در لندن در سال ۱۹۹۱ به وقوع پیوست آیدو نگارش آنوا را در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ آغاز كرد و پاره ای افسانه های محلی و قصه های قومی را مبنای كار خود قرار داد این داستانها به دختر نافرمانی می پرداختند كه نمی پذیرد با خواستگار خود ازدواج كند و در نتیجه دچار بدبختی و مصیبت می شود

آنوا دومین نمایشنامهٔ آما آتو آیدو، نمایشنامه‌نویس غنایی است. این اثر نخستین بار در ۱۹۷۰ به چاپ رسید و نخستین اجرای انگلیسی آن در لندن در سال ۱۹۹۱ به وقوع پیوست. آیدو نگارش آنوا را در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ آغاز كرد و پاره‌ای افسانه‌های محلی و قصه‌های قومی را مبنای كار خود قرار داد. این داستانها به دختر نافرمانی می‌پرداختند كه نمی‌پذیرد با خواستگار خود ازدواج كند و در نتیجه دچار بدبختی و مصیبت می‌شود. البته آیدو به این داستانها پیچ‌وتابهایی بخشید كه خاص خود او بود و تصویر پیچیده‌تری از جنسیت و از شباهتهای متن با تاریخ معاصر غنا ارائه كرد. وقایع این نمایشنامه بر محور شخصیت اصلی آن، آنوا، شكل می‌گیرد كه خودش برای خود شوهر انتخاب می‌كند و بر آرمانهای خود استوار باقی می‌ماند: نتیجه ازدواجی است ناگوار و كشمكشی كه سرانجام به مرگ هر دو ختم می‌شود. اجرا (Performunce) جزء ذاتی ادبیات شفاهی و سنتی آفریقاست و احتمالاً این است دلیل آنكه آیدو رسانهٔ نمایشنامه یا تئاتر را برای تقلید‌ِ حتی‌الامكان دقیق‌ِ فرم ادبیات شفاهی برمی‌گزیند. می‌توان روشهای بسیاری را برشمرد كه به واسطهٔ آنها قصه‌گویی سنتی بر ساختار روایتی نمایشنامه تأثیر گذاشته است: مثلاً آیدو از آمیزهٔ تك‌گفتارهای منظوم كه وقایع و گفت‌وگوها را معرفی و تفسیر می‌كنند بهره می‌برد، گفت‌وگوهایی كه قسمت اعظم آنها به نثر است و بازیگران آنها را به اجرا در می‌آورند. در درون نمایشنامه، روایت با آواز، رقص و موسیقی (به‌ویژه طبال سنتی) قطع می‌شود. نیز او به لباس كه به گونه‌ای نمادین با ما سخن می‌گوید دقیقاً توجه می‌كند، چنان‌كه ثروت‌اندوزی كوفی آكو به این طریق ترسیم می‌شود. در ادبیات شفاهی سنتی، اجرای افسانه و قصه‌های قومی به خدمت مقاصد متعددی درمی‌آید. این نوع قصه‌گویی هم سرگرم می‌كند و هم چیزهایی را آموزش و پیشنهاد می‌دهد، و معمولاً با نوعی پایان‌بندی اخلاقی خاتمه می‌یابد. در آنوا نیز قصد آیدو سرگرم كردن است، اما مهم‌تر از آن ترغیب تماشاگر است به تأمل در موضوعی كه در نمایشنامه طرح می‌شود، كه همانا موضوع برده‌داری است و تأثیرات ایدئولوژی سرمایه‌داری بورژوازی بر جامعهٔ غنا. آیدو از فرم قصهٔ «بر سر دوراهی» (tale dilemma) نیز بهره می‌برد، این گونهٔ داستانی درس اخلاقی بی‌چون و چرایی ارائه نمی‌دهد بلكه اجازه می‌دهد موضوع اخلاقی را تماشاگر تفسیر كند. این گونهٔ داستانی به مخاطب نمی‌گوید كه معنای قصه چیست، بلكه می‌كوشد مخاطب را به درون‌بینی وادارد، او را برمی‌انگیزد كه دربارهٔ موضوع داستان جدل كند، و دو راهی را به روش خاص خود حل و فصل نماید. پس این امكان فراهم می‌شود كه دیدگاههای بسیار متفاوتی در سرتاسر قصه حضور یابد. آیدو در نمایشنامهٔ آنوا، از طریق كاربرد جفتهای گوناگون شخصیتهای دوتایی به این مقصود نائل می‌شود، زوجهایی كه با هم اختلاف دارند و علیه یكدیگر استدلال می‌كنند، و به این ترتیب می‌تواند دیدگاهها و عقاید گوناگون را به صدا درآورد.برجسته‌ترین این زوجها پیرمرد و پیرزن‌اند (دهانی كه نمك و فلفل می‌خورد) كه در سرتاسر متن همچون همسرایان یا شخصیتهای همسرایی (Choric Character) خدمت می‌كنند، یعنی وقایع را طرح و تفسیر می‌كنند. در میان این زوج، «پیرزن» به اشكال گوناگون جامعهٔ سنتی را بازنمایی می‌كند و تراژدی قصه را نتیجهٔ نافرمانی آنوا می‌داند، نتیجهٔ سركشی او و انحرافش از نقش یك زن، دختر و همسر در جامعهٔ سنتی. نیز او بادوآ، مادر آنوا، را سرزنش می‌كند، زیرا نپذیرفت كه دخترش به‌عنوان كاهنه آموزش ببیند. پیرزن عنصر تراژیك داستان را نتیجهٔ نفرینی می‌داند كه بر آنوا و كوفی آكو فرود آمد. از طرف دیگر، صدای پیرمرد صدای بالنده‌تری است و به نظر می‌رسد كه صدای فرزانگی و تفاهم باشد. او در پی آن نیست كه گناه را به گردن این یا آن شخص بیندازد، بلكه گناه را در كل جامعه جای می‌دهد. در این ساخت روایتی، جنسیت‌پردازی خاصی در رابطه با صداهای سنتی و بالنده وجود دارد كه بر اساس آن زنان با جامعهٔ سنتی پیوند می‌خورند، در صورتی كه مردان صدای بالنده‌تر را نمادسازی می‌كنند. به نظر می‌رسد كه در این نمایشنامه پویایی جنسیتها بازنمود ساختارهای‌ِ اجتماعی‌ِ جوامع‌ِ مادرتبار‌ِ (Matrilineal) سنتی است كه در آنها راستای تبار با واسطهٔ زن دنبال می‌شود و از این رو زنان مسئول و تضمین‌كنندهٔ استمرار جامعه بر حسب ارزشها و رسوم آن، هم به معنای لفظی و هم به معنای نمادین‌اند. علاوه بر پیرمرد و پیرزن، تضاد مشابهی میان بادوآ و اوسام، و نیز میان آنوا و كوفی آكو وجود دارد. اما وقتی آنوا از ارزشها و اخلاقیات جامعهٔ سنتی دفاع می‌كند آشكار می‌شود كه در تضاد و تقابل با نظم اجتماعی، كه مورد حمایت دیگر شخصیتهای زن نمایشنامه است، قرار گرفته است، با آنكه او نقشهایی را كه جامعهٔ سنتی به زنان اختصاص می‌داد رد كرده بود. به این ترتیب جنسیت‌پردازی این زوجهای دوتایی كمك می‌كند كه تضاد آنوا با دیگر زنان از هر نظر تشدید شود، زنانی كه بازنمود نقشهای مقید زنان در درون ساختار اجتماعی جامعهٔ مادرتبار‌ِ سنتی هستند. در هر یك از این تضادهای دو سویه، دیدگاهها به گونه‌ای طرح می‌شود كه چارچوبی برای اظهار نظر و بحث تدارك ببیند، به طوری كه تماشاگر خود تصمیم بگیرد كه با كدام طرف موافق است. این چارچوب، استدلال یا زاویهٔ دیدهای متفاوتی در رابطه با «دوراهی» آنوا را به میدان می‌آورد، و در همان حال ساختار سنتی «قصهٔ بر سر دوراهی‌ِ» نمایشنامه را تقویت می‌كند. نیز آیدو از ساختار سنتی قصه‌های شفاهی كه عبارت است از یك مقدمه، طرح داستانی، و یك نتیجه‌گیری استفاده می‌كند.استفادهٔ او از «درآمد» (یاپرولوگ) برای شروع نمایشنامه تقلید آگاهانه‌ای است از ساختار سنتی ادبیات شفاهی. در اینجا پیرمرد و پیرزن‌اند كه به هم‌سرایان شكل می‌دهند: آنها نمایشنامه را معرفی می‌كنند، و در پایان هر اپیزود یا مرحله تفسیری ارائه می‌دهند، و سرانجام نمایشنامه را با ساختار «قصهٔ بر سر دوراهی» به پایان می‌رسانند. به نظر می‌رسد كه پیرمرد نقش راوی را به انجام می‌رساند. او نمایشنامه را شروع كرده و به پایان می‌برد و به این ترتیب حركتی دایره‌وار به آن می‌بخشد، و این ویژگی شاخص‌ِ بخش اعظم ادبیات شفاهی بوده است. در تضاد با پیرزن، پیرمرد اغلب به شعر سخن می‌گوید و همین امر نقش او را به عنوان راوی و قصه‌گو تقویت می‌كند. پیرزن علاوه بر آنكه از جهت بیان دیدگاههای متضاد اهمیت دارد، نقش سنتی «پاسخگو» (Replyer) را نیز به اجرا در می‌آورد، هر چند بر خلاف نقش معمول پاسخگو، او گه‌گاه به مخالفت برمی‌خیزد و به جای استقبال از داستان، سخنان پیرمرد را قطع می‌كند. آیدو نمی‌كوشد جامعهٔ سنتی و مادرتبار را به گونه‌ای رمانتیك ترسیم كند؛ در عوض آن را برای ترسیم برههٔ تاریخی خاصی كه دستخوش تغییر و دگرگونی بوده به كار می‌گیرد. آنوا، به‌عنوان قهرمان‌ِ زن نمایشنامه، مثالی از این دوران گذرا است، چرا كه او نیز میان سرپیچی از قراردادهای جامعهٔ سنتی و طرد ارزشهای مادی بورژوازی گرفتار است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.