شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

چند زبانزد مازندرانی


چند زبانزد مازندرانی

آسیه گو دوش نیه گنه زمین تپه چاله دارنه

۱) آسیه گو دوش نیه گنه زمین تپه چاله دارنه

▪ معنی:آسیه دوشیدن گاو را بلد نیست می گوید زمین تپه و چاله دارد.

▪ موارد استعمال: عرضه انجام دادن کاری را ندارد بهانه گیری می کند.

۲) اغوز دار سر اسّا صد نفر وره کتپل زندنه

▪ معنی: گردویی که بالای درخت می باشد صد ها نفر برای چیدنش چوب پرت می کنند

▪ موارد استعمال: پشت سر دختر جهت خواستگاری او حرف های بسیاری می زنند.

۳) اتا دست جا چند تا مگر هندوانه گیرنّه

▪ معنی: با یک دست مگر می توان چند هندوانه برداشت.

▪ موارد استعمال: یک نفر مگر می تواند چند مسئولیت را قبول کند یا مسئولیت چند کار را در یک زمان قبول کردن.

۴) اتّا گوش دره هسه اتا گوش دروازه

▪ معنی: یک گوشش مانند در ، گوش دیگرش مانند دروازه

▪ موارد استعمال: حرف نشنوی کردن

۵) امید داشتن به از خوردن

▪ معنی: امیدوار بودن بهتر از خوردن است.

▪ موارد استعمال: امید را از دست ندادن

۶) انگور انگور جا لکه یادگیرنه، همسایه، همسایه جا فن

▪ معنی: انگور پوسیده باعث پوسیدگی انگور کناری خودش می شود و همسایه نیز از همسایه دیگر هنر می آموزد.

▪ موارد استعمال: چشم هم چشمی کردن .

۷) این اسبه مرغنه سیو کرک شنه

▪ معنی: این تخم مرغ سفید از آن مرغ سیاه است.

▪ موارد استعمال: قدر پدر و یا مادر را در موقع بدست آوردن تمام، دانستن.

۸) این چش ره شی مار دارنه بمواِن خیال دارنه

▪ معنی: این چشمی که مادر شوهر دارد قصد آمدن دارد.

▪ موارد استعمال: حالا حالا ها دست بردار نیست، در قصدش مصمم است.

۹) بامشی دست گوشت جا نرسنه گنه بو دنه.

▪ معنی: گربه دستش به گوشت نمی رسد می گوید بو می دهد.

▪ موارد استعمال: عرضه انجام کاری را نداشتن.

۱۰) بپته خربزه شال نصیبه

▪ معنی: خربزه رسیده نصیب شغال می شود.

▪ موارد استعمال: بی زحمت و رنج به مقصد رسیدن.

۱۱) برهنه، کرباس دلاپهنا ره خو ویندنه

▪ معنی: شخصی عریان و برهنه پارچه‌ی کرباس دو لا عرض را در خواب می بیند.

▪ موارد استعمال: در خواب به آرزو رسیدن.

۱۲) بشتوسی بوی کباب انه اما دَینه خر داغ کردنه.

▪ شنیدی که بوی کباب می آید اما داشتند خر را داغ می کردند.

۱۳) بی حیای پشت چو زندنه گنه تک تک کجوئه.

▪ معنی: پشت آدم بی شرم و حیا را با چوب می زنند می گوید صدای چوب از کجاست.

▪ موارد استعمال: بی خیال بودن آدم های گستاخ.

۱۴) بی سر تاش سرتاشنه

▪ معنی: بدون ماشین سرتراشی موی آدم را می تراشد.

▪ موارد استعمال: خیلی اهل جنگ و دعوا بودن.

۱۵) ته اشکم لو اماره بکشته

▪ معنی: با پا تو شکم کوبیدنت ما را کشت.

▪ موارد استعمال: منت کردن

۱۶) تن اسپیج ویشتر وجنه

▪ معنی: شپشی که در تن وجود دارد گزنده تر است.

▪ موارد استعمال: آشناها بیشتر زخم زبون می زنند.

۱۷) ته بامشی قمه بزوئنِ بدیمه

▪ معنی: قمه زدن گربه ات را دیدم

▪ موارد استعمال: بی قدرت بودن کسی، یعنی از خود تعریف می کند ولی در عمل قدرتی ندارد.

۱۸) ته جان مه میس دله دره

▪ معنی: جانت توی مشت من است.

▪ موارد استعمال: اختیار و نبض کسی در دست یک نفر بودن.

۱۹) ته شه کرک ور نهی شاله شاله تره بکشته

▪ معنی: تو نمی توانستی مرغ را بدزدی دنبال کردنها ترا کشت.

▪ موارد استعمال: شخصی کاری را نمی تواند انجام دهد اما هنوز انجام نداده در همه جا پر شده .

۲۰) ته شه مهمون کی هسّی دوش نشین دانّی

▪ معنی: تو خودت مهمان چه کسی هستی که یک دوست هم همراه خودت می بری.

▪ موارد استعمال: دعوت نکرده آدم جایی برود و همراه خودش نیز کسی را به عنوان مهمان دعوت کند.

۲۱) تیساپه لینگ دریای او یِ جا نترسنه

▪ معنی: پای برهنه از دیا نمی ترسد.

▪ موارد استعمال: آدم بی باک و گستاخ از هیچ چیز نمی ترسد.

۲۲) چش نپایی وه کوره

▪ معنی: مواظب چشم نباشی کور خواهد شد.

▪ موارد استعمال: اگر بی تتوجه باشی کارها درست نمی شود.

۲۳) جنازه زیر گل نمی ماند.

▪ معنی: حرف ها هر وقت که باشد مشخص می شود.

▪ موارد استعمال: پشت سر کسی اگر غیبت کنی ، عاقبت به گوشش خواهد رسید.

۲۴) جهنم تش مار بهی

▪ معنی: هیزم آتش هستی

▪ موارد استعمال: کسی که آتش خشم بین دو نفر را روشن کردن.

۲۵) حَسن گو ره حِسِنْ عازا کشنّه؟

▪ معنی: گاو حَسن را مگر در عزای حِسِن می کشند.

▪ موارد استعمال: داوری و قضاوت غلط انجام دادن.

۲۶) خدا دونسه مر شاخ ندا وَک ره دوندون

▪ معنی: خداوند می دانست که به مار شاخ و به قورباغه دندان نداد.

▪ موارد استعمال: خدا می دانست که آدم های پست را به مقام و پست بلند نرسانید.

۲۷) خر بَوردی گِل باغ گنه کنگل .

▪ معنی: الاغ را توی باغ گل می برند ، باز دنبال گیاهی به نان کنگر که خاردار است می گردد.

▪ موارد استعمال: آدم پست لیاقت پست و مقام بالا را ندارد. باز دنبال چیزهای پست می گردد.

۲۸) خره گوش بن یاسین؟

▪ معنی: زیر گوش خر خواندن یاسین (یس) چه تأثیری دارد.

▪ موارد استعمال:نصیحت کردن به انسان های بی خرد فایده ای ندارد.

۲۹) خمیر شل بهیه ، لاک او پس دنه .

▪ معنی: وقتی که خمیر شل شود جای خمیر انگار از خود آب پس می دهد.

▪ موارد استعمال: خودش بدشانس از همه طرف انگار برایش کم شانسی می آید . یا معنی دیگری نیز دارد: وقتی کار از جایی خراب شد همه طرف بر ضد او نیز حرف می زنند.

۳۰) خی غلت سره و قرآن؟

▪ معنی: جایی را که خوک سوراخ می کند و مزاحم می شود گذاشتن کتاب قرآن چه تأثیری دارد؟

▪ موارد استعمال: آنقدر گرفتاری دارد که این کمک ها در برابرش ناچیز است و مورد استعمال دوم آن این است که آدم نااهل و ناصالح، نصیحت ناصحان خیرخواه را توجه نمی کند.

۳۱) دست به خر نرسنه پالون تپ تپ دنه .

▪ معنی: دستش به الاغ نمی رسد پالون الاغ را می زند. (تکان می دهد)

▪ موارد استعمال: مقصر اصلی را نمی تواند تنبیه کند اما آن کسی را که گناهی ندارد، تنبیه می کند.

۳۲) در هاکرده ، لر هاکرده

▪ معنی: دیر کرد اما به آرزویش رسید.

▪ موارد استعمال: بعد از صبر و تحمل نیکو، به مقصود رسیدن.

۳۳) دله اماره بکشته بیرون مردم ره.

▪ معنی: داخل ما را کشت و بیرون مردم را کشت.

▪ موارد استعمال: در مواردی بیان می شود که شخص در درون خانه ناراحتی دارد اما بیرون همه فکر می کنند که فردی خوشبخت است.

۳۴) دنگ اون سر بلنگ گینی.

▪ معنی: ]دنگ یک وسیله‌ی چوبی مانند آسیاب است که به وسیله‌ی آن گندم و تخم انار و برنج را آرد می کنند[ دنگ را برعکس بلند می کنی.

▪ موارد استعمال: خودش را حق دار جلوه می دهد در صورتی که مقصر اصلی خودش است.

۳۵) دیر نشین بالا نشین

▪ معنی: کسی که راه دور می نشیند هر وقت به وطن باز گردد خیلی به او احترام می گذارند. و در بهترین جا او را می نشانند.

▪ موارد استعمال: احترام قایل شدن برای شخصی که به جای غریب و دور می رود.

۳۶) دیگر ونه های های بورده وای وای بمونسه.

▪ معنی: برو بیایش رفت و وای وای باقی ماند.

▪ موارد استعمال: روزگار خویشش رفت و زمان بدبختیش باقی ماند.

۳۷) زن ورنی زن مارّ هارش اسب ورنی ونه یالِ.

▪ معنی: می خواهی زن بگیری مادر زن را نگاه کن و می خواهی اسب بخری یالش را توجه کن.

▪ موارد استعمال:دقت کردن در انتخاب چیزی.

۳۸) سر جرینگه ، دم درینگه

▪ معنی: کسی که سرپ پایین است و دمش بیرون.

▪ موارد استعمال: ظاهرش خوب است اما باطن بدی دارد.

۳۹) سِر چه دونده از وشنا چه گذرنه

▪ معنی: آدم سیر چه می داند که از فرد گرسنه چه می گذرد.

▪ موارد استعمال: آدم سیر چه می داند که از فرد گرسنه چه می گذرد.

۴۰) سرسر خنّه بن بن گرد آشیه.

▪ معنی: رویش را می خورد اما می گوید زیرش را گرد و غبار دارد.

▪ موارد استعمال: پوز دادن

۴۱) سر ویشتره سخن ویشتره

▪ معنی: سخن که بیشتر است حرف ها و سخن هم بیشتر است.

▪ موارد استعمال: تعداد افراد خانواده که بیشتر باشد خرج و مشکلاتش نیز بیشتر است.

۴۲) سیر بچیّه ، ونه رَجْ دچیّه.

▪ معنی: سیر چیده شده و جای پای هم مشخص است.

▪ موارد استعمال: کاری انجام شده و اثرات آن نیز باقی است، در نتیجه نمی توان منکر شد.

۴۳) سیر هاده سرکه هاده ، من خوامبه سیر سرکه هاکنم.

▪ معنی : سیر بده ، سرکه بده ، می خواهم سیر سرکه درست کنم.

▪ موارد استعمال: همه کارها را دیگران بکنند ولی به اسم او تمام شود.

۴۴) شال چشته خوانی بیری خربزه مارین از بن بکش

▪ معنی: می خواهی از دست روباه راحت شوی بوته خربزه را از بیخ بکن.

▪ موارد استعمال: یک دفعه زیرش را بزن، جوابش کن تا از شرّش خلاص شوی.

۴۵) شام بخرده په روز دهیه؟

▪ معنی: آیا بعد از خوردن شام هوا روشن است.

▪ موارد استعمال: کار از کار گذشت، درنگ جایز نیست.

۴۶) شتر با بار بورده وه بار بن کشی چرخ دره.

▪ معنی: شتر با بارش از دست رفت اما صاحبش دنبال باربندش می چرخد.

باربندکشی ، طناب نخی گشادی بود که بعد از گذاشتن باربر روی شتر با آن نخ بار با به شکم شتر می بستند.

▪ موارد استعمال: همه سرمایه های بزرگش را از دست داده ، دنبال چیز ناقابل می گردد. اصل سرمایه را از دست دادن و دنبال فرع گشتن.

۴۷) شتر کجه خواره ، ونه لوشه نفیره؟

▪ معنی: شتر کجایش قشنگه که لب و لوچه اش آویزان است؟

▪ موارد استعمال: کدام کارش درست بود که این کارش درست باشد؟

۴۸) شلوار کینگمون هیچی دنیه ، بند قایم وندنه .

▪ معنی: خشتک شلوارش هیچی نمانده ]پاره شد و از بین رفت[ ولی بند شلوارش را محکم می‌بندد.

▪ موارد استعمال: واجبات را انجام نمی دهد اما دنبال مستحبات می رود.

۴۹) عسل عسل بیتنه داهون شیرین ننه.

▪ معنی: با گفتن عسل عسل ، دهان شیرین نمی شود.

▪ موارد استعمال: گفتار بی کردار ، هر چه بگی اما انجام ندهی ، فایده ای ندارد.

۵۰) آدم بمردن سو نکنده ، گت سره کَل بیتن.

▪ معنی: آدم فقیر مردنش را حتی کسی نمی فهمد و شخص سرمایه دار دنبال زشت ]زنا[ رود نیز معلوم نمی شود.

▪ موارد استعمال: کم ارزش بودن فقرا و پر ارزش بودن ثروتمندان .

۵۱) کار دل دست کندنه چش بدیّه حظ کندنه

▪ معنی: کار دل را باید دست انجام دهد تا چشم با دیدن آن لذت ببرد.

▪ موارد استعمال: به دیگران دستور کاری را ندادن و خود، آن کار را انجام دادن و از آن لذت بردن.

۵۲) کارّه ورزا کنده ، منگو له بوردی کمل خنّه .

▪ معنی: کار را گاو نر انجام می دهد، اما گاو ماده در حال خوابیدن یونجه می خورد.

▪ موارد استعمال: خود را بی خودی خسته نشان دادن .

۵۳) کردن خر هسّه ، خوردن یابو.

▪ معنی: کار کردن بوسیله خر انجام می گیرد، اما بهتر خوردن برای یابو است.

▪ موارد استعمال: کار را یکی دیگر انجام می دهد اما سود دیگری می برد.

۵۴) کرّه خر اگر لباس اطلس دپوشی ونه بهاء خر وره بروشی

▪ معنی: اگر بر تن کرّه‌ی خر لباس اطلس بپوشانی، باید عاقبت آن را به ارزش خر بفروشی.

▪ موارد استعمال: هر چه ظاهرش را تزیین یکنی ، هیچ فایده ای ندارد.

۵۵) کل کور خوه گنه حسن بلور

▪ معنی : کچل به کور می گوید و حسن به بلور.

▪ موارد استعمال: دستور و فرمان دادن به دیگری .

۵۶) کل و کور و مفتلا ، همه خانه‌ی عبدالله

▪ معنی: کچل و کور و مبتلا ، همه در خانه‌ی عبدالله جمع شدند.

▪ موارد استعمال: هر چه بدبختی است سراغ خانه‌‌ی شخص کم شانس و بدخت را می گیرد.

۵۷) کلی طلا دنیّه ، مارکرک سالار

▪ معنی: در لانه‌ی مرغی که خروس نباشد ، مرغ کدخدا می باشد.

▪ موارد استعمال: وقتی رئیس نیست فرد زیر دستش ادعای رئیسی می کند.

۵۸) کم طالع بورده مارون‌ ، هم برف بیته هم بارون.

▪ معنی: کم شانس رفت خانه‌ی مادرش، هم برف و هم باران شروع به باریدن کرد.

▪ موارد استعمال: شخص کم شانس هر کجا که برود بدبختی اش به دنبالش می آید.

۵۹) گر بیته بز بالا سرچشمه او خنّه

▪ معنی: بزی که بیمار گر گرفته، آبش را از چشمه‌ی بالایی می خورد.

▪ موارد استعمال: وقتی کسی زیاد فیس و افاده بکند و لی هیچی سرش نشود.

۶۰) گونزا چنگوم کارنه

▪ معنی: گاو هنوز نزائید، اما میخ طویله اش را می کارد.

▪ موارد استعمال: هنوز هیچی نشده به خودش وعده و وعید زیاد می دهد.

۶۱) لوه لاقلی خوه گنه ته کینگ چه سیوهِ ، دیزنون گنه صلّ علی

▪ معنی: دیگ به ماهی تابه می گوید چرا تن تو سیاه است ، سه پایه ای که رویش غذا درست می کنند می گوید درود بر تو.

▪ موارد استعمال: عیب خودش را نمی بیند، دنبال عیب جویی دیگران است.

۶۲) لیسک هم جزء شاخ دار ها بهیه!

▪ معنی: حلزون هم جزء شاخ دار ها شده!

▪ موارد استعمال: آدم خودش را در هر کار دخالت بدهد ] ادعا داشتن نیز معنی می دهد[

۶۳) لینگ به اندازه‌ی گلیم دراز کندنه

▪ معنی: پا را به اندازه‌ی گلیم باید دراز کرد.

▪ موارد استعمال: به اندازه‌ی دخلت خرج کن.

۶۴) مر بزه ، ممینه کلافه جا ترسنه

▪ معنی: مارگزیده از کلافه چوب ممینه می ترسد. ] ممینه: چوب درخت اوجا [

▪ موارد استعمال: کسی که برایش حادثه ای پیش آمد همیشه در هراس است.

۶۵) مر وک بخرده اژدها بونه

▪ معنی: مار وقتی قورباغه می خورد، تبدیل به اژدها می شود.

▪ موارد استعمال: احترام خیلی زیاد باعث گستاخی طرف می شود.

۶۶) مره دانّی ، هندا فک داره چلّه دانّی

▪ معنی: تا وقتی من با تو هستم ] مرا داری[ مثل اینست که شاخه‌ی در خت فِک داری.

▪ موارد استعمال: طرف می خواهد پارتی کسی بشود اما از دستش کاری بر نمی آید.

۶۷) مفت ملا بدیّه بامشی کته یسّه دعا کنده

▪ معنی: ملا که مفت گیر آورد حتی برای گربه نیز دعا می گیرد.

▪ موارد استعمال: طرف ساده‌لوح است و طرف مقابل او از سادگی و محبتش استفاده زیادی می‌کند.

۶۸) ملا زیر عبا تنبک دانّه.

▪ معنی: ملا زیر عبایش تنبک دارد. ] تنبک نوعی ساز است[

▪ موارد استعمال: ظاهر خوبی دارد اما باطنش خراب و بد است.

۶۹) من سیر نخردمه که مه داهون بو هاده

▪ معنی: می سیری نخوردم که دهانم بوی سیر بدهد.

▪ موارد استعمال: کاری نکرده که وجدان عذاب داشته باشد. ] حسابش پاک است و خیالش هم راحت[.

۷۰) نانجیب بتنه فیس هاکن، ریک هچیه

▪ معنی: به آدم پست گفتند که قیافه بگیر دندان هایش را نشان داد.

▪ موارد استعمال: احترامش کردند، سوء استفاده کرد ] لوس کردن هم معنی می دهد[

۷۱) نانجیب کدخدا هاکردنه اول شه مار دار بزو

▪ معنی: فرد نالایق را کدخدا کردند اولین نفری که بر دار زد، مادرش بود

▪ موارد استعمال: آدم پست، لیاقت پست و مقام بالایی را ندارد که در این صورت حتی به اطرافیان نزدیکش هم رحم نمی کند.

۷۲) نپته گوشت ره شی مار نوینه

▪ معنی: گوشت نپخته را نباید مادر شوهر ببیند. ] زیرا گوشت بعد از پخته شدن کم می شود[.

▪ موارد استعمال: در مواردی استعمال می شود که انتهای کاری مشخص نیست اما اولش خیلی تعریف دارد.ببینیم و تعریف کنیم

۷۳) نخرمبه نخرمبه‌ی جا ونه بترسین و لین گ نشسّه مهمون جا

▪ معنی: از کسی که می گوید نمی خورم، نمی خورم و از کسی که با پای کثیف وارد نزل صاحیخانه می شود باید ترسید.

▪ موارد استعمال: خودش را ظاهراً خجالتی نشان می دهد اما خیلی گستاخ و بی شرم است.

۷۴) نسیه خنّه صاحب سلیقه هسّه

▪ معنی: نسیه می خورد اما صاحب سلیقه است.

▪ موارد استعمال: پولی در بساط ندارد اما انتخاب قشنگی دارد.

خانم خونچین