پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

اساس اشتقاق نوروز یا « نو » و « روز »


اساس اشتقاق نوروز یا « نو » و « روز »

آنگاه كه در پگاه نخستین بامداد از نخستین روز سال نو نقاب شب از پرده آسمان فرو می افتد و خورشید درخشان رخساره دلربای خود را برگیتی و باشندگان آن می نمایاند و آنگاه كه نخستین نسیم بامداد بهاری با بوی خوش نو گلان نو شكفته آذین بخش گستره سبز چمنزارها و مرغزارهاست و غنچه های به ناز آرمیده در پرنیان سبز نو برگ ها به بانگ و ترانه مرغان به بزم رفته در اوج آبی آسمان نرم نرمك دیده می گشایند,

آنگاه كه در پگاه نخستین بامداد از نخستین روز سال نو نقاب شب از پرده آسمان فرو می افتد و خورشید درخشان رخساره دلربای خود را برگیتی و باشندگان آن می نمایاند و آنگاه كه نخستین نسیم بامداد بهاری با بوی خوش نو گلان نو شكفته آذین بخش گستره سبز چمنزارها و مرغزارهاست و غنچه های به ناز آرمیده در پرنیان سبز نو برگ ها به بانگ و ترانه مرغان به بزم رفته در اوج آبی آسمان نرم نرمك دیده می گشایند، نوروز، روز نو، روز تازگی و طراوت، روز تولد دوباره گیتی اغاز می شود، روزی كه تعلق خاطر طبیعت با رنگ سبز است و هستی مفهومی از میلاد آیین و جشن دیرپای نوروز به عنوان بزرگترین جشن ملی ایرانیان در اصل یكی از دو جشن بزرگ آریاییان باستان – در كنار جشن مهرگان است. پیرامون این آیین كهن و دیرینه تا كنون بسیار گفته و نوشته شده و از دیدگاههای گوناگون به ماهیت، اصل و اساس و منشا آن پرداخته شده و در حوزه های گوناگونی از قبیل داستان های ملی و مردمی،دینی اسطوره شناختی ( و تاریخی ) ، فرهنگ عامه و ... توصیف و تفسیر گردیده است. در واقع نوروز فراتر از هر گونه وابستگی دینی و اعتقادی، طبقاتی و فردی و .. متعلق به هر فرد دست كم ایرانی در هر لباس و مقامی است و بی تردید راز پایداری آن هم در همین است. در این مقاله قصد بر آن است تا از نگاه زبانشناسی- یا بهتر است گفته شود واژه شناسی تطبیقی دو واژه « نو » و « روز » كه ساختار « نوروز » است در زبان ها و گویش های مختلف بیان و بررسی شود. باتوجه به اینكه فارسی شاخه ای از زبان های ایرانی و ان هم شعبه ای از ایرانی كهن و خود شاخه ای از هند و آریائی و این هم به نوبه خود از شعبه های مهم هند و اروپایی مادر است، در ذكر وبیان شواهد، این سلسله و ترتیب رعایت می شود. ۱- نو : پهلوی زردشتی ( CPD.۶۱) nog« نو تازه جدید »، nog-roz« نوروز »، (ag) nog=zad« نوزاد»، فارسی میانه مانوی (WMP.۶۳) nwg« نو» ، nwg-mh« ماه نو » پارتی میانه مانوی (ib.۶۳) nwg« نو» سغدی مانوی( قریب ۶۱۸۸) nwyyبودایی ( ۶۱۱۵)nwyمانوی، مسیحی ( ۶۰۱۸) ( h) nwy« نو» مسیحی (۶۱۲۵) nwc( ۶۱۷۲) nwy « نو ، نوین » ( ۶۱۸۷) ( nwy(t)« نو مذهبان، غسل تعمیدشدگان، نوشدگان، مانوی( ۶۱۳۰) nwgrwc« نوروز»( ۵۸۲۵) nwsrdyc« ماه اول سال ( بیرونی: نوسرد)، ( ۶۱۸۳) nwym( ۵۸۲۸) my nwy( ۵۸۳۰) nwyswncmy« ماه نو » ختنی س( DKS.۱۷۶) – navaka« نو آموز، نوچه »، ( ۱۸۹) nuvaraنو ( ۱۹۳)nauha« نو » nauha-salye« سالنو » سغدی مانوی ( ۷۷۸۸) ptnwk(w)ptnwy(y)« دوباره از نو » مسیحی ( ۶۱۰۸) nwqrqy« نوآوری، تجدید نظر » اوستایی ( AIW.۱۰۴۴) nava« نو ، تازه ، جدید » nava.mahya-(۱۰۴۶)« ماه نو ، پشتو nawai« نو » شغنی naw,nuیزغلامیnugسریكلی nujارموری nyow,nuwپراچی no« نو» یدغه ای nowoyoسنگیچی nuwok« نو» nauroz(a)« نوروز» آسی دیگوری، ایرونی nog,nuog,nauag« نو » ارمنی عاریتی nauasard« نخستین ماه » سریانی عاریتی nausard-a« انگور زودرس» nausarder« نخستین یكشنبه سال نو »، آرامی عاریتی nwsrdy« سال نو » ایغوری عاریتی nwsroyc« ماه اول سال ». هند و آریایی nava- ( Turner,۶۹۸۳) }« نو، جوان برنا» navaka« نو » پالی navanavaka-« نو » اشوكن nava« نو » پراكریت na(v)a« نو » دماكی nama« نو » اشكون nunaویگالی nugeدمكی nu(w)aپشه ، دره ای « نو » نو لوروانی ( پشه ای ) nungaو گلی noga « نو » آرتی ( پشه ای ) nago و تپوری nunga« نو » خوری Noy« نو نخستین روز هر ماه قمری »، گلشه ای رمبوری nhok« نو» بشكریم nim , nam ( مونث ) توروالی ( دردی ) nam« نو » nem( مونث ) « ماه نو »فلوره ای( دردی ) nawnو nao« نو » شینایی( دردی) گلگتیnaii,nauwo,navu( مونث) « نو» كوهستانی ، گوریسی na« نو » كشمیری novسندی nao( مذكر ) نخستین خورش غلبه جدید ( اولین برداشت فصل) لهندایی nava« نو» آوانكاری ( لهندایی) navva « نو » lava« جوان » پنجابی nava « نو» بهاری غربی جونساریno« نو » بنگالی na« جوان » nal« گوساله ماده » آریایی lua,nua« نو، جوان» اودهی nava« نو » لخیمپوری nai« نو» هندی nai, nawa( مونث) ماروانی navo « نو» گجراتی navuمراتی navaكنكنی nave« نو» سنهالی navaنو جوان هند و اروپایی مادر ( pok.ii.۳۲۴) neuios,neuos« نو ، تازه جدید» سنسكریت nava « نو» ( = اوستایی – nava) نو یونانی neos، لاتین novusنو لیتوانی كهن navasپروسی كهن یونانی nelosگالی ( اسپانیانی كهن ) novio,dunum, nevio شهر نو شهر جدید ، ( معادل: فارسی: نوشهر ، انگلیسی، new- cityآلمانی ، neuen-burg) ایرلندی كهن ، كیمری newyddگتیniujis « نو» ایسلندی كهن nyrژرمنی علیای كهن، سكسونی كهن niuwiانگلوسكسونی nlweو novare« نو» لیتوانی naujasنو ، یونانی nearosارمنی norنو یونانی neaoلاتین novare« نو،نوار كردن ، تازه كردن » آلمانی erneuenدر فارسی نوار ( navar) در تركیب: نو نوار ) ، یونانی neoter= لاتین novitas« تازگی، طراوت، جوانی، » سنسمریت – navina« نو» یونانی ، لاتین novicius« نو،نو آموز، » روسی novikz« نو آموز». در برخی زبان های زنده: انگلیسی new( انگوسكسونی neowe) فرانسه nouveau، neuf« نو» آلمانی neu« نو» انگلیسی neoفرانسه neoآلمانی neo« نو ( در تركیب )»، انگلیسی neonآلمانی neuenانگلیسی neotericو misoneismانگلیسی aneroid« بی آب، خشك» بنابر این neronآب فرانسه aneroideانگلیسی novaفرانسه nouveauانگلیسی novelفرانسه nouveleآلمانی novelleانگلیسی novellynoviceفرانسه noviceانگلیسی novercal, renovate, innovate« نامادری» ( لاتین noverca« زن پدر، نا مادری»، در اصل به معنی « زن نو، مادر نو » ).


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.