جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

كاستی های اخلاق حسابگر


كاستی های اخلاق حسابگر

پارادایم حاكم بر اخلاق سیاسی معاصر فایده باوری است, به دست آوردن بیشترین صورت و قیمت گذاری روی همه چیز در یادداشت زیر, مایكل والزر نظریه پرداز اخلاق به برخی كاستی های این رویكرد اشاره می كند

پارادایم حاكم بر اخلاق سیاسی معاصر فایده باوری است، به‌دست آوردن بیشترین صورت و قیمت‌گذاری روی همه چیز. در یادداشت زیر، مایكل والزر نظریه‌پرداز اخلاق به برخی كاستی‌های این رویكرد اشاره می‌كند.

مشكل فایده با‌وری چیست؟جرمی بنتام طرحش را برای رهبران سیاسی ارائه می‌كند و به‌نظر می‌رسد این برنامه موفق است. آیا تحلیل هزینه فایده ملاك خوبی برای استدلال اخلاق در عرصه‌های زندگی جمعی نیست؟ آیا این ملاك نیست كه در بیشتر دوره‌های دانشگاهی در باب نظریه تصمیم‌سازی و گزینش سیاسی و همچنین در استراتژی‌های نظامی به عنوان معیار اصل در نظر گرفته می‌شود؟ گرچه ما به ارزش‌های اخلاق احترام می‌گذاریم اما اكثر آنها را به عرصه خصوصی واگذار می‌كنیم. از رهبرانمان نتایج خوبی انتظار داریم و آنها را بیشتر بر مبنای نتایج حاصل از اعمالشان داوری می‌كنیم، نه قوانین و روش‌هایی كه به كار بسته‌اند. چگونه و چرا ما باید از این نتایج اجتناب كنیم؟ مشكل آن است كه بسیار ساده است كه در شكل‌ها دست برد. فایده باوری كه به‌وسیله دقیق‌ترین و سرسخت‌ترین استدلال‌های اخلاقی حمایت می‌شد، به بیشتر مباحث نظری پایان داد زیرا می‌توانیم در جایی كه ارزش‌های مشترك، سلسله شناخت شده ارزشی و مكانیزم بازاری برای تعیین ارزش‌های مثبت یا منفی در باب اعمال مختلف وجود ندارد، ارزش‌های خاصی را تعیین كنیم.

فرض كنید كه ما عدالت را واقعیتی فراسوی اندازه‌گیری ندانیم. در این صورت ما باید روشی برای اندازه‌گیری آن بیابیم تا با آن مثلا هزینه اخلاق قتل را بسنجیم. چگونه چنین كنیم؟ آیا قیمت این امر ۸ یا ۲۳ یا ۲۷ است؟ ۸ یا ۲۳ یا ۲۷ از چه؟ ما هیچ واحد اندازه‌گیری‌ای نداریم و مقیاسی مشترك و یكسان نداریم. فقط در این مورد نیست. به نظر من هرگونه ارزش‌گذاری ابلهانه است. ما در مورد برخی اهداف خاص (مثل بیمه) می‌توانیم ارزش مالی برای زندگی بشری تعیین كنیم اما قیمت یك مرد مرده عمل اخلاقی نیست. در هر حال، قیمت‌های بازاری، برای مسائل اخلاقی مناسب نیستند و در موارد سیاسی و نظامی تحلیل‌های هزینه ـ فایده در اغلب اوقات سهل‌انگارانه و نادقیق‌اند. معمولا محاسبات ما به‌نفع سود خودمان- كه بزرگنمایی ای است كه می‌كنیم او هزینه‌ها (كه معمولا كم در نظر گرفته می‌شود و یا به‌طور كامل مغفول می‌مانند) نیز در جهت منافع خودمان است.

جالب آن است كه انتظار داریم دیگران محاسبات ما را بپذیرند. به‌ظاهر شخص سوم و دیگری اثری در محاسبات فایده باورانه ندارد و در این ارزشگذاری با همه یكسان برخورد می‌شود و همه فواید به عنوان یك معیار مشترك اندازه‌گیری می‌شوند اما در عمل این ارزشگذاری به درد كسانی می‌خورد كه ارزشگذاری كرده‌اند و تا زمانی حاكم است كه یكپارچگی از میان نرود. اما زمانی كه همبستگی در موقعیت‌های خصمانه از میان رود ـ مثل جنگ ـ محاسبه سودباورانه بی‌ارزش خواهد شد و همه ما تنها به فواید طرف مقابل نمره منفی می‌دهیم. ارزش‌گذاری منفی در زمان جنگ نزد سربازان به خوبی آشكار است. اما این امر حتی در دیگر اجتماعات نیز هست. مثلاً سربازانی كه واقعاً با یكدیگر نمی‌جنگند. یا در میان كارگرانی كه در كارخانه‌ها با شرایط سخت كار می‌كنند و یا شهروندانی كه به‌طور غیرمستقیم از جنگ حمایت می‌كنند و... از این‌رو این مساله همه جا مشاهده می‌شود البته ما همیشه می‌توانیم مسائل را دستكاری كنیم و مانع از نتایج وحشتناك شویم.

اما این به دلیل تابوهای اخلاقی درون است كه دست به چنین كاری می‌زنیم و به دلیل اندیشیدن به معنای معصومیت و حق بی‌گناهان است كه مانع از نتایج مصیبت‌بار می‌شویم، نه فایده انگاری از این‌رو ضعف فایده باوری ما را مجبور به بازگشت به نظریه حق می‌كند و این حقوقی است كه همه را وادار می‌كند كه به یكدیگر احترام بگذارند. همچنین این الزام به ارزش‌های ثابت اندكی متكی است، همچنان كه فایده باوری نیز به همبستگی ارزشی اشخاص كمی وابسته بود. زمانی كه مهم‌ترین ارزش‌های ما در خطر جدی بود، می‌توان اندكی از این الزام سختگیرانه كاست و كمی فایده باورانه به قضیه نگریست. من این شكل از فایده باوری را افراط‌گرایانه می‌خوانم و آن را در برابر شكل حقیقی آن قرار می‌دهم. هر یك از این حالت‌ها در شرایط خاص خود مفید خواهد بود. به‌نظر می‌رسد این دو قابل جمع نیستند و این واقعیت اخلاق آینده است. محدودیت‌هایی در باب هدایت جنگ وجود دارد و لحظه‌هایی هست كه باید مرزها را شكست.

مایكل والزر مترجم: مجید بیگلر