چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

حكومت اسراییلی های نوین بر واشنگتن


حكومت اسراییلی های نوین بر واشنگتن

«محمد عبده» جمله زیبایی داشت كه در حال حاضر بر روابط با امت ما ـ اولین و چه بسا آخرین حامی ایالات متحده ـ منطبق است او می گوید از عدل, معروف تر و از ظلم, نكوهیده تر وجود ندارد

«محمد عبده» جمله زیبایی داشت كه در حال حاضر بر روابط با امت ما ـ اولین و چه بسا آخرین حامی ایالات متحده ـ منطبق است. او می‏گوید:از عدل، معروف‏تر و از ظلم، نكوهیده‏تر وجود ندارد.

آمریكا در روابط خویش با ما نمونهٔ بارز «منكر»، «ظلم» و «نبود عدل» است و شواهد و دلایل در این زمینه بسیار است، به گونه‏ای كه به رشته تحریر درآوردن آنها چندین جلد كتاب می‏شود و از زمان تأسیس رژیم صهونیستی در سال ۱۹۴۸ تا صبح روز ـ روزی كه «جورج بوش» در مزرعهٔ خویش از نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی «آریل شارون» استقبال كرد و با هم به گفت‌وگو نشستند و با هم علیه ما به توافق رسیدند: زمین، عقیده و منافع ـ ۱۱/۴/۲۰۰۵ تاریخ آن را ثبت كرده است.

سؤالی كه اكنون مطرح می‏شود، این است كه چرا این ظلم و ستم آمریكایی در حق اعراب و مسلمانان اعمال می‏شود و چرا این طرفداری و جانبداری و حتی همسویی بین ایالات متحده و اسراییل مشاهده می‏شود؟ آیا این فقط به خاطر منافع است؟ آیا سیاستی كه اسراییل آنرا در برخورد با واشنگتن پیش روی خویش قرار داده است، طی شصت سال گذشته مورد كاربرد اعراب و مسلمانان نبوده است؟ یا اینكه این برخوردها سیاست نیست، بلكه عقیده‏ای است كه تجلیات خاص نظامی سیاسی و فرهنگی خویش را دارد؟

بی‏شك تمام اینها دلیل و سبب هستند، اما ما تلاش داریم، در این مقاله فقط بر یكی از این ظلم‏ها و ستم‏های آمریكایی كه دائماً علیه ما اعمال شده تمركز كنیم كه در بسیاری از كتاب‌های عربی و غربی به آن تحت عنوان بروز پدیدهٔ «محافظه‏كاران نوین» اشاره شده است كه اندیشمندان و سیاستمداران یهودی و مسیحی ـ صهیونیستی و حاكمیت ایشان بر تصمیم‏گیری‏های سیاسی درون ایالات متحده را از بیش از نیم قرن پیش تاكنون شامل می‏شود، به‌ویژه در دولت كنونی آمریكا، دولت بوش پسر.

این پدیده، پدیدهٔ محافظه كاران نوین، دلیل اصلی ظلم و ستم آشكاری است كه آمریكا نه تنها علیه ما، بلكه علیه تمام جهانیان اعمال می‏نماید. و باعث گردیده تا نفرت جهانیان از آمریكا بیش از پیش گردد، چون آلت دست «تل آویو» و مردان قدرتمند و با نفوذ آن در دولت آمریكا شده كه پس از حوادث یازده سپتامبر جنون و حماقت آنها در قبال جهان و جهانیان و خصوصاً جهان اسلام به اوج خود رسیده است. اگر این پدیده واقعاً چنین است، ریشه در چه چیزی دارد و افكار و اندیشه‏ها و اهداف آن چیست؟ سمبل‏های اصلی شبكه‏های حاكم آن در واشنگتن چه كسانی هستند؟ و این امپراتوری در نبرد خویش با اسلام و مسلمانان تا كجا پیش می‏رود؟ تلاش داریم، در این مقاله به این سؤالات پاسخ گوییم.

۱. كسانی كه تصور می‏كنند، پدیده محافظه‏كاران نوین یا آنچه جریان مسیحیت صهیونیستی نامیده می‏شود، جریان جدیدی است كه از نیم قرن گذشته پای به عرصه وجود گذاشته‏است، سخت در اشتباهند، زیرا حقایق تاریخی نشان می‏دهد، این جریان به زمان «مارتین لوتر» (۱۴۸۳ ـ ۱۵۴۶) باز می‏گردد كه رهبری جنبش «اصلاحات دینی» درون كلیسای غربی را به‌دست گرفت و القابی به او داده شد كه مستحق آن نبود، چون آخرین دست آورد او این بود كه بنیانگذار و پدر جریان مسیحیت صهیونیستی با تمام خصوصیت‏هایش در حق دیگران و به ویژه مسلمانان ـ اعراب فلسطین و شكل دهی مجموعه‏ای از اوهام و خیالات مذهبی به عنوان مراجع اعتقادی شود و بدین ترتیب مجموعهٔ اعتقادات او به جریان كلیسایی تندرویی تبدیل گردد كه اعتقاد پیداكند، بازگشت مسیح و برپایی دولت هزاره آن با تأسیس «اسراییل بزرگ» و جنگ بزرگ «آرمگدون» میان «سپاه خیر» (كه همان یاران و پیروان مسیحیت صهیونیستی هستند) و میان «سپاه شر» (كه همان پیروان محمد(ص) و تمدنش می‏باشد) به‌وقوع می‏پیوندد. مارتین لوتر نقش بسیار مهمی در مرتبط ساختن رسالت مسیحیت با اصول توراتی ایفا نمود و اصول اعتقادی مذهب پروتستانی خویش (سال ۱۵۱۷) را مغایر جوهر مسیحیت بنیاد نهاد، وی تورات (عهد قدیم) را به زبان آلمانی ترجمه كرد و آنرا هم‌پایه انجیل در مذهبش قرار داد با اینكه عهد قدیم از متون و نصوص مذهبی تهی بود. از اینجا بود كه دیدگاه مسیحیان صهیونیست شكل گرفت و اعتقاد پیداكردند، فلسطین و قدس مركز برنامه‏های الهی بر روی زمین است و برای بازگشت مسیح و تأسیس و برپایی مملكت خداوند بسیاری از یاران پرشور و مؤمن آمریكایی را ضمن تأكید بر درست بودن متون كتاب مقدس، دعوت به مهاجرت به فلسطین، در آستانهٔ قرن ۱۹ و تأسیس شهرك‏هایی در آن نمود تا زمینه ساز آمدن و ظهور مسیح موعود شوند.

مارتین لوتر فقط به ترجمهٔ تورات اكتفا نكرد، بلكه در سال ۱۵۲۳ كتابی تحت عنوان مسیح، یهودی زاده شد را به رشتهٔ تحریر درآورد. وی در این كتاب خود را نه تنها داوطلبانه بندهٔ یهود معرفی می‏كند، بلكه بندهٔ راه و روش عبودیت و بندگی اتباع و یاران و پیروانش (یاران و پیروان مارتین لوتر) بیان می‏نماید تا ایشان بنده و خدمتگزار یهود باشند. مارتین لوتر می‏گوید:

روح القدس خواست كه «اسفار مقدس» فقط از طریق یهود به‌دست ما برسد. یهود فرزندان خداوند اند و ما مهمانان بیگانه‌ای بیش نیستیم و باید به این رضایت دهیم. ما چون سگانی هستیم كه از پس مانده سفره سرورانش می‏خورد!

این دعوت زمینه ساز تأسیس ایالات متحده شد و این نشو و نما در تمام ابعاد سیاسی آن ـ از شعار رسمی دولت گرفته تا تفاصیل اعتقادی و حتی كلمهٔ «سرزمین موعود» ـ رسوخ و در فرهنگ آمریكایی‏ها ظهور نمود. در مورد تأكید بر این اصول و مبادی افراطی در چارچوب‏های تاریخی و همچنین نشو و نمای این بنیادگرایی صهیونیستی بسیاری از تحقیقات و پژوهش‏ها یادآوری می‏كنند. كریستف كلمب كه قهرمان قومی ـ ملی این جریان افراطی به شمار می‏آید، در مقابل شاهدان اعلام كرد:

قدس و كوه صهیون می‏بایست به‌دست مسیحیان بنا شود، همانگونه كه خداوند بر زبان پیامبرش در مزمور ۱۴ آنرا جاری ساخت.

همچنین در جای دیگری می‏گوید:

وظیفهٔ من كشف سرزمین‏ها و كشورها و شهرهاست تا به امپراتوری اسپانیا ملحق و ملل آنها به مسیحیت هدایت شوند. سپس آماده نمودن آنها برای آن چیزی بود كه آنرا جنگ زندگی یا مرگ علیه امپراتوری محمد(ص) و بازگرداندن قدس و سرزمین مقدس نامیده بود كه زمینه ساز برپایی مملكت خداوند شود.

این همان چیزی است كه اشغالگران و متجاوزان آمریكای شمالی همیشه آن را تكرار می‏كنند و می‏گویند فتوحات آنها تكرار فتوحات عبرانی‏ها در «سرزمین موعود» است و سرخ‌پوستانی را كه مورد حمله قرار داده و به قتل رسانده‏اند، بهتر از فلسطینی‏ها یا كنعانی‏های تورات نیستند!

محققان و اندیشمندان در اینجا تأكید می‏كنند، بزرگداشت «روز استقلال» آمریكا توسط آمریكایی‏ها همیشه با بزرگداشت پیشگویی‏های «دانیال» و رؤیای «یوحنا» قرین است كه مبشر نبرد آرمگدون و پایان جهان و بازگشت مسیح می‏باشد و كشیش پروتستانی «آیل آنو» كه آمریكا را به اسراییل تشبیه می‏كند، بر این موضوع اینگونه تأكید می‏كند:

این اسراییل آمریكایی ماست.

كه بعدها مقوله شایع جریان محافظه كاران نوین و سركردگان بنیادگرایی یا مسیحیت صهیونیستی شد. آنها عنوان كردند، جوهر یكی است و آن دعوت به تأسیس «اسراییل بزرگ» به حساب اعراب و مسلمانان و علیه اعتقادات و احساسات و منافع یك میلیارد و نیم مسلمانی است كه در حال حاضر در جهان زندگی می‏كنند.

۲. اگر آنچه گذشت را تبیین ریشه‏ها و تاریخ حقیقی این جریان صهیونیستی بنامیم كه بر فرهنگ و سیاست آمریكا حاكم است، پس واقعیت چیست؟ شبكهٔ حاكم بر تصمیم‏گیری‏های سیاسی چیست؟ نام و مراكز تحقیقاتی و مطبوعاتی آنها چیست؟ و مهم‌ترین برنامه‏ها و اهداف آنها چیست؟

حقایق موجود و در دسترس از ده‌ها تحقیق و پژوهش انجام شده دربارهٔ محافظه‏كاران نوین تأكید می‏كند كه آنها بیشتر شبیه یك باند یا یك طایفه هستند كه از یهودیان متعصب اسراییل و مسیحیان متعصب‏تر از یهودیان تشكیل شده‏اند و جمعیت آنها بیش از ۱۷ درصد مسیحیان آمریكا نیست و بسیاری از كلیساهای آمریكایی در دیدگاه‏ها و عقاید و منافع و رابطه با جهان اسلام مخالف هستند و آنها را به این متهم می‏كنند كه با دیدگاه و سیاست‏هایشان جامعهٔ آمریكا را با فرهنگ و اعتقادات و منافع و سیاست‏های خاص خویش با منافع و سیاست‏های اسراییل مرتبط ساخته‏اند. حقایق بر این نكته تأكید می‏كند، مهم‌ترین افراد این طایفه عبارتند از:

۱. ریچارد پرل: وكیل وزارت دفاع؛

۲.پل وولفوویتز: كاندیدای ریاست بانك جهانی [رییس كنونی صندوق بین‌المللی پول (IMF) ]؛

۳. استفان برایان: از جمله مسئولان كمیسیون امور خارجه و معاون وزیر دفاع در مسائل سیاست امنیت بین‏المللی و كسی كه در سال ۱۹۷۸ نقشه‏های پایگاه‏های نظامی عربستان سعودی پنتاگون را به هیئت اسراییلی كه از واشنگتن بازدید می‏كرد، تسلیم كرد و ثابت كرد، او بیش از آنكه وفادار واشنگتن باشد، وفادار تل‏آویو است.

۴. جیمز وولسی: رییس آژانس اطلاعات مركزی آمریكا (سیا)؛

۵. ایلون كوهن: یكی از اندیشمندان این طایفه و استاد تحقیقات استراتژیك انستیتو تحقیقات پیشرفتهٔ بین‌المللی دانشگاه جونز هاپ كینز؛

۶. كارل راف: از جمله بارزترین و مهم‌ترین مشاوران بوش؛

۷. لیب لوییس: كسی كه در سال ۱۹۹۲ وثیقه‏ای وضع كرد كه «توجیه برنامه‏های دفاعی» نامیده می‏شد. وی این وثیقه را برای دیك چینی وزیر دفاع وقت وضع و بر ضرورت حاكمیت نظامی آمریكا بر جهان و به‌ویژه جهان عرب تأكید كرد.

۸. داگلاس ویت: وی به همراه ریچارد پرل پژوهشی در سال ۱۹۹۶ به نخست وزیر وقت اسراییل «بنیامین نتانیاهو» تحت عنوان «جدایی كامل» ارائه داد و در این تحقیق «دیوید و میراف وارمرز» زوج افراطی نیز همراه آنها بودند. این پژوهش خواستار ترسیم دوبارهٔ خاورمیانه از نو و سقوط رژیم صدام حسین و محاصرهٔ سوریه و بیرون راندن فلسطینی‏ها بود و دقیقاً همان اصول و مبادیی است كه دولت جرج بوش پسر در حال حاضر براساس آنها عمل می‏كند.

۹. دیك چینی و رامفسلد: دو نفری كه از معرفی بی‏نیاز هستند. اولی معاون رییس جمهور و دیگری وزیر دفاع آمریكاست و دیدگاه افراطی آنها باعث شد این مناصب را احراز نمایند. آنها در سال ۱۹۹۷ با همكاری پل وولفوویتز طرح «قرن جدید آمریكایی» را ارائه دادند و هدف از آن قراردادن آمریكا در رأس هرم حاكمیت بر جهان طی قرن ۲۱ به‌ویژه در منطقهٔ عربی و اسلامی بود. آنها در این طرح عنوان كردند، این حاكمیت و این سركوب نیازمند «پرل هاربر» جدید است و «سپتامبر ۲۰۰۱» مناسب‏ترین فرصت برای اجرای طرح بنیادی صهیونیستی است كه طرح قرن جدید آمریكایی نامیده می‏شود.

۱۰. ویلیام كریستول: رئیس هیأت تحریریه مجله «ویكلی استاندارد»، او و مجله‏اش بالاترین و بزرگ‌ترین بوق تبلیغاتی جریان محافظه‌كاران نوین هستند و كافی است بدانیم كه ناشر معروف آمریكایی یهودی «رابرت مردوخ» تأمین كننده بودجه و نیازهای مالی او و مجله‏اش است.

۱۱. غیر از آن می‏توان به سیل نام‏های مهم سیاسی و استراتژیك اشاره كرد، از جمله: «مایكل لئون»، «گری اسمیت»، «آبراهام گالكی»، «كن آدلمن»، «جیمز چلنجر»، «هارولد براون»، «تام فولی»، «نیوت كینگریچ»، «فرانك گافنی»، «باری رابن»، «مارتین كرامر»، «ایلون آبراهامز»، «جان بولتون»، «دونالد كاگن»، «استیون كامبون»، «رائول مارك»، «مایكل مونیس»، «دانیال بایبس»، «ایگال كارمون» و صدها نام دیگر. تمام این افراد از مراكز تحقیقاتی و پژوهشی تابع لابی یهودی و راست محافظه‏كار وارد مراكز تصمیم‏گیری در دولت كنونی آمریكایی می‏شوند و از جمله بزرگ‌ترین اثر گذاران این جریان افراطی و حامی اسراییل به شمار می‏آیند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.