جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نام من گل سرخ


نام من گل سرخ

گزارش یک اتفاق هالیوودی

داستان یافتن اسم های عجیب و نامأنوس برای نوزادان هالیوودی در حال تبدیل شدن به یک سنت است؛ سنتی که روانشناسان این ستاره ها می گویند ریشه در روحیه متفاوت نمایی آنها دارد. ماه گذشته ورایتی در گزارشی طولانی از شیوع این اتفاق میان ستارگان به عنوان یکی از حاشیه های اصلی آنها در خبرگزاری ها و نشریات جنجالی نیمه نخست دهه اول هزاره جدید یاد کرد و با روان پزشکان و مشاوران شخصی این چهره ها صحبت کرد. آنچه می خوانید بخش هایی از همین گزارش است؛ با در نظر گرفتن این ویژگی که برای مخاطب این سوی آب هم خواندنی باشد.

● نام های نامأنوس

گوئینت پالترو بازیگر اسکاری و همسرش کریس مارتین خواننده گروه کولد پلی، سال قبل نام موسی را برای فرزند تازه خود انتخاب کردند؛ یک ماه بعد از آنها تام کروز و کیتی هولمز روی کودک تازه متولد شده شان نام سوری را گذاشتند و بعدتر فرزند برد پیت و آنجلینا جولی که شاید رسانه ای ترین نوزاد همه این سال ها باشد شایل نام گرفت. این نام ها همان قدر که برای شما غریب است برای خود غربی ها هم عجیب است. نام هایی نامأنوس که قرار است یک نکته را اثبات کند؛ این آدم ها با دیگران فرق دارند.

موسی نامی که پالترو و مارتین روی فرزندشان گذاشته اند برای یک نوزاد پسر که در سال ۲۰۰۶ متولد شده به اندازه کافی عجیب و غریب است، اما در مقایسه با نام خواهرش اپل که همان سیب خودمان است متعارف تر می نماید. اپل مارتین اولین کودک در هالیوود نیست که نام سیب برایش انتخاب شده، بلکه پیش از این، پیتر فارلی (کارگردان احمق و احمق تر و در واقع یکی از برادرهای فارلی) این نام را برای دختر خود انتخاب کرده بود.

خود پالترو درباره اسمی که روی فرزندش گذاشته می گوید؛ «سیب ها شیرین و سالم هستند، این اشاره در انجیل آمده است، بنابراین فکر کردم انتخاب اسم سیب برای فرزندم دوست داشتنی و بدیع به نظر می رسد.»

البته درباره موسی، پالترو نمی تواند چنین دلایلی بیاورد؛ چرا که نام موسی، عنوان ترانه ای است که کریس مارتین در سال ۲۰۰۳ برای گوئینت نوشته بود. نام های تازه تر هم که نیازی به توضیح زیاد ندارند. نام فرزند کروز و هولمز آنقدر نامأنوس بود که سخنگویشان پس از خبر سلامتی مادر مجبور بود توضیح دهد که سوری در زبان عبری به معنای شاهزاده و در فارسی به معنای گل سرخ است و نام فرزند برد و آنجلینای جنجالی هم که شایل نامیده شد باید در یک فرهنگ لغت عبری جست وجو شود تا مشخص شود معنی صلح و دوستی پایدار را می دهد.

باز هم از این مثال ها کم نیست. پن ژیلت کمدین تلویزیونی برای ارضا و ابراز علایق و اهداف خود و همسرش امیلی نام عجیب ماکسی کرایم فایتر را برای دختر خود انتخاب کرد.

او در این باره می گوید؛ «تو تنها کسی هستی که چنین نامی داری. ماکسی نامی است که توسط یک امریکایی برای اولین نوشابه غیرالکلی انتخاب شده و پس از آن معنای این واژه به جرات و دلیری تغییر پیدا کرده است. همه افرادی که نام های غیرمتعارفی دارند بسیار از آن راضی هستند.»

از دیگر نام های عجیب می توان به مدوکس و مکنالی گوردون اشاره کرد. آنجلینا جولی نام مدوکس فرزند خوانده کلمبیایی اش را از مکانی در هاوایی الهام گرفت و این خواسته برای نام مکنالی گوردون دختر هلن هانت هنرپیشه اسکاری فیلم «از این بهتر نمی شه» نیز صدق می کند. در این میان ستارگان هرگز متمایز بودن و عدم پیروی از عرف های معمول را علت این کار نمی دانند. اگر ستارگان هالیوودی طبقه اشرافی جدید امریکا محسوب می شوند، نام های غیر متعارف کودکان آنها را می توان به مثابه القاب و عناوین سلطنتی دانست که در گذشته برای نشان دادن اینکه فردی متعلق به طبقه خاص اجتماعی است و از امتیازات خاصی برخوردار است، مورد استفاده قرار می گرفت و نسل های آینده آن نیز به همان میزان از حس متفاوت بودن برخوردار بودند. جن برمن روان پزشک بالینی بورلی هیلز که با هنرپیشگان سروکار دارد در توضیح این شرایط می گوید؛ «این افراد از حس «من خاص هستم»، «من متفاوت هستم بنابراین کودک من نیز خاص و متفاوت است» برخوردار هستند؛ این احساس ناخودآگاه به وجود می آید اما آنها این امر را به خلاق بودن تعبیر کرده و تصور می کنند که خانواده ای خلاق هستند و باید نیروی بالقوه خلاقیت در عضو جدید خانواده ایجاد شود.»

استوارت فیسکاف روان پزشک بسیاری از آدم های معروف هالیوود هم در این مورد می گوید؛ «آنها به عنوان هنرمند و هنرپیشه اغلب وظیفه خود می دانند که پیش فرض ها را دگرگون کنند، قراردادها را به چالش گرفته و مرزهای ممکن را گسترش دهند. آنها می خواهند خلاقیت خود را با انتخاب این نام های عجیب نشان دهند؛ اما در عوض ترس های خود را بیان می کنند.»

از سوی دیگر بسیاری از منتقدان انتخاب نام های غیرمتعارف برای کودکان ستارگان هالیوودی را ابزاری برای جلب توجه، تسخیر تیترهای مجلات و مورد توجه قرار گرفتن از سوی رسانه ها توصیف می کنند؛ اما روانشناسان و افرادی که به این ستارگان نزدیک هستند می گویند نامگذاری کودکان می تواند روزنه ای برای شناختن روحیات آدم ها باشد. شاید این افراد ناخواسته عنوان کرده اند که ستارگان فرصت پدر بودن و مادر بودن را مغتنم شمرده اند تا افکار دائمی، آمال و عادات درونی خود را به نحوی بیان کنند که سخنگوها و متصدی تبلیغات آنها نمی توانند از پس آن برآیند. این در شرایطی است که همه هنرپیشگان تصمیم خود مبنی بر انتخاب یک نام عجیب برای کودکانشان را این چنین توجیه نمی کنند. انتخاب نام های نامتعارف توسط ستارگان سینما در شرایطی رقم می خورد که والدین طبقه متوسط از نام های استاندارد چون کارن و جوزف برای نامگذاری کودکان خود استفاده می کنند و این اسامی را به دلیل علاقه به هنرپیشگان برمی گزینند.

با این حال افرادی که روند محبوبیت نام های کودکان را دنبال می کنند اعتقاد دارند که اصرار ستاره ها برای انتخاب نام های خلاقانه کودکان در سال های اخیر افزایش یافته است. برخی از روانشناسان اعتقاد دارند انگیزه افراد مشهور در انتخاب نام های عجیب برای کودکان خود به خودشیفتگی والدین افزوده و به قیمت ناراحتی کودک در آینده تمام می شود؛ چرا که این کودکان، همان دانش آموزانی هستند که در آینده هرگاه آموزگار نام آنها را کوکو یا ایلاویا صدا می کند باید دست خود را بلند کنند.

از سوی دیگر رواج نامگذاری عجیب و غریب برای کودکان به حدی رسیده که برای مثال اگر پسر هاروی کیتل که در سال ۲۰۰۴ به دنیا آمده به خاطر نام رومن احساس ناخوشایندی داشته باشد، پس از نامگذاری سال گذشته فرزندان کیت بلانچت و دبرا مسینگ که رومن نامیده می شود دیگر تنها او نیست که چنین اسم غریبی دارد. پملا ردموندساتران از نویسندگان کتاب نام ها استدلالش این گونه است؛ «انتخاب نام برای فرزند یک انتخاب آزاد است که هر پدر و مادری از آن برخوردار هستند، بنابراین اگر شما یک هنرپیشه مشهور هستید باید بیش از فردی فعالیت کنید که در یک دانش خاص کارشناس است. این انگیزه رقابت آمیز در میان ستارگان، همان منبع نام های غیرمتعارف محسوب می شود. این امر درست مثل کم اشتهایی در هالیوود است، همه دوست دارند لاغر باشند و ستاره ها باید لاغرتر باشند.»

یک بحث دیگر هم در این میان می ماند؛ ستارگان می توانند از نقش موثرشان در مد و شکل گیری این پدیده هم استفاده کنند. یک مثال واضح؛ به ندرت اتفاق می افتد که مردم عام از نام هایی چون رایدر که در سال ۲۰۰۱ به عنوان نهصدویکمین نام محبوب پسر محسوب می شد استفاده کنند؛ اما پس از آنکه کیت هادسون و کریس رابینسون در سال ۲۰۰۴ این نام را برای فرزند خود انتخاب کردند، محبوبیت این نام به جایگاه سیصد و چهل و یکم در لیست نام های محبوب ارتقا یافت. درست زمانی که مردم عادی می خواهند از ستارگان پیروی کنند، آنها پا را فراتر گذاشته و به محدوده نام های عجیب تری وارد می شوند تا همواره در اوج این منحنی قرار بگیرند. بنابراین ستارگان بیش از پیش کتاب عهد قدیم را جست وجو کرده و به نام هایی چون الیاس (پسر بونو و وینونا جاد) و چارلز حزقیل (پسر سینتیا نیکسون) رسیده یا از نام های جغرافیایی چون بروکلین (پسر ویکتوریا و دیوید بکام)، ایندیانا (فرزند سامر فونیکس و کیسی افلک) استفاده کرده یا نام های قدیمی چون آیریس (دختر جودلاو) و ماتیلدا رز (دختر هیث لجر و میشل ویلیامز) را برای فرزندان خود انتخاب می کنند.

خسرو نقیبی