جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

موانع نواندیشی دینی


موانع نواندیشی دینی

نواندیشی دینی لازمه انطباق دین با مقتضیات زمان است از اینرو اگرکسی دین را با نیازهای زمان و مکان همخوان نگرداند, به طور طبیعی دین به انزوا کشیده شده و در متن زندگی فرد و جامعه نمی تواند نقش و کارایی لازم را ایفا نماید

نواندیشی دینی لازمه انطباق دین با مقتضیات زمان است. از اینرو اگرکسی دین را با نیازهای زمان و مکان همخوان نگرداند، به طور طبیعی دین به انزوا کشیده شده و در متن زندگی فرد و جامعه نمی تواند نقش و کارایی لازم را ایفا نماید. اینکه چرا دین با رویکردهای جدید نمی تواند پاسخگوی نیازهای زمان باشد، موانعی وجود دارد که نگارنده در این مطالب، در مقام تبیین اهم آنها به نحو اجمال برآمده است. اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● وجود باورهای نادرست

سؤال اساسی که با آن مواجهیم، این است که آیا موانعی برای نواندیشی صحیح وجود دارد؟ به اعتقاد من ما با دو مشکل جدی مواجهیم؛ یکی مشکل باورهای نادرستی است که وجود دارد و فضا را طوری می کند که مانع از رشد اندیشه های تازه می شود.

۱) استناد به نظرات قدما

یکی از آنها این است که ما می گوییم اگر چنین چیزی در دین وجود داشت، حتماً پیشینیان می گفتند و نتیجه می گیریم که پس نمی توان هیچ چیز تازه ای در دین عرضه کرد. حتی گاهی من از بعضی بزرگان هم این تعبیر را شنیده ام که مثلا هر فکر تازه ای که شما در فقه یا در فلسفه ادعا می کنید) چون در هر دو موضوعش این مطلب را به صورت خاص شنیده ام، این دو مثال را ذکر می کنم) در اندیشه ها و آثار پیشین موجود است؛ یعنی اصلا هیچ چیزی وجود ندارد که برای شما گذاشته باشند که شما کشف کنید. اگر ما این را باور کنیم، آیا اصلا می توان مجالی برای نواندیشی و عرضه مفاهیم نو یافت؟ به ویژه اگر فکر کنیم هر مفهوم تازه ای که مطرح می شود و نامی از آن در مفاهیم گذشته به این شکل وجود ندارد، پس حتماً یک بدعت باطل است!

۲) نگاه کمی به دین

یکی دیگر از باورهای غلطی که وجود دارد و مانع از نواندیشی می شود نظر کمی است. دنیا عالم کمیت است و این کمیت دائم خود را به ما تحمیل می نماید و در اشکال مختلف بروز پیدا می کند. مثلا به مضمونی که در بعضی از روایات وارد شده است، خوب ما در فکر این هستیم که ببینیم چقدر عبادت می کنیم و نماز و قرآن می خوانیم، اما کمتر به این فکر می کنیم که چطور عبادت می کنیم و نماز و قرآن می خوانیم، آن قدر که ما بر کمیت تأکید داریم، آیا به کیفیت اهتمام داریم؟ خوب این تحمیل کمیت که از خصوصیات عالم دنیا است، در دانش ها هم وجود دارد؛ یعنی ما معیار علم و معرفت را کمیت قرار بدهیم؛ مثلا چند سال درس خواندن، در چند درس شرکت کردن، چند کتاب خواندن. هر چند اینها می تواند مؤثر باشد، اما تحمیل کمیت وغفلت از کیفیت، باعث می شود که ما امکان رشد استعدادها را از بین ببریم، چون استعدادها خیلی از اوقات در محدوده محاسبات کمی نمی گنجند. برخی از بزرگانی که ما امروز در تاریخ اندیشه و معرفت دینی با آنها مواجهیم و از آنان به عنوان افتخارات خود یاد می کنیم، به هیچ وجه در قالب های کمی روزگار خودشان قابل گنجایش نبودند. شیخ طوسی(ره) در عنفوان جوانی و در دوران شاگردی شیخ مفید، کتاب هایی مثل تهذیب را نوشته است. این کتاب که یکی از کتب اربعه روایی ما است، از محصولات دوران جوانی شیخ طوسی است. علامه حلی(ره) در مقدمه کتاب منتهی می گوید دراین سی و دو سالی که از عمر من می گذرد:(۱) یعنی این کتاب را در دوران جوانی نوشته است.

۳) حجاب معاصرت

یکی دیگر از موانع نوآوری، بی اعتنایی به عالمان و اندیشمندان معاصر است. این حجاب معاصرت که میرزای قمی(ره) هم در قوانین یک جا از آن شکایت می کند(۲) یکی از عواملی است که ما را از عرضه مفاهیم تازه باز می دارد. یعنی وقتی که ما نمی دانیم اندیشمندان دیگری که در زمان ما زندگی می کنند، چه حرف هایی دارند، خود را از بخش زیادی از تحقیقات، اندیشه ها و تفکرات محروم می کنیم؛ هم در محدوده علمای حوزوی و هم در محدوده علما و دانشمندان خارج از دایره حوزه های علمی و علوم دینی که ما نمی دانیم اینها دارند چه کار می کنند و درسایر زمینه ها و رشته ها چه تحقیقاتی دارد انجام می شود. امروز یکی از چیزهایی که برای علما و دانشمندان در رشته های مختلف مطرح می باشد، پی بردن به آخرین تحقیقات درهر زمینه است. این قضیه گاهی آن قدر شکل افراطی پیدا کرده است که در بعضی از زمینه ها بر سر دقایق دارد بحث می شود. یعنی بحث برسر این است که یک اندیشه که مطرح می شود چند دقیقه بعد، از آن مطلع می شوند. حتی در بعضی از جاها بحث می شود. که مثلا فلان کشور به دلیل این که چند دقیقه دیرتر از فلان کشور، امکان دستیابی به اندیشه های تازه در آن است، از آهنگ رشد و توسعه کم تری برخوردار است. در جهانی که از دقیقه برای فاصله های آگاهی از اطلاعات و اندیشه های نو صحبت می کنند، ما اینجا اگر از سال صحبت کنیم، خوب است! یعنی اگر در طول یکی دو سال، من مطلع شوم که علمایی که در روزگار من زندگی می کنند، دارند درچه زمینه هایی تحقیق می نمایند، این خیلی خوب است. خوب با این فضا، ما با مشکلات جدی در باب نواندیشی دینی مواجهیم.

● روزنه امید

حال که مشکلات را گفتم، کمی هم از توانایی ها بگویم. من معتقدم روحیه طلبگی که کشف حقیقت و جستجوی واقعیت و یافتن و باور کردن و عمل کردن به آن است، روحیه عمومی حوزه ها می باشد (هرچند که ممکن است گاهی منحرف شود) و این امر، حوزه های علمیه را بستر مناسبی برای طرح اندیشه های نو و عرضه افکار تازه- آن هم افکار مبتنی بر معیارها و ارزش های اسلامی- قرار می دهد. این که ما در طول تاریخ حوزه های علمیه، همواره با چهره های درخشانی مواجه بوده ایم که افکار تازه ای را عرضه کرده اند و این افکار تازه، افکار پذیرفته شده و مقبولی در چارچوب باورها و اندیشه های دینی بوده، به دلیل همین خصلت عمومی حوزه های علمیه است که اگر برای این خصلت عمومی، امکان رشد بیشتری فراهم گردد و فضای عمومی مساعدتر شود، بدون شک ما شاهد اندیشمندان و متفکران بیشتر و برجسته تری در زمینه های مختلف علوم اسلامی خواهیم بود.

درنهایت برای این که ما این مشکل نواندیشی دینی و تفکر سیستماتیک و نظام مند را به صورت بنیادی و اساسی حل کنیم، به مطالعات تئوریک و کلان نیاز داریم: البته این طور نیست که این مطالعات صورت نگرفته باشد، اما به طور محدود انجام شده است. ولی متأسفانه همان مقداری هم که صورت گرفته، مجال عرضه عینی پیدا نکرده است، یعنی در قانون گذاری و تصمیم سازی ما وارد نشده است تا شکل عینی پیدا کند. مشکلی است که بین تولید اندیشه از یک سو و عرضه و استفاده آن از سوی دیگر در کشور ما وجود دارد، و فقط هم در حوزه اندیشه دینی نیست. به طور کلی بدنه کارشناسی کشورمان از بدنه اجرایی و تصمیم ساز کشور جدا است؛ یعنی یک ارتباط منطقی و سیستمی وجود ندارد که بدنه تصمیم ساز و اجرایی کشور از دیدگاه های کارشناسی بدنه کارشناسی استفاده کند. نه فقط در مباحث دینی، بلکه در سایر زمینه ها هم این کار به صورت یک کار سیستمی و نظام مند نیست. نه این که استفاده نمی شود، خیلی هم استفاده می شود، اما استفاده سیستمی و نظام مند و منسجم نیست. بسیاری از اوقات به صورت موردی است و آن هم به صورت کامل نیست. این مشکل باعث شده است که ما نتوانیم در بعضی از زمینه ها که تا حدی به نتیجه نظری رسیده ایم، استفاده عملی از نتایجش ببریم.

مهدی هادوی تهرانی

پی نوشت ها

۱- علامه حلی، منتهی المطلب، ج ۱، ص ۳

۲- میرزای قمی، قوانین الاصول، ص ۴۷۴