چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
بعضی از ما,دوستمان کولبی را تهدید کردیم
مدتها بود كه بعضی از ماها دوستمان كولبی را برای كارهایی كه كرده بود تهدید میكردیم. دست آخر، تصمیم گرفتیم دارش بزنیم. چون پاشو خیلی از گلیمش درازتر كرده بود.
خود كولبی قبول داشت كه زیادهروی كرده. اما میگفت اینكه دلیل دار زدن كسی نمیشود! میگفت هر آدمی گاهی پاشو از گلیمش درازتر میكند.
اما گوش ما بدهكار نبود.ازش پرسیدم، وقتی دارش میزنیم، دوست داره چه آهنگی برایش بزنیم. او گفت باید كمی فكر كند . اما تصمیمش به درازا كشید. تا اینكه من گفتم: «باید زودتر نتیجه كارو به ما بگه. چون هوارد، كه رهبر اركستر بود، خیلی زود، باید گروه نوزاندگانش را آماده بكند. چون تا آهنگ انتخاب نشه، تمرین بیمعنی است.»
كولبی گفت؛ از سمفونی چهار حوا، خوشش میآید. هوارد گفت: «زدن این آهنگ احتیاج به مهارت خیلی زیاد داره. این آهنگ به هفتهها تمرین احتیاج داره، و اجرای آن، اركستر و گروه كر بزرگی میخواهد كه بودجه كافی برای این كار نداریم.»
او از كولبی خواست تا یك كم، واقعبینانهتر به قضیه نگاه كند و كولبی قبول كرد. هیوز از دعوتنامهها نگران بود. اگر یكی از آنها به دست دولتیها میرسید چه اتفاقی میافتاد؟ دار زدن كولبی بیشك خلاف قانون بود. اگر اونها از جزئیات كار، خبردار میشدن، بدون شك توی كار دخالت میكردن و همه كارها را خراب میكردن.
من گفتم: «دار زدن كولبی خلاف قانونه. اما ما هم برای خودمون دلیلی داریم. او دوست صمیمی ماست و توی خیلی كارها با ما همكاری كرده. حالا پاشو از گلیمش درازتر كرده.»
قرار شد دعوتنامهها را طوری بنویسیم كه كسی بویی نبره.
قرار شد این طوری بنویسیم: «حادثهای كه آقای كولبی ویلیامز گرفتار آن شده است.»
از یك كتابی كه انواع دستخطهای زیبا را ارائه كرده بود، دستخطی انتخاب كردیم.
از كاغذ كرمرنگی نیز برای چاپ دعوتنامهها استفاده شد.
ماگئوس میگفت: «دعوتنامهها حتماً باید چاپ بشه.»
او نگران بود كه در موقع مراسم نوشیدنی ندهیم. كولبی گفت: «دادن نوشیدنی فكر خوبیه. اما پولش زیاد میشه.»
ما هم از روی محبت به او گفتیم: «هزینه سرو نوشیدنی مهم نیست. چون بالاخره كولبی دوست ما است و اگر ما همه این كارها رو به نحو احسن انجام نمیدادیم، این سؤال پیش میاومد كه اصلاً برای چی به دنیا اومدیم؟!»
كولبی پرسید كه میتونه قبل از دار زدنش، نوشیدنی بنوشه و ما در جواب گفتیم: «معلومه كه میتونه.»
موضوع بعدیای كه بحث كردیم در مورد شكل چوبهدار بود. هیچ كدام از ما اطلاعاتی درباره شكل اون، و نحوه نصبش نداشتیم. اما توماس یك معمار بود. او گفت كه طرح اولیه چوبهدار رو از یك كتاب قدیمی برداشته. مهمترین جای اون، دریچه زیر پای كولبی بود كه باید به موقع باز میشد كه او نكات زیادی در این مورد میدونست.
البته او با كمی قساوت گفت: «مزد كارگر و تهیه مواد اولیه چوبهدار، بیش از چهارصد دلار نمیشه.»
هوارد فریاد زد: «خدای من، چقدر عالی!»
و بعد گفت: «از چوب درخت بلسان باشه.»
انگار میخواست ذهن توماس را پیشبینی كند. اما توماس گفت كه از درخت كاج دار رو درست میكنه.
ویكتور گفت: «اگر نتونیم چوب درخت كاج رو رنگ كنیم، خیلی بیریخت میشه.»
توماس در جواب گفت به جای اون میتونیم از چوب سیاه درخت گردو استفاده كنیم كه بیزحمت صاف میشه. گفتم: «كارها باید به نحو احسن انجام بشه و این طور هم خواهد شد. مبلغ چهارصد دلار برای چوبه دار و هزینه نوشیدنی و دعوتنامهها و گروه نوازندگان كه مبلغی نیست، اما چرا از خود درخت بلوط استفاده نمیكنین كه خیلی هم قشنگتره؟»
بعد اضافه كردم: «ماه ژوئن نزدیكه و در چنین فصلی، درختان بلوط، پر از برگهای باشكوه و زیبا هستن.»
استفاده از درخت، نه تنها حس طبیعتدوستی ما را میرسونه، بلكه توی غرب، این كار یك سنت حساب میشد.»
توماس كه طرح اولیه اسكلت چوبه دار رو پشت پاكتنامهای كشیده بود، این نكته را به ما گوش زد كرد كه: «دار زدن در محیط باز، با خطر باریدن باران روبهرو است.»
ویكتور گفت: «اگر این كار كنار ساحل و توی محیط باز انجام بشه خیلی بهتره.»خودش ادامه داد: «هر چند كه اجرای مراسم در خارج شهر، مشكل ایاب و ذهاب میهمانها و نوازندگان رو به همراه داره.»
در این لحظه، توجه همه متوجه هری شد. او مؤسسه كرایه اتومبیل و كامیون داشت. هری گفت كه میتونه به اندازه كافی ماشین لیموزین برای بازگشت میهمانها بیاره. اما برای حقالزحمه رانندگان، كاری نمیتونه بكنه؟ چون رانندگان، كولبی را نمیشناختند و ما هم نمیتونستیم از اونها توقع داشته باشیم مثل پیشخدمتها و نوازندگان، از پول، چشمپوشی كنن. گفت كه ده لیموزین خودش رو برای مراسم تدفین میاره و ده تای دیگه رو از دوستان همكارش میگیره.
گفت اگر بخواهیم این كارو در فضای باز انجام بدیم، لااقل به سایبان احتیاج داریم كه رئیس رؤسا و گروه نوازندگان، حداقل زیرش بشینن.
چون اگر یكدفعه بارون بگیره، افتضاح میشه. او در مورد انتخاب چوبه دار یا درخت، نظر خاصی نداشت. میگفت خود كولبی باید انتخاب كند. چرا كه او اعدام میشه. كولبی گفت، هر كسی ممكنه یك روز پایش رو از گلیمش درازتر كند. ما نباید این قدر نسبت به این مسئله از خودمان سختگیری نشان بدهیم. هوارد با خشونت گفت: «ما قبلاً این مسئله را تموم كردهایم و تنها چیزی كه از او میخواهیم، انتخاب چوبهدار یا درخته.»
كولبی گفت: «دوست داره تیر بارون بشه.»
هوارد اجازه نداد. هوارد گفت: «تیربارون كار رویاییای است و به درد كولبی نمیخوره. بستن چشمانش و بعد، آخرین پك زدن به سیگار. نه، حتی انداختن كولبی توی آب جوش هم نمایشی است و اصلاً لازم نیست این گونه، اعدام صورت بگیره.»
كولبی به خاطر طرح این مسئله معذرت خواست و گفت كه اصلاً چنین قصدی نداشته.
سپس، درخت را انتخاب كرد. توماس با انزجار، طرح چوبهدار را توی دستش مچاله كرد. بعد از آن، مسأله جلاد پیش آمد. پاول پرسید؛ آیا واقعاً به جلاد نیاز داریم؟ اگر از درخت استفاده كنیم، كولبی میتونه از روی چیزی خودش را رها كند: «فقط باید اندازه طناب مناسب باشد. یك چیزی شبیه صندلی و یا چهار پایه لازمه.»
و اضافه كرد: «در سرتاسر كشور جلاد پیدا نمیشود. چون توی كشور ما موقتاً اعدام قطع شده است، برای همین یكی از ما باید به انگلستان یا اسپانیا یا یكی از كشورهای آمریكای جنوبی بره. تازه اگر آدمش را پیدا كردیم، از كجا باید بفهمیم توی كارش حرفهای است؟ آیا واقعاً كسی رو كه پیدا میكنیم به كار وارد است؟ اگر بر حسب تصادف، آماتور بود چی؟ مثلاً اگر از اون گدا گشنهها باشه كه بخواد كار و سرهم بندی بكنه چی؟ آیا در آن صورت شرمنده نمیشیم؟»
چند لحظه بعد، همه با او هم عقیده شدند. كولبی باید خودش از روی چیزی میپرید. مثلاً یك صندلی آشپزخانه، آن هم از نوع قدیماش.
باید آن را میگذاشتیم زیر پایش تا خودش را پرت كند. توماس همیشه طرحهای جدید تو سرش بود. از ابراز آن هم ترسی نداشت. پیشنهاد كرد كولبی باید روی گوی بزرگ پلاستیكیای به قطر ده فوت بایستد. گفت: «اگر كولبی بعد از پریدن، ناگهان عقیدهاش عوض بشه، این طوری دیگر نمیتونه سرجایش برگرده. چون گوی بزرگ در اون صورت، حركت میكند و به كناری میره.»
گفت: «اگر نمیخواین از جلاد استفاده كنین، باید كار جوری برنامهریزی بشه كه با موفقیت همراه باشه.»
هر چند كه او معتقد است كولبی كلك نخواهد زد و كار را شرافتمندانه تموم میكند و آبروی دوستانش را نمیبرد. او ادامه داد: «هر چند كه هر آدمی توی آن لحظات ممكنه مردد و دو دل بشه.»
در ضمن، تهیه یك توپ پلاستیكی ده فوتی حتماً ارزانتر از بقیه راهها بود و حتی از دار زدن با سیم هم بهتر عمل میكرد.
با ذكر نام سیم، هانك كه در تمام این مدت ساكت بود به صدا در آمد و گفت: «بهتر نیست به جای طناب، از همان سیم استفاده كنیم؟»
او عقیده داشت این روش مؤثرتر از بقیه راههاست و تازه برای خود كولبی هم بهتر است. كولبی نگاه خصمانهای به او كرد. من كولبی را سرزنش نكردم چون صحنه دار زدن آدم با سیم، به جای طناب، خیلی دلخراش است. اگر هر كسی این تصور را توی ذهنش بكنه میفهمد كه چقدر این كار وحشتناكه.
به نظر من، حرف زدن درباره سیم و اعدام به این روش كار ناشایستی است. چون مشكل اصلی حل شده بود، و كولبی میتونست از روی صندلی پایین بپره یا به جای آن میتونستند طرح گوی پلاستیكی رو اجرا كنند. گفتم: «از قضیه سیم صرف نظر كنین، چون احتمال داره درخت صدمه ببینه. شاخه درخت اصلاً ممكنه بشكنه.
چون تحمل وزن كولبی را نداره. چون در دوره ما، همه به محیط زیست خیلی اهمیت میدهند و ما نمیتوانیم در چنین دورهای كارهایی بكنیم، میتونیم؟!»
كولبی نگاه تشكرآمیزی به من كرد و جلسه تمام شد.
روز واقعه ماجرا به خوبی انجام شد. آهنگی كه توسط كولبی انتخاب شده بود، الگار، با حال و هوای آن روز سازگاری داشت و توسط هوارد و پسرانش نواخته شد.
آن روز بارون نبارید و كار به خوبی به پایان رسید و برای ما مشكلی به وجود نیامد.
گوی پلاستیكی ده فوتی را سبز تیره زدیم و از موادی كه در روستا پیدا میشد درستش كردیم. تنها چیزی كه از آن روز بیشتر به یاد دارم نگاه تشكرآمیز كولبی بود. هنگامی كه نظرم را درباره سیم دادم. به یاد دارم از آن پس، دیگر هیچ كس پایش را از گلیمش درازتر نكرد.
کامران پارسی نژاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست