چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
قصه پردازی با چاشنی متفاوت نویسی
«چه زود بزرگ شدم» عنوان رمانی است از «حسن فرهنگ فر» نویسنده گیلانی که این روزها، سالهای پرکاری دارد. این اثر پنجمین کتاب منتشر شده او محسوب میشود. اثری که بهار ۹۰ توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
در اولین خوانش این رمان، چیزی که بیش از همه به چشم میآید و امتیازی محسوب میشود، قصه پردازی و کشش ناشی از موضوع این اثر است. رمان به موضوع زن و مردی میپردازد که پسر جوانشان را از دست داده اند. مرگی زود رس و خود خواسته. سهراب جوانی پر احساس و اهل شعر است. اما شور و شعورش نه تنها توسط پدر و مادر جدی گرفته نمیشود بلکه سرکوب هم میشود. این است که پس از مرگ فرزندشان، به نوعی دچار عذاب وجدان میشوند.
«حسن فرهنگ فر» در این اثر دست به کار سخت و خطرناکی میزند. او برای تعریف ماجرا پشت سر مادر قرار میگیرد و از زبان او به روایت مینشیند.(خواه نوشتهها متعلق به مادر باشد و خواه براساس پایان داستان بگوییم متعلق به ماندانا دختر خانواده است) کاری که شاید هرکسی نتواند بهواسطه تفاوت حسها و تضاد جنسیتی از عهدهاش برآید. ولی او خوب توانسته زنی را بسازد که خواننده همه دلنگرانیها و دلتنگیها، رنجها و ناراحتیهایش را ببیند و باور نماید.
«چه زود بزرگ شدم» روایت مادری است که تلاش میکند از اوضاع پسرش در آن دنیا مطلع شود. او مدام از راههای مختلف میخواهد به روح پسر دست یابد و از سرنوشت او آگاه شود. او به خواندن کتاب، به احضار ارواح و خلاصه به همه چیز پناه میبرد تا بفهمد پسرش در آن دنیا عذاب نمیکشد. موضوعی که نویسنده به واسطه آن مخاطب خود را به دام میاندازد و او را با خود همراه میسازد. چراکه خواننده برای پی بردن به سرنوشت شخصیتها، بخصوص سرنوشت سهراب و مادر، ناچار است اثر را با ولع دنبال کند.
این رمان ٢٥ بخش دارد که هرکدام دارای عنوانی است که گوشهای از قصه و قسمتی از وضعیت داستان در آن گنجانده شده است. اما نکتهای که در این بخشها نهفته و در موردش میتوان صحبت کرد آن است که این بخشها با تمام باری که بر دوش میکشند و نیز ساختن فرم داستان کارکرد دیگری نیز دارند که آن اشارهای است به خواننده که آنچه آمده یادداشتهای داستان گونه ماندانا دختر خانواده است. یعنی درفصل پایانی و نانوشته کتاب، نام ماندانا دیهیم راد ذکر شده. از نظر ساختاری هم نویسنده اینطور عمل نموده که در این ٢٥ بخش شخصیتهایش را معرفی میکند، گره داستان را میافکند، آن را گسترش میدهد و تعلیق را میسازد و بخش به بخش شخصیت و موضوعش را پیش میبرد و شکل میدهد و به فرجامیکه میخواهد میرساند. یعنی میترا و دلتنگی و دلنگرانی اش را میسازد. شخصیت بحرانزده و رنجور سهراب را بهوجود میآورد و ناراحتی، پشیمانی، دلتنگی و غصههای پنهان پدر را که در لابه لای روایت مادر سرک میکشد نشان میدهد و گاه ناخنک به آدمهای همدرد میزند. او در کار شخصیتها دخالت و قضاوت نمیکند فقط پرده از لایههای ذهنی و حسی و عواطف آنان بر میدارد و گاه تاملات و تصوراتش را در پس ذهن آنان مینشاند و به این خاطر است که میتواند تاثیر حسی خوبی (منظور موفق است) بر خواننده خود بگذارد.
اما در این کتاب نکته مبهمیهم وجود دارد و آن روایت مانداناست! خواننده باید بپذیرد آنچه تاکنون خوانده، ساخته و پرداخته اوست. یعنی چیزی که با نظرگاه اول شخص و به نام مادر خواندهایم، در پایان کتاب بی آنکه دلیلش را بدانیم نوشتههای ماندانا از آب در میآید! چرا خواننده باید تا پایان داستان گمان کند که روایت مادر را میخواند، سپس در آخرین فصل متوجه شود که بازی خورده؛ یعنی آن چه خوانده نوشتههای ماندانا بوده نه مادر؟ و اصلا حضور ماندانا و منتسب نمودن روایت به او چه کاربرد و الزامیدارد و داستانی که همه قصهاش برای خواننده تعریف میشود و جای خالی ندارد چرا باید پایانش به خواننده واگذار گردد و خواننده در پس آن خالی نویسی باید دنبال چه چیز بگرد؟ تنها دلیل این کار را میتوان متفاوت نویسی نویسنده دانست!
اما این تنها اتفاق عجیب پایان کتاب نیست، بلکه اتفاق دیگری نیز میافتد و آن پراکندهگوییهای پدر است که صورتی سیال گونه مییابد آن هم برای به فرجام رساندن داستان! از اینها که بگذریم این اثر زبان ساده و روانی دارد، داستان و موضوعش فاقد پیچیدگی و دشواری است. به محیط همانقدر توجه مینماید که اهمیت داشته و نیاز بوده. شخصیت همانقدر ساخته میشود که لازم بوده و میبایست میشده و ماجرا همان اندازه دیده میشود که باید به کار پرداختن شخصیت و موضوع بیاید.
بهطور کلی میتوان گفت «چه زود بزرگ شدم» از آن دست آثاری است که خواندش خواننده را پشیمان نمیکند. بخشی از پشت جلد:
« من سالور هستم، پسر دیگر سمیع دیهیم راد. برادر سهراب، همان که ماجرای مرگش را خواندید. نمیخواهم خودم را روایت کنم، میخواهم مانند ماندانا خواهرم، ازمادرم «میترا» بگویم. از همه آن چیزهایی که برایتان تعریف کرد...»
حسین فدوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست